cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

T.me/ultab_fihgting

تاریخ بخوانیم

Show more
Iran206 500The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
461
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
نوروز ۲۵۸۱
Show all...
00:07
Video unavailableShow in Telegram
چهار شنبه سوری ۲۵۸۰
Show all...
📚 کتاب ۲۳ سال علی دشتی بخش هشتم زنان پیامبر اسلام @Ronesanss_iran
Show all...
جنگ قادسیه آغاز فلاکت ایران بهرام مشیری @Ronesanss_iran
Show all...
🔊 مناظره ⬅️ امر به معروف و نهی از منکر، دخالت در زندگی دیگران @Ronesanss_iran
Show all...
کتاب۲۳ سال علی دشتی مشکلات پیامبر با زنانش @Ronesanss_iran
Show all...
نام جستار: نگاهى به منابع قرآن نويسنده: دكتر م روشنگر "مدير و موسس كانال‌ها و سايت نقدى بر اسلام" با هم‌رسانی این نوشتار سودمند، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوه‌ها در جامعه هم‌دست باشید. @Naghde_Eslamm www.eslam.nu
Show all...
Repost from I am kheradgera
💥#کتاب_ممنوعه 📚نام کتاب: قرآن، کلام محمد ✍نویسنده: دکتر #لطف_الله_روزبهانی #توصیه_ادمین 🔥کانال: من خردگرا هستم👇 @Iamkheradgera
Show all...
*کاترین شکدم در سخنان جدیدش در کلاب‌هاوس به پرسش‌های افراد مختلف پاسخ داد* شکدم گفت از بسیاری از روابط خصوصی خودش با مقامات جمهوری اسلامی عکس و فیلم تهیه کرده است! متقابلاً موجی از تکذیب‌ها در بین مقامات جمهوری اسلامی به‌راه افتاده. البته خود سردار یداله جوانی هم به شدت تکذیب و در واقع می‌شود گفت به‌نحوی این رابطه را تأیید کرده؛ چون تکذیبیۀ مقامات ج.ا مثل کشته‌های آبان یا سقوط هواپیمای اوکراینی دقیقاً مثل تأیید است. با وجود تکذیب سردار یداله جوانی ما همگی می‌دانیم این قبیل تکذیب‌ها مهر تأییدی بر کار انجام گرفته می‌زند و حالا که زن قانونی و دائمی سردار جوانی هم درخواست طلاق داده، قطعاً موضوع حقیقت دارد. پرسش اولی که از شکدم پرسیدند در مورد تکذیبیۀ سردار یداله جوانی بود. شکدم پاسخ داد: ایرانیان عادت دارند از مقامات حکومت دروغ بشوند و تکذیبیۀ سردار جوانی هم در راستای همین دروغهاست. سوال بعدی در مورد این بود که چرا اسم تمام افرادی را که با او رابطه داشتند، نمی‌گوید؟ شکدم گفت: چون قرار است کتابی در مورد این روابط جاسوسی منتشر کند و اگر اسامی یا روش‌های کارش را بگوید به فروش آیندۀ کتاب لطمه وارد می‌شود. ولی برای تبلیغ کتاب قسمت‌هایی را برای مردم تعریف خواهد کرد. از شکدم پرسیدند: چه زمانی کتاب کامل منتشر خواهد شد؟ او جواب داد: با یك ناشر معتبر قرارداد امضا کرده و احتمال دارد از روی داستانش فیلمی نیز ساخته شود. از شکدم پرسیدند: اولین رابطه‌اش در ایران با چه‌کسی و به چه صورتی بود؟ شکدم گفت: اولین رابطه‌ام در ایران با مدیر روزنامۀ تهران‌تایمز بوده. به او گفتم که به عنوان یک روزنامه‌نگار می‌خواهم با مقامات بالا مصاحبه کنم. مدیر تهران‌تایمز گفت: اول از همه باید اعتمادم را جلب بکنی. من پرسیدم: چه‌طور اعتمادت جلب می‌شود؟ مدیر تهران‌تایمز گفت: باید دوست‌دخترم بشوی. من گفتم: مگر در اسلام دوست‌دختر مجاز است؟! مدیر تهران‌تایمز گفت: صیغۀ محرمیت می‌خوانیم. همین حرف مدیر تهران‌تایمز جرقه‌ای در ذهن من ایجاد کرد که چرا خودم این پیشنهاد را به مقامات حکومتی ندهم؟! مدیر تهران‌تایمز در رابطه با من به‌قدری خشن بود که در میانۀ رابطه من گفتم دیگر حاضر به ادامه نیستم. مدیر تهران‌تایمز گفت: اگر بگذاری ادامه دهم ترا به یکی از مقامات بسیار بالا معرفی می‌کنم. من حرفش را باور کردم و گذاشتم کارش را تمام کند، ولی او هم مثل بسیاری از افراد و مقامات حکومت دروغ می‌گفت. بعد از رها کردن من چند روز از آن رابطۀ بسیار خشن گذشت و من هرچه اصرار می‌کردم طفره می‌رفت، تا این‌که یك‌روز زنگ زد و از من دوباره رابطه خواست. من‌که می‌دانستم دروغ می‌گوید قبول کردم که به ملاقاتم بیاید. ولی این دفعه با نصب چند دوربین فیلم‌برداری در مکان‌های مناسب از رابطۀ خودمان کامل فیلم گرفتم. در حین رابطه به او گفتم فحش هم بدهد و اون هم به همۀ مقامات فحش داد! همان‌طور که انتظار داشتم مدیر تهران‌تایمز دروغ گفت و نمی‌خواست مرا به مقامات عالی‌رتبۀ جمهوری اسلامی معرفی کند. ولی من با فیلمی که از هم‌خوابی با او داشتم، تهدیدش کردم که فیلم را پخش می‌کنم و او ناچار شد مرا به سردار یداله جوانی معرفی کند. بعد از آن هرگز به مدیر تهران‌تایمز اجازه ندادم با من هم‌خواب شود. سردار جوانی بسیار کنج‌کاو بود که من چرا به ایران آمده‌ام. من‌هم هرچه تبلیغات جمهوری اسلامی بود را به عنوان سند تحویلش می‌دادم و در همان جلسۀ اول به او پیشنهاد کردم که صیغۀ موقتش شوم. سردار جوانی بسیار تعجب کرد، ولی من با عشوه‌های زنانه گفتم که عاشق انقلاب و سرداران انقلابم و همیشه آرزو داشتم بعد از مسلمان‌شدن به عقد مدافعان انقلاب در بیایم و ازدواج سنت است. وبعد از صحبت بسیار سردار جوانی آدرس منزلی در سعادت‌آباد تهران را به‌من داد. وقتی به آن‌جا رفتم خانمی چادری در خانه را باز و مرا مجبور کرد تمام لباس‌هایم را عوض کنم و لباس جدید بپوشم. بعد موبایل و کیفم را در گاوصندوق بزرگی گذاشت و قفل کرد و به من گفت که به حمام بروم. حمام به صورت جکوزی بود و خود این خانم گفت کاملاً در آب فرو برو! بعدها فهمیدم که می‌خواستند اطمینان پیدا کنند که همراه خودم دستگاه شنود ندارم. آن زن چادری گفت که باید شب را آن‌جا بمانم. حدود ساعت ده شب بود که آقایی با ظاهری عجیب وارد شد. با کمال تعجب دیدم سردار جوانی کلاه گیسش را برداشت و از حالت استتار بیرون آمد! سردار جوانی پرسید: چرا فکر می‌کنی من به‌تو اعتماد می‌کنم؟ به‌او گفتم که حرّ ریاحی در کربلا اول دشمن حسین بود، ولی اولین شهید کربلا هم او بود! به‌این‌ترتیب اخمانش از هم باز شد. خودش صیغه محرمیت را برایم خواند و آن خانم چادری برایمان شیرینی آورد. مهریه را همان موقع به من داد... https://t.me/mashroooooooom
Show all...
attach 📎