3 274
Subscribers
-1024 hours
-287 days
-12330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
🧞♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته
🧞♀بازگشت معشوق و بختگشایی
🧞♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر
🧞♀فروش_ملک و آپارتمان معامله
🧞♀جذب پول و رونق کسب و کار
🧞♀گره_گشایی در مشکلات زندگی
💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇
https://t.me/telesmohajat
♦️همین الان پیام بده👇11👇o👇
ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
🧞♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته
🧞♀بازگشت معشوق و بختگشایی
🧞♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر
🧞♀فروش_ملک و آپارتمان معامله
🧞♀جذب پول و رونق کسب و کار
🧞♀گره_گشایی در مشکلات زندگی
💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇
https://t.me/telesmohajat
🔷همین الان پیام بده👇¹¹🦋
ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
🧞♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته
🧞♀بازگشت معشوق و بختگشایی
🧞♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر
🧞♀فروش_ملک و آپارتمان معامله
🧞♀جذب پول و رونق کسب و کار
🧞♀گره_گشایی در مشکلات زندگی
💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇
https://t.me/telesmohajat
♦️همین الان پیام بده👇10👇o👇
ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
☠️[ اللّه اللّه اللّه ]☠️ - آهنگ سیستمي ك یه ملت دنبالشن! 🤑 •• @MUZIKSYSTEMI •🇮🇶•
🧞♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته
🧞♀بازگشت معشوق و بختگشایی
🧞♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر
🧞♀فروش_ملک و آپارتمان معامله
🧞♀جذب پول و رونق کسب و کار
🧞♀گره_گشایی در مشکلات زندگی
💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇
https://t.me/telesmohajat
🔷همین الان پیام بده👇¹⁰🦋
ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
#پارت۱۳۶
#ستیزهجو
صدای فریادم همه ستون های خونه رو به لرزه انداخت و با دنیا دنیا خستگی روی زمین نشستم و موهام رو چنگ زدم.
- الهی بمیرم این طور نبینمت؛ خدانکنه مادر... خدانکنه!
صدای مویه هاش توی گوشم پیچید و دست هاشو به ضرب روی زانو کوبید.
- بچه ام بود ولی خیر ندیدم ازش، همه چیمونو سوزند، ای الله! به کی داغ دل نشون بدم که مرهم بشه؟ اصلا مگه این درد درمون داره؟ از درد کاویار خون گریه کنم یا از بی آبرویی زانیار؟؟
صدای هق هق های مردانه پدرم بین شیون مادرم پیچید و کلافه دست روی گوش هام گذاشتم.
این گریه ها هیچ چیز رو حل نمی کرد، وقتی که قربانی می کردند منو گریه نکرد، مویه نکرد، الان هم نیازی به هیچ کدوم نداشتم.
- ما دلمون می خواست مگه؟ فکر کردی من و مادرت روزی هزار بار نمی میریم و زنده نمی شیم؟ اون بچه که مرد، چه خاطی بود چه نبود، مُرد!
داغ تو بدتر کمر مارو شکسته، یه جور رفتار نکن انگار که ما دلمون می خواست، ما از خدامون بود! خدا می دونه که نبود...
صدای خش دار و به بغض نشسته این مرد کورد توی سرم می پیچد و معده دردم رو بدتر می کرد.
دستمو به دیوار گرفتم تا بلند بشم و این بار نگاه هر دو به کمر خمیده ام افتاد.
پدرم سریع تر واکنش نشون داد و مقابلم ایستاد.
- کجا داری می ری؟ باز معده ات درد گرفته؟
اسید رو توی گلو حس می کردم و سعی کردم پسش بزنم ولی محکم تر مچ دستم رو گرفت و با چشم هاش اشک آلودش گفت: