cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

⤏𖧧 𝖆 𝖘𝖊𝖈𝖔𝖓𝖉 𝖔𝖋 𝖑𝖔𝖛𝖊 𒀭⤎

⎠ نمی‌دونم تو بی‌چتر از کدوم بارون رسیدی؟ که روی شونه‌های خسته‌ی من قد کشیدی!🌱🌧 ⎛ چنل ناشناس⍼ https://t.me/joinchat/AAAAAFVCzQpjxmRvelJapg

Show more
Iran158 068Farsi152 563The category is not specified
Advertising posts
501
Subscribers
No data24 hours
-67 days
-2430 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

بیرون نرود از دل ما ثانیه‌ای عشق🤍🌿 پ.ن: میخواستم پارت آخر بنویسم ولی نشد.
Show all...
قشنگام متاسفانه رمان کات میشه نمیتونیم ادامه بدیم هرجا که هستید موفق و شاد باشید🤍🪄
Show all...
-هجران↓ https://t.me/+H0f3TceuBAlmNWM0 -گرامافون↓ https://t.me/+W0sjLEdq_qs5YTU0 -اکسیر↓ https://t.me/+H5PTsXG4VdYwMWM0 -اپیفیلوم↓ https://t.me/+XotR4WVK78cwY2M8 -سیتن‌اند‌می↓ https://t.me/+mp72354Wo-pkZjlk -وصله↓ https://t.me/+rDlHC0OSH3M1OTg0 -قضاوت‌عشق↓ https://t.me/+tCLoQAstIhM1MDlk -نقاش‌ماه↓ https://t.me/+fkokTeOyd0A2NjVk -وارونه↓ https://t.me/+dqFt1noRXh43YzU0 -دفترخاطرات‌من↓ https://t.me/+zxRZb4E_8KpiOWU0 -ثانیه‌ای‌عشق↓ https://t.me/+eJNeF79NozRhMTZk -زمستون↓ https://t.me/+_RT-rMSKr0U5MGI0 -درهم‌تنیده↓ https://t.me/+WjsbQ5sfvj4yNGU0 -تک‌ستاره↓ https://t.me/+QEle3TQILO81MGY0 -کریستال‌سیاه↓ https://t.me/+tw2rWMS2VLsyM2Fk -تلالو‌ماه‌خورشید↓ https://t.me/+uKgsB5N-4wxhYTlk
Show all...
- هِــجـ‌ران -

بــہ مَـن از تُـو ؋ـَـقط هِـجـران رِسـیـב... «🌱🤍» -

https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1123607-sHelbvQ

سال نوتون مبارک باشه همه خوبیا نصیب شماها😌🩷
Show all...
یه عیدی ریز هم تو چنل ناشناس هست😁 و دوس داشتین بفرمایید چون چند تا شات هم داریم😌👇💚 https://t.me/joinchat/AAAAAFVCzQpjxmRvelJapg
Show all...
یدونه اینو قبول کنید فردا عیدیم میدم بهتون😂💙 کلاغ 𓆩🤍𓆪 https://t.me/BChatBot?start=sc-82470-azvoE65 جوجه 𓆩💜𓆪 https://t.me/BChatBot?start=sc-150062-9mYbvoT چنل ناشناس⍼ https://t.me/joinchat/AAAAAFVCzQpjxmRvelJapg
Show all...
برنامه ناشناس

بزرگترین ، قدیمی‌ترین و مطمئن‌ترین بات پیام ناشناس 📢 کانال رسمی و پشتیبانی 🥷 @ChatgramSupport

🎩🎩🎩 🎩🎩 🎩 - به مرز های تنت منم آن پناهنده‌ی بی‌رمق!🩶🪷 #𝐩𝐚𝐫𝐭85𖤹 #𝐫𝐨𝐡𝐚𝐦🎩: تصمیم گرفتم از یه راه میانبر برم که زودتر پیش امیرم برسم. یه راه تاریک و باریک تقریبا گِلی بود که پیچیدم اونجا و با سرعت رفتم با نزدیک شدن به کلبه حس کردم ماشین داره بنزین تموم می‌کنه و زدم بغل تا از بنزینی که ذخیره داشتم داخل ماشین بریزم. پیاده شدم و صندوق عقب رو چک کردم و با دیدن اینکه ظرف ذخیره‌م خالیه یکی کوبیدم رو پیشونیم و به خودم فحش دادم. سوار شدم و با ته مونده بنزین سعی کردم خودمو به کلبه برسونم. بعد از کمی راه ماشین کاملا خاموش شد و با اعصاب خورد بعد از برداشتن وسایل، پیاده شدم و ماشین رو قفل کردم و پیاده سمت نوری که حدس می‌زدم از کلبه‌س رفتم. گوشیم شارژ تموم کرده بود و به سختی می‌تونستم جلوی پام رو هم ببینم! حواسم کامل به جایی که پامو می‌ذاشتم بود و بعد مدتی راه رفتن سرمو بالا آوردم و با دیدن کلبه که چراغش خاموش بود تعجب کردم و تند تر راه رفتم. صدای خش خش برگا و تکون خوردن درختا حس عجیب و ترسناکی بهم می‌داد و دلشوره عجیبی تو دلم ایجاد می‌کرد. می‌ترسیدم به خاطر اون چرت و پرتایی که نوشته بودن اما از طرفی دلم نیومد امشب امیر بستنی نخوره! به کنار چادر که رسیدم با صدای لرزون اما کنترل شده اپیرو صدا کردم و در کمال تعجب صدایی نشنیدم. فکر کردم شاید داره فیلم نگاه می‌کنه و هدفون تو گوش هست برای همین خم شدم و زیپ چادر رو کشیدم پایین ولی اثری از امیر ندیدم! بستنیارو انداختم تو چادر و دویدم سمت کلبه و خدا خدا می‌کردم خسته باشه و خوابش برده باشه. بسم اللهی زیر لب گفتم و درو باز کردم و تو دلم می‌گفتم خدایا خودت مواظبش باش. داخل کلبه شدم و تا چراغو روشن کردم تصویر امیر که دست و پاش بسته بود و چشمای معصومش بیحال بود رو دیدم، در آنی حس کردم دستام یخ زد و پاهام سست شد. احساس می‌کردم قلبم از شدت ترس می‌خواد از جاش در بیاد و یه حس خالی و ترس تو دلم بوجود اومد. بی اختیار سمتش رفتم و با ته مونده‌ی صدام آروم صداش کردم و با چشمای لرزون نگاهم کرد. تا خواستم بهش برسم دستی منو گرفت و شخصی جلوم ظاهر شد، احساس می‌کردم کور شدم و فقط چشمم دنبال امیر بود. سرمو بالا آوردم و با دیدنش فهمیدم نباید از کلبه می‌رفتم بیرون و به کل پشیمون شدم! - کلاغ𓆩🤍𓆪 - جوجه𓆩💜𓆪 #ادامه‌دارد♟ 🌟 🌟🌟 🌟🌟🌟
Show all...
🎩🎩🎩 🎩🎩 🎩 - به مرز های تنت منم آن پناهنده‌ی بی‌رمق!🩶🪷 #𝐩𝐚𝐫𝐭85𖤹 #𝐫𝐨𝐡𝐚𝐦🎩: تصمیم گرفتم از یه راه میانبر برم که زودتر پیش امیرم برسم. یه راه تاریک و باریک تقریبا گِلی بود که پیچیدم اونجا و با سرعت رفتم با نزدیک شدن به کلبه حس کردم ماشین داره بنزین تموم می‌کنه و زدم بغل تا از بنزینی که ذخیره داشتم داخل ماشین بریزم. پیاده شدم و صندوق عقب رو چک کردم و با دیدن اینکه ظرف ذخیره‌م خالیه یکی کوبیدم رو پیشونیم و به خودم فحش دادم. سوار شدم و با ته مونده بنزین سعی کردم خودمو به کلبه برسونم. بعد از کمی راه ماشین کاملا خاموش شد و با اعصاب خورد بعد از برداشتن وسایل، پیاده شدم و ماشین رو قفل کردم و پیاده سمت نوری که حدس می‌زدم از کلبه‌س رفتم. گوشیم شارژ تموم کرده بود و به سختی می‌تونستم جلوی پام رو هم ببینم! حواسم کامل به جایی که پامو می‌ذاشتم بود و بعد مدتی راه رفتن سرمو بالا آوردم و با دیدن کلبه که چراغش خاموش بود تعجب کردم و تند تر راه رفتم. صدای خش خش برگا و تکون خوردن درختا حس عجیب و ترسناکی بهم می‌داد و دلشوره عجیبی تو دلم ایجاد می‌کرد. می‌ترسیدم به خاطر اون چرت و پرتایی که نوشته بودن اما از طرفی دلم نیومد امشب امیر بستنی نخوره! به کنار چادر که رسیدم با صدای لرزون اما کنترل شده اپیرو صدا کردم و در کمال تعجب صدایی نشنیدم. فکر کردم شاید داره فیلم نگاه می‌کنه و هدفون تو گوش هست برای همین خم شدم و زیپ چادر رو کشیدم پایین ولی اثری از امیر ندیدم! بستنیارو انداختم تو چادر و دویدم سمت کلبه و خدا خدا می‌کردم خسته باشه و خوابش برده باشه. بسم اللهی زیر لب گفتم و درو باز کردم و تو دلم می‌گفتم خدایا خودت مواظبش باش. داخل کلبه شدم و تا چراغو روشن کردم تصویر امیر که دست و پاش بسته بود و چشمای معصومش بیحال بود رو دیدم، در آنی حس کردم دستام یخ زد و پاهام سست شد. احساس می‌کردم قلبم از شدت ترس می‌خواد از جاش در بیاد و یه حس خالی و ترس تو دلم بوجود اومد. بی اختیار سمتش رفتم و با ته مونده‌ی صدام آروم صداش کردم و با چشمای لرزون نگاهم کرد. تا خواستم بهش برسم دستی منو گرفت و شخصی جلوم ظاهر شد، احساس می‌کردم کور شدم و فقط چشمم دنبال امیر بود. سرمو بالا آوردم و با دیدنش فهمیدم نباید از کلبه می‌رفتم بیرون و به کل پشیمون شدم! - سردین𓆩🤍𓆪 #ادامه‌دارد♟
Show all...
یه دور بخونید یادتون بیاد کجا بودیم😂 اومدم که دیگه نرم پس دعوام نکنید🥹🩵
Show all...
یه آرشیو کامل از تمامی ویدیو ها و مومنت های رمیر🤍✨ https://t.me/romir_tori
Show all...
яσмιя тσяι♪

Mega Star✨ Mega Artist 🎩 You'r here whi and I don't see any reason to be afraid. "Love is Love"☔️ °•{ CODE ♾ 78 }•° #RomirTori💜💙 پیج اینستاگرام: Romirtori چنل ناشناس 💙💜

https://t.me/joinchat/AAAAAFWf0EWZwMGCRG3jsQ

Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.