1 179
Subscribers
-224 hours
-307 days
-18430 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
دندون های نیشمو تو پوست تنش فرو میکنم ،اما جای خون...مزه تلخی تو دهنم میپیچه....... اون آدم نبود! خون آشام بود!
دستو پامو گم کرده بودم! وحشت زده به سمت راه خروجی می دوم و دقیقا لحظه ای که میخوام از این کابوس رها شم با دیدن جثه ی بزرگی دقیقا جلوی چشمام...با همه ی توان جیغ میزنم
-منم منم دختر چرا جیغ میزنی منم هیسسسسس!
وحشیانه بهش چنگ میزنم و میخوام کنارش بزنم اما به شدت بغلم میکنه....
-کیرا... منم یه دیقه نگام کن!
مجبورم میکنه نگاهش کنم...
-ببین منو گربه وحشی! منم..
❌-اینجا تنهایی چه غلطی میکنی؟نمیگی یه بلایی سرت میاد؟گوشه ابروت چی شده؟خوردی زمین؟هووووف تنها کارت عصبی کردن منه نه؟، بیوفت جلو همین الان برمیگردیم...❌
https://t.me/+VETlQnqoaak4NTQ8
۹صبح
900
Repost from N/a
دست آزادش رو بلند کرد و روی لبم کشید.... بعد هم لباشو روی لب هام گذاشت و بوسه ای عمیق روی لبم زد....
توی حال خودم بودم که یکهو تیشرتشو کند، بالهاشو باز کرد و منو درون اونا محبوس کرد...
با تعجب و چشم های گرد زل میزنم...
اون یک خون آشامه.....! یک خون آشام اصیل...! یک موجود ماوراء طبیعه....!
https://t.me/+VETlQnqoaak4NTQ8
من یه دورگه انسان و خون آشامم !🔥🚫
همه فکر میکردن من یه پلیس سادم...
تا اینکه برای حل پرونده ی بزرگ ترین قاتل سریالی به یه شهر مخوف فرستاده میشم تا اینکه با مردی روبهرو شدم که…
۲۲
2400
Repost from N/a
من یه دورگه انسان و خون آشامم !🔥🚫
همه فکر میکردن من یه پلیس سادم...
تا اینکه برای حل پرونده ی بزرگ ترین قاتل سریالی به یه شهر مخوف فرستاده میشم و برای اولین بار اونو میبینم...
در اولین نگاه جدی و خطرناک به نظرمیرسید...
اونقدری که به خودش مشکوکم میکنه !
میخوام سر از کاراش دربیارم !
برای اولین بار تو سلول زندان خفتم میکنه و به زور میبوستم !
و اونجاست که میفهمم اون در واقع یه خون اشامه اصیله !
کسی که قدرتش خیلی بیشتر از من بود!
اونقدر برام جذاب بود که...
🔥🔥
https://t.me/+VETlQnqoaak4NTQ8
❌تا به خودم بیام میفهمم عاشقش شدم! اما راهی برای باهم بودنمون وجود نداشت!پس تصمیم میگیریم....
#عاشقانه #خونآشامی #معمایی #قلم_قوی❌
۱۸
3000
Repost from N/a
یکهو پام سر خورد و با جیغییییی به سمت خون و کثافت جسدها افتادم.... ناگهان دست قوی کسی رو احساس کردم که کمرم رو گرفت و از افتادنم جلوگیری کرد...
سر بلند کردم و شان رو دیدم که با چشم های تیره و جدیش بهم زل زده بود... نگرانی و در عین حال شیطنت رو توی نگاهش میدیدم...
عاشق همین جدیت و در عین حال جنتلمن و شیطون بودنشم....
دست آزادش رو بلند کرد و روی لبم کشید.... بعد هم لباشو روی لب هام گذاشت و بوسه ای عمیق روی لبم زد....
توی حال خودم بودم که یکهو تیشرتشو کند، بالهاشو باز کرد و منو درون اونا محبوس کرد...
با تعجب و چشم های گرد زل میزنم...
اون یک خون آشامه.....! یک خون آشام اصیل...! یک موجود ماوراء طبیعه....!
https://t.me/+VETlQnqoaak4NTQ8
https://t.me/+VETlQnqoaak4NTQ8
رمان فانتزی، خون آشامی و عاشقانه که تلگرام رو ترکونده شکلش رو هیچ جایی پیدا نمیکنی عاشقانه و معمای خاص خودشو داره😍😍فرصت عضویت محدود
۱۵
1700
Repost from N/a
تندتند توم داشت تلن.به میزد بهشتم داشت جر میخورد #مردونگی کلفتش تاته میرفت🅾🍌
_اییییی بیشتر میخوام
من سک...س دوس دارم میخوام #ج..نده ی تو باشم باباجون🚼🔥
https://t.me/+rQakggdNOjQ0ZmY8
https://t.me/+rQakggdNOjQ0ZmY8
🌙1 ظهر پاک🌙
6600
Repost from N/a
فرشته کوچولویی که انتخاب میشه تا وارث شیاطین رو به دنیا بیاره و... 😱🔥
https://t.me/+rQakggdNOjQ0ZmY8
🌙1 ظهر پاک🌙
7100
Repost from N/a
صدای شالاپ شلوپ کل حموم رو برداشته بود دستمو روی دهنم گذاشتم جیغ کشیدم با هر ورود و خروج #مردونگیش تو #سوراخ باسنم به جنون میرسیدم 🍆🔞
_اهههه اییییی ددی بیشتر میخوام💧
_جوووون ج....ده کوچولوی من بیشتر میخواد 🍌
اول باید بخوری بعد 🔞🍒
https://t.me/+rQakggdNOjQ0ZmY8
https://t.me/+rQakggdNOjQ0ZmY8
🌙1 ظهر پاک🌙
7100
Repost from N/a
دست و پاهامو به تخت بسته بودن و با دستاشون داشتن کل بدنمو میمالیدن
_اه ارام چقدر س.ک.سی هستی تو دختر
اففففف چه بدنی داری🚼🔞
روان کننده ریخت روی بدنم پخشش کرد کسرا پشتم قرار گرفت منو کشید رو بدنش
جاوید رو به روم وایستاد مردونگی شق شده ام رو به بهشت خیسم مالید 🍌👅🔥🍑
کسرا مردونگی شو رو سوراخ باسنم گذاشت
_اماده ای
سرمو تند تند تکون دادم که دوتا از سوراخ هام پر شد ناله پر از لذت کشیدم ناخونامو تو دستم فرو کردم🔥🍓🔞
دوتاشون همزمان شروع کردن به تلنبه زدن
جیغ های از سر لذت میکشیدم میخواستم محکم تر تلنبه بزنن
_اه اوممممم ایییی بیشتر🍒🚼
ازم کشیدم بیرون دو طرفم وایستادن مردونگی های شق شده اشونو به صورتم کوبیدن
_ابمونو بیار بچه زود باش💧🍆
یکی یکی مردونگی هاشونو تو دهنم فرو کردم براشون خوردن💦👅
https://t.me/+rQakggdNOjQ0ZmY8
https://t.me/+rQakggdNOjQ0ZmY8
🌙1 ظهر پاک🌙
👍 1
7200
Repost from N/a
00:02
Video unavailable
فرشته ای که اسیر پسر شیطان شده و وقتی اسم خدا رو توی سرزمینشون میاره... 🥺💔
خون روی لباش وسوسه ام میکرد.
خونی از جنس بهشت و طعم گل های رز!
زبونم رو روش کشیدم و کمی ازش خوردم و گفتم:
اما نمیتونم به راحتی از اشتباه های گاه و بی گاهت بگذرم...این اشتباه قطعا حکمش مرگه و...
نگاهم سمت لباش رفت و لبام رو روی لبای سرخش کشیدم و گازی ازش گرفتم که نالید و اشک هاش بیشتر جاری شد.
گردنش رو بیشتر فشردم که صورتش سرخ شد و با چشای به خون نشسته ادامه دادم:
خیلی خوش شانسی که جلادت کسی هست که عاشقته...هم درد میده و هم مرهم میزاره روی زخم هات!
دستم رو روی بدن بلورینش کشیدم.
نفس نفس میزد.
🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
https://t.me/+rQakggdNOjQ0ZmY8
🌙1 ظهر پاک🌙
7300
Repost from N/a
دندون های نیشمو تو پوست تنش فرو میکنم ،اما جای خون...مزه تلخی تو دهنم میپیچه....... اون آدم نبود! خون آشام بود!
دستو پامو گم کرده بودم! وحشت زده به سمت راه خروجی می دوم و دقیقا لحظه ای که میخوام از این کابوس رها شم با دیدن جثه ی بزرگی دقیقا جلوی چشمام...با همه ی توان جیغ میزنم
-منم منم دختر چرا جیغ میزنی منم هیسسسسس!
وحشیانه بهش چنگ میزنم و میخوام کنارش بزنم اما به شدت بغلم میکنه....
-کیرا... منم یه دیقه نگام کن!
مجبورم میکنه نگاهش کنم...
-ببین منو گربه وحشی! منم..
https://t.me/+VETlQnqoaak4NTQ8
https://t.me/+VETlQnqoaak4NTQ8
❌-اینجا تنهایی چه غلتی میکنی؟نمیگی یه بلایی سرت میاد؟گوشه ابروت چی شده؟خوردی زمین؟هووووف تنها کارت عصبی کردن منه نه؟، بیوفت جلو همین الان برمیگردیم...❌
۹صبح
3500