cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

بغض درگلو

پس کوچه های عشق گوید مرد عاشق رفته است امّا جای پایش درد دارد دریا پس از طوفان اشک آرام میگفت ڪشتے شڪست و ناخدایش درد دارد #حامد_بیدل

Show more
Advertising posts
325
Subscribers
No data24 hours
-57 days
-230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

بر آسمان دست دعای قلب مسکین است مشتاق دیدار نگاه مرغ آمین است در زیر پلکش قطره های اشک چون رودی پنهان میان سبزه های پشت پرچین است شرمنده ام از گفتن دردی که می دانم بیش از توان شانه های شعر سنگین است درمان ندارد درد دوری، زخم بی مهری کو مرهمی که بر دل صد پاره تسکین است؟ آخر زمینش می زند این عشق ممنوعه چون مثل اسبی سرکش و بی نعل و بی زین است راه فراری نیست، تسلیم است و رام انگار گنجشک مظلومی اسیر چنگ شاهین است بالا و پایین دارد این دنیا؟ قبول، امّا #حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
Show all...
گوهری یکدانه بودی گرم بازارت شدم دل فدایت کردم و با جان خریدارت شدم خیل مشتاقان فراوان بود و با یاری بخت این من بی ادّعای ساده دل یارت شدم کوله ای از غم به دوشت بود و من با همدلی تکیه گاه خستگیها در شب تارت شدم تا که از زخم زبان و چشم باشی در امان پیش چشم حاسدان ملزم به انکارت شدم خود بیا حلّ معمّا کن چگونه از لبت ! بوسه ها دارم طلب امّا بدهکارت شدم؟ #حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
Show all...
سماجت کرده دل تا دلبخواهش را نگه دارد در این شطرنج بی سرباز، شاهش را نگه دارد غم زخم از خودی خوردن به شعرم داد فرصت تا برای یوسف احساس چاهش را نگه دارد قسم دادم خدای عشق را هر شب، مقدّر کن میان کافران، دل، قبله گاهش را نگه دارد من از این فاصله با عکس رویت دلخوشم امّا موّفّق می شود این برکه ماهش را نگه دارد؟ بزن لبخند تا یک لحظه از یُمن نگاه عشق قلم هم، بغض اشک و سوز  آهش را نگه دارد هزاران عشوه در لحن سکوتت باله می‌رقصد چگونه می تواند دل نگاهش را نگه دارد ؟! برای بردن دل چشمهای روشنت کافی ست بگو فرمانده ی حُسنت سپاهش را نگه دارد #حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
Show all...
عبدالحلیم حافظ (رمیت الورد) این زخم تازه، کار دل بی وفای توست وقتی فقط به روی دلم ردّ پای توست سکّان قلب عاشق من از همان نخست در جستجوی بارقه ی رهنمای توست دست قلم که بی رمق افتاده پای شعر خوش باورانه منتظر دستهای توست کوهم! صبور و ساکت و تنها ولی بدان پژواک ناگزیر غمم از بلای توست با درد خو گرفته دل بی پناه من درمان نشد هر آنکه دلش مبتلای توست گفتم: حریق فاصله خاموش کی شود؟ گفتی بسوز کاین غم هجران سزای توست #حامد_بیدل    @boghzedargaloo @zakhmeyesazz
Show all...
شاپرکهای دلم مجذوب ایوان شماست قلب تنها مانده ام عمری ست خواهان شماست گر که پرپر میزند پروانه ی قلبم مدام عاشق عطر خوش گلهای دامان شماست دل که بی باکانه گشته معترف بر درد عشق در عجب از این همه انکار و کتمان شماست سرزنش دیگر مکن گر بی دل و بی دین شدم عامل کفر دلم چشمان شیطان شماست صبر ایّوبی من بوده زبانزد، پُر شده کاسه ی صبرم اگر، از درد فقدان شماست مدّعی هنگام سختی جا زد و شد ناپدید باورت شد قلب عاشق مرد میدان شماست؟ دل بلاگردان چشمان عسل رنگت، بدان ! روح و جسم و دل همه یکجا به قربان شماست #حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
Show all...