cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

داستان شب 🔥

Show more
Advertising posts
90 948
Subscribers
+12 84624 hours
+10 5327 days
+1 61530 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
ه کیرم مالیدم خیلی برام هیجان داشت فکرشو نمیکردم بتونم با شورت مامانم اینهمه تحریک بشم حتی یک لحظه کم بود آبم بیاد ولی بزور جلوی خودمو گرفتم که نریزه شورت کثیف کنه همچنان تو کشو دنبال شورت میگشتم تا اینکه تو کف کشو و زیر لباسهای یه شورت پیدا کردم به رنگ سفید و گلهای خیلی ریزی داشت جنسش فوق العاده نرم بود وقتی برداشتم نگاه کنم دیدم قسمتی که جلوی کوص مادرم قرار میگیره به رنگ تقریبا قهوه ای کمرنگ شده وقتی دیدم خیلی تحریک شدم به خودم گفتم من باید با این شورت جق بزنم آبمو بریزم تو شورت دراز کشیدم رو زمین شورت میمالیدم به کیرم لذت می‌بردم واقعا عالی بود سر کیرم میمالیدم به قسمت قهوه شده ی شورت مامانم تصور می‌کردم کیرم داره کوص مامانو لمس میکنه شورت چسبونده بودم به کیرم داشتم همزمان جق میزدم تا اینکه یکی از لذت بخش ترین جق های عمرمو زدم چنان آبی ازم اومد که یادمه دقیقا ۹ بار آبم با مقدار زیاد پرش کرد و ریخته شد تو شورت مامانم چنان آبی اومد که کاملا شورت مامانمو خیس کرد. دوستان ادامه داستانو روزهای آینده حتما مینویسم منتظر باشید. نوشته: پسر پروین #پایان
12 81240Loading...
02
ما متفاوت هستیم چون تخصص ما در عمل ماست♥️ 🪫پیشبینی با حداقل موجودی 🔕سالها بدون کوچکترین تخلف 💎لیسانس فعالیت از سازمان‌های معتبر جهانی ⛳️سبزترین ضریب‌ها 🛍بونوس‌های عالی و مهیج دلاری #آریان‌بت http://wsclptdd.com کانال ما: https://t.me/joinchat/AAAAAFa7e_zsJYiHoLPBig
62 2508Loading...
03
مامان کون گنده #جلق #تابو #مامان سلام به دوستان داستانی که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعی هست شاید براتون سخت باشه ولی وقتی داستانو بخونید باور میکنید. ما خانواده ۶ نفری بودیم که ده سال پیش پدرم بیماری گرفت و فوت کرد. الان مادرم ۵۷ سالشه منم ۳۳ سالمه دو تا خواهر ۳۰ ساله و ۲۶ ساله دارم که شوهر کردن و یک برادر ۲۴ ساله. وقتی پدرم فوت کرد وضع مالیمون خیلی خراب شد من به عنوان پسر بزرگ خونواده نون آور خونه بودم تا اینکه تو این سالها برای دو تا خواهرم خواستگار پیدا شد و به فاصله حدودا ۲ اونها شوهر کردن ولی به سختی تونستیم از هزینه شوهر دادنشون بر بیاییم و بعد شوهر دادن‌شون خیلی تو قرض افتادم‌ از یک‌ طرف هم برادر کوچکترم دانشجو بود و با اینکه کمی کار هم می‌کرد باز هم مجبور بودیم بهش پول بدیم بگذریم خواستم بگم که تو چه وضعیت مالی بودیم حدودا ۴ سال پیش بود یعنی اون موقع مادرم ۵۳ ساله و من ۲۹ ساله بودیم‌ که که این فشارها تحمل میکردیم و خیلی عصبی شده بودم و تحت فشار بودم از طرفی تو این دوران دختری که من دوسش داشتم به دلیل که خودم شرایط مالی نداشتم ازدواج کرد و یه شکست عشقی خوردم که قضیه رو مادرم فهمیده بود و خیلی ناراحت بود و از طرف دیگه منم خیلی تو این دوران تحت فشار جنسی بودم خیلی دلم سکس میخواستم هیچ راهکاری برای اینکه بتونم خودم تخلیه بکنم نبود واقعا سالها داشتم عذاب میکشیدم فقط کارم شده بود شبها موقع خواب فیلم سکسی دیدن و جق زدم تقریبا کار هر شبم شده بود دیگه تو این سالها من و مامانم تو خونه دو نفری زندگی می‌کردیم اما از مادر بگم بهتون اسمش پروین بود قدش حدودا ۱۶۵ میشد با وزن ۸۵ کیلو با سینه های خیلی گنده که سینه هاش لش نبود تقریبا رو به جلو وایستاد وقتی سوتینو‌ می‌بست خیلی تو چشم میومد و با کون خیلی گنده و گوشتی و خوش فرم لمبرای کونش وقتی راه می‌رفت مثل ژله میلرزید و رونهای تو پری داشت یه شکم سکسی هم داشت که اصلا لش نبود من اصلا به مادرم نظر نداشتم تا اینکه شبها که فیلم سکسی میدیدم ناخودآگاه فیلم هایی میدیم که تقریبا زنهای سن بالا و با هیکل مادرم علاقه شدیدی پیدا کردم و تقریبا هرشب با این فیلم‌ها جق میزدم باز هم من نظری به مادرم نداشتم اصلا علاقه به این زنها بخاطر مادرم نبود فقط این زنها منو خیلی تحریک میکردن چون گوشتی بودند و تصور که میکردم خیلی بهتر میشد با زنهای گوشتی سکس کنه آدم حس سکسیشو منتقل کنه تا اینکه یه شب تنها بودم مادرم رفته بود خونه یکی از خواهرام و شب اونجا بود وقتی داشتم فیلم سکسی زنهای سن بالا میدیدم یه لحظه وقتی دیدم پسره داره با شورت زن سن بالارو به کیرش میماله و خیلی تحریک میشه منم خیلی خوشم اومد و کیرم به شدت راست شده بود که یک لحظه یه جرقه بزرگ به ذهنم رسید به خودم گفتم اگه واقعا اینقدر پسره لذت داره میبره شاید منم بتونم با شورتهای مامان این لذتو‌ ببرم داشتم فکر میکردم ولی یه لحظه پشیمون شدم ولی وقتی باز ادامه فیلمو دیدم دوباره هیجانش مثل کرم اومد تو وجودم تا حالا همچین نگاهی به مامانم نداشتم دوباره وسوسه شدم هیجانم زیاد شده بود ضربان قلبم رفته بود به شدت بالا احساس کردم قلبم داره از دهنم میاد بیرون این در حالی بود که من هنوز کاری نکرده بودم و فقط داشتم بهش فکر میکردم سالها بود که جق زدم برام تکراری شده بود دلم هیجان و لذت جدید میخواست تا اینکه تصمیم گرفتم برم سر وقت کشوی لباس زیرهای مامانم من تاحالا دقت نکرده بودم مادر چه لباس زیرهایی‌ داره چند تا داره و‌ چه رنگی یا مدلی داره چون گفتم که بهش نظری نداشتم بلاخره از جام بلند شدم و تصمیم گرفتم تو تاریکی خونه برم سر وقت کشوی لباس زیر مامانم بلند شدم حرکت کردم قلبم همچنان داشت تند تند میزد بلاخره رسیدم به کشو بازش کردم پر از لباس های رنگارنگ بود با یک دست کشو باز کردم با یک دست داشتم کیرمو میمالیدم خواستم دست بزنم یک لحظه ترسیدم گفتم نکنه دست بزنم بعد فردا مادرم بفهمه لباساش بهم ریخته یکی به لباسهای زیرش دست زده لو برم پشیمون شدم ولی بیشتر که فکر کردم دیدم مادرم لباس‌های زیرشو‌ به هم ریخته تو کشو گذاشته اصلا خودش هم متوجه نمیشه لباسهاش به هم ریخته شده پس زیاد جای نگرانی نیست بعد فکری به سرم اومد که همون حالت که کشو باز گذاشتم یه عکس با گوشیم بگیرم که حالت لباسها چطوریه بعد که کارم تموم شد لباسهارو تقریبا تو اون حالت تا جایی که ممکنه درست کنم. بلاخره یه عکس از لیاسها گرفتم خیالم که راحت شد شروع کردم لباس دست زدن و برداشتن اول چند تا سوتین بود برداشتم بو کردم لیسشون‌ زدم بعد گشتم ببینم سایزشوون چند هر چقدر گشتم هیچ کدوم از سوتین ها سایزی ننوشته بود خیلی دوست داشتم بدونم سایز سینه‌اش چنده ولی از روی سوتین که هیچ عدد خاصی ننوشته بود هدف اصلی برام شورت بود چند تا شورت برداشتم بود کردم لیس زدم بعد ب ادامه در پست بعدی
13 30950Loading...
04
راند دوم ربات بزرگ وال ایردراپ شروع شد⭕️ با بیش از نیم میلیون کاربر 👍 امکان برداشت ترون 💰 , شارژ 📞, ممبر 📈 و بوست 💠 هر رفرال 0.45 ترون 💰 و یا 3000 تومان شارژ  💩 💜 🔵 حداقل برداشت از ربات 10 رفرال 👥 💬 @AiR_WhAlEbot 🔗 @AiR_WhAlEbot
12 2990Loading...
05
مامان کون گنده #جلق #تابو #مامان سلام به دوستان داستانی که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعی هست شاید براتون سخت باشه ولی وقتی داستانو بخونید باور میکنید. ما خانواده ۶ نفری بودیم که ده سال پیش پدرم بیماری گرفت و فوت کرد. الان مادرم ۵۷ سالشه منم ۳۳ سالمه دو تا خواهر ۳۰ ساله و ۲۶ ساله دارم که شوهر کردن و یک برادر ۲۴ ساله. وقتی پدرم فوت کرد وضع مالیمون خیلی خراب شد من به عنوان پسر بزرگ خونواده نون آور خونه بودم تا اینکه تو این سالها برای دو تا خواهرم خواستگار پیدا شد و به فاصله حدودا ۲ اونها شوهر کردن ولی به سختی تونستیم از هزینه شوهر دادنشون بر بیاییم و بعد شوهر دادن‌شون خیلی تو قرض افتادم‌ از یک‌ طرف هم برادر کوچکترم دانشجو بود و با اینکه کمی کار هم می‌کرد باز هم مجبور بودیم بهش پول بدیم بگذریم خواستم بگم که تو چه وضعیت مالی بودیم حدودا ۴ سال پیش بود یعنی اون موقع مادرم ۵۳ ساله و من ۲۹ ساله بودیم‌ که که این فشارها تحمل میکردیم و خیلی عصبی شده بودم و تحت فشار بودم از طرفی تو این دوران دختری که من دوسش داشتم به دلیل که خودم شرایط مالی نداشتم ازدواج کرد و یه شکست عشقی خوردم که قضیه رو مادرم فهمیده بود و خیلی ناراحت بود و از طرف دیگه منم خیلی تو این دوران تحت فشار جنسی بودم خیلی دلم سکس میخواستم هیچ راهکاری برای اینکه بتونم خودم تخلیه بکنم نبود واقعا سالها داشتم عذاب میکشیدم فقط کارم شده بود شبها موقع خواب فیلم سکسی دیدن و جق زدم تقریبا کار هر شبم شده بود دیگه تو این سالها من و مامانم تو خونه دو نفری زندگی می‌کردیم اما از مادر بگم بهتون اسمش پروین بود قدش حدودا ۱۶۵ میشد با وزن ۸۵ کیلو با سینه های خیلی گنده که سینه هاش لش نبود تقریبا رو به جلو وایستاد وقتی سوتینو‌ می‌بست خیلی تو چشم میومد و با کون خیلی گنده و گوشتی و خوش فرم لمبرای کونش وقتی راه می‌رفت مثل ژله میلرزید و رونهای تو پری داشت یه شکم سکسی هم داشت که اصلا لش نبود من اصلا به مادرم نظر نداشتم تا اینکه شبها که فیلم سکسی میدیدم ناخودآگاه فیلم هایی میدیم که تقریبا زنهای سن بالا و با هیکل مادرم علاقه شدیدی پیدا کردم و تقریبا هرشب با این فیلم‌ها جق میزدم باز هم من نظری به مادرم نداشتم اصلا علاقه به این زنها بخاطر مادرم نبود فقط این زنها منو خیلی تحریک میکردن چون گوشتی بودند و تصور که میکردم خیلی بهتر میشد با زنهای گوشتی سکس کنه آدم حس سکسیشو منتقل کنه تا اینکه یه شب تنها بودم مادرم رفته بود خونه یکی از خواهرام و شب اونجا بود وقتی داشتم فیلم سکسی زنهای سن بالا میدیدم یه لحظه وقتی دیدم پسره داره با شورت زن سن بالارو به کیرش میماله و خیلی تحریک میشه منم خیلی خوشم اومد و کیرم به شدت راست شده بود که یک لحظه یه جرقه بزرگ به ذهنم رسید به خودم گفتم اگه واقعا اینقدر پسره لذت داره میبره شاید منم بتونم با شورتهای مامان این لذتو‌ ببرم داشتم فکر میکردم ولی یه لحظه پشیمون شدم ولی وقتی باز ادامه فیلمو دیدم دوباره هیجانش مثل کرم اومد تو وجودم تا حالا همچین نگاهی به مامانم نداشتم دوباره وسوسه شدم هیجانم زیاد شده بود ضربان قلبم رفته بود به شدت بالا احساس کردم قلبم داره از دهنم میاد بیرون این در حالی بود که من هنوز کاری نکرده بودم و فقط داشتم بهش فکر میکردم سالها بود که جق زدم برام تکراری شده بود دلم هیجان و لذت جدید میخواست تا اینکه تصمیم گرفتم برم سر وقت کشوی لباس زیرهای مامانم من تاحالا دقت نکرده بودم مادر چه لباس زیرهایی‌ داره چند تا داره و‌ چه رنگی یا مدلی داره چون گفتم که بهش نظری نداشتم بلاخره از جام بلند شدم و تصمیم گرفتم تو تاریکی خونه برم سر وقت کشوی لباس زیر مامانم بلند شدم حرکت کردم قلبم همچنان داشت تند تند میزد بلاخره رسیدم به کشو بازش کردم پر از لباس های رنگارنگ بود با یک دست کشو باز کردم با یک دست داشتم کیرمو میمالیدم خواستم دست بزنم یک لحظه ترسیدم گفتم نکنه دست بزنم بعد فردا مادرم بفهمه لباساش بهم ریخته یکی به لباسهای زیرش دست زده لو برم پشیمون شدم ولی بیشتر که فکر کردم دیدم مادرم لباس‌های زیرشو‌ به هم ریخته تو کشو گذاشته اصلا خودش هم متوجه نمیشه لباسهاش به هم ریخته شده پس زیاد جای نگرانی نیست بعد فکری به سرم اومد که همون حالت که کشو باز گذاشتم یه عکس با گوشیم بگیرم که حالت لباسها چطوریه بعد که کارم تموم شد لباسهارو تقریبا تو اون حالت تا جایی که ممکنه درست کنم. بلاخره یه عکس از لیاسها گرفتم خیالم که راحت شد شروع کردم لباس دست زدن و برداشتن اول چند تا سوتین بود برداشتم بو کردم لیسشون‌ زدم بعد گشتم ببینم سایزشوون چند هر چقدر گشتم هیچ کدوم از سوتین ها سایزی ننوشته بود خیلی دوست داشتم بدونم سایز سینه‌اش چنده ولی از روی سوتین که هیچ عدد خاصی ننوشته بود هدف اصلی برام شورت بود چند تا شورت برداشتم بود کردم لیس زدم بعد ب ادامه در پست بعدی
6234Loading...
06
راند دوم ربات بزرگ وال ایردراپ شروع شد⭕️ با بیش از نیم میلیون کاربر 👍 امکان برداشت ترون 💰 , شارژ 📞, ممبر 📈 و بوست 💠 هر رفرال 0.45 ترون 💰 و یا 3000 تومان شارژ  💩 💜 🔵 حداقل برداشت از ربات 10 رفرال 👥 💬 @AiR_WhAlEbot 🔗 @AiR_WhAlEbot
5930Loading...
07
حشری شدم بعد از جاش بلند شد شروع کرد کیرشو تف زدن و خیس کردن کیرشو خیس خیس کرده بود داشت کیر گندشو چرب می‌کرد که بکنه تو کص من من ترسیدم و گفت سمانه اونجا خیلی بزرگ من نمیتونم دیگه نمیتونم هنوز کونم از درد داره ذوق ذوق میکنه که سمانه گفت عزیزم اصلا نگران نباش خیلی سریع انجام میدم بدون اینکه چیزی بفهمی یا دردی حس کنی کیر ۲۲ سانتی شو گرفت امد نزدیک من من پاهامو بسته بودم با دست جفت پاهامو گرفت و بازشون کرد منم داشتم مثل چی میترسیدم بدنم داشت میلرزید حسابی عرق داشتم میکردم که سمانه خنده ریزی کرد گفت نترس آروم باش بعد کیرشو نزدیک کصم کرد هی سره کیرشو می‌مالید به سوراخ کصم و آروم به تو هل میداد سره کیرشو با هر بار این کارش من آه و ناله میکردم و شُر شُر عرق می‌ریختم بعدش بعد چند بار انجام دادن این کارش سره کیرشو بالاخره بعد کلی خیس کردن مالیدن کرد تو کصم وقتی سرشو رفت تو جیغ بلندی زدم و گریه میکردم از شدن درد سمانه هم خندید و گفت جون عزیزم این تازه سرش بود حالا بقیه اش مونده من گریه میکردم میگفتم بسه دیگه نمیتونم سمانه بس کن دیگه سمانه هم از اون طرف هی کیرشو یذره می‌کرد تو کصم منم هی سری کلی جیغ و گریه و ناله میکردم و کلی درد تو کصم. کصم به قدری داغ شده بود انگار توش آتیش روشن کرده بودن بعد چند بار عقب جلو کردن بالاخره سمانه کیرشو تا ته کرد تو کصم این سری دردش کمتر شده بود و داشت کم کم برام لذت بخش می‌شد اما همچنان درد زیادی تو کصم احساس می‌کردم بعد شروع کرد اول آروم آروم تلمبه زدن و منم همینطوری اشک از چشام میومد و ناله می‌کرد بعد چند دیقه سمانه جفت پاهامو گذاشت رو شونه هامو خم شد روبه روی صورتمو شروع کرد تند تند تلمبه زدن منم کلی ناله و آی و اوی میکردم و سمانه هم لبامو می‌بوسیدو هی جون می‌گفت بعدش گفت دیدی گفتم بدونه اینکه چیزی بفهمی سریع انجامش میدم بعد ازم پرسید خوبه دوست داری منم با صدای ناله و لرزون گفتم آییی آررههه خوبه خیلی خوبه سمانه همینجوری ادامه بده دیگه برام داشت لذت بخش می‌شد و سمانه با دیدن این حرکت و حرفای من شروع کرد سریع تر و محکم تر تلمبه زدن و منم آه آه و ناله میکردم تو همین حین آیدا کیرشو تو دستشویی شسته بود و داشت با دستمال کاغذی پاک می‌کرد و گفت سمانه چی شد سمانه هم گفت آیدا عروس خانممون بالاخره آماده شد بیا که کلی کار داریم آیدا هم یه جونی گفت امد پشت سمانه کنارش وایستاد شروع کرد نگاه کردن به سمانه می‌گفت بجنب نوبت منه دیگه بعد چند دیقه سریع تلمبه زدن سمانه بالاخره آبش داشت میومد به آیدا گفت یه دستمال کاغذی بده و کیرشو کشید بیرون و ابشو ریخت تو دستمال کیرش هم خونی بود هم ابکیری کص منم حسابی خونی شده بود سمانه به آیدا گفت تا من میرم کیرمو بشورم تو هن کص صبا رو پاک کن اونم گفت باشه سمانه رفت و آیدا هم دوتا سه تا دستمال کاغذی آورد شروع کرد کصمو پاک کردن حسابی بیرونشون تمیز کرد سمانه هم امد و شروع کرد کیرو با دستمال کاغذی پاک کردن منم گفتم میخوام برم حموم. حموم هم داشت اون اتاق کنار دستشویی بود آیدا و سمانه کمکم کردن بلند بشم بعد مقنعمو و پیراهن و جورابمو در اوردم و رفتم تو حموم شروع کردم خودمو شتن کصم هنوز درد داشت و داشت ذوق ذوق می‌کرد آب حموم که بهم خورد یکم بهتر شدم خودمو با حوله ای که واسه خانوم صدیقی بود پاک کردم اما چون زده بودم به خودم و باهاش کصمو پاک کرده بودم دیگه گذاشته بودمش کنار که بعدش با خودم ببرمش و واسه خانوم صدیقی یکی دیگه بیارم بعد اون روز من با سمانه آیدا تو جاها و وقتای مختلف کلی سکس کردم و حتی ۳تاییمون رفتیم رشته حقوق تو دانشگاه و حتی تو خوابگاه هم ۳ تایی باهم بودیم و هر وقت میتونستیم سکس میکردیم بعد ها که وکیل شدیم خونه گرفتیم ۳ تایی داریم توش زندگی می‌کنیم و کلی هم باهاشون سکس کردم الان نزدیک ۲ سال هست ۳ تایی باهم داریم زندگی می‌کنیم این بود از داستان من امیدوارم خوشتون آمده باشه خداحافظ نوشته: صبا
18 456109Loading...
08
بدنم داشت کم کم داغ می‌شد بعد سرمو به روبرو چرخوندم دیدم سمانه شلوار و پیرهنشو هم درآورده کاملا لخته فقط شورت و سوتینش تنش بود آیدا هم همینطور شلوار و پیرهنشو درآورده بود اما فقط شرتش پاش بود سوتینشو درآورده بود و سینه هاش معلوم بود سینه های معمولی سمانه نزدیک من شد شروع کرد اول صورتمو بوس کردن و لیس زدن بعد شروع کرد حسابی لبا و زبونمون خوردن و میک زدن و بوس کردن تو همون حین هم آیدا داشت شلوارمو کامل از پام درمی‌آورد و شروع کرد کص و کونمو لیس میزد بعد سرشو آورد بالا و گفت سمانه نمیدونی این صبا چه کص و کون تمیز و تنگی داره چون من آدم خیلی تمیزی بودن همیشه موهای اضافه بدنمو و زائدمو میتراشیدم بعد آیدا انگشت اشارشو کرد تو سوراخ کون من من از شدت درد جیغ کشیدم و ناله کردم که هم سمانه هم آیدا گفتن معلومه حسابی تنگه این دختره خیلی خوبه کار خودمونه سمانه به آیدا گفت کونش باتو اونجاش با من که آیدا گفت حله و جفت باهم خندیدن بعد آیدا از جاش پاشد میخواست شرطتشو دربیاره که من سرمو یذره چرخوندم به عقل که بتونم ببینم و گفتم آیدا داری چیکار میکنی ‌که سمانه سریع سرمو چرخوند و گفت هیچی میخواییم امشب تورو عروس کنیم منم با خنده گفتم یعنی چی میخوایید عروسی بگیرید برام گفت نه از اونم بهتر و بعد گونه هامو با دستاش گرفت و شروع کرد دوباره ازم لب گرفتن تو همون حین لب گرفتن یه لحظه سریع به عقبم نگاه کردم دیدم آیدا که شورتشو درآورد زیرش یه کیر بزرگ داشته تقریبا ۱۶ و ۱۷ سانت بود کیرش من چشام از تعجب گرد شده بود گفتم آیدا تو چطور دختری هستی که کیر داری که گفت ما دوجنسه هستیم و من تا اون موقع نمیدونستم دوجنسه چیه بعد آیدا کیرشو حسابی تف زد داشت می‌مالید به سوراخ کون من آب اونورم سمانه دستای منو گرفته بودو داشت ازم لب و می‌گرفت و هی بهم میگفت آروم باش اگه شل کنی اصلا درد نداره من که از شدت استرس و ترس و حشریت دمای بدنم حسابی رفته بود بالا داشتم حسابی عرق میکردم کیره خیسشو هی به کونم می‌مالید بعد شروع کرد مالیدن سره کیرش به سوراخ هی یواش یواش سعی می‌کرد سره کیرشو بکنه تو هی زور میزد سره بکنه تو کونم که نمی‌رفت از بس کونم تنگ بود منم با هر بار انجام این کارش لبامو گاز میگرفتمو ناله میکردم تا بالاخره با فشار سره کیرشو کرد تو سوراخ کونم من از شدت درد جیغ ‌کشیدم و آیدا هم گفت جون بالاخره رفت تو سمانه هم گفت آخ جون صبا جونمون حسابی تنگه شروع کرد دوباره از لبام بوسیدن و لب گرفتن و تو همون حین هم آیدا سعی می‌کرد هی نصفه نصفه کیرشو کامل کنه تو کون من آروم آروم تلمبه میزد و منم ناله می‌کردم و درد میکشیدم من به صورت داگی بودم آیدا هم پشت پشت من و پاهاش رو فرش اتاق بود و داشت تلمبه میزد جلو منم سمانه نشست بود رو تخت داشت ازم لب می‌گرفت بعد چند دیقه لب گرفتن ازم یکم رفت عقب و شروع کرد شرتشو درآوردن بعد اینکه شرتشو کامل درآورد کیرشو گرفت دستش باور نمیشد چقدر کیر بزرگی داشت تقریبا ۲۰ تا ۲۲ سانت بود اندازه ۴ انگشت هم قطرش بود همینجوری که داشت کیرشو می‌مالید نزدیک من شد شروع کرد کیر بزرگشو به صورتم مالیدن یه چند بار مالید بعد گفت خب صبا عزیزم دهنتو باز کن تا باز کردم میخواست کل کیرشو جا کنه تو دهنم جیغ میزدم و نزدیک بود استفراغ کنم که کیرشو از دهنم درآوردم و گفتم داشتی خفم میکردی سمانه که سمانه هم گفت باشه آروم آروم بخورش با خنده بعد منم شروع کردم آروم آروم از سر کیرش میک زدن و تا نصفه خوردن که بعد چند دیقه خوردن بالاخره تونستم کل کیرشو تو دهنم جا کنم بعد اونم سرمو از پشت گرفت شروع کرد تند تند سرو عقب جلو کردن واسه عمقی ساک زدن کیرش و منم داشتم ناله میکردم بعد چند دیقه کیرشو در آورد از رو تخت بلند شد رفت بین پاهای آیدا که داشت تلمبه میزد تو سوراخ کون من و شروع کرد لیس زدن کصم وای نمیدونید از یه طرف تو سوراخ کونم تلمبه میزدن از یه طرفم زبون انداخته بودن تو کصم و داشت کصمو می‌خورد اصلا تو حال خودم نبودم از شدت حشریت تو آسمونا بود تا اینکه بعد از چند دیقه لیس زدن کصم من یه ناله بلندی کردم آبم از پشت پاشید تو صورت سمانه که داشت کصمو لیس میزد سمانه هم کدی جون می‌گفت و کیف دات می‌کرد بعد از لای پای آیدا بلند شد و به آیدا گفت نوبت توعه که آیدا هم تو همون حالت منو به شکم خوابوندو کیرشو تا ته کرد تو کونمو شروع کرد محکم و تند تند تلمبه زدن و من از شدت درد جیغ و ناله رو داشتم باهم میزدم که بعد از چند دیقه تلمبه زدن آیدا یه آه آهی کرد آبش کامل خالی کرد تو سوراخ کون من منم ناله کردم و حس کردم سوراخ کونم داغ شد بعد آیدا لپ و گردنم بوس کرد و از روم بلند شد آبشو تو کونم خالی کرده بود بعد سمانه منو بر عکس کرد به کمر خوابوند اول نشست رو زانوهاش شروع کرد به خوردن کصم من از کونم همه درد میکرد همه داشت ذوق ذوق می‌کرد سمانه هم زبون مینداخت تو کصمو لیس میزد دوباره
21 429126Loading...
09
مژده به دوست‌داران بازی ایرانی‌پسند🥊UFC🥊 فقط با بازی UFC در آریان‌بت میتوانید درامد روزانه حداقل 500 هزار داشته باشید💰    ▪️بالاترین نرخ پرفکت‌مانی و ارزدیجیتال    ▪️روش‌های پرداخت امن و معتبر    ▪️واریز و برداشت انی و اسان    ▪️بالاترن و بهترین ضرائب    ▪️پشتیبانی مجرب http://tttbbbnnn.com لینک کانال👇بازی کن و پول دربیار👆 https://t.me/joinchat/AAAAAFa7e_zsJYiHoLPBig
92 98016Loading...
10
🔞دو تا دختر محجبه سوراخمو باز کردن 🔴🎲قسمت اول #بکارت #شیمیل #زن_چادری سلام به همه کسانی که میخوان داستان من رو بخوننمن صبا هستم ۲۸ سالمه و میخوام برام داستان ســــکسی رو که برام اتفاق افتاد رو تعریف کنم مقدمه: داستان مال ۱۰ سال پیش هست ۱۸ سالم بود و من چون تو خانواده مذهبی بدنیا امدم خودمم هم مذهبی بودم و هستم و اون موقع به مسجدی که مسئولش بود میرفتم بعصی وقتا اونجا اگه روضه بود یا ختم قرآن یا با مادرم میرفتم یا بیشتر وقتا تنها اونجا معمولا من با بیشتر زن ها و دخترا آشنا هستم چند روز بود دیدم دوتا دختر محجبه هستن همیشه اون گوشه ها میشستن منم رفتم که باهاشون آشنا بشم (از خودم بگم همیشه چادریم با ابروها و چشمای کشیده و درشت و مشکی با دماغ کوچیک عروسکی و لبای بزرگ حالا تعریف از خود نباشه دختر خوشگلی هستم بدنم بخاطر اینکه باشگاه میرم لاغر و ورزشکاری هست سینه هام ۷۰ هست و کون معمولی نه خیلی کوچیک نه خیلی بزرگ) بعد چند بار باهاشون صحبت کردن بالاخره تونستم باهاشون آشنا بشم و فهمیدم اسمشون سمانه و آیدا هست و خجالتی بودن زیاد با بقیه صحبت نمیکردن من باهاشون دوست شده بودم فکر میکردم خواهرن اما فهمیدم دختر خاله بودن بهشون گفتم چند وقته امدین این محل تا حالا ندیده بودمتون که بهم گفتن پدر جفتشون مامور سرشماری هستن و باهم توی یه شرکت کار میکنن و بهشون انتقالی دادن اینجا تا یه مدت اما گفتن کارشون که اینجا تموم بشه دوباره برشون میگردونن شیراز و اونجا بود که فهمیدم از شیراز به اینجا امدن از مشخصاتشون بخوام بگم سمانه (چشمای مشکی درشت ابرو های معمولی دماغ کشیده لبای بزرگ با ۱۹ سالش بود یکم توپر اما نه خیلی) آیدا (چشمای قهوه ای معمولی با ابرو های کشیده دماغ عقابی کوچیک و لبای معمولی ۱۸ سالش بود بدن لاغر و استخونی) بعد ۱ ماه حسابی باهم رفیق شده بودیم و همه جا باهم بودیم و پیش هم میشستیم ۳ هفته گذشته بود قرار بود ۲ هفته ای رو که خانوم صدیقی مسئول مسجد که دوست مادرم بود بره کربلا و قراره بود تا برمیگرده من مسئول اونجا باشم و روضه ای یا صلواتی بود یا آموزش قرآنی به بچه ها بود من انجامش بدم برای اینکه تو مسجد تنها نباشم و حوصلم سره نره زنگ زدم به تلفن خونه سمانه گفتم پاشید با آیدا بیان اونا هم مثل همیشه با چادر و محجبه مثل من بودن که آمدن اونروز کاری نبود تو مسجد اما فردا ساعت یازده سفره داشتن یکی از زنا قرار شد ما شب بمونیم تا فردا هم یه تمیز کاری کوچیک انجام بدیم هم مسجد آماده کنیم واسه فردا زنگ زدیم به خونه اطلاع دادیم که تا شبش که بخوابیم کلی باهم حرف زدیم و شلوغ کردیم رفتیم طبقه بالا مسجد اتاقی که خانوم صدیقی درست کرده بود که اگه کسی میخواست اوجا چرت بزنه یا بخوابه دستشویی و حموم هم داشت واسه خودش یه خونه کامل بود اون بالا رفتیم داخل سمانه و آیدا کفشا و جوراباشونو درآوردن اما من جورابامو درنیاورده چون دوست نداشتم کف پاهام به همه جا مالیده بشه یا کثیف بشه نشستیم رو تخت تختش ۲ در ۲ متر بود که واسه ما سه تا بس بود من به شیکم خوابیده بودم سمانه و آیدا هم بغلم نشسته بودن بعد سمانه آیدا آمدن سمتم گفتن صبا بخواب سرتو هم بزار رو تخت و کامل بخواب منم هم که حسابی کمر و گردنم درد میکرد بدم نمیومد یه ماساژی هم داشته باشم سمانه رفت سراغ کمرمو پاهام آیدا هم دست ها گردنم بعد چند دیقه مالیدن سمانه شروع کرد مالیدن لپای کونم راستش بچه ها قبلا هم موقع ماساژ کــــونمم رو میمالیدن چیز جدیدی نبود اما ایندفعه سمانه دستاعو انگشتاشو می‌برد لای پاهامو نزدیک کصم و یه مالیدن ریز می‌کرد برمی‌گشت عقب چند بار این کارو تکرار کرد و بعدش گفتم بسه دیگه پاشدیم چون قرار بود فقط امشب رو اونجا بخوابیم لباس دیگه ای نداشتیم و با همون مانتو و شلوار پارچه ای که داشتم خوابیدم چادرمو از سرم درآوردم اما مقنعمو درنیاوردم چون دوست نداشتم موهامو بخوره به بالشت خانوم صدیقی اما سمانه و آیدا به غیر از چادر شالشون رو هم درآوردن سمانه موهاشو دم اسبی بسته بود آیدا هم گوجه ای از پشت بسته بود خوابیدیم رو تخت قرار شد من وسط بخوابم سمانه سمت راست من گوشه دیوار و ایدا هم سمت چپ من بخوابه به شوخی بهشون گفتم بچه ها من شب موقع خوای زیاد میچرخما مواطب باشید اذیت نشدید که آیدا و سمانه هم با خنده گفتن هر وقت چرخیدی ماهم میچرخونیمت بعدش کلی خندیدیم و دستم همو گرفتیمو خوابیدیم بعد چند ساعت خوابیدن تو بین خواب و بیداری بودم حس کردم یه چی داره کــــص و کــــونمو قلقلک میده به شکم خوابیده بودم سرمو یذره آوردم بالا به صورت نیمه چشمامو باز کردم تو حالت گیج منگی دیدم آیدا کصــــو کــــون منو لیس میزنه و لپای کونم رو هم داره میمالیده شلوارمو تا نصفه کشیده بود پایین زبون مینداخت تو سوراخ کــــص و کــــونم منم هنوز گیج خواب حس منگی با حــــشریت قاطی شده بود 🍷پایان قسمت اول
23 002145Loading...
11
🎯بازی جذاب CrashExtreame در بت فیدو 💥 💢 ۳۰۰.۰۰۰ ریال کد تشویقی برای بازی کراش ♨️ 💣 کد طرح تشویقی : FIdoFire 💳 واریز و برداشت ریالی - کارت به کارت 📊 سقف برداشت روزانه تا ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال 📲 لینک بدون فیلتر: https://najva.click/9T8paP 📲 دانلود اپلیکیشن بت فیدو: ‏ fidoweb.click/EScfocs 👉@BetFido 👈👉 @BetFido 👈
94 36335Loading...
12
از جق تا رابطه با زن دایی (۱) #خاطرات_نوجوانی #زندایی سلام،(تاحالا شده بدونی چیزی بده ولی انجامش بدی،حتما شده هممون میدونیم نوشابه مضره ولی میخوریم،خواستم بگم از نظر من سکس خارج از ازدواج ایراد داره و داستان هم که حتما ولی حالم خوب نیس شاید با اشتراک گذاشتن با بقیه و بازخورد شما حالم تغییر کنه ).من الان ۲۴ سالمه،گندمی رنگ،اندام متوسط،باکره،درونگرا،پسر ساکت و به ظاهر مثبتی ام ،از ۱۱ سالگی جلق زدم ولی تا حالا چشم هیز به هیچ دختری نداشتم و ندارم یجوری مث مسکنه برام البته بگم بخاطر خجالتی بودنم بود،بگذریم،ماجرا از ۱۵ سالگیم شروع میشه که داییم که مثله اینکه دختربازه تیر بوده با دختر همسایه شون نامزد میکنه که زنه با داییم ۸سال و من ۴سال فرق داشت فک نکنم ،منم که ۱۴.۱۵ سالم بود و بگم بقیه پسرا و دخترای فامیل حداکثر۷ساله بودند،و زنداییم به خاطر سن تقریبا نزدیکمون،ارتباطمون بیشتربود،روزها میگذشت و من طبق عادت دوران جهالت کمرم رو شخم میزدم و اصلا تو وادی دوستی و اینا نبودم،۲ سالی گذشت و ازقضا خونه اینا بافاصله یک خانه تو کوچمون شد،این شد که زنداییم هرررروز خدا خونه ی ما بود،آخ که چقد دیوونه اون شلوار پلنگیش بودم ومنی که با عکس و داستان میزدم و از قضا با همین داستانا بود که رویاپردازی سکسم با زندایی شروع شد،شاید چون فکر میکرد بچم جلو من راحت بود،تا میومد خونمون چادر و مانتو رو میکند و پرت میکرد یطرف و جلوی این جوجه جقی خودنمایی میکرد و من دیوانه وار نهایتا قایمکی بوی خوش تنش رو از چادر و مانتو استشمام میکردم وباهاشون حال میکردم،اولین حرکت جدیم موقعی بود که دراز کشیده داشتم باسن پلنگی نسرین(مستعار) رو از تلوزیون دید میزدم،کنار اوپن وایستاده بود و داشت با مادرم صحبت میکرد،همینطور که داشت صحبت میکرد اومد نشست نزدیک من،یه نگاه کلی معمولی به من کرد و از قضا آلت راستم از زیر شلوار بهش سلام کرد،با تعجب به من نگاه کرد و به بهونه ای پا شد سریع رفت،ومنی که انقد ترسیده بودم همونجا خوشکم زده بود و تاغروب از جام بلند نمیشدم،اما بخیر گذشت،حقیقت داره که میگن اولین بارهاسخته،خونمون حیاط و پنجره رنگی داشت یعنی از پشت پنجره تو روز کسی نمیبینتت،این نعمتو فقط یه جقی میدونه،چه صحنه هایی ندیدم که از صدتا فیلم سوپر بهتر بود،بیشتر ماجرا به همین منوال گذشت،تو اون سن اصن عجیب بود الکی الکی راست میکردم،یروز که از مدرسه برگشته بودم و زنداییم طبق معمول خونه ما بود رفتم اتاق که مثلا لباس عوض کنم و در رو نیم باز گذاشتم سریع دراز کشیدم وسریع از زیپ کیرمو درآوردم چشممو بستم و از راست بودنش کیف میکردم مثلا،یهو حس کردم یکی در رو باز کرده،آخه صدا های خونه بلند تر به اتاقم می اومد،بله نسرین بود،منم سریع همونطوری نشستم که مثلا هیچی نشده و اون داشت با پوز خند با من صحبت میکرد و منی که هول شده بودمو فقط اره میگفتم این اولین کیرنمایی بنده بود،اون زمان واقعا خجالتی بودم و چاه اعتماد به نفس،تا این حد که دختری تو کوچمون بود هی بهم پیشنهاد دوستی میداد ومن اسکل هرموقع میدیدمش راهم رو عوض میکردم،ولی جلقم به موقع بود،آخرشم دختره با یکی فرار کرد مثل اینکه مشکل خانوادگی داشت،بگذریم،یه روز داشتم با کامیپیوتر کار میکردم اون زمان تنها کسی بودم که تو اطرافیان کامپیوتر داشتم،خلاصه آمد به اتاق که ببینه چیکار میکنم وکامپیوترم رو ببینه،رفتم لای موزیک ویدئو ها،گفت یکیشو بزار ،گفتم خودت بیا بزار،دستشو گذاشت روی موس وچون نمیدونست چیکار کنه دستم رو گذاشتم رو دستای داغش،به نفس نفس افتاده بودم،این اولین تماس فیزیکیمون بود،اولین اقدام فیزیکی هم برمیگرده به وقتی که رفتم از خونه داییم یه وسیله ای بیارم،داییم که سرکار بود،زنداییم هم که خونه ما،منم دلم رو زدم به دریا رفتم سروقت کمدلباس،و خودمو نشئه اون شلوار هایی که پوشیده بود کردم،روزها میگذشت و من از هر فرصتی برای رسوندن خودم به کمدش استفاده میکردم،کلا دوتا شورت داشت که من با جقام مجبور بودم بندازمشون دور،اما نمیدونم چرا دیگه بعد اونا شورت نداشت مطمئنم تمام جا رو زیر و رو کردم ولی نبود فک کنم زنداییم اصن اعتقاد به شرت نداشت،اما لامصب یه شلوار توری داشت که فک کنم موقع سکس میپوشید،نبودن اون احساس میشد بخاطر همین اونو بگند نمیکشیدم و فقط کلشو از حلقه میکردم از کیرم رد میکردم تا چیزی که با بدن نسرین تماس داشته،حالا بیشترین تماس رو با کیرم داشته باشه و آب رو بیرون میریختم،روزها به همین منوال گذشت یروز تصمیم گرفتم بفهمونم بهش بفهمونم که تو کفشم اما چجوری؟ اینبار رفتم سر کمدش و شلوارشو از جلو و عقب با چاقو سوراخ کردم اما خبری نشد اما اولین لمس جدیم زمانی بود که داشت بچه شو شیر میداد و روبروم نشسته بود سینشو راحت انداخته بود بیرون (هرچند کوچیک بودسایزش)منم رفتم کنارش نشستم و به بهونه نشان دادن گوشی یه پامو که دو زا
29 02378Loading...
13
نو بود گذاشتم رو بالای رون اش و سرم رو انداخته بودم پایین اونم انگار ن انگار،دیگه گذشت گذشت منم سرم به مدرسه و کلاس و…گرم شد و خودارضایی هم ترک کرده بودم و از جهالت اندکی بیرون آمده بودم،هر کدوم از اون کوچه به جای دیگه اسباب کشی کرده بودیم،خبر رسید یکی از صمیمی ترین دوست های زنداییم که شوهر داشت،با یکی فرار کرده،و گفته معروف که طرف رو از دوستاش بشناس،بگذریم،منم کلاس دهم بودم و کم کم تب کنکور داشتم میگرفتم،که متوجه ارتباط مادرم با یکی شدم، ادامه دارد… نوشته: nephi69aunt .
30 50876Loading...
14
. 👅🔥#لــز سلام من اسمم عسله ۱۸سالمه تعریف از خود نباشه هیکلم سکسیه قد۱۷۰و ۵۸کیلو با سینه‌های اناری ۷۵و ی کـون گوشتی سفید خب حالا از خصوصیات ظاهری بگذریم میخوام داستان لـزم رو تعریف کنم هرچند میدونم ک خیلی از داستانای اینجا واقعی نیس و فقط فانتزی و برای خالی کردن کمره ولی این داستان من کاملا واقعیه درکل مرسی ک وقت میزارین و میخونین خب داستان من از اونجا شروع شد ک من ی دوست ب اسم سارا دارم ک از بچگی باهم بزرگ شدیم.یادمه بچیگیامون تا ی جای خلوت و تنها گیر میوردیم شلوارامونو میکشیدیم پایین تا مال همو ببینیم البته اون روزا فقط از روی کنجکاوی جنسی بود خلاصه گذشت و این دوستم ک از قضا همسایمون هم میشد از محلمون بار کردن و رفتن ی جای دیگه ماهم همیشه باهم درارتباط بودیم. ی شب ک خیلی حـشـرم زده بود بالا ب سارا گفتم فیلمی عکسی چیزی نداری ببینیم حالم بده اونم گف چ فیلمی مثلا منم گفتم سـکـس لـز یا هرچی. گف اتفاقا پرهام(دوس پسرش)برام ی سایت سـکـسی فرستاده بود الان برات میفرستمش.خلاصه سایتو داد و منم هرشب سوپرای اونو میدیدم و با خودم ور میرفتم. چندوقت بعدش داشتیم حرف میزدیم ک بش گفتم نظرت چیه یکم باهم حال کنیم گف چجوری منم گفتم مثلا لـز کنیم دیدی ک چقد تو فیلما حال میده اونم گف منم تو فکرش بودم خیلی دوس دارم تجربش کنم ولی روم نمیشد ب تو بگم گفتم خب پس ی موقعیت جور کن ک باهم لـز کنیم هردومون حال کنیم اونم قبول کردچندروز بعدش اومد خونمون و با اینکه خونه خالی بود ولی میترسیدیم کاری کنیم هیچ حرفی هم نزدیم دراون مورد تا دوهفته بعد ک دیگه طاقتمون تموم شده بود من رفتم خونشون.کلی باهم دری وری گفتیمو خندیدیم تا اینکه مامانش اومد و گف من ی سر میرم بازار خرید کنم چیزی لازم ندارین ماهم از خدا خواسته گفتیم ن هیچی نمیخوایم شما برو بسلامت. وقتی خیالمون راحت شد از مامانش بش گفتم شروع کنیم؟گف باشه گفتم من خشن دوس دارما گف یک خشنی بت نشون بدم پس. انصافا نامردی نکرد اومد روم و لباشو محکم فشار داد رو لبام جوری ک نفسم بند اومد منم دسمو گذاشتم پشت گردنشو باش همراهی کردم.لبای همو با ولع میخوردیم انگار قرار نبود سیر شیم از لبای هم. کم کم دسش رف رو سینه هام و با ی دسش چنان فشاری ب سینه‌م وارد کرد ک الانم ک دارم اینو مینویسم حس میکنم سینم درد میکنه.همینجوری سینه هامو میمالید ک من صدام دراومد بش گفتم بسه بکش پایین اونم گف جووون تو جون بخوا فقط سریع شلوار و شورتمو باهم کشید پایین دسشو گذاشت رو چوچولم و محکم میمالید منم ک دیگه رو ابرا بودم ی دسش رو چوچولم ی دسشم رو سینم بود و لبامون هم تو هم بود و داشتیم لب میگرفتیم لحظه فوق العاده‌ای بود خیلی داشتم حال میکردم چند دقیقه تو همون حالت موندیم و اون بلاخره لبامو ک دیگه کبود شده بود ول کرد اروم اروم با بوس از گردنم رفت سراغ سینه هام سینمو گذاشت تو دهنش و محکم میک میزد صدای آه و نالم بلند شده بود ی سینم تو دسش بود و میمالید دومی هم ک تو دهن گرمش بود واقعا داشتم حال میکردم ک جـنـده ی گاز محکم از نوک سینم گرف و گف اینم از خشنی ک میخواستی با اینکه نوک سینم بدجور درد گرفته بود ولی چیزی نگفتم دیگه دوباره جای سینه‌هامو عوض کرد و خورد حسابی ک سینه‌های اناریمو نوش جان کرد رف سراغ کـسم ک خیس خیس شده بود. اوف وقتی اون لبای گوشتیش خورد ب کـسم دیگه داشتم دیوونه میشدم با داد بش گفتم سارا بخور فقط بخور جون من بخور اونم شروع کردن ب خوردن کـسم حسابی حـشـری شده بودم موهاشو گرفته بودم و سرشو چسبونده بودم ب کـسم ک بخوره بیچاره نفس کم اورد ولی ولش نمیکردم بدجور داشتم حال میکردم تا ۱۰دقیقه گذاشتم همونجوری برام بخوره و بعد موهاشو ول کردم ولی هنوز ارضـا نشده بودم بش گفتم بازم میخوام گف دیگه نمیتونم بخورم گفتم بمال.اونم شروع کرد ب مالیدن کـسم اونقد مالید تا با ی صدای داد وحشتناکی ارضـا شدم و ابم با فشار ریخت رو تخت.بغلش کردم لباشو بوسیدم و گفتم مرسی زندگیم عالی بود اونم جوابمو با ی بوس محکم و طولانی داداینم بگم من بخاطر این ب سارا دس نزدم چون پریود بود و من چندشم میشدمرسی ک وقت گذاشتید و خوندید ببخشید هم اگه طولانی شد دیگه میخواستم با جزئیات بگم ک بساط جـقتون فراهم بشه مث خودم ک الانم دسم رو کـسمه و دارم میمالمش فرصت بشه باز داستان لـز و سـکـسای بعدیمم میزارم براتوندوستتون دارم حشریای لعنتی دوستدار شما عسل نوشته: عسل 📌 #پایان ❤️ @Daastane_shab 🫦
27 752122Loading...
15
🔺 در حال پاک شدن ... ⭐
1 2140Loading...
16
🔺 ظرفیت فقط 7 نفر دیگه !
1 2021Loading...
17
سه راه ساده واسه پولدار شدن : 🪙 1 - داشتن گوشی همراه 2 - خرید اینترنت و داشتن تلگرام 3 - عضویت در کانال زیر و کسب درآمد رایگان و راحت در منزل ( دلاری ) • https://t.me/+ShW7BfZDjxE5NDk8 ✅
1 2080Loading...
18
هوش مصنوعی هایده و شادمهر >>>
10Loading...
19
گل یاس از شادمهر با صدای #امیرتتلو🩵🖤
880Loading...
20
💙من باهات قهرم از امیر تتلو با صدای #شادمهر عقیلی
1420Loading...
21
🔴#رسمییییی موزیک هوش مصنوعی به تلگرام پیوست @AiMusical
3070Loading...
22
🔺 فقط 7 نفر دیگه سریییییع !
2920Loading...
23
همه رفتید بپاکم؟؟؟ ✅
6410Loading...
24
Media files
6770Loading...
25
اگه ۱۵ تا ۲۵ سالته، و وضع مالی خوبی نداری، به این‌ کانال نیاز داری.. 💗 • LINK-CHANNEL روزی 1 تا 4 میلیون در بیار 🙏🏻
7260Loading...
26
💙من باهات قهرم از امیر تتلو با صدای #شادمهر عقیلی
2920Loading...
27
🥳 میکس مرتضی پاشایی و هایده««« ❤️
3190Loading...
28
پاکش کن زووووود علی 😡😡😡
7240Loading...
29
🚫ریمیکسای غیرقانونی : @AHANG_TARKIBI
7470Loading...
30
اگه ۱۵ تا ۲۵ سالته، و وضع مالی خوبی نداری، به این‌ کانال نیاز داری.. 💗 • LINK-CHANNEL روزی 1 تا 4 میلیون در بیار 🙏🏻
8881Loading...
31
سه راه ساده واسه پولدار شدن : 🪙 1 - داشتن گوشی همراه 2 - خرید اینترنت و داشتن تلگرام 3 - عضویت در کانال زیر و کسب درآمد رایگان و راحت در منزل ( دلاری ) • https://t.me/+ShW7BfZDjxE5NDk8 ✅
8901Loading...
32
ایردراپ جدید تلگرام 😍✅ نات کوین بعدی😁🚀 ایردراپ Tap Swap هم مانند ایردراپ نات کوینه و با بازی کردن داخل ایردراپ میتونید کلی پول در بیارید💸🔥 3 روز دیگه این ایردراپ لیست میشه و قراره خیلیا با این ایردراپ پولدار بشن👌🏻😉 لینک ایردراپ ( بازی): https://t.me/tapswap_mirror_bot?start=r_5552284348
2 8831Loading...
33
🔞افراد زیر ۱۸ سال ممنوع🔞 هم کسب درآمد، هم لذت با بازی‌های کازینو زنده ♥️🎲فقط در سایت معتبر آریان‌بت 🎰کازینو زنده با دیلرهای فارسی زبان 💣نسخه اورجینال انفجار با ضرایب بالا 🎁 بالاترین نرخ ارز و حساب‌های دلاری ✅کش‌اوت و صدها اپشن مختلف wsclptdd.com کانال اختصاصی آریان‌بت: https://t.me/joinchat/AAAAAFa7e_zsJYiHoLPBig
2 8460Loading...
34
❤️ ریمیکس هایده و شادمهر >>>🩵🔥
4080Loading...
35
🎧هایده هوش مصنوعی گوش نمیدی؟🎧
4320Loading...
36
گل یاس از شادمهر با صدای #امیرتتلو🩵🖤
4750Loading...
37
💙من باهات قهرم از امیر تتلو با صدای #شادمهر عقیلی
8730Loading...
38
🔴#رسمییییی موزیک هوش مصنوعی به تلگرام پیوست @AiMusical
9440Loading...
39
🥳 میکس مرتضی پاشایی و هایده««« ❤️
9140Loading...
40
هایده و مهستی هوش مصنوعی ❤️🤍
1 2130Loading...
ه کیرم مالیدم خیلی برام هیجان داشت فکرشو نمیکردم بتونم با شورت مامانم اینهمه تحریک بشم حتی یک لحظه کم بود آبم بیاد ولی بزور جلوی خودمو گرفتم که نریزه شورت کثیف کنه همچنان تو کشو دنبال شورت میگشتم تا اینکه تو کف کشو و زیر لباسهای یه شورت پیدا کردم به رنگ سفید و گلهای خیلی ریزی داشت جنسش فوق العاده نرم بود وقتی برداشتم نگاه کنم دیدم قسمتی که جلوی کوص مادرم قرار میگیره به رنگ تقریبا قهوه ای کمرنگ شده وقتی دیدم خیلی تحریک شدم به خودم گفتم من باید با این شورت جق بزنم آبمو بریزم تو شورت دراز کشیدم رو زمین شورت میمالیدم به کیرم لذت می‌بردم واقعا عالی بود سر کیرم میمالیدم به قسمت قهوه شده ی شورت مامانم تصور می‌کردم کیرم داره کوص مامانو لمس میکنه شورت چسبونده بودم به کیرم داشتم همزمان جق میزدم تا اینکه یکی از لذت بخش ترین جق های عمرمو زدم چنان آبی ازم اومد که یادمه دقیقا ۹ بار آبم با مقدار زیاد پرش کرد و ریخته شد تو شورت مامانم چنان آبی اومد که کاملا شورت مامانمو خیس کرد. دوستان ادامه داستانو روزهای آینده حتما مینویسم منتظر باشید. نوشته: پسر پروین #پایان
Show all...
👍 72 8😈 7🔥 5💋 2
Photo unavailable
ما متفاوت هستیم چون تخصص ما در عمل ماست♥️ 🪫پیشبینی با حداقل موجودی 🔕سالها بدون کوچکترین تخلف 💎لیسانس فعالیت از سازمان‌های معتبر جهانی ⛳️سبزترین ضریب‌ها 🛍بونوس‌های عالی و مهیج دلاری #آریان‌بت http://wsclptdd.com کانال ما: https://t.me/joinchat/AAAAAFa7e_zsJYiHoLPBig
Show all...
👍 4
مامان کون گنده #جلق #تابو #مامان سلام به دوستان داستانی که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعی هست شاید براتون سخت باشه ولی وقتی داستانو بخونید باور میکنید. ما خانواده ۶ نفری بودیم که ده سال پیش پدرم بیماری گرفت و فوت کرد. الان مادرم ۵۷ سالشه منم ۳۳ سالمه دو تا خواهر ۳۰ ساله و ۲۶ ساله دارم که شوهر کردن و یک برادر ۲۴ ساله. وقتی پدرم فوت کرد وضع مالیمون خیلی خراب شد من به عنوان پسر بزرگ خونواده نون آور خونه بودم تا اینکه تو این سالها برای دو تا خواهرم خواستگار پیدا شد و به فاصله حدودا ۲ اونها شوهر کردن ولی به سختی تونستیم از هزینه شوهر دادنشون بر بیاییم و بعد شوهر دادن‌شون خیلی تو قرض افتادم‌ از یک‌ طرف هم برادر کوچکترم دانشجو بود و با اینکه کمی کار هم می‌کرد باز هم مجبور بودیم بهش پول بدیم بگذریم خواستم بگم که تو چه وضعیت مالی بودیم حدودا ۴ سال پیش بود یعنی اون موقع مادرم ۵۳ ساله و من ۲۹ ساله بودیم‌ که که این فشارها تحمل میکردیم و خیلی عصبی شده بودم و تحت فشار بودم از طرفی تو این دوران دختری که من دوسش داشتم به دلیل که خودم شرایط مالی نداشتم ازدواج کرد و یه شکست عشقی خوردم که قضیه رو مادرم فهمیده بود و خیلی ناراحت بود و از طرف دیگه منم خیلی تو این دوران تحت فشار جنسی بودم خیلی دلم سکس میخواستم هیچ راهکاری برای اینکه بتونم خودم تخلیه بکنم نبود واقعا سالها داشتم عذاب میکشیدم فقط کارم شده بود شبها موقع خواب فیلم سکسی دیدن و جق زدم تقریبا کار هر شبم شده بود دیگه تو این سالها من و مامانم تو خونه دو نفری زندگی می‌کردیم اما از مادر بگم بهتون اسمش پروین بود قدش حدودا ۱۶۵ میشد با وزن ۸۵ کیلو با سینه های خیلی گنده که سینه هاش لش نبود تقریبا رو به جلو وایستاد وقتی سوتینو‌ می‌بست خیلی تو چشم میومد و با کون خیلی گنده و گوشتی و خوش فرم لمبرای کونش وقتی راه می‌رفت مثل ژله میلرزید و رونهای تو پری داشت یه شکم سکسی هم داشت که اصلا لش نبود من اصلا به مادرم نظر نداشتم تا اینکه شبها که فیلم سکسی میدیدم ناخودآگاه فیلم هایی میدیم که تقریبا زنهای سن بالا و با هیکل مادرم علاقه شدیدی پیدا کردم و تقریبا هرشب با این فیلم‌ها جق میزدم باز هم من نظری به مادرم نداشتم اصلا علاقه به این زنها بخاطر مادرم نبود فقط این زنها منو خیلی تحریک میکردن چون گوشتی بودند و تصور که میکردم خیلی بهتر میشد با زنهای گوشتی سکس کنه آدم حس سکسیشو منتقل کنه تا اینکه یه شب تنها بودم مادرم رفته بود خونه یکی از خواهرام و شب اونجا بود وقتی داشتم فیلم سکسی زنهای سن بالا میدیدم یه لحظه وقتی دیدم پسره داره با شورت زن سن بالارو به کیرش میماله و خیلی تحریک میشه منم خیلی خوشم اومد و کیرم به شدت راست شده بود که یک لحظه یه جرقه بزرگ به ذهنم رسید به خودم گفتم اگه واقعا اینقدر پسره لذت داره میبره شاید منم بتونم با شورتهای مامان این لذتو‌ ببرم داشتم فکر میکردم ولی یه لحظه پشیمون شدم ولی وقتی باز ادامه فیلمو دیدم دوباره هیجانش مثل کرم اومد تو وجودم تا حالا همچین نگاهی به مامانم نداشتم دوباره وسوسه شدم هیجانم زیاد شده بود ضربان قلبم رفته بود به شدت بالا احساس کردم قلبم داره از دهنم میاد بیرون این در حالی بود که من هنوز کاری نکرده بودم و فقط داشتم بهش فکر میکردم سالها بود که جق زدم برام تکراری شده بود دلم هیجان و لذت جدید میخواست تا اینکه تصمیم گرفتم برم سر وقت کشوی لباس زیرهای مامانم من تاحالا دقت نکرده بودم مادر چه لباس زیرهایی‌ داره چند تا داره و‌ چه رنگی یا مدلی داره چون گفتم که بهش نظری نداشتم بلاخره از جام بلند شدم و تصمیم گرفتم تو تاریکی خونه برم سر وقت کشوی لباس زیر مامانم بلند شدم حرکت کردم قلبم همچنان داشت تند تند میزد بلاخره رسیدم به کشو بازش کردم پر از لباس های رنگارنگ بود با یک دست کشو باز کردم با یک دست داشتم کیرمو میمالیدم خواستم دست بزنم یک لحظه ترسیدم گفتم نکنه دست بزنم بعد فردا مادرم بفهمه لباساش بهم ریخته یکی به لباسهای زیرش دست زده لو برم پشیمون شدم ولی بیشتر که فکر کردم دیدم مادرم لباس‌های زیرشو‌ به هم ریخته تو کشو گذاشته اصلا خودش هم متوجه نمیشه لباسهاش به هم ریخته شده پس زیاد جای نگرانی نیست بعد فکری به سرم اومد که همون حالت که کشو باز گذاشتم یه عکس با گوشیم بگیرم که حالت لباسها چطوریه بعد که کارم تموم شد لباسهارو تقریبا تو اون حالت تا جایی که ممکنه درست کنم. بلاخره یه عکس از لیاسها گرفتم خیالم که راحت شد شروع کردم لباس دست زدن و برداشتن اول چند تا سوتین بود برداشتم بو کردم لیسشون‌ زدم بعد گشتم ببینم سایزشوون چند هر چقدر گشتم هیچ کدوم از سوتین ها سایزی ننوشته بود خیلی دوست داشتم بدونم سایز سینه‌اش چنده ولی از روی سوتین که هیچ عدد خاصی ننوشته بود هدف اصلی برام شورت بود چند تا شورت برداشتم بود کردم لیس زدم بعد ب ادامه در پست بعدی
Show all...
👍 103 9💋 3😈 1
Photo unavailable
راند دوم ربات بزرگ وال ایردراپ شروع شد⭕️ با بیش از نیم میلیون کاربر 👍 امکان برداشت ترون 💰 , شارژ 📞, ممبر 📈 و بوست 💠 هر رفرال 0.45 ترون 💰 و یا 3000 تومان شارژ  💩 💜 🔵 حداقل برداشت از ربات 10 رفرال 👥 💬 @AiR_WhAlEbot 🔗 @AiR_WhAlEbot
Show all...
👍 3
مامان کون گنده #جلق #تابو #مامان سلام به دوستان داستانی که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعی هست شاید براتون سخت باشه ولی وقتی داستانو بخونید باور میکنید. ما خانواده ۶ نفری بودیم که ده سال پیش پدرم بیماری گرفت و فوت کرد. الان مادرم ۵۷ سالشه منم ۳۳ سالمه دو تا خواهر ۳۰ ساله و ۲۶ ساله دارم که شوهر کردن و یک برادر ۲۴ ساله. وقتی پدرم فوت کرد وضع مالیمون خیلی خراب شد من به عنوان پسر بزرگ خونواده نون آور خونه بودم تا اینکه تو این سالها برای دو تا خواهرم خواستگار پیدا شد و به فاصله حدودا ۲ اونها شوهر کردن ولی به سختی تونستیم از هزینه شوهر دادنشون بر بیاییم و بعد شوهر دادن‌شون خیلی تو قرض افتادم‌ از یک‌ طرف هم برادر کوچکترم دانشجو بود و با اینکه کمی کار هم می‌کرد باز هم مجبور بودیم بهش پول بدیم بگذریم خواستم بگم که تو چه وضعیت مالی بودیم حدودا ۴ سال پیش بود یعنی اون موقع مادرم ۵۳ ساله و من ۲۹ ساله بودیم‌ که که این فشارها تحمل میکردیم و خیلی عصبی شده بودم و تحت فشار بودم از طرفی تو این دوران دختری که من دوسش داشتم به دلیل که خودم شرایط مالی نداشتم ازدواج کرد و یه شکست عشقی خوردم که قضیه رو مادرم فهمیده بود و خیلی ناراحت بود و از طرف دیگه منم خیلی تو این دوران تحت فشار جنسی بودم خیلی دلم سکس میخواستم هیچ راهکاری برای اینکه بتونم خودم تخلیه بکنم نبود واقعا سالها داشتم عذاب میکشیدم فقط کارم شده بود شبها موقع خواب فیلم سکسی دیدن و جق زدم تقریبا کار هر شبم شده بود دیگه تو این سالها من و مامانم تو خونه دو نفری زندگی می‌کردیم اما از مادر بگم بهتون اسمش پروین بود قدش حدودا ۱۶۵ میشد با وزن ۸۵ کیلو با سینه های خیلی گنده که سینه هاش لش نبود تقریبا رو به جلو وایستاد وقتی سوتینو‌ می‌بست خیلی تو چشم میومد و با کون خیلی گنده و گوشتی و خوش فرم لمبرای کونش وقتی راه می‌رفت مثل ژله میلرزید و رونهای تو پری داشت یه شکم سکسی هم داشت که اصلا لش نبود من اصلا به مادرم نظر نداشتم تا اینکه شبها که فیلم سکسی میدیدم ناخودآگاه فیلم هایی میدیم که تقریبا زنهای سن بالا و با هیکل مادرم علاقه شدیدی پیدا کردم و تقریبا هرشب با این فیلم‌ها جق میزدم باز هم من نظری به مادرم نداشتم اصلا علاقه به این زنها بخاطر مادرم نبود فقط این زنها منو خیلی تحریک میکردن چون گوشتی بودند و تصور که میکردم خیلی بهتر میشد با زنهای گوشتی سکس کنه آدم حس سکسیشو منتقل کنه تا اینکه یه شب تنها بودم مادرم رفته بود خونه یکی از خواهرام و شب اونجا بود وقتی داشتم فیلم سکسی زنهای سن بالا میدیدم یه لحظه وقتی دیدم پسره داره با شورت زن سن بالارو به کیرش میماله و خیلی تحریک میشه منم خیلی خوشم اومد و کیرم به شدت راست شده بود که یک لحظه یه جرقه بزرگ به ذهنم رسید به خودم گفتم اگه واقعا اینقدر پسره لذت داره میبره شاید منم بتونم با شورتهای مامان این لذتو‌ ببرم داشتم فکر میکردم ولی یه لحظه پشیمون شدم ولی وقتی باز ادامه فیلمو دیدم دوباره هیجانش مثل کرم اومد تو وجودم تا حالا همچین نگاهی به مامانم نداشتم دوباره وسوسه شدم هیجانم زیاد شده بود ضربان قلبم رفته بود به شدت بالا احساس کردم قلبم داره از دهنم میاد بیرون این در حالی بود که من هنوز کاری نکرده بودم و فقط داشتم بهش فکر میکردم سالها بود که جق زدم برام تکراری شده بود دلم هیجان و لذت جدید میخواست تا اینکه تصمیم گرفتم برم سر وقت کشوی لباس زیرهای مامانم من تاحالا دقت نکرده بودم مادر چه لباس زیرهایی‌ داره چند تا داره و‌ چه رنگی یا مدلی داره چون گفتم که بهش نظری نداشتم بلاخره از جام بلند شدم و تصمیم گرفتم تو تاریکی خونه برم سر وقت کشوی لباس زیر مامانم بلند شدم حرکت کردم قلبم همچنان داشت تند تند میزد بلاخره رسیدم به کشو بازش کردم پر از لباس های رنگارنگ بود با یک دست کشو باز کردم با یک دست داشتم کیرمو میمالیدم خواستم دست بزنم یک لحظه ترسیدم گفتم نکنه دست بزنم بعد فردا مادرم بفهمه لباساش بهم ریخته یکی به لباسهای زیرش دست زده لو برم پشیمون شدم ولی بیشتر که فکر کردم دیدم مادرم لباس‌های زیرشو‌ به هم ریخته تو کشو گذاشته اصلا خودش هم متوجه نمیشه لباسهاش به هم ریخته شده پس زیاد جای نگرانی نیست بعد فکری به سرم اومد که همون حالت که کشو باز گذاشتم یه عکس با گوشیم بگیرم که حالت لباسها چطوریه بعد که کارم تموم شد لباسهارو تقریبا تو اون حالت تا جایی که ممکنه درست کنم. بلاخره یه عکس از لیاسها گرفتم خیالم که راحت شد شروع کردم لباس دست زدن و برداشتن اول چند تا سوتین بود برداشتم بو کردم لیسشون‌ زدم بعد گشتم ببینم سایزشوون چند هر چقدر گشتم هیچ کدوم از سوتین ها سایزی ننوشته بود خیلی دوست داشتم بدونم سایز سینه‌اش چنده ولی از روی سوتین که هیچ عدد خاصی ننوشته بود هدف اصلی برام شورت بود چند تا شورت برداشتم بود کردم لیس زدم بعد ب ادامه در پست بعدی
Show all...
Photo unavailable
راند دوم ربات بزرگ وال ایردراپ شروع شد⭕️ با بیش از نیم میلیون کاربر 👍 امکان برداشت ترون 💰 , شارژ 📞, ممبر 📈 و بوست 💠 هر رفرال 0.45 ترون 💰 و یا 3000 تومان شارژ  💩 💜 🔵 حداقل برداشت از ربات 10 رفرال 👥 💬 @AiR_WhAlEbot 🔗 @AiR_WhAlEbot
Show all...
حشری شدم بعد از جاش بلند شد شروع کرد کیرشو تف زدن و خیس کردن کیرشو خیس خیس کرده بود داشت کیر گندشو چرب می‌کرد که بکنه تو کص من من ترسیدم و گفت سمانه اونجا خیلی بزرگ من نمیتونم دیگه نمیتونم هنوز کونم از درد داره ذوق ذوق میکنه که سمانه گفت عزیزم اصلا نگران نباش خیلی سریع انجام میدم بدون اینکه چیزی بفهمی یا دردی حس کنی کیر ۲۲ سانتی شو گرفت امد نزدیک من من پاهامو بسته بودم با دست جفت پاهامو گرفت و بازشون کرد منم داشتم مثل چی میترسیدم بدنم داشت میلرزید حسابی عرق داشتم میکردم که سمانه خنده ریزی کرد گفت نترس آروم باش بعد کیرشو نزدیک کصم کرد هی سره کیرشو می‌مالید به سوراخ کصم و آروم به تو هل میداد سره کیرشو با هر بار این کارش من آه و ناله میکردم و شُر شُر عرق می‌ریختم بعدش بعد چند بار انجام دادن این کارش سره کیرشو بالاخره بعد کلی خیس کردن مالیدن کرد تو کصم وقتی سرشو رفت تو جیغ بلندی زدم و گریه میکردم از شدن درد سمانه هم خندید و گفت جون عزیزم این تازه سرش بود حالا بقیه اش مونده من گریه میکردم میگفتم بسه دیگه نمیتونم سمانه بس کن دیگه سمانه هم از اون طرف هی کیرشو یذره می‌کرد تو کصم منم هی سری کلی جیغ و گریه و ناله میکردم و کلی درد تو کصم. کصم به قدری داغ شده بود انگار توش آتیش روشن کرده بودن بعد چند بار عقب جلو کردن بالاخره سمانه کیرشو تا ته کرد تو کصم این سری دردش کمتر شده بود و داشت کم کم برام لذت بخش می‌شد اما همچنان درد زیادی تو کصم احساس می‌کردم بعد شروع کرد اول آروم آروم تلمبه زدن و منم همینطوری اشک از چشام میومد و ناله می‌کرد بعد چند دیقه سمانه جفت پاهامو گذاشت رو شونه هامو خم شد روبه روی صورتمو شروع کرد تند تند تلمبه زدن منم کلی ناله و آی و اوی میکردم و سمانه هم لبامو می‌بوسیدو هی جون می‌گفت بعدش گفت دیدی گفتم بدونه اینکه چیزی بفهمی سریع انجامش میدم بعد ازم پرسید خوبه دوست داری منم با صدای ناله و لرزون گفتم آییی آررههه خوبه خیلی خوبه سمانه همینجوری ادامه بده دیگه برام داشت لذت بخش می‌شد و سمانه با دیدن این حرکت و حرفای من شروع کرد سریع تر و محکم تر تلمبه زدن و منم آه آه و ناله میکردم تو همین حین آیدا کیرشو تو دستشویی شسته بود و داشت با دستمال کاغذی پاک می‌کرد و گفت سمانه چی شد سمانه هم گفت آیدا عروس خانممون بالاخره آماده شد بیا که کلی کار داریم آیدا هم یه جونی گفت امد پشت سمانه کنارش وایستاد شروع کرد نگاه کردن به سمانه می‌گفت بجنب نوبت منه دیگه بعد چند دیقه سریع تلمبه زدن سمانه بالاخره آبش داشت میومد به آیدا گفت یه دستمال کاغذی بده و کیرشو کشید بیرون و ابشو ریخت تو دستمال کیرش هم خونی بود هم ابکیری کص منم حسابی خونی شده بود سمانه به آیدا گفت تا من میرم کیرمو بشورم تو هن کص صبا رو پاک کن اونم گفت باشه سمانه رفت و آیدا هم دوتا سه تا دستمال کاغذی آورد شروع کرد کصمو پاک کردن حسابی بیرونشون تمیز کرد سمانه هم امد و شروع کرد کیرو با دستمال کاغذی پاک کردن منم گفتم میخوام برم حموم. حموم هم داشت اون اتاق کنار دستشویی بود آیدا و سمانه کمکم کردن بلند بشم بعد مقنعمو و پیراهن و جورابمو در اوردم و رفتم تو حموم شروع کردم خودمو شتن کصم هنوز درد داشت و داشت ذوق ذوق می‌کرد آب حموم که بهم خورد یکم بهتر شدم خودمو با حوله ای که واسه خانوم صدیقی بود پاک کردم اما چون زده بودم به خودم و باهاش کصمو پاک کرده بودم دیگه گذاشته بودمش کنار که بعدش با خودم ببرمش و واسه خانوم صدیقی یکی دیگه بیارم بعد اون روز من با سمانه آیدا تو جاها و وقتای مختلف کلی سکس کردم و حتی ۳تاییمون رفتیم رشته حقوق تو دانشگاه و حتی تو خوابگاه هم ۳ تایی باهم بودیم و هر وقت میتونستیم سکس میکردیم بعد ها که وکیل شدیم خونه گرفتیم ۳ تایی داریم توش زندگی می‌کنیم و کلی هم باهاشون سکس کردم الان نزدیک ۲ سال هست ۳ تایی باهم داریم زندگی می‌کنیم این بود از داستان من امیدوارم خوشتون آمده باشه خداحافظ نوشته: صبا
Show all...
👍 141 18🔥 9💋 3😈 3
بدنم داشت کم کم داغ می‌شد بعد سرمو به روبرو چرخوندم دیدم سمانه شلوار و پیرهنشو هم درآورده کاملا لخته فقط شورت و سوتینش تنش بود آیدا هم همینطور شلوار و پیرهنشو درآورده بود اما فقط شرتش پاش بود سوتینشو درآورده بود و سینه هاش معلوم بود سینه های معمولی سمانه نزدیک من شد شروع کرد اول صورتمو بوس کردن و لیس زدن بعد شروع کرد حسابی لبا و زبونمون خوردن و میک زدن و بوس کردن تو همون حین هم آیدا داشت شلوارمو کامل از پام درمی‌آورد و شروع کرد کص و کونمو لیس میزد بعد سرشو آورد بالا و گفت سمانه نمیدونی این صبا چه کص و کون تمیز و تنگی داره چون من آدم خیلی تمیزی بودن همیشه موهای اضافه بدنمو و زائدمو میتراشیدم بعد آیدا انگشت اشارشو کرد تو سوراخ کون من من از شدت درد جیغ کشیدم و ناله کردم که هم سمانه هم آیدا گفتن معلومه حسابی تنگه این دختره خیلی خوبه کار خودمونه سمانه به آیدا گفت کونش باتو اونجاش با من که آیدا گفت حله و جفت باهم خندیدن بعد آیدا از جاش پاشد میخواست شرطتشو دربیاره که من سرمو یذره چرخوندم به عقل که بتونم ببینم و گفتم آیدا داری چیکار میکنی ‌که سمانه سریع سرمو چرخوند و گفت هیچی میخواییم امشب تورو عروس کنیم منم با خنده گفتم یعنی چی میخوایید عروسی بگیرید برام گفت نه از اونم بهتر و بعد گونه هامو با دستاش گرفت و شروع کرد دوباره ازم لب گرفتن تو همون حین لب گرفتن یه لحظه سریع به عقبم نگاه کردم دیدم آیدا که شورتشو درآورد زیرش یه کیر بزرگ داشته تقریبا ۱۶ و ۱۷ سانت بود کیرش من چشام از تعجب گرد شده بود گفتم آیدا تو چطور دختری هستی که کیر داری که گفت ما دوجنسه هستیم و من تا اون موقع نمیدونستم دوجنسه چیه بعد آیدا کیرشو حسابی تف زد داشت می‌مالید به سوراخ کون من آب اونورم سمانه دستای منو گرفته بودو داشت ازم لب و می‌گرفت و هی بهم میگفت آروم باش اگه شل کنی اصلا درد نداره من که از شدت استرس و ترس و حشریت دمای بدنم حسابی رفته بود بالا داشتم حسابی عرق میکردم کیره خیسشو هی به کونم می‌مالید بعد شروع کرد مالیدن سره کیرش به سوراخ هی یواش یواش سعی می‌کرد سره کیرشو بکنه تو هی زور میزد سره بکنه تو کونم که نمی‌رفت از بس کونم تنگ بود منم با هر بار انجام این کارش لبامو گاز میگرفتمو ناله میکردم تا بالاخره با فشار سره کیرشو کرد تو سوراخ کونم من از شدت درد جیغ ‌کشیدم و آیدا هم گفت جون بالاخره رفت تو سمانه هم گفت آخ جون صبا جونمون حسابی تنگه شروع کرد دوباره از لبام بوسیدن و لب گرفتن و تو همون حین هم آیدا سعی می‌کرد هی نصفه نصفه کیرشو کامل کنه تو کون من آروم آروم تلمبه میزد و منم ناله می‌کردم و درد میکشیدم من به صورت داگی بودم آیدا هم پشت پشت من و پاهاش رو فرش اتاق بود و داشت تلمبه میزد جلو منم سمانه نشست بود رو تخت داشت ازم لب می‌گرفت بعد چند دیقه لب گرفتن ازم یکم رفت عقب و شروع کرد شرتشو درآوردن بعد اینکه شرتشو کامل درآورد کیرشو گرفت دستش باور نمیشد چقدر کیر بزرگی داشت تقریبا ۲۰ تا ۲۲ سانت بود اندازه ۴ انگشت هم قطرش بود همینجوری که داشت کیرشو می‌مالید نزدیک من شد شروع کرد کیر بزرگشو به صورتم مالیدن یه چند بار مالید بعد گفت خب صبا عزیزم دهنتو باز کن تا باز کردم میخواست کل کیرشو جا کنه تو دهنم جیغ میزدم و نزدیک بود استفراغ کنم که کیرشو از دهنم درآوردم و گفتم داشتی خفم میکردی سمانه که سمانه هم گفت باشه آروم آروم بخورش با خنده بعد منم شروع کردم آروم آروم از سر کیرش میک زدن و تا نصفه خوردن که بعد چند دیقه خوردن بالاخره تونستم کل کیرشو تو دهنم جا کنم بعد اونم سرمو از پشت گرفت شروع کرد تند تند سرو عقب جلو کردن واسه عمقی ساک زدن کیرش و منم داشتم ناله میکردم بعد چند دیقه کیرشو در آورد از رو تخت بلند شد رفت بین پاهای آیدا که داشت تلمبه میزد تو سوراخ کون من و شروع کرد لیس زدن کصم وای نمیدونید از یه طرف تو سوراخ کونم تلمبه میزدن از یه طرفم زبون انداخته بودن تو کصم و داشت کصمو می‌خورد اصلا تو حال خودم نبودم از شدت حشریت تو آسمونا بود تا اینکه بعد از چند دیقه لیس زدن کصم من یه ناله بلندی کردم آبم از پشت پاشید تو صورت سمانه که داشت کصمو لیس میزد سمانه هم کدی جون می‌گفت و کیف دات می‌کرد بعد از لای پای آیدا بلند شد و به آیدا گفت نوبت توعه که آیدا هم تو همون حالت منو به شکم خوابوندو کیرشو تا ته کرد تو کونمو شروع کرد محکم و تند تند تلمبه زدن و من از شدت درد جیغ و ناله رو داشتم باهم میزدم که بعد از چند دیقه تلمبه زدن آیدا یه آه آهی کرد آبش کامل خالی کرد تو سوراخ کون من منم ناله کردم و حس کردم سوراخ کونم داغ شد بعد آیدا لپ و گردنم بوس کرد و از روم بلند شد آبشو تو کونم خالی کرده بود بعد سمانه منو بر عکس کرد به کمر خوابوند اول نشست رو زانوهاش شروع کرد به خوردن کصم من از کونم همه درد میکرد همه داشت ذوق ذوق می‌کرد سمانه هم زبون مینداخت تو کصمو لیس میزد دوباره
Show all...
👍 156 21🔥 11💋 11😈 10
00:15
Video unavailable
مژده به دوست‌داران بازی ایرانی‌پسند🥊UFC🥊 فقط با بازی UFC در آریان‌بت میتوانید درامد روزانه حداقل 500 هزار داشته باشید💰    ▪️بالاترین نرخ پرفکت‌مانی و ارزدیجیتال    ▪️روش‌های پرداخت امن و معتبر    ▪️واریز و برداشت انی و اسان    ▪️بالاترن و بهترین ضرائب    ▪️پشتیبانی مجرب http://tttbbbnnn.com لینک کانال👇بازی کن و پول دربیار👆 https://t.me/joinchat/AAAAAFa7e_zsJYiHoLPBig
Show all...
👍 6 2
🔞دو تا دختر محجبه سوراخمو باز کردن 🔴🎲قسمت اول #بکارت #شیمیل #زن_چادری سلام به همه کسانی که میخوان داستان من رو بخوننمن صبا هستم ۲۸ سالمه و میخوام برام داستان ســــکسی رو که برام اتفاق افتاد رو تعریف کنم مقدمه: داستان مال ۱۰ سال پیش هست ۱۸ سالم بود و من چون تو خانواده مذهبی بدنیا امدم خودمم هم مذهبی بودم و هستم و اون موقع به مسجدی که مسئولش بود میرفتم بعصی وقتا اونجا اگه روضه بود یا ختم قرآن یا با مادرم میرفتم یا بیشتر وقتا تنها اونجا معمولا من با بیشتر زن ها و دخترا آشنا هستم چند روز بود دیدم دوتا دختر محجبه هستن همیشه اون گوشه ها میشستن منم رفتم که باهاشون آشنا بشم (از خودم بگم همیشه چادریم با ابروها و چشمای کشیده و درشت و مشکی با دماغ کوچیک عروسکی و لبای بزرگ حالا تعریف از خود نباشه دختر خوشگلی هستم بدنم بخاطر اینکه باشگاه میرم لاغر و ورزشکاری هست سینه هام ۷۰ هست و کون معمولی نه خیلی کوچیک نه خیلی بزرگ) بعد چند بار باهاشون صحبت کردن بالاخره تونستم باهاشون آشنا بشم و فهمیدم اسمشون سمانه و آیدا هست و خجالتی بودن زیاد با بقیه صحبت نمیکردن من باهاشون دوست شده بودم فکر میکردم خواهرن اما فهمیدم دختر خاله بودن بهشون گفتم چند وقته امدین این محل تا حالا ندیده بودمتون که بهم گفتن پدر جفتشون مامور سرشماری هستن و باهم توی یه شرکت کار میکنن و بهشون انتقالی دادن اینجا تا یه مدت اما گفتن کارشون که اینجا تموم بشه دوباره برشون میگردونن شیراز و اونجا بود که فهمیدم از شیراز به اینجا امدن از مشخصاتشون بخوام بگم سمانه (چشمای مشکی درشت ابرو های معمولی دماغ کشیده لبای بزرگ با ۱۹ سالش بود یکم توپر اما نه خیلی) آیدا (چشمای قهوه ای معمولی با ابرو های کشیده دماغ عقابی کوچیک و لبای معمولی ۱۸ سالش بود بدن لاغر و استخونی) بعد ۱ ماه حسابی باهم رفیق شده بودیم و همه جا باهم بودیم و پیش هم میشستیم ۳ هفته گذشته بود قرار بود ۲ هفته ای رو که خانوم صدیقی مسئول مسجد که دوست مادرم بود بره کربلا و قراره بود تا برمیگرده من مسئول اونجا باشم و روضه ای یا صلواتی بود یا آموزش قرآنی به بچه ها بود من انجامش بدم برای اینکه تو مسجد تنها نباشم و حوصلم سره نره زنگ زدم به تلفن خونه سمانه گفتم پاشید با آیدا بیان اونا هم مثل همیشه با چادر و محجبه مثل من بودن که آمدن اونروز کاری نبود تو مسجد اما فردا ساعت یازده سفره داشتن یکی از زنا قرار شد ما شب بمونیم تا فردا هم یه تمیز کاری کوچیک انجام بدیم هم مسجد آماده کنیم واسه فردا زنگ زدیم به خونه اطلاع دادیم که تا شبش که بخوابیم کلی باهم حرف زدیم و شلوغ کردیم رفتیم طبقه بالا مسجد اتاقی که خانوم صدیقی درست کرده بود که اگه کسی میخواست اوجا چرت بزنه یا بخوابه دستشویی و حموم هم داشت واسه خودش یه خونه کامل بود اون بالا رفتیم داخل سمانه و آیدا کفشا و جوراباشونو درآوردن اما من جورابامو درنیاورده چون دوست نداشتم کف پاهام به همه جا مالیده بشه یا کثیف بشه نشستیم رو تخت تختش ۲ در ۲ متر بود که واسه ما سه تا بس بود من به شیکم خوابیده بودم سمانه و آیدا هم بغلم نشسته بودن بعد سمانه آیدا آمدن سمتم گفتن صبا بخواب سرتو هم بزار رو تخت و کامل بخواب منم هم که حسابی کمر و گردنم درد میکرد بدم نمیومد یه ماساژی هم داشته باشم سمانه رفت سراغ کمرمو پاهام آیدا هم دست ها گردنم بعد چند دیقه مالیدن سمانه شروع کرد مالیدن لپای کونم راستش بچه ها قبلا هم موقع ماساژ کــــونمم رو میمالیدن چیز جدیدی نبود اما ایندفعه سمانه دستاعو انگشتاشو می‌برد لای پاهامو نزدیک کصم و یه مالیدن ریز می‌کرد برمی‌گشت عقب چند بار این کارو تکرار کرد و بعدش گفتم بسه دیگه پاشدیم چون قرار بود فقط امشب رو اونجا بخوابیم لباس دیگه ای نداشتیم و با همون مانتو و شلوار پارچه ای که داشتم خوابیدم چادرمو از سرم درآوردم اما مقنعمو درنیاوردم چون دوست نداشتم موهامو بخوره به بالشت خانوم صدیقی اما سمانه و آیدا به غیر از چادر شالشون رو هم درآوردن سمانه موهاشو دم اسبی بسته بود آیدا هم گوجه ای از پشت بسته بود خوابیدیم رو تخت قرار شد من وسط بخوابم سمانه سمت راست من گوشه دیوار و ایدا هم سمت چپ من بخوابه به شوخی بهشون گفتم بچه ها من شب موقع خوای زیاد میچرخما مواطب باشید اذیت نشدید که آیدا و سمانه هم با خنده گفتن هر وقت چرخیدی ماهم میچرخونیمت بعدش کلی خندیدیم و دستم همو گرفتیمو خوابیدیم بعد چند ساعت خوابیدن تو بین خواب و بیداری بودم حس کردم یه چی داره کــــص و کــــونمو قلقلک میده به شکم خوابیده بودم سرمو یذره آوردم بالا به صورت نیمه چشمامو باز کردم تو حالت گیج منگی دیدم آیدا کصــــو کــــون منو لیس میزنه و لپای کونم رو هم داره میمالیده شلوارمو تا نصفه کشیده بود پایین زبون مینداخت تو سوراخ کــــص و کــــونم منم هنوز گیج خواب حس منگی با حــــشریت قاطی شده بود 🍷پایان قسمت اول
Show all...
👍 160 16💋 8🔥 7😈 1