کاظم بهمنی
《من شعر میشوم که بگردم به دور تو》 کانال @kazem_bahmani توسط ادمین اداره میشود و هیچ ارتباطی با استاد بهمنی ندارد.
Show more4 099
Subscribers
+124 hours
+157 days
+15530 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Photo unavailableShow in Telegram
دیدم که آدمی میتواند شفای آدمی شود.
@kazem_bahmani
❤ 6😍 3👍 1
دیگر برای از یاد بردن ِتو
دیر است
روزها به غروب نرسیده تمام می شوند
و جای ِخالی ِماه
زیر ِپلک های ِبسته ام
تا ابد
باقی ست
#یاور_مهدی_پور
@kazem_bahmani
❤ 6👍 1👏 1
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد
بی اعتنا شدم به جهان بی تو آنچنان
کز دیدن تو نیزنه غمگین شوم نه شاد
من داستان آن گل سرخم که عاقبت
دل سوزی نسیم سرش را به باد داد
گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد
این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست
خير شما رسیده به ما مرحمت زیاد
#فاضل_نظری
@kazem_bahmani
❤ 19💔 5👍 2
رباعی
.
با اينكه شکفته، آه سردی دارد
بیتابی منحصربهفردی دارد
ای دست کمینکرده! چه میفهمی تو
گلکردن یک غنچه چه دردی دارد
#حامد_طونی
@kazem_bahmani
❤ 16👍 2🕊 2
گریهام جاریست، بارانی که میبینی منم
چتر وا کن! ابر گریانی که میبینی منم
بیمحابایی چنان رگبار تند نوبهار
رحم کن! گنجشک حیرانی که میبینی منم!
از کمانداران اَبروی تو کو راه فرار؟
صیدِ از هر سو گریزانی که میبینی منم
کُشتی و سهراب در خون خفته را نشناختی
بیوفا! سرباز بیجانی که میبینی منم!
اهل امروزم ولی دردی که دارم تازه نیست
شاعر هر کهنهدیوانی که میبینی منم!
#سجاد_سامانی
❤ 18👍 4😢 3
Photo unavailableShow in Telegram
مود؛
دیر آمدی بودنم در حسرت خواستنت از بین رفت.
💔 9😢 3👏 1
به آسمان خیره مانده بود. گفتم: ماه را دوست داری؟ گفت: بله، و همچنین خورشید و ستارگان را. اما فکر میکنم بیش از همه ی اینها دریا را دوست داشته باشم. افسوس، از غرق شدن میترسم. گفتم: گمان کنم همه ی ما از آن چیز که عاشقش هستیم کمی میترسیم. به او خیره ماندم.
❤ 17👍 3👏 1💔 1
نجیب محفوظ در مورد رفتن حرف قشنگی زده؛ میگه:
گاهی میرویم؛
نه از سر میل به رفتن،
که از سر بیفایدگی ماندن...
👍 22❤ 9💔 6
هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق! حلالت
#فاضل_نظری
❤ 26💔 5👏 4👍 3😢 2
گفت:
شعر تازهای بخوان
گفتمش:
زخم تازهای نخوردهام...
شاعرانه خنده کرد و گفت: خوب ماندهای!
گفتمش: ولی تو خوب رفتهای!
شاعرانه تر شکفت و گفت:
واژههای چندلایه... بازی زبان...
گفتمش: چگونه؟
گفت:
بگذریم؛
زخم
تازهای
بخوان
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@kazem_bahmani
❤ 21👏 5👍 4👎 2