استاتيرا
اينستاگرام روشنک آرامش؛ Instagram.com/roshanak_aramesh وبسایت روشنک آرامش: https://roshanakaramesh.com/ ارتباط با ادمین @roshanakaramesh
Show more557
Subscribers
No data24 hours
+17 days
-730 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
هجدهم تیرماه ۱۴۰۳
خاطرهها صدا دارن، عطر دارن، رنگ و بو دارن. بعضیهاشون لبخند میارن روی لبهات، بعضیهاشون اشکت رو درمیارن، اما بعضی خاطرهها با اینکه برای خودت اتفاق نیفتادن، زخمیت میکنن، مثل همون گلولهای که به من نخورده اما هنوز تیر میکشه به استخوانم.
دفترخاطرات تابستانه
#روشنکآرامش
❤ 1
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
هفدهم تیرماه ۱۴۰۳
روبروی قابهای خالی نشستهام و سعی میکنم حافظهام را بازیابی کنم، شاید روزگاری به شوق کسی در این قابها عکسی بود و لبخندی به بهانهی عشقی. حالا اما همه چیز خالی و ساکت است و من بیشتر از همیشه دلم میخواهد، ساکنان خاموش این قابهای خالی برگردند.
دفترخاطرات تابستانه
#روشنکآرامش
🔥 1
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
شانزدهم تیرماه ۱۴۰۳
وقتی میآیی پر از اتفاقهای خوبم، لحظههای ناب، انگار که از بهشت هزار پرندهی آبی در قلبم فرود میآیند، انگار طوفان فروکش میکند و نسیم کنترل شهر را به دست میگیرد.
آمدنت معمولی نیست، از اول هم نبود، حتی اگر هر روز بیایی.
دفتر خاطرات تابستانه
#روشنکآرامش
❤ 2
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
نوزدهم تیرماه ۱۴۰۳
رنج آدم را بزرگ نمیکند، آدم را پیر میکند، خسته میکند، از پا درمیآورد. هیچکس با رنج روی رنج گذاشتن دانا نشده. مثل زمان که با تمام مفهوم انتزاعیاش، آنقدر واقعیست که امضایش را پای چشممان میگذارد، میرود.
دفتر خاطرات تابستانه
#روشنکآرامش
👍 1
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
بیستم تیرماه ۱۴۰۳
چشم به راه کسی بودم که نیامدن اولین انتخابش بود، چارهای نداشتم، به اولین پرندهای که آغوش مرا امن دید پناه دادم، اینطور بود که امن آدمهای بی آغوش شدم.
خیلی سال از اون روز میگذره، اما هنوزم شونههام برای پرندهها امنه.
دفتر خاطرات تابستانه
#روشنکآرامش
👍 1
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
بیستویکم تیرماه ۱۴۰۳
مرداب، همیشه گودال عمیق آب گلآلوده نیست که ما را به درون خود میکشد، گاه صفحهی موبایلیست که حواس ما را از زندگی پرت میکند، واقعیت را زیر مجاز چال میکند، و مثل نیروی گریز از مرکز ما را به درون میکشد. ما نسل خستهای هستیم که به خیال پناه بردهایم از ترس حقیقت، از ما چیزی برای آیندگان نخواهد ماند، درست مثل خاموش شدن موبایلهایمان خاموش میشویم.
دفتر خاطرات تابستانه
#روشنکآرامش
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
پانزدهم تیرماه ۱۴۰۳
مه، ابریه که دلش برای زمین تنگ شده، برای همین من هر شب پنجرهها رو باز میذارم که هر وقت دلتنگ شدن، به خونهی من بیان، حتی اگه شکل خودشون نباشن، حتی اگه مه شده باشن.
دفترخاطراتتابستانه
#روشنکآرامش
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
پانزدهم تیرماه ۱۴۰۳
مه، ابریه که دلش برای زمین تنگ شده، برای همین من هر شب پنجرهها رو باز میذارم که هر وقت دلتنگ شدن، به خونهی من بیان، حتی اگه شکل خودشون نباشن، حتی اگه مه شده باشن.
دفترخاطراتتابستانه
#روشنکآرامش
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
چهاردهم تیرماه ۱۴۰۳
صبحها را با قهوه بیدار میشویم، شبها را با قرص میخوابیم، هیچوقت سر جایمان نیستیم، هیچ چیزی سر وقت برایمان اتفاق نمیافتد، یا زودتر از انتظار عاشق میشویم و یا دیرتر، دلمان چیزی را میخواهد که نشدنیست، گاهی فکر میکنم جهان در تکامل است اما ماییم که مثل ستارههای دور دست مدتهاست از زمین بیخبریم، وقت میگذرانیم تا تمام شویم.
دفترخاطرات تابستانه
#روشنکآرامش
❤ 1
Repost from روشنک آرامش
Photo unavailableShow in Telegram
سیزدهم تیرماه ۱۴۰۳
میگفت دوستم دارد، اما خستهتر از آن بود که مراقب باشد مرا نرنجاند، مثل مارگزیده که از ریسمان سیاه و سفید میترسد، هر جرقهای میتوانست آرامشم را بر هم بریزد، و من دیگر تمام شده بودم، آنقدر که حاضر بودم مثل یک گل مصنوعی در گلدان یک کافهی بین راهی بپوسم، تا در قصر مجللش وسط گلدان کریستال جا خوش کنم و هر روز آب و آفتاب نوازشم کنند.
دفتر خاطرات تابستانه
#روشنکآرامش
❤ 2
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.