cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

O.o°کانال کافه رمان آنلاین°o.O

🚩 Channel was restricted by Telegram

Show more
Iran180 881The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
582
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔞#جنجالی_ترین_رمان_ال_جی_بی_تی_تلگرام🔞 💯#خاص_سکسی💯 ♨️#پارت_ها_۱۰۰درصد_سکسی♨️ 💦#فول_سکسی_لزبین💦 https://t.me/joinchat/AAAAAEJP5eB6YkQ9V03cJg
Show all...
🔞#جنجالی_ترین_رمان_ال_جی_بی_تی_تلگرام🔞 💯#خاص_سکسی💯 ♨️#پارت_ها_۱۰۰درصد_سکسی♨️ 💦#فول_سکسی_لزبین💦 🔞#best_novel_LGBT_in_the_telrgarm🔞 🔞💦part🔞💦 بسته بودتم به تخت نمی دونم هدفش از این کارا چی بود یه چیزایی به پام و دستم وصل کرده بود #اه_لعنتی داد زدم کسی #اینجا نیستتتتت هووفف نفس کجایی با صدای در سرمو برگردوندم‌ که با دیدن #نفس سریع گفتم بیا بازم #کن تو چشاش #هیچی معلوم نبود با #عجز_نالدیم زودباش لطفا اومد سمتم و گفت اوومم میدونستی هرچقدر که تکون بخوری#پاهات_باز_تر_میشه ‌و #صحنه_سکسی_تری_به_وجود_میاری تو دستش یه چیزای فلزی بود اومد روم و لباسمو در اورد گلومو_گرفت و#گفت یکم بازی خوبه #بابرخورد_چیز_های_فلزی_با_بهشتم_لرزی_کردم #که_یهو_توبهشتم_وارد_کرد_اههه_غلیظی_کشیدم یه حس عجیبی داشتم خواست یکی دیگه هم وارد کنه که گفتم نههه لطفاااا پاهامو تکون دادم که پام بیشتر باز شد کار برای اون راحت تر اون فلزا‌ تو بهشتم#بودن_داشتن_اذیتم_میکردن انگشتشو روسوراخ پشتم حس کردم که وحشت زده گفتم نفس خواهش میکنم طاقت ندارم لطفا گلومو گرفت و کنار گوشم‌لب زد امشب قراره حسابی بازی کنم عشق کوچولوم و بی هوا یهووو...... 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞 #برای_هرکس_توصیه_نمیشود👅🔞 #صحنه_های_باز_و_بی_دی_اس_ام💦🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEJP5eB6YkQ9V03cJg
Show all...
ʜᴇʀ࿔‧⋆

┌┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┉┐ ┋ ʜᴇᴀᴠᴇɴ ᴏғ ʟᴇsʙɪᴀɴs ┋ └┉┉┉┉┉┉┉┅┅┅┉┉┘ ᴡᴇʟᴄᴏᴍᴇ ɢᴜʏs♡ [ ʀᴀɪɴʙᴏᴡ🏳‍🌈ᴛᴜᴍʙʟʀ☁️ɢʀᴜɴɢᴇ 🥀] ʜᴇʀᴇ ɪs ᴀ ᴘʟᴀᴄᴇ ғᴏʀ ʀᴇᴀʟ •ʟɢʙᴛ༅ Ådmın📫 : @she_is_the_man 🎥darkhaste film🎬 : @Prha_db

با بغض گفتم : ببشید ددی دیگه خود #ارضایی نمیکنم #ددی سیلی محکم دیگه ای به صورتم زد و غرید : من از #توله های شیطون و حرف گوش نکن متنفرم پاییز و تو یه توله‌ی خیلی بدی پس باید تنبیه بشی و #ویبراتوری که تو #پوشکم گذاشته بود شروع به کار کرد که جیغ بلندی کشیدم : #ددی!! آههه کم کم #آبم داشت میومد که ویبراتور از حرکت ایستاد #ددی‌لیتل‌گرل #فول‌هات‌صحنه #تنبیه‌لیتل‌گرل https://t.me/joinchat/AAAAAFKoLZT9eWSUt8Y5GQ
Show all...
🔥عشق یا انتقام🔥 میدونی لذت بخش ترین صدای دنیا واسم چیه ؟ اونجا که تو ک*صت تلمبه میزنم و صداش به گوشم میرسه میرسه🤤🔥💦 https://t.me/joinchat/TH-AwnvX4YVGY7vf #اتیش♨♨♨♨ دلت میخواد یه #رمان ددی لیتل بوی #اجباری بخونی؟؟؟ خسته نشدی از موضوع های تکراری؟؟؟ بیا #عشق #واقعی و #نفرت و سوز دوری رو #تجربه کن . یه رمان #گی باحال #ددی #لیتل بوی در انتظارته 💟💟💟 https://t.me/joinchat/AAAAAFDaIJ6WPcvgHZjO0g 🔥novel🔥 #عاشقانه #عشق_به_همجنس https://t.me/joinchat/AAAAAFkAb5JxT8rAVG28pA 🔞her🔞 🔞#جنجالی_ترین_رمان_ال_جی_بی_تی_تلگرام🔞 💯#خاص_سکسی💯 ♨️#پارت_ها_۱۰۰درصد_سکسی♨️ 💦#فول_سکسی_لزبین💦 https://t.me/joinchat/AAAAAEJP5eB6YkQ9V03cJg مردی که #امگای خودشو به دست مردای غریبه میسپره تا باهاش سکس کنن 💢❗️ پسرش که یه #آلفای غالبه میاد تا پدرشو نجات بده و ... ❗️🚫 https://t.me/joinchat/S024-_Xze5eKnKbL
Show all...
چه جور رمانی میخونی؟!
Show all...
بی‌دی‌اس‌ام⛓
ال‌جی‌بی‌تی🏳‍🌈
تاریخی🔥
ارباب برده❌
ددی‌لیتل‌گرل🍼
پلیسی🚓
عاشقانه♥️
گی♨️
هیجانی😱
🔞♨️منبع رمان‌های بدون سانسور♨️🔞
🔥novel🔥 #عاشقانه #عشق_به_همجنس https://t.me/joinchat/AAAAAFkAb5JxT8rAVG28pA
Show all...
🔥پارادوکس🔥 طرفدار رمان های بی‌دی‌اس‌ام💦💦 https://t.me/joinchat/StFOQilSYXteTyDn
Show all...
#بی‌دی‌اس‌ام❌#ترسناک #جنایی #عاشقانه #داری‌صحنه‌های‌باز⛔️ #زیرهجده‌سال‌نیاد🔞❗️ من #ساره‌نصیر بنا به دلایلی از خونه فرار میکنم و مستخدم یه عمارت #نفرین شده میشم...طی اتفاقات گوناگونی که برام می‌افته زندگیم رو با #عطا پسر سادیسمی و بی رحمی که با #ارواح ارتباط داره قمار میکنم و میبازم و میشم #برده‌ی‌جنسی عطا،که هر شب به بدترین شکل ممکن #شکنجه ام میکنه تا اینکه.... https://t.me/joinchat/AAAAAFVDp-UOfE5nBmB-EQ
Show all...
ارباب_بردگی😈 "ورود افراد #جقی اکیدا #ممنوع حتی شما دوست عزیز" 🔞🔥 #مامی دوتا دستمو بالای سرم نگه داشته بود و ددی داشت با #سوراخ کونم بازی میکرد📛 ترم کننده رو ریخت #لای پام امتدادش داد تا باسنم بدون هیچ رحمی #دیلدو خاردارو کرد تو کونم بی اخیتار #جیغ بلندی کشیدم و سینه مامیو.... 😱داستان زندگی خوده #واقعی نویسنده‼️ __اگه‌باهرپارتش‌خیس‌نشدی‌لف‌بده🚫💦 https://t.me/joinchat/StFOQilSYXteTyDn
Show all...
‌‌#رمان_تابو #روایت_عشقی_ممنوع_بین_شاه_وراهب شهوت اختیارمو به دست میگیره. بدون اینکه لبهامو از لبش جدا کنم به طرف میز هدایتش میکنم دست روی سینه اش میزارم و روی میز میخوابونمش. برجستگی سینه سفت و عضلانشو از زیر لباس هم میتونم حس میکنم. حرکت زبون خیسش توی دهنم حریصم میکنه. لبهاش رها میکنم و می ایستم، ردای تنشُ رو کامل باز میکنم ،بند شلوار رو میکشم ،گره باز میشه ، شلوار از پاش بیرون میکشم و روی زمین میندازم. با لذت به منظره‌ی زیبای روبروم نگاه میکنم. هرچه بیشتر نگاه میکنم برای به دندون گرفتن پوست سفید تنش بی‌تابتر میشم. با چشمای خمار و صورت رنگ گرفته بهم خیره شده.دستمُ روی گلوش میکشم. حرکت گلوش که زیر دستم بالا پایین میشه رو حس میکنم. نوازشوار دستمو پایین میارم ، از بین سینه تا روی شکم ، ناف و ... انقباض تنش به خوبی دیده میشه.عضله های ظریف اما برجسته اش بهم میپیچن. روی زمین زانو میزنم .میخوام صدای نالهاشُ بشنوم ، مقاومت میکنه ولی میدونم خیلی زود این مقاومت میشکنه . با حرکت انگشت و زبونم بالاخره خودشُ رها میکنه... خلاصه رمان سرزمین قدرتمندی که توسط دوقطب قدرت، معبد و قصر اداره‌میشه. ولیعهد به‌ معبد بی‌ اعتماده‌ اما بادیدن‌ راهب جدید درست‌ روز تاجگذاریش احساساتش باعث سردرگمیش میشه #عشقی_ممنوع #عشق_به_همجنس #گی #تاریخی https://t.me/joinchat/AAAAAFkAb5JxT8rAVG28pA
Show all...
attach 📎

عضویت در کانال