Ocean's Group

گایز پارت گذاری لوکاس در کانال زیر شروع شده😁 https://t.me/+nfLYe5Uc-KA0YzRk

می‌ترسم مجبورم کنید خودم ترجمه کنم سوفیا رو خدایی هرکس میخواد ترجمه کنه، بیاد ما حمایتش میکنیم

🔸 طراحی بروشور و فلایر 🔸 پست، استوری و کاور هایلایت اینستاگرام 🔸 جلد کتاب 🔸 بنر تبلیغاتی 🔸 کارت ویزیت همراه با مشاوره رایگان برای بیزنس شما 🛍 تخفیفات ٪10 فقط تا 21 اردیبهشت به‌مناسبت روز دختر 🎉 + گیفت اختصاصی 🛍 با کیفیت برای خلق ایده‌‌ی شما @GraphicByNY

🍌🎊سوپرااایز 🎊🍌 تا حالا ترجمه ترکیه ای خوندی ؟ اونم از نوع بی دی اس ام ؟ فروش رمان " مطیع " قیمت : ۳۵ تومان فقط آروم برو یه جای خلوت بخون 🤫 ⛺️ مینه خبرنگار و باستان شناسی جذاب و خواستنیه و دوست پسری هنرمند و نقاش و منزوی داره. ♨️نامه‌های بی‌دی اس امی میگیره که با القابی مثل سروروم، ملکه‌ی من و ارباب من اون رو خطاب قرار میده و ازش میخواد مینه اربابش باشه و اجازه بده پاهاشو لمس کنه🦵....♨️ ❗️- یالا، لطفا یه کم بیا نزدیک‌تر. بعد گفتن این، سمت لب‌های مینه رفت، مینه اون رو پس زد ولی متین گیرش انداخته بود. لب‌هاش رو به لب‌های مینه نزدیک کرد و سعی کرد ببوستش، وقتی زور مینه به پس زدن متین نرسید، لب‌های متین رو که حالا بهش چسبیده بود با تمام توان گاز زد. متین آه گفت و داد کشید و عقب رفت. 🔞لبش خون می‌اومد. - دیوونه‌ای؟ چی‌کار کردی؟ - سعی کرده بودم بهت بفهمونم نمی‌خوام. - انقدر هم دیگه لزومی نداشت. - ببخشید که نفهمیدی. حالا می‌خوام برم خونه.🔞 آیدی ادمین فروش 👇 @rainstreetw

به‌زودی‌های جذاب اوشن که زمان پارت‌گذاری رابطه مستقیم داره به ری‌اکشن‌هاتون. 😁 خودم از حجم هاتیه به‌زودی‌هامون کمردرد گرفتم😂

❤️‍🔥 جلد ششم از مجموعه خوناشامان آمریکا ❤️‍🔥 لوکاس مترجم: شنتیا خلاصه: کاترین هانتر مامور نمونه فدرال زمانی‌که فکر می‌کرد همه چیز مرتبه، متوجه می‌شه که برادرش، دنیل توسط خون‌آشام‌ها دزدیده شده. البته حدس می‌زد. برای همین با لرد خون‌آشام برای نجات برادرش وارد بازی خطرناکی شد. بخاطر برادرش حتی حاضر بود با لوکاس بخوابه. لوکاس دانلون لرد خون‌آشام جذاب میناپولیس، پسر رافائل، بخاطر انتقام پدرش درگیر جنگ داخلی شد. در بدترین زمان با کاترین ملاقات کرد و تصمیم گرفت باهاش بازی کنه تا از مردمش محافظت کنه. آیا کاترین موفق میشه برادرش رو پیدا کنه؟ ترجمه‌شده در گروه... https://t.me/Novels_by_Oceans_group

یه رمان داغِ کمدی-رمانتیک درباره عشق و بخت خوب. 💖 #سرندیپیتی خلاصه: کالوم فلانلی ترجیح می‌ده توی یه قبر خالی دراز بکشه تا اینکه یه غریبه رو برای شام یا فیلم‌دیدن بیرون ببره. با این حال، اون فقط تحت یه شرط می‌تونه کسب‌وکار خانوادگی و میراث‌شون رو به ارث ببره، اینکه تا قبل از تولد سی‌وپنج سالگیش ازدواج کرده باشه. واسه همین از مرده‌شورخونه‌ش می‌زنه بیرون و وارد عرصه قرارگذاشتن می‌شه. لارک تامپسون ترجیح می‌ده توسط یه بلوک آهنی له‌ولورده بشه تا اینکه در طول مدت‌زمان اقامتش در گالوی ایرلند، همسایه یه سالن تشریفات سوگواری و تشییع جنازه، یه مرده‌شورخونه باشه. یه کارگردان سرزنده کارتون و انیماتور که اومده اینجا تا زندگیش رو توی دست بگیره نه اینکه مدام یاد شوهرش بیفته. وقتی لارک درباره موقعیت سخت کالوم و نفرتش نسبت به ازدواجِ از سرِ زور و نه عشق مطلع می‌شه، موافقت می‌کنه که به این متصدی کفن‌ودفن‌کار درون‌گرا کمک بکنه. برای خودش که قسم خورده دیگه هرگز سراغ عشق‌وعاشقی نره اما درباره اینکه کالوم یه نفر رو پیدا کنه، باهاش ازدواج کنه تا بتونه ارثیه‌ش رو نگه داره خوشبینه. اما با پیشرفت پروژه‌های قرارگذاری و عمیق‌ترشدن رابطه دوستی‌شون، جذابیت‌های هر طرف هم بیشتر تو چشم طرف مقابل دیده می‌شه. هرچقدر که لارک زمان بیشتری رو با این آقا کالوم جدی و تلخ می‌گذرونه، ترسش از اینکه کالوم بالاخره کسی رو برای خودش پیدا کنه بیشتر و بیشتر می‌شه. و کالوم هم هرچقدر این زمان‌های سخت قرارگذاشتن رو جلوتر می‌ره، ترسش از بابت رسیدن زمان بازگشت لارک به آمریکا هم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شه. اگه این دو نفر، خیال کردن که می‌تونن بیخیال ارتباط و احساس بین‌شون بشن، پس حسابی کور خونده‌ن. ❤️‍🔥 سلیقه طرفدارهای رمان‌های رمانتیکِ اسپایسیِ سبک از دوست هم بودن تا عشاق هم شدن. ❤️‍🔥

❌ جلد چهارم از مجموعه ادیسه تاریک ❌ با چشم‌های اشک‌آلود بهم میگه: -امروز نمی‌خوای با فاحشه‌ت رابطه برقرار کنی؟ داشتم از در اتاق بیرون می‌رفتم که سرجام می‌ایستم. به سمتش بر‌می‌گردم. مثل حیوان درنده‌ای هستم که با بی‌رحمی به شکارش نگاه می‌کنه. عشق برای مردی مثل من نقطه ضعفه. و این دختر قرار بود فقط برای پرداخت بدهی پدرش پیش من باشه. به همین دلیل باهاش معامله کردم؛ یا بدنت یا مرگِ پدرت. و زمانی که خواستم بدنش رو تصاحب کنم متوجه شدم که نمی‌تونم در برابر وسوسه‌ش مقاومت کنم. حالا چیزی بیشتر از بدنش می‌خوام. علاوه بر اطاعت و تسلیم بی چون و چرا، قلب، ذهن و روحش رو هم می‌خوام. غافل از اینکه این دختری که برای تصاحبش بی‌قرار شده‌م، یه شاهزاده خانمه و من نمی‌دونستم با این کار دارم حکم مرگ خودم و خانواده‌م رو امضا می‌کنم. قبل از اینکه برای این دختر یک جنگ خونی و پر هزینه‌ای رو شروع کنم، بهتره بدونم که من یک هیولائم. هیچ چیز این رو تغییر نمیده و این شاهزاده خانم قرار نیست با بوسیدن من، من رو به یک شاهزاده تبدیل کنه. 💥 مترجم: فردوس 💥 ترجمه‌شده در... https://t.me/Novels_by_Oceans_group