cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

یادها و خاطره ها

#یادها_و_خاطره_ها کانالی متفاوت که گرد آورنده مطالب آن مخاطبین کانال هستند 🌾🌾🌾 ✍️ ادمین @Dadashi90 لینک کانال @shahin1420

Show more
Advertising posts
1 641
Subscribers
-224 hours
-27 days
+830 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ✨@shahin1420
2543Loading...
02
☑️اطلاعیه 🔸به اطلاع همشهریان محترم می‌رساند به مناسبت هفته ملی جمعیت در تاریخ سه شنبه 1403/2/25در درمانگاه تخصصی بیمارستان شهدا سرپل ذهاب زوجین نابارور توسط متخصصین زنان و اورولوژیست ویزیت رایگان میشوند. ✍️روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب ✨@shahin1420
3274Loading...
03
☑️ جلسه آموزشی نسخه 03 برای مراقبین سلامت 🔸 جلسه آموزشی نسخه 03 سلامت خانواده و نظام ارجاع با حضور مدیر مرکز بهداشت شهرستان و مراقبین سلامت در سالن اجتماعات شبکه بهداشت شهرستان برگزار گردید. 🔸در این جلسه مراقبین سلامت آموزش های لازم را طبق نسخه 03 دریافت نمودند و مقرر گردید که نسخه03 طرح پزشکی خانواده مطابق با چارت سازمانی بصورت صحیح و به موقع و به نحوه احسن اجرا گردد. ✍️روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب ✨@shahin1420
3130Loading...
04
❤️❤️❤️❤️❤️ @shahin1420
3682Loading...
05
یادها و خاطره ها: 🔖مرد فقیر و بقال مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت، آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید. روزی مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار داد ✔️‌‌‎‌‎‌‌@shahin1420
3832Loading...
06
🔖مرد فقیر و بقال مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت، آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید. روزی مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار داد ✔️‌‌‎‌‎‌‌‌‌
10Loading...
07
❤️❤️❤️❤️ @shahin1420
3751Loading...
08
*پادشاهی دستورداد افراد کهن سال رابه قتل برسانند. جوانی پدرش را دوست داشت.* *هنگامیکه جوان با خبر شد* *پدرش را در زیر زمین منزلش مخفی کرد*. *هنگامیکه ماموران برای تفتیش آمدند . کسی را نیافتند . روزها گذشت و پادشاه ازطریق جاسوسان و خائنان مطلع شد . که جوان پدرش را پنهان نموده است. پادشاه تصمیم گرفت که قبل از حبس جوان وقتل پدرش او را بیازماید. ماموری دنبالش فرستاد.مامورنزد او رفت و به او گفت که پادشاه شمارا احضار نموده که وقت بامدادان درحال سوار و پیاده به نزد ایشان حضور یابید. جوان به حالت حیرت و سر درگمی فرو رفت و به سراغ پدرش رفت وماجرا راتعریف نمود.مردلبخندی زد وبه فرزند خود گفت: عصایی بزرگ بیاور وروی آن سوار شو و پیاده نزد پادشاه حاضر شو!* *جوان درمجلس پادشاه حضور یافت. پادشاه به زکاوتش تعجب نمود. وبه جوان گفت: برو و صبح در حال پوشیده وعریان بر گرد ! جوان نزد پدربرگشت وماجرا راتعریف نمود پدر به فرزند خود گفت: کفش خودرابه من بده بخش پایین وپاشنه کفش رابرید وگفت: کفش خودرا بپوش و نزد پادشاه حضور بیاب!پادشاه از زیرکی او شگفت زده شد. به او گفت : برو وفردا با دوست ودشمن خود بیا! جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.پدرتبسمی کرد و به فرزندش گفت: همراه خود همسر وسگ خود را بردار و برو! وهریکی را نزدپادشاه بزن! جوان گفت: چگونه ممکن است؟ پدر گفت : شما انجام بده بزودی خواهی دانست. بامداد جوان نزدپادشاه حاضر شد و جلوی پادشاه همسرش را زد. همسرش فریاد برآورد وبه شوهرش گفت: بزودی پشیمان خواهی شد. وبه پادشاه اطلاع داد که شوهرم پدرش راپنهان نموده است.* *سپس سگش را زد.سگ دوید.پادشاه تعجب نمود!* *وگفت:دوست باوفا ودشمن چگونه است؟جوان :به سگ اشاره نمود. سگ بسویش شتافت و دور و برش از خوشی چرخید!* *جوان گفت : این همان دوست ودشمن اند.* *پادشاه تعجب نمود!وگفت :صبح همراه پدرتان بیایید.* *جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.* *صبح که نزد شاه حضور یافتند پادشاه پدر جوان را به عنوان مستشار خود انتخاب* *نمود.نهایتاجوان وپدرش به لطف وفضل الهی نجات یافتند.* *پدر هرگاه به سن بالا رسد چنان گنجینه‌ای است که قدر و قیمت آن را نمی دانیم مگر بعد از دست دادن چنین فرصت طلایی* *پدر مدرسه کامل ودرایت واقعی است. او را به عنوان مستشار ومکان اسرارخود قرار بده همیشه بااوراه حل خود را می یابی!* *خداوند به والدین فقید مان رحم بفرمایند و زندگان مان را عمربابرکت عنایت بفرمایند.* *فراق پدر ومادر سخت است و کسی مرارت و تلخی آن را نمیداند مگر کسی که تلخی آن را چشیده باشد* *به یاد پدران و مادران آسمانی و کلیه امواتمان *روحشان شاد و یادشان همیشه گرامی ✨@shahin1420
83615Loading...
09
مــن .... در یڪ عصــر_دلتنگ... نشسته بر صندلی صبر .. درایـوانِ انتظار.... تو را با سرانگشـتانِ قلبـم ... به شڪلِ اشڪ ...ڪشیدم ندیدے.... تو را با زبــان اشـتیاق بشڪل عشق....نـوشـتم... نخواندے... ✨@shahin1420
4071Loading...
10
Media files
3904Loading...
11
به نام خدا دادستان محترم و تلاشگر شهرستان سرپل ذهاب؛ با سلام و احترام و آرزوی توفیقات هر چه بیشتر برای جنابعالی و مجموعه همکاران گرانقدرتان در دادگستری شهرستان استحضار عالی بر این است ؛ در خصوص موضوع سرقت اخیر توسط سارقین مسلح با ورود به منزل (شبانه )همراه با ضرب و شتم شدید مربوط به یکی از اساتید و فرهنگیان خدوم شهر و دیارمان ، جناب آقای دکتر ابراهیم نظری و خانواده ایشان ؛ که امروزه حقیقتا بصورت یک مطالبه جدی و استیفای حقوق عمومی به جهت ایجاد آرامش و امنیت در سطح منطقه مطرح است ؛ خاضعانه و عاجزانه از محضر مبارکتان استدعامندیم ، با صدور دستورات و تمهیدات لازم( مجدد) به دستگاه‌های امنیتی و انتظامی با قید فوریت و اقدامات تأمینی و کارشناسیو فنی ؛ مسئله را تا حصول نتیجه ممکن پیگیری نمائید ، مضافا همانگونه که مستحضر هستید مقوله امنیت و نا امنی و تبعات روانی آن یک‌(( احساس)) است ؛ یعنی در عمل همه کسانی که این حرکت رذیلانه و شنیع که وهن حرمت ، حیثیت و شرافت همگان محسوب می‌شود؛ را می‌شنوند، ناخودآگاه احساس نا امنی و نگرانی میکنند و رعب و هراس بر وجود آنها مترتب میشود و لو اینکه در جغرافیای خارج از شهرستان و استان باشند ؛ فلذا رسیدگی و تعقیب این پرونده قطعا با اولویت در وهله اول جنبه عمومی پیدا می‌کند و در وهله دوم جنبه شخصی ؛ مع الوصف از زحمات شما دادستان دلسوز و مردمی صمیمانه سپاسگزاریم، باشد ک به حول قوه الهی آمران و بانیان این، خست، فضاحت و لئامت به زودی زود دستگیر شوند و به اشد مجازات محکوم گردند ، ان شاالله. رونوشت فرماندار محترم شهرستان و شورای تامین اداره اطلاعات شهرستان و استان فرماندهی انتظامی شهرستان و استان از طرف کثیری از مردم بخش قلعه شاهین و شهرستان سرپل ذهاب ارگ شاهین @arg_shahin
3525Loading...
12
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ✨@shahin1420
5415Loading...
13
نزارید کسی که دوستون داره و باورتون کرده حس کنه اضافیه حس کنه هرموقع دلتون خواست واسش وقت دارین نزارید فکر کنه همیشه ذهنتون درگیره آدما و چیزای دیگست و هروقت بیکار شدید یادش میوفتین حواستون به کسایی که دوستون دارن باشه چون اگه یه روز خسته بشن و برن دیگه ممکنه قلبی مثل قلب اونا پیدا نشه که واقعی و از ته دل شمارو دوست داشته باشه.✋🏻😔🚶‍♀ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‎‌‌‍‎‍‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‎‌‌‍‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‎‌‌‍‎‍‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‎‌‌‍‎‍‎‌‍‎‌‌‍‎‍‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‎‌‌‍‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‎‌‌‍‎‍‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‎‌‌‍‎‍‎‌ @shahin1420
5502Loading...
14
دڵ بێـــــــــقەرارە وە سەرای دڵ بچم وەدەس پــــــەتی وە ئەو مەنزڵ بچم لە ناکــەردەێ خوەم پەشیمان وخجڵ چــــــۊ وەدا بکەم لە ماڵ و مناڵ بچم دەخیل یاران لـەی سەفەرە ڕخم چوو هەر وە نابەڵـەی وە ئەو مەنزەڵ بچم لە کــــــەردەم پەشیمان ئارزوو لە دڵ هەر وە ئی ڕێیـــەو وە دەرد دڵ بچم ئلاهی بێجگەخوەد من نەیرم کەسێ ئــەگەر شەفا نەێ وە بێ هاسڵ بچم سەفەرۍ بوەخش و لەگونای بوگزەر وەخـــەیاڵ خوەش وەباخ گوڵ بچم خــــوداهافەزی کـەم لە ئات و ئەیاڵ هــــەڵاڵم کــــەن وە سەڕای دل بچم             ✍ئەلیمیر سەفەری ✨@shahin1420
5595Loading...
15
یکی از ثروتمندترین انسانهای روی زمین... ✨@shahin1420
5227Loading...
16
‏آدما رو الکی بزرگ نکنید! تا به خود بیای، میبینی زیر پای همونی که بیخودی گنده اش کردی له شدی... ✨@shahin1420
5396Loading...
17
برپایی ایستگاه صلواتی کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان سرپل ذهاب کیومرث یاری نژاد رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان سرپل ذهاب گفت: به مناسبت سالروز عملیات غرورآفرین و پیروزمند بازی دراز و صعود سراسری به یادمان بازی دراز کمیته امداد جهت پذیرایی از زائران و راهیان نور اقدام به برپایی ایستگاه صلواتی در عمود ۴۰۰ با پذیرایی صبحانه ،شربت و شیرینی و توزیع محصولات فرهنگی نموده است. وی افزود : در حاشیه این ایستگاه صلواتی ،غرفه های حامی یابی ،نمایشگاه صنایع دستی ، پخت نان ساجی و شیرینی محلی به زائران محترم ارائه خدمات نمودند. روابط عمومی و اطلاع‌رسانی کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان سرپل ذهاب ✨@shahin1420
5261Loading...
18
😔😔😔😔 @shahin1420
5083Loading...
19
«🍀گیاه‌گه‌ل کوردی» اسم کوردی و فارسی گیاهان بهاری در منطقه کرد واری 🔸شنگ 👈🏻 همون شنگ 🔸چه‌قچه‌قه 👈🏻 کاسنی 🔸گیا بەڵەک 👈🏻 شیرین بیان 🔸کنیوال 👈🏻 تره کوهی 🔸قازیاخه 👈🏻 غاز یاغی 🔹نان و دوبر 👈🏻 شقایق 🔹قاخڵی 👈🏻 گل رنگ 🔹قنگه‌ر /که‌نگه‌ر 👈🏻 کنگر 🔹گیلاخه 👈🏻 تره وحشی 🔹پیکۆڵ 👈🏻 خارخسک 🔹تووڕک 👈🏻 تمشک 🔸شه‌له‌م 👈🏻 شلغم 🔸گۆزروان 👈🏻 گاوزبان 🔸سالمه 👈🏻 ثعلب 🔸گوڵە حاجیانه 👈🏻 بابونه 🔸هەزبێ(مەرزه) 👈🏻 آویشن 🔸شمڵی 👈🏻 شنبلیله 🔹هەڵاڵه برمه 👈🏻 لاله واژگون 🔹گوڵباغی 👈🏻 گل محمدی 🔹کەوەرگ 👈🏻 تره 🔹پیچک 👈🏻 والک 🔹بووژانه 👈🏻 بومادران سیاه 🔸گلینه 👈🏻 ارزن 😁شەمامه 👈🏻 دستنبو 🔸سێ‌پره 👈🏻 شبدر 🔸پونگه 👈🏻 پونه 🔸گوڵە هێرۆ 👈🏻 ختمی ✨@shahin1420
5172Loading...
20
نوه خوشکلم نیلا جان روزت مبارک 🌹❤️❤️❤️❤️🌹 از طرف پدربزگت ✨ @shahin1420
5121Loading...
21
گویند در عصر سليمان نبی پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد، اما چند كودک را بر سر بركه ديد، پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند همين كه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود . پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من مُتصور نيست. پس نزديک شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد. شكايت نزد سليمان برد. پیامبر آن مرد را احضار کرد، محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد. آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت: چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند، بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد! و گمان بردم كه از سوى او ايمنم پس به عدالت نزديكتر است اگر محاسنش را بتراشيد تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند... علامه دهخدا ✨@shahin1420
5806Loading...
22
❤️❤️❤️❤️❤️ @shahin1420
5363Loading...
23
دخترم عزیزدلم روزت مبارک ❤️❤️❤️❤️❤️ @shahin1420
5193Loading...
24
🌺🌸🌺 فرخنده‌ میلاد #کریمه‌‌_اهل‌بیت #فاطمه‌معصومه سلام‌ الله‌ علیها را به‌ پیشگاه #حضرت‌ولی‌عصر عجل‌الله‌‌تعالی‌فرجه وهمه‌‌شیعیانشان تبریک‌عرض‌می‌نماییم ✨@shahin1420
5472Loading...
25
Media files
5258Loading...
26
☑️استقرار تیم بهداشت و درمان در یادمان شهدای بازی دراز 🔸تیم سلامت شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب با برپایی چند ایستگاه سلامت در مسیر صعود راهیان نور به ارتفاعات بازی دراز به زائرین مزار شهدا خدمات بهداشتی درمانی ارائه کردند. 🔸همچنین بیمارستان شهدا و مرکز فوریت های پزشکی شهرستان سرپل ذهاب با تمام تجهیزات آماده خدمت رسانی به زائران می باشند. ✍️روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب ✨@shahin1420
5982Loading...
27
Media files
7320Loading...
28
قالیشویی و مبل شویی خلیج فارس ✨@shahin1420
6853Loading...
29
🇮🇷بازی دراز سرافراز ✍️روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب ✨@shahin1420
6571Loading...
30
کورس قهرمانی؛ 4 مسابقه دو مدعی تا پایان فصل 🔵استقلال 🏠فولاد ✈️نساجی 🏠گل گهر ✈️پیکان 🔴پرسپولیس ✈️هوادار 🏠استقلال خوزستان ✈️شمس آذر 🏠مس رفسنجان @shahin1420 ✨
6440Loading...
31
#تسلیت بمناسبت اولین سالگرد درگذشت مرحوم زنده یاد مشهدی #احمد_آرایشی روحش قرین رحمت الهی ✨@shahin1420
6310Loading...
32
‍ ✅پدرها سرزمین قصه های ناگفته اند 🔸رضا موزونی ▫️ خسته ، اما خندان بر می گشت. و داسش را چون علامت سوالی پرتکرار بر میخ زنگ خورده ی حیاط می آویخت! دستمالش باز نشده اش بوی شمامه می‌داد! عطر خیار سر جالیز ! ▫️روی سکوی ایوان می نشست و ما شانه‌هایش را فتح می کردیم. دراز می کشید و ما در دشت فراخ سینه‌ی ستبرش بالا و پایین می پریدیم. ▫️شب های مهتاب پوش تابستان بود و گاه شهابی آسمان را خط نور می پاشید وپدر با اندوه می گفت: هرکس ستاره ای در آسمان دارد و هرگاه کسی می میرد، ستاره اش نیز می میرد! و آن وقت هوره اش را زمزمه می کرد: تەنیا دارێگم وه سەر یاڵەوا و همه با هم در دلمان می گفتیم : عاجزم وه دەس باێ شماڵه وا! و سالهاست او را می شنوم در هوره‌های دلگیر علی نظر! می بینمش در چشمه سارهای دشت دیره می بویمش در عطر پر از غربت برگ درختان بید! می خوانمش در سطر سطر کتابهای رنج می جویمش در سکوت صخرهای دور ▫️پدرها جغرافیای مهربانی های کشف نشده اند! پدرها سرزمین رنج های ناگفته اند! پدرها قصه های ناتمام زندگی اند! و یادش را گرامی می دارم مردی که خاک را سبز می خواست رود را جاری، چشمه را جوشان ، و فرزندانش را انسان! ▫️و من در چند قدم آنسوی پنجاه سالگی دوست دارم یکبار دیگر کنار چشمه های زلال پونه پوش، از گودی دستان زبرش جرعه جرعه آب بنوشم! و هی آب از لای انگشتانش بریزد و من دوباره بگویم یک مشت دیگر ...یک مشت دیگر.... و او آخرین مشت آب را به صورتم بپاشد و من فرار کنم، دنبالم بدود و خودم را میان گیسوی طلایی گندم ها پنهان کنم و او بگوید کجا رفتی ؟! و من قلبم مثل گنجشک بتپد ! مرا پیدا کند و پرت کند به آسمان و من گردنش را سفت بچسبم و گنجشکها جیک جیک کند و زندگی هی تمام نشود ! 🔸رضا موزونی ۱۸ اسفند ۹۸ ، کرماشان ✨@shahin1420
2 3966Loading...
33
#تسلیت بمناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم زنده یاد #مشهدی_صادق_صفری روحش قرین رحمت الهی ✨@shahin1420
2 2762Loading...
34
Media files
2 89127Loading...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ✨@shahin1420
Show all...
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
☑️اطلاعیه 🔸به اطلاع همشهریان محترم می‌رساند به مناسبت هفته ملی جمعیت در تاریخ سه شنبه 1403/2/25در درمانگاه تخصصی بیمارستان شهدا سرپل ذهاب زوجین نابارور توسط متخصصین زنان و اورولوژیست ویزیت رایگان میشوند. ✍️روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب ✨@shahin1420
Show all...
☑️ جلسه آموزشی نسخه 03 برای مراقبین سلامت 🔸 جلسه آموزشی نسخه 03 سلامت خانواده و نظام ارجاع با حضور مدیر مرکز بهداشت شهرستان و مراقبین سلامت در سالن اجتماعات شبکه بهداشت شهرستان برگزار گردید. 🔸در این جلسه مراقبین سلامت آموزش های لازم را طبق نسخه 03 دریافت نمودند و مقرر گردید که نسخه03 طرح پزشکی خانواده مطابق با چارت سازمانی بصورت صحیح و به موقع و به نحوه احسن اجرا گردد. ✍️روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب ✨@shahin1420
Show all...
👍 1
00:59
Video unavailableShow in Telegram
❤️❤️❤️❤️❤️ @shahin1420
Show all...
🥰 1
یادها و خاطره ها: 🔖مرد فقیر و بقال مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت، آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید. روزی مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار داد ✔️‌‌‎‌‎‌‌@shahin1420
Show all...
👍 3😢 2
🔖مرد فقیر و بقال مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت، آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید. روزی مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار داد ✔️‌‌‎‌‎‌‌‌‌
Show all...
01:20
Video unavailableShow in Telegram
❤️❤️❤️❤️ @shahin1420
Show all...
*پادشاهی دستورداد افراد کهن سال رابه قتل برسانند. جوانی پدرش را دوست داشت.* *هنگامیکه جوان با خبر شد* *پدرش را در زیر زمین منزلش مخفی کرد*. *هنگامیکه ماموران برای تفتیش آمدند . کسی را نیافتند . روزها گذشت و پادشاه ازطریق جاسوسان و خائنان مطلع شد . که جوان پدرش را پنهان نموده است. پادشاه تصمیم گرفت که قبل از حبس جوان وقتل پدرش او را بیازماید. ماموری دنبالش فرستاد.مامورنزد او رفت و به او گفت که پادشاه شمارا احضار نموده که وقت بامدادان درحال سوار و پیاده به نزد ایشان حضور یابید. جوان به حالت حیرت و سر درگمی فرو رفت و به سراغ پدرش رفت وماجرا راتعریف نمود.مردلبخندی زد وبه فرزند خود گفت: عصایی بزرگ بیاور وروی آن سوار شو و پیاده نزد پادشاه حاضر شو!* *جوان درمجلس پادشاه حضور یافت. پادشاه به زکاوتش تعجب نمود. وبه جوان گفت: برو و صبح در حال پوشیده وعریان بر گرد ! جوان نزد پدربرگشت وماجرا راتعریف نمود پدر به فرزند خود گفت: کفش خودرابه من بده بخش پایین وپاشنه کفش رابرید وگفت: کفش خودرا بپوش و نزد پادشاه حضور بیاب!پادشاه از زیرکی او شگفت زده شد. به او گفت : برو وفردا با دوست ودشمن خود بیا! جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.پدرتبسمی کرد و به فرزندش گفت: همراه خود همسر وسگ خود را بردار و برو! وهریکی را نزدپادشاه بزن! جوان گفت: چگونه ممکن است؟ پدر گفت : شما انجام بده بزودی خواهی دانست. بامداد جوان نزدپادشاه حاضر شد و جلوی پادشاه همسرش را زد. همسرش فریاد برآورد وبه شوهرش گفت: بزودی پشیمان خواهی شد. وبه پادشاه اطلاع داد که شوهرم پدرش راپنهان نموده است.* *سپس سگش را زد.سگ دوید.پادشاه تعجب نمود!* *وگفت:دوست باوفا ودشمن چگونه است؟جوان :به سگ اشاره نمود. سگ بسویش شتافت و دور و برش از خوشی چرخید!* *جوان گفت : این همان دوست ودشمن اند.* *پادشاه تعجب نمود!وگفت :صبح همراه پدرتان بیایید.* *جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.* *صبح که نزد شاه حضور یافتند پادشاه پدر جوان را به عنوان مستشار خود انتخاب* *نمود.نهایتاجوان وپدرش به لطف وفضل الهی نجات یافتند.* *پدر هرگاه به سن بالا رسد چنان گنجینه‌ای است که قدر و قیمت آن را نمی دانیم مگر بعد از دست دادن چنین فرصت طلایی* *پدر مدرسه کامل ودرایت واقعی است. او را به عنوان مستشار ومکان اسرارخود قرار بده همیشه بااوراه حل خود را می یابی!* *خداوند به والدین فقید مان رحم بفرمایند و زندگان مان را عمربابرکت عنایت بفرمایند.* *فراق پدر ومادر سخت است و کسی مرارت و تلخی آن را نمیداند مگر کسی که تلخی آن را چشیده باشد* *به یاد پدران و مادران آسمانی و کلیه امواتمان *روحشان شاد و یادشان همیشه گرامی ✨@shahin1420
Show all...
👍 7
مــن .... در یڪ عصــر_دلتنگ... نشسته بر صندلی صبر .. درایـوانِ انتظار.... تو را با سرانگشـتانِ قلبـم ... به شڪلِ اشڪ ...ڪشیدم ندیدے.... تو را با زبــان اشـتیاق بشڪل عشق....نـوشـتم... نخواندے... ✨@shahin1420
Show all...
👍 1