cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ســــــــــؤگـــــــِ یــــَشـــمــــــــْ

دیگر صدای طاقتم از دریغ گُسست .. __تسبیح‌خوانِ این خُفته‌ام! #عاطفه_انتظامی

Show more
Advertising posts
198
Subscribers
+124 hours
-77 days
-530 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

@SoogeYashm6272 __به حرفم گوش کن ..
Show all...
Hayedeh-Ya-Rab-128.mp37.91 MB
__بنال ای بینوا تنبور .. #سید_خلیل_عالی_نژاد #هژیر_مهرافروز @SoogeYashm6272
Show all...
Hazhir Mehrafrooz - Sooge Tanboor - S.mp35.19 MB
برای مادرم دعا کنید ..
Show all...
#Amal_Hayaty #Umm_Kilthum @SoogeYashm6272
Show all...
Amal Hayaty - Umm Kulthum - - HYzPsh83i0s.m4a35.12 MB
«چراغِ افروخته چراغِ نا‌افروخته را بوسه داد و رفت.» #فیه_مافیه __غروب خورشید #شمس‌تبریزی #محمد‌علی_موحد @SoogeYashm6272
Show all...
در سخنان مولانا تصویرهای متعدّد از مرحله‌ی اولِ برخورد او با شمس انعکاس دارد.آن وقتها که شیخِ شهر، تازه ربوده‌ی پیرِ مرموزِ تبریز گشته بود  و جدالِ درونی در میان این احساس ربودگی و علایقی که او را به زندگی‌ی مألوف با شاگردانش و مریدان فرو می‌بست هنوز فراموش نشده بود: __سجّاده‌نشین با وقاری بودم بازیچه‌ی کودکان کویم کردی __من مصحف باطلم ولیکن تصحیح شوم چو تو بخوانی #شمس‌تبریزی #محمد‌علی_موحد تصویر شمس در کلام مولانا
Show all...
بر پوستم پلاس دوخته‌ام، و شاخم را به خاکساری آلوده‌ام.چهره‌ام از بسیاری اشک چروکیده است، و بر مژگانم سایه مرگ؛ نشانی از ناراستی در دستانم نیست، و نیایشم پاک است. ای زمین، خون من مپوش، و بگذار تا لابهٔ من سامانی نیابد. هم‌اکنون، بنگر، گواه من در آسمان است، و شاهد من در برین‌جای.یارانم،پشتیبانانم، دیدگانم آب در پیشگاه خدا ریزند. کاش برای کسی حدیث با خدا ممکن بودی، آنسان که کس با همسرایش کند! چونکه سالها را اندکی فراآید، آن‌گاه به راهی خواهم رفت که بازگشتنم نیست. #کتاب_ایوب منظومه‌ی‌آلام‌ایوّب‌و‌محنت‌های‌او‌از‌عهد‌عتیق گزارشِ فارسی‌ی #قاسم_هاشمی_نژاد __باب شانزدهم @SoogeYashm6272
Show all...
اما من با دهان خویش شما را نیرو دادمی، و جنبش لب‌های من غم‌گسارتان بودی. سخن می‌گویم، اما غم از من نگُسارَد: و گر تاب بیارم، کو آرامش؟ اما اکنون او مرا پاکْ فرسوده: تو عزیزانم را جمله ناچیز کردی. و مرا بیاگندی از آژنگ، که گواه علژه من‌اند: و نزاری علم شده گواهی دهد بر روی من. در خشم خویش پرپرم کرد، آنکه نفور از من است: دندان بر من همی افشُرَد؛ دشمن من تیز در من چشم‌آغُل کند‌. دهنها گشوده‌اند بر من؛ لَت کوبم کرده‌اند به شماتت؛ انجمن کرده‌اند به ضد من. مرا خدا به ناخدا‌ترسان سپرده، و به دست پتیارگانم به بدی باز نموده. به راحت همی بودم، اما او شرحه‌شرحه‌ام کرد: از قفایم گرفت، خُرد و مُردم فروتکاند، و آماج خویشم کرد. کمانداران او گِردْپیچم کرده‌اند، از گردگاهم شکافد او نیمانیم، و بی هیچ دریغی و زَهره‌ام بچکد بر خاک. لَخت‌لَختم از هم وا کُنَد، چون پهلوانی بر من بتازد. #کتاب_ایوب منظومه‌ی‌آلام‌ایوّب‌و‌محنت‌های‌او‌از‌عهد‌عتیق گزارشِ فارسی‌ی #قاسم_هاشمی_نژاد __باب شانزدهم
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.