چیزهای دیگر.
زبان و ادبیات فارسی میخوانم. https://telegram.me/BChatBot?start=sc-28887-XDK6H7Y
Show more679
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
به هیشکی زنگ نمیزنم الا سوگند. خیلی برام جالبه. با اینکه سوگند همیشه سرزنشهاش رو داره برام. همیشه. ولی تند نیست زبونش. اون لحنی که بهم تیکه میندازه رو دوست دارم. آهنگ صداش مشهدی میشه. با حالت طلبکار دعوام میکنه، در حد یک جمله، دیگه ادامه نمیده و من احساس امنیت میکنم که باقی ماجرا رو تعریف کنم. یهو زنگ میزنم تند تند میگم چیا شده و بعد تا صدای خـب گفتنش رو میشنوم گریهام میگیره. معمولا هم میگم وای سوگند من دیگه نمیتونم، بهخدا نمیتونم. حالا تا صد ساعت بعدش مثل سگ «تونستم» ولی اینو میگم که نمیرم از فشار.
نه این تپش کم میشه نه لرزی که دارم. گرممه. خوابم نمیبره. این یه وجب حیاط خوابگاه رو هزار ساعت قدم زدم. دراز میکشم، چشمم رو میبندم و تا میخواد خوابم ببره، صدای کوبیده شدن دو تا شی به هم رو میشنوم و میپرم از خواب. دلم میخواد این کانال رو پاک کنم. همه چیو پاک کنم. به در و دیوار میزنم خودمو و خوابم نمیبره. دلم نمیخواد با کسی حرف بزنم. تنها جایی که میتونم حرف بزنم اینجاست و دلم میخواد دیگه همینم نباشه ببینم خفه میشم یا نه؟
«عینکتو بردار یه لحظه. حالا دوباره حرفتو تکرار کن.» این میتونه یه شعر عاشقانه باشه.
چشم رو هم میذارم پونصد بار اون صحنهی وحشتناک با دور تند از جلوی چشمم میگذره.
توی نصف فیلمهای مسخره بازیمون من دارم میگم آخرش تصادف میکنیم، آخرش تصادف میکنیم، پیاده شو من بشینم تو صلاحیت نداری، حواست همیشه پرته، جلوتو نگا، گوشیتو بذار زمین، آرومتر برو. عجب. عجب.
خود آزارم دیگه. نشستم فیلمهایی که صبح گرفتیم رو میبینم، بعد با این فیلم آخری که وقتی داشتیم تلاش میکردیم حالمون بهتر بشه گرفتیم مقایسه میکنم. انگار چشمامون رو کشتن. ترسناکه. دوتا آدم دیگهایم انگار اصلا.
یه جا دوستم اشاره کرد کلاهتو بپوش کلانتری برسه الان گیر میده، مامور راهنمایی رانندگی گفت ولش کن :)) اگر لازم بود من گیر میدادم، دیگه آزادی هست آقا.
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.