cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

دنباله‌ کار‌ خویش

تاملی بر انسان و جامعه؛ از دریچه فرهنگ در قالب یادداشت، جستار، روایت‌، داستان به انضمام یادداشتهای منتشر شده‌ام در روزنامه اعتماد/ دو ستونِ "دنباله کار خویش" و "یک‌ پلان‌ تجربه زیسته" محمد خیرآبادی

Show more
Advertising posts
1 424
Subscribers
+124 hours
-67 days
-1830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔻 شب، تنهایی، عشق ✍ محمد خیرآبادی شب زمان مناسبی است برای درک تنهایی. شب، تنهایی را وسعت و عمق می‌بخشد و آن را از یک امر ظاهری و فیزیکی به امری باطنی و وجودی ارتقا می‌دهد. هر آدمی باید بیاموزد که چه‌طور وقتش را به تنهایی بگذراند. نه به این معنی که در انفراد و انزوا و دور از جمع باشد، بلکه لازم است تنهایی‌اش را در حد فهم و توان خود بشناسد. پاسکال در تاملات خود می‌نویسد: "فلاکت انسان تنها از یک چیز ناشی می‌شود؛ این‌که نمی‌تواند با آرامش در یک اتاق تنها بماند". حق با آلن بدیو است: "در همین لحظه‌ای که این جملات را می‌خوانید، میلیون‌ها نفر در سرتاسر جهان، اضطرابِ سکون و تنهایی خود را با ضرب گرفتن روی میز، با عوض کردنِ بی‌هدفِ کانال تلویزیون، با بطالتِ کلیک‌های بی‌هدف، با بوق زدن پشتِ فرمانِ اتومبیل، با رفت و آمدهای بی‌معنا در هزارتویِ منوهای موبایل، فراموش می‌کنند." ضرورت شناخت تنهایی و عمیق شدن در مفهوم آن، صرفاً یک ضرورت فلسفی نیست. اروین یالوم می‌گوید: "برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهایی‌مان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهین، بی‌‌نیاز از حضور دیگری زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت." دنباله کار خویش 🆑https://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
دنباله‌ کار‌ خویش

تاملی بر انسان و جامعه؛ از دریچه فرهنگ در قالب یادداشت، جستار، روایت‌، داستان به انضمام یادداشتهای منتشر شده‌ام در روزنامه اعتماد/ دو ستونِ "دنباله کار خویش" و "یک‌ پلان‌ تجربه زیسته" محمد خیرآبادی

👍 1
بیشتر مردم فکر می‌کنند فکر کردن چیزی است که در ذهن ما جریان دارد. بیشتر ما معتقدیم که اندیشه‌های ما خصوصی، شخصی، ذهنی و محرمانه‌اند. چنین تصوری تا حدودی صحیح است. می‌توانیم استدلال‌ها، باورها و داوری‌های‌مان را از دیگران پنهان نگه داریم. با این حال، شیوه تفکرمان، روشی که از طریق آن یاد می‌گیریم فکر کنیم، مقوله‌ها و دسته‌بندی‌هایی که با استفاده از آنها فکر می‌کنیم و موضوعاتی که درباره آنها فکر می‌کنیم، همگی بیرون از ما، یعنی از جهان اجتماعی، سرچشمه گرفته‌اند و به نمادها، زبان و اجتماع مشترک وابسته‌اند. بدین ترتیب، فکر کردن ما، قبل از آن‌که امری شخصی و فردی باشد عمومی بوده است و به همین دلیل، افکار شخصی هیچ‌گاه نمی‌توانند کاملاً واقعی باشند، مگر در معرض واکنش سایرین قرار گیرند... 📚 افسانه فردگرایی ✍ پیتر ال. کارو ترجمه هادی جلیلی نشر بیدگل دنباله کار خویش 🆑http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
دنباله‌ کار‌ خویش

تاملی بر انسان و جامعه؛ از دریچه فرهنگ در قالب یادداشت، جستار، روایت‌، داستان به انضمام یادداشتهای منتشر شده‌ام در روزنامه اعتماد/ دو ستونِ "دنباله کار خویش" و "یک‌ پلان‌ تجربه زیسته" محمد خیرآبادی

👍 2
تفکر نبردیست علیه جادو شدن شعور ما به وسیله زبان. دنباله کار خویش 🆑http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
👍 3 1
🔻اگر بخواهم هم، نمی‌توانم ✍ محمد خیرآبادی داشتم حرف‌هایم را مزه مزه می‌کردم و جملاتم را چپ و راست می‌کردم تا به نحوی ساده‌تر و شفاف‌تر بتوانم توضیح دهم انتخابات ریاست جمهوری در حال حاضر منجر به تغییری اصلاح‌گرانه نخواهد شد و اصلاح باید در جایی دیگر و در عمق ساختاری که منجر به بحران‌ها و فجایع شده انجام شود، که ناگهان شاهد از غیب رسید به این مضمون: "فلان موضوع در محدوده من نیست؛ اگر بخواهم کاری هم بکنم، اختیارش را ندارم." من می‌خواستم یادداشت قبلی‌ام را با نشان دادن قطعات خرابی که تعمیر و تعویض‌شان از عهده رییس جمهور خارج است ادامه دهم. آن‌جا نوشته بودم که اگر اصلاح در بطن خود به تغییر و تحول نظر دارد و این تغییر علی الاصول باید در قطعات خراب سیستم رخ دهد، پس تشخیص اینکه کجای کار می‌لنگد از همه چیز مهم‌تر است و مشکل ما در شکل و ظاهر و افراد و اشخاص نیست. اما این شاهدی که از راه رسید روند یادداشتم را به کل عوض کرد. می‌گویند از رییس جمهور نباید انتظار شق القمر داشت، او نمی‌تواند همه مشکلات را برطرف کند، خیلی چیزها خارج از حدود اختیار اوست. بله درست می‌گویند: ▫️ رییس جمهور نمی‌تواند از شهروندانی که به او رای داده‌اند در مقابل نهادهای انتظامی، نظامی و امنیتی دفاع کند. اگر این نهادها در خیابان دختران و زنان را مورد ضرب و شتم قرار دارند، کسب و کارها را پلمپ کردند، خودروها را توقیف کردند، معترضان و منتقدان را به بهانه "توهین به نظام مقدس" و "تشویش اذهان عمومی" و ... بازداشت کردند، کاری از دست رییس جمهور ساخته نیست. ▫️ رییس جمهور نمی‌تواند با تبعیض‌های عقیدتی، جنسیتی، قومیتی، گروهی، جناحی و ... مقابله کند. اگر گروهی تمام سیاست‌های کشور را بر خواست و منافع خود و هواداران خود منطبق کردند و به باقی مردم گفتند: "اگر قبول ندارید جمع کنید و بروید" کاری از دست رییس جمهور ساخته نیست. ▫️اگر عمده بودجه کشور صرف تامین منافع گروهی و حزبی شد، اگر بودجه سازمان‌ها و بنیادهای تبلیغات دینی از بودجه وزارت بهداشت و سازمان محیط زیست بیشتر بود، اگر وجب به وجب خیابان‌های کشور با بیلبوردهای مذهبی و حکومتی پوشیده شد، اگر در بلوچستان و کردستان و خوزستان و ... آب نبود، هوا نبود، کار نبود، کاری از دست رییس جمهور ساخته نیست. ▫️ اگر شیر اینترنت روز به روز بسته‌تر شد، فیلترینگ شدیدتر شد، فضای مجازی و دسترسی به اطلاعات و ارتباطات محدودتر شد، آزادی انتخاب سبک زندگی سلب شد، آزادی بیان سلب شد، آزادی مطبوعات و رسانه‌ها سلب شد و ... کاری از دست رییس جمهور ساخته نیست. ▫️ اگر دستگاه قضایی خود عاملی برای فشار و ظلم به شهروندان شد، حقوق متهمان در آن رعایت نشد، دادگاه‌های غیرعلنی، دادرسی غیرقانونی، بازداشت‌های طولانی مدت بدون محاکمه و سلول انفرادی در آن باب شد و افراد جامعه به خاطر داشتن عقیده متفاوت یا بیان انتقاد و اعتراض، تحت تعقیب، بازداشت و فشار قرار گرفتند، کاری از دست رییس جمهور ساخته نیست. ▫️اگر سیاست‌ کلی کشور در روابط بین‌الملل بر ضد منافع ملی بود و نتیجه‌اش تنش و تحریم و انزوا و رکود بود، کاری از دست رییس جمهور ساخته نیست. ▫️ اگر اکثریت جامعه عقاید و سلایق متفاوتی از حاکمیت داشتند و هیچ نماینده و سخنگویی در مجلس و دولت نداشتند و در هیچ همه‌پرسی و انتخاباتی نظرشان پرسیده نشد و حق اعتراض هم نداشتند، کاری از دست رییس جمهور ساخته نیست. ▫️اگر نتیجه سیاست‌های اقتصادی کشور تورم کمرشکن، بی‌ثباتی بازار، مهاجرت متخصصان و نیروی کار و محرومیت اغلب افراد جامعه از میزان معقول و مناسبی از رفاه اقتصادی بود، اگر سیاست‌گذاری کلی بر این اساس بود که حتی اقتصاد هم باید قربانی شعارهای انقلابی شود، کاری از دست رییس جمهور ساخته نیست. دنباله کار خویش 🆑http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
👍 7👎 1👏 1
اینکه بدانی چه چیزهای اضافه‌ای را باید دور ریخت؟ از چه کسانی باید دل برید؟ و چه باورهایی را باید رها کرد؟ تو را قدرتمند می‌کند. بار اضافی امید واهی و باور اشتباه آدم را ضعیف می‌کند و توانش را هدر می‌دهد. #کوتاه_نوشته 🆑http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
3👍 2
🔻 خردورزی محتاج شنونده خوب است ✍ محمد خیرآبادی یکی از مهارت‌های مهم و موثر در زندگی، قرار گرفتن در جایگاه شنونده خوب است. اما فقط بعضی از ما می‌دانیم چگونه باید شنونده خوبی بود؟ در واقع ما این مهارت را کسب نکرده‌ایم و نیاموخته‌ایم. جامعه، محیط، تربیت و آموزش ما را بیشتر به حرف زدن و سخن گفتن سوق داده و ما را نسبت به شنیدن درست و دقیق، بی‌میل کرده‌ است. حتی اطلاعات اولیه و دم‌دستی ما درباره  "شنونده خوب بودن" هم، صحیح و کامل نیست. تصورمان این است که باید ساکت باشیم و سر تکان دهیم و تایید کنیم. اما سوال درست پرسیدن و تردید کردن را فراموش می‌کنیم که هر کدام‌شان بخشی مهم از شنونده خوب بودن‌‌ است. شنونده خوب کنجکاو و جویاست تا مغز حرف گوینده را کشف کند و فراتر از آن با به چالش کشیدن گوینده، او را در عمق بخشیدن به تفکراتش و دور ساختنش از خطاهای احتمالی یاری کند. 🔘 فرناندو سوتر در کتاب "پرسش‌های زندگی" چنین می‌نویسد:  "کسی نمی‌تواند نحوه‌ی خرد ورزيدن را در تنهايی ياد بگیرد؛ خردورزی از دل ارتباط و رويارو شدن با انسان‌های ديگر پديد می‌آيد و به تمامی و از بنياد نوعی گفت‌وگو است." جردن پیترسون روانشناس مشهور کانادایی می‌گوید: "برای اینکه فکر کنیم باید کسی را داشته باشیم که به ما گوش دهد". در واقع اگر کسی باشد که به حرف ما گوش دهد و بعد درباره آن با ما حرف بزند ما می‌توانیم به فکر کردن ادامه دهیم. افکار ما وقتی در معرض نقد و نظر دیگران قرار می‌گیرد قابلیت تصحیح و تکامل پیدا می‌کند. در غیر این صورت هر کدام از ما برای خودمان نظراتی داریم که هیچ وقت در معرض شنیده شدنِ درست، قرار نگرفته و هیچ کس درباره آن نظرات با ما حرفی نزده، در نتیجه ما هیچ‌وقت درباره آنها دوباره فکر نکرده‌ایم. از این منظر، دعوت به گفت‌وگو دعوت به تفکر است و خردورزی تنها به مدد شنونده خوب ممکن است. 🆑http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
👍 7 1👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
از دیرباز این افسانه شرقی را نقل کرده‌اند که مسافری در دشت به درنده خشمگینی بر می‌خورد. برای فرار از این درنده به درون چاه بی‌‌آبی می پرد، ولی در ته چاه اژدهایی می‌بیند که دهانش را برای بلعیدن او گشوده است. مسافرِ نگون‌بخت از ترس درنده خشمگین، جرئت بیرون آمدن از چاه را ندارد و از ترس اژدها، جرئت ندارد به انتهای چاه بپرد، پس به شاخه‌های گیاهی وحشی که در شکاف چاه روییده دست می‌اندازد و به آن آویزان می‌شود. دست‌هایش رفته رفته ضعیف می‌شود و احساس می‌کند به زودی تسلیم مرگی خواهد شد که از دو سو در انتظار اوست، ولی همچنان خودش را نگه می‌دارد و در همان حال که خودش را نگه داشته به دور و برش نگاهی می‌اندازه و می‌بیند دو موش، یکی سیاه و دیگری سفید، به سرعت یکسان دور ساقه بوته‌ای که او به آن آویزان است، می‌گردند و آن را می‌جوند... مسافر این ها را می‌بیند و می‌داند که بطور حتم از بین خواهد رفت، ولی در همان حال که آویزان است، دور و برش را می‌گردد و روی برگ‌های بوته قطرات عسل می بنید، زبانش را به آن‌ها می‌رساند و آن‌ها را می‌لیسد ... . اعتراف لئو تولستوی ترجمه آبتین گلکار
Show all...
👍 6
🔻 به پرسش‌کشیدن حقیقت مسلط ✍ محمد خیرآبادی وقتی یک نیرو ضعیف‌تر از نیروی دیگر باشد، نیروی قوی‌تر می‌تواند به شیوه‌ای نسبتاً پایدار و با قطعیتی معقول رفتار او را تحت کنترل و هدایت خود قرار دهد و در چنین صورتی عملاً نیروی قوی‌تر هویت نیروی ضعیف‌تر را هم، شکل می‌دهد. اما همان‌طور که میشل فوکو معتقد بود: قدرت همه‌جا هست و در نتیجه "مبارزه" نیز همه‌جا هست. او معتقد بود جامعه «مبارزه‌ای دائمی و چندشکلی» است. در واقع قدرت یک شیء نیست که در مالکیت دولت یا طبقه حاکمه یا شخص حاکم باشد، بلکه قدرت یک "وضعیت" است. هیچ قدرت و یا اقتداری نمی‌توان یافت که در برابر خود مقاومت نیافریند و هر جا که قدرت هست، مقاومت هم هست. به عبارت دیگر شبکه روابط قدرت همیشه شامل مجموعه‌ای از اشکال مقاومت است و قدرت همیشه در "وضعیت" مواجهه با مقاومت تعریف می‌شود. اگر تعریف فوکو را بپذیریم، معنای مبارزه و مقاومت با توانمند‌سازی و افزایش قدرت پیوند می‌خورد و از حالت‌های انقلابی، تخریبی، چریکی و ایدئولوژیک فاصله گرفته و به حالت‌های تدریجی، سازنده و فایده‌گرایانه نزدیک می‌شود. به عبارت دیگر مصداق مبارزه و مقاومت می‌شود آن چیزی که ما را در وضعیتی توانمند‌تر و قدرتمند‌تر نسبت به نقاط دیگر شبکه قرار دهد. چرا که قدرت یک شکل ندارد و به اشکال مختلف در جامعه پراکنده است. قدرت فقط قدرتی نیست که از طرف حکومت به مردم اعمال می‌شود بلکه امری است شبکه‌ای و بینابینی. فوکو معتقد بود که اشکال مبارزه و مقاومت در بستر زمان، دچار تغییر شده و دیگر مانند گذشته، فقط نهاد قدرت (در قالب پادشاه یا حاکم) را مورد هدف قرار نمی‌دهد، بلکه در این مبارزات، اشکال مختلف قدرت و تکنیک‌های آن مورد هدف مبارزه است. و می‌گفت برخلاف تصور ما، قدرت صرفاً از بالا بر افراد تحمیل نمی‌شود، بلکه به طور تدریجی، در اشکال محلی و خُرد، در قالب نهادهای انضباطی، توسعه یافته است. به نظر او، گونه‌های مختلفی از خرده قدرت‌ها که از طریق مراقبت‌ها و کنترل‌ها، در قالب نهادهایی نظیر مدرسه، زندان و پادگان اعمال می‌شود، شکل مدرن قدرت را از اشکال قدیمی آن، که تابع مراکز بزرگ و متمرکز قدرت بود، متمایز می‌کند. به نظر فوکو نهادهای انضباطی (نهادهایی که به جامعه انضباط می‌بخشند اعم از پادگان، مدرسه، بیمارستان، زندان و هم‌چنین ادارات و سازمان‌ها) ابزاری برای القای مطیع‌بودن‌اند و یکی از اهداف این شکل از اعمال قدرت، تقویت اطاعت کورکورانه و بی‌چون‌وچرا در افراد است. در نتیجه مبارزه و مقاومت در برابر چنین صورت‌هایی از قدرت، بسیار مهم‌اند. فوکو منتقد کردارهایی بود که مانع از بلوغ می‌شوند و هشداری جدی علیه اطاعت کورکورانه از ارادۀ مرجعیت‌ها می‌داد. او اصرار داشت که سوژه «حق دارد حقیقت را از حیثِ آثاری که بر قدرت دارد به پرسش بکشد، و قدرت را از حیث گفتمان‌های حقیقتی که می‌سازد زیر سؤال ببرد». از نگاه فوکو گام مهم در راه مبارزه و مقاومت، توانمندسازی به وسیله خودمختاری، خوداندیشی و تن ندادن به اشکال و صورت‌های مختلف قدرت‌های مسلط است. دنباله کار خویش 🆑http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
👍 2👏 1
بعضی ها آن قدر به دیگران وفادارند که به خودشان خیانت می کنند. ✍ گابریل گارسیا مارکز دنباله کار خویش 🆑http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
👍 7
یک پلان تجربه زیسته 🔵‌ آن شخص مورد نظر ✍🏻 محمد خیرآبادی   هر دو ماه یک بار، خانواده البرز به تهران می‌آیند و به او سر می‌زنند و چند روزی پیش او می‌مانند. در آن چند روز، پدرش صبح‌ها می‌رود پیاده‌روی و وقتی برمی‌گردد بطری شیر و نان داغ را می‌گذارد روی اوپن و می‌گوید: « البرز جان! صبح‌ها نیم ساعت زودتر بیدار شو، برو توی این پارک یه قدمی بزن، از نونوایی بغل پارک، خودت که بلدی، نون تازه بخر، بیا یه لیوان شیر بخور، دو لقمه صبحونه، بعد برو سر کار، ببین دنیا چی میشه تو نگاهت». این را تقریبا هر بار که می‌آیند تهران با مقداری کم و زیاد کردن، به البرز می‌گوید. بعضی وقت‌ها روی صبح زود بیدار شدن تاکید می‌کند. بعضی وقت‌ها مشخص است که پیاده‌روی و نرمش در پارک، اهمیت بیشتری در نظرش دارد. گاهی اوقات هم صبحانه و آن یک لیوان شیر می‌شود لب و گوهر کلامش. لحنش هم طوری است که انگار می‌داند این پسر هیچ کدام از این کارها را نخواهد کرد، ولی باز دست از گفتنش بر نمی‌دارد. بعضی وقت‌ها که خبردار می‌شود البرز تکانی به خودش داده و مثلا در ابتدای یک رابطه قرار گرفته یا پولی در جایی سرمایه‌گذاری کرده، توصیه صبح‌ها را امیدوارانه‌تر بیان می‌کند. در عوض مادر البرز هر روز صبح، بطری شیر را از روی اوپن بر می‌دارد و می‌گذارد توی یخچال و نان‌ها را قیچی می‌کند و توی پارچه یا سفره‌ای می‌پیچد که بعد از چند بار باز و بسته کردن کشوها و کابینت‌ها پیدایش کرده. مادر زیاد به اینکه پسرش صبح‌ها کی بیدار می‌شود و چه کار می‌کند و آیا پیاده‌روی و نرمش در برنامه‌اش هست یا نه و آیا شیر می‌خورد یا نه فقط قهوه و نسکافه، کاری ندارد. بیشتر به این فکر می‌کند که اگر البرز صبح‌ها حتما پرده سالن را کنار بزند و نگذارد گرد و خاک زیاد روی وسایل را بگیرد و کمد‌ها را به موقع مرتب کند، بهتر است. همچنین اگر خرت و پرت‌های اضافی را زود به زود دور بریزد و از پیج‌های معتبر قفسه‌هایی بخرد برای سر و سامان دادن به سیب زمینی و پیاز کنار یخچال یا وسایل شخصی و لباس‌ها، خیلی از مشکلاتش حل می‌شود. مادر خودش تا وقتی که هست چند تا از این پروژه‌ها را پیش می‌برد و به البرز می‌گوید: «دیدی مامان جان مرتب شد چقدر خوب شد؟ ... حالا واقعا میتونی از زندگی توی اینجا لذت ببری» در کنار این‌ها خواهر البرز هم هست که نه به پیاده‌روی صبح و یک لیوان شیر کار دارد و نه به نظم و ترتیب کمدها و آشپزخانه. حرفش این است که غذای روح یادت نرود. برای البرز کتاب می‌آورد، یک هارد پر از فیلم، موسیقی‌های مختلف پیشنهاد می‌دهد و حواسش به این چیزهاست. البرز حالا دیگر صاحب پکیجی تمام و کمال در زمینه «چطور زندگی خود را از این رو به آن رو کنیم؟» شده و فقط دنبال کسی می‌گردد که این دانسته‌ها را به او منتقل کند و نتیجه اجرای آن‌ها را ببیند. امیدوارم به زودی آن شخص مورد نظر را پیدا کند. 🔺منتشر شده در صفحه آخر روزنامه اعتماد ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ دنباله کار خویش 🆑http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
Show all...
👍 2 2