cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

جوک و کـــلیپ +12.5😀

لحزاتی ک کسلی اینجاباش وبخند فقط😂 https://t.me/sexijok8445 بیااگ بدبودلف بده😒ولی مطمئنم خوشت میادبدجور😉 آب عشقاتونو با پست ها اینجا بیار یجوری بگم ک هرچی بخای داره اینجا😝 @Takpar8445 هرچی خاستی درخاست بده ازشیرمرغ تاجون ادمیزاد

Show more
Advertising posts
2 217
Subscribers
+424 hours
+87 days
+2630 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
داستان: نازی سلام دوستان نازی هستم یه زن ۳۵ ساله سکسی و تو دل برو از ۱۵ سالگی که اوپنم ۹۰ درصد زندگیم به سکس گذشته قدم ۱.۷۰ وزنم ۶۸ سینه ها ۸۰ کنر باریک و بس که از کون دادم یه کون فوق العاده گنده و سکسی هیچ مردی نمی تونه در برابر هیکل سکسییم مقاومت کنه یه روز عصر با به تاپ که کل سینه های بزرگ و خوردنیم ازش بیرون افتاده بود و یه شلوارک خیلی کوتاه که کونم ازش بیرون زده بود و خز گس و کونمو حسابی نشون می داد رو بالکن خونه نشسته بودمو و طبق معمول حشرم زده بود بالا به شدت هوس کییییررر به سرم زده بود اما حوصله ی زنگ زدن به کسیو نداشتم همین طور دستم رو کسس داااغ و خیییسسمم بودو داشتم می مالیدمش که یهو زنگ خونه رو زدن منم با همون لباس رفتم جلو در از پشت چشمی دیدم یه جوون کم سن حدودا ۲۰ ساله پشت دره درو که وا کردم سلام کرد و دیدم نگاش بدجور توو زوایای اندامم گییییرر کرده اب دهنشو قورت داد و گفت من خواهر زاده ی همسایه روبه رویی هستمو دارم ماهواره شونو تنظیم می کنم اما خاله اینا نیستن ومنم سیم کم اوردم ممکنه یه ذره سیم بهم بدین البته اگه دارین با یه نگاه به جلوی شلوارش دیدم بد جور شق کرده گفتم چند تیکه سیم دارم بیا تو ببین کدومش به دردت می خوره دنبالم اومد در کابینتو باز کردم و خم شدم که سیما رو در بیارم و نشونش بدم با این حرکت لپای کون گندهم که به زور توو شورتک چپونده بودم از زیر زد بیرون و سینه هام کاملا از تو تاپم بیرون افتادوقتی داشتم سیما رو بهش می دادم دستش می لرزید با چشای خمار و صدای شهوتی گفت مرسی و خداحافظی کرد که بره که یهو بهش گفتم کانالای ماهواره م بهم ریخته ممکنه بعد از این که کارت تنوم شد بیای مرتبش کنی اونم که از خداش بود گفت چششششم حتما می ام بعد رفتنش به خودم گفتم خوبه که امشب با این شازده کوچولو یه حالی بکنم و یه کسسسس و کوووونم پذیرای یه کیییررر سرحال و جوون باشه رفتم حموم و حسابی تر و تمیز کردم و موهامو سشوار کردم یه آرایش خفن کردم و یه لباس حریر مشکی کوتاه که فقط که ازجلو تا نافم باز بود و از پشت تا کمرم و نصف سینه هام ازش بیرون افتاده بودو پوشیدم با یه شورت مشکی سکسی که فقط خط کسس و چوچولمو پوشونده بود و از پشت بندش لای کووووون گنده و سکسیم بودپوشیدم و یه بطری شراب و وو تا گیلاس و مقداری شکلاتو پسته رو میز گذاشتم و منتظر شدم تا بیاد ساعت ۱۰ شب بود که زنگ زد با دیدنم چشاش گرد شده بود منم خیلی آغواگرانه گفتم چقد دیر کردی گفت حسابی عرق کردم و مجبور شدم برم حموم گفتم ایییییی جووووونم خوب کاری کردی رفت نشست رو مبل و منم رفتم رو یه کاناپه روبه روش نشستم دیدم حسابی تو نخ سینه ها و پر و پاچه و کی و کونمه منم مرتب پامو باز و بسته می کردم و گردنم با لوندی به اطراف تکون می دادم و می گفتم امروز خیلی خسته م می خواستم برم ماساژ که نشد وااااای که چقد دلم ماساژ می خواد گفت اگه مشکلی ندارین می تونم ماساژتون بدم گفتم مگه بلدی؟ گفت بلههههه دوره شو دبدم گفتم از نظر من مشکلی نیس گفت روغن مخصوص داری گفتم آره گفتم پس بیا تو اتاق تا راحت ماساژم بدی یه ملافه رو تخت پهن کردم و روغنو دادم دستش بعدم خواستم لباسمو در ارم که گفت اگه ممکنه تنتون باشه گفتم آحه کثیف می شه گفت هر جا لازم شد درش می ارم و ازم خواست به شکم بخوابم و دستام باز کنم و کاملا ریلکس باشم دو تا شمعی که روی میز توالتم بودو روشن کرد روغنو برداشت و ریخت رو پاهام و از انگشت پاهم شروع کرد ماساژ دادن و همبن طور اومد رو کف پاهام مچ پاها و ساق پام پشت زانو رون پاها و زیر لپای کونم و خیلی نرم و اروم و حرفه ای ماساژ می داد یکم زیر لپتی کونمو ماساژ داد که ناخودآگاه پاهام باز شد دستشو آرررررووووومممم برد وسط پاهام و کشاله های رونمو از واخل ماساز میداد چشامو بسته بودم و داشتم به نتیجه کار فکر می کردم قبل این که بیاد فکر می کردم چون خیلیییی جونه ممکنه هول شه و همون اول زرتی بکنه تو با دو تا تلمبه آبش بیاد اما اون خیلی حرفه ای و با صبر و حوصله همه ی مراحلو اجرا می کرد بعد روغن و ریخت وسط پاها و رو کووووونم با هر دو دست لپای کونمو گرفت و می مالید همین طور که کوووونمو ماساژ می داد خیلی اروم اومد پشتمو و زیر گوشم نجواکنان گفت حالا برام درش بیار بلند شدم لباس خواب سکسیمو در اوردم دراز کشیدم دوباره دستش رفت رو لپای کونم و همین طور اومد تا وسط کونم و دستشو کرد لای قاچ کونم تمام مدتی که دستش رو کونم بود کونمو اروم براش می چرخوندم دستشو گذاشت لای پامو و دوباره کشاله های رونمو ماساژ داد اروم دستشو اورد بالا و و رفت رو کمرم دو طرف شورتمو گرفت منم کمرمو دادم بالا دستشوفرستاد جلوی بدنم و اروم شورتمو گرفت و کشید پایین و هم زمان دستشو مالید به کسسسسسم که یهو کسسسسم دااااااغ و خییییییسس شد و یه اهههه بلند و پر هوس کشیدم اونم اومد پشتم و در حالی که لاله ی گوشمو می
1251Loading...
02
خورد گفت جوووووووووون حشریه من روغنو برداشت و دوباره رو کوووون و وسط پاهام که خشک شده بود روغن ریختو لپای کوووونم و با دست می گرفتو میدادبالاطوری ماساژ می داد که کونم کامل می اومد بالا و چوچول و لبای کسم از پشت مشخص شد که بهو بی طاقت شد و سرشو گذاشت رو رو کونمو شروع کرد لپای کووونمو لیس زدن از دو طرف لپای کونمو باز کرد و تند تند سوراخ کوووونمو زبون می زد تا سوراخ کسم بعد چوچول و لبای کسمو بادملچ و ملوچ زیاد می خورد و انگشتشو از پشت تو سوراخ کسسسس و کووووونم می کرد و می چرخوند و اووووف اووووف می کرد و جوووون جووووون می گفت صدای نفس نفس زدنامون کل اتاقو پر کرده بودتو بعد کونمو باز کرد و زبونشو کرد تووووش و شروع کرد تلمبه زدن توو کونم تو همون حال چوچولمو می مالید و انگشتشو تو کسم می چرخوند بعد زبونشو در اورد و یه ذره لبا و چوچو لمو خورد و بعد از پشت کسمو وا کرد و زبونشو لوله کرد و فرستاد تو کسم دیگه نفسم داشت بند می اومد و می گفتم جوووووونم اوووووف بکن منو جرررررم بده اونم می گفت جوووون عجله نکن خوشگلم می کنمت یه طوری که زیر کیییییرررر کلفتم جررررر بخوری و دوباره زبونشو کرد تووو کسسم و اونقد تلمبه زد که همه ی آب ترش مزه م ریخت رو زبونش واونم همه شو خورد بعد اومد بالا سرم پشت سرم واستاد کییییررر شقشو در اورد و مالید رو لبام کییییرشو با هر دو دست گرفتم براش مالیدم و خایه هاشو کردم دهنم و میک می زدم بعد از زیر لیس زدم اومدم تا سرش و بعد لز سر شروع کردم مکیدنش طوری ساک می زدم و با ولع می خوردم که انگار می خواستم بکنمش کییییرش فوق العاده تر وتاره و خوش بو بود همین طور خیلی خوش فرم بود یکم که براش خوردماومد رووتخت و حالت ۶۹ شدیم و تو اون حالتم دوباره آبمو اورد بعد گفت حالت سگی بگیرم کیییییرررشو گذاشت سر کسسسسم و با یه فشاااااارررر همه شو تا ته کوبوند توو کسسسم تو اون حالت مرتب می زد به بالای چوچولو سر کیییرررش بر خورد می کرد به جی اسپاتم بعد ۱۰ مین آبش اومد و هم زمان با پاشیده شدن آبش توو کسم منم دوباره ارضا شدم و تو همون حال چند دقیقه روم خوابید بعدش رفتیم حموم و اون جا دوباره شروع کردیم به لب گرفتن سینه هامو میخورد و نوازش می کرد کیییرش دوباره شققق کرد و در حالیکه اومد پشت سوم قرار گرفت پرسید عشقم اجازه هست از کوووون بکنمت منم دستمو کشیدم رو کیرشو و گفتم ارههه قربون کیییررت بکن تووو و جررررررم بده قمبل کردم تا بزاره کووووونم اونم یه تف گنده انداخت سر کوونم و کیرررشو گذاشت رو سوراخم و فشااااارررر داد و چون کووون زیاد دادم راحت سر خورد و رفت توووو جوووون چی حالی می داد کییییرشو تا ته توو کونم چپوند و محکم تلمبه نی زد و تحملشو با کسسسسسم می کوبوند و بعد ۲۰ مین تمام آب داغ و لزجشو تو کوووونم خالی کردبعد درش لورد جلوش زانو زدم و سر خیسشو کردم دهنم بعد تا صبح لخت توو بغل هم خوابیدیم و صبح یه بار دیگه با هم دفتیم از اون موقع تا حالا مرتب با همیم و خیلی بهم وابسته شده پایان# نازی# 👇🤝↙↙ @tekst_haye_naaab بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆👆 @sexijok8445   @sexijok8445 بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆 #داستان‌سکسی خوب بود👍 بد بود👎 🍀💙
1251Loading...
03
بهترین مُسَکن ها: کدئین مورفین کص 🤦‍♂️🥺😂
3646Loading...
04
نحوه درس خوندن دانشجوهای مشهدی ایره که بِلدُم ایم که مهم نیس ایم طولانیه نمیه اویم که ایشالله نمیه ایم که تقلب مُکنُم آخیش تموم رف😂🤦‍♂️ 😂😂😝😝
3542Loading...
05
دور دور با وسیله نقلیه عمومی مترو پیوی😜 .
3482Loading...
06
این کاربر بوس میخواد 🫠
3351Loading...
07
Media files
3366Loading...
08
همین اول صبحی، برای دقایقی چشمانت را ببند و تصور کن که پیر و کیری شده ای و تنها یک آرزو برایت مانده: که برگردی و زندگی کنی! حال چشمانت را بگشا! شاهد معجزه باش کصخلت کردم! بشاش تو این صحبتا و پاشو شاد باش و زندگی کن.. خدایا برای تموم نعمتایی که دادی و ما کصخلا اصلا نمی بینیم شکر صبح‌ بخیر 🌹
3525Loading...
09
کیرمو گذاشتم بینشون اوووف گرماش داشت دیوونم میکرد دلو زدم به دریا و یه توف زدم ب کله کیرم گذاشتم لاپاش و ایندفعه فشار دادم لاپاش واااای خیلی صحنه قشنگی بود کیرم تو ابرا بود یه وجبی از سوراخش پایینتر بود چند تا تلنبه با کمال پرویی زدم سینشم گرفتم تودستم انگار بهم الهام شد بیداره و خوشش میاد سینشو محکمتر فشارمیدادم و با عوض شدن ریتم نفساش دیگه مطمئن شدم بیداره و داره حال میکنه وای چه حالی میداد نفسام بلند شده بودو خودمو قشنگ تکون میدادم و خیلی خودمو عقب جلو میکردم دیگه دیدم همچی رواله دامنشو با کمال پرویی دادم بالا و اوووف حالا کوص و کونشو میدیدم کوصش که از پشت تهش زدن بود بیرونو کونش سوراخش معلوم نبود لمبراش به هم چسبیده بود انگشتمو کردم لاپاش میمالیدم رو کوصش و با یه حالت سخت یکم انگشتمو کردم تو کوصش یه تکون خوردو خودشو جمع کرد دوباره شل شد کوصش خیسه خیس بود و ابش راه افتاده بود دست انداختم سمت زانوش و پاشو دادم بالا اونم همکاری کرد دیگه گفتم باید کردت همین الان کیرمو از همون زاویه مالیدم به لبه های کوصش میخواستم بکنم تو کوصش که خیلی سخت بود این پوزیشن و تو نمیرفت گفتم دیگه راه داده بزار درست بکنمش کونشم یکاره نمیشد بکنی توش ممکن بود صداش بالا بره و بگـ.ا بریم نشستم روتختو دستمو گذاشتم رو شونش برش گردوندم به کمر رو تخت خوابید یهو پشمام ریخت دیدم داره نگام میکنه با چشمای نیمه باز با یکم اخم یه علامت هیس با کلی التماس تو چشام بهش نشون دادم و اونم چشاشو بستو روشو کرد اونور و هنوز اخم داشت منم دیگه طاقت نداشتم اومدم پایینو پاهاشو از هم باز کردم و خودمو دراز کردم روش صورتش به بغل جلوصورتم بود در گوشش گفتم بین خودمون میمونه قشنگم با دستم صورتشو تنظیم کردمو لبامو گذاشتم رو لباش کیرمو رو به بالا کردم از تو شلوار روی کوصش بازی میدادم و خودمو بالا پایین میکردم وای دوسداشتم زود بکنم تو کوصش ولی باید خوب امادش میکردم که اخمش بره لاقل اول همکاری نمیکرد یکم که مالیدم دیدم نفساش بلند شدو اونم لبامو میخورد یکم ازش جدا شدم لباسشو بزورو بدبختی در اوردم خودمم توی چند ثانیه لخت شدم ولی هنوز دامنش تنش بودو کشیده بودم رو شکمش و دوباره افتادم روش اووف چه سینه هایی داشت دودستی چنگ میزدم ومیمالیدم اصلا دست خودم نبود کارام بعد چن ثانیه دستشو گذاشت رو کیرمو خواست بکنه توش اونم مثل من بی طاقت شده بود خودمو جدا کردمو سرشو گذاشتم رو کوصش و با خیسی اب خودش اروووم کردم توش اووووف. عجب کوص داغی داشت یه نفس عمیق با هم دادیم تو و رها کردیم وای باورم نمیشد کیرم تو کوص ارزوهام بود اروم شروع کردم به تلنبه زدن هر از چند گاهی یه ضربه محکم میزدم توش که کمرشو تکون میداد سمت بالا و یه نفس میزد که قطعی تو صداش بود منم چون شبش خودمو ساخته بودم و اصلا. فکرشو نمیکردم بکار بیاد کمرم توپه توپ بود خیلی ملو تنلمبه میزدم و گاهی لباشو میبوسیدم که نفسام نمیزاشت ادامه بدم داشتم عرق میکردم ضربه هامو با ریتم خاص عوض میکردم و سرعتشو کم و زیاد میکردم یهو انبقاض کوصش بازو بسته میشد دیدم بخودش یکم پیچیدو داشت ارضا میشد سرشو تکون میداد و منم ادامه میدادم و همینجوری میکردمش انقدر کردمش که چند بار ارضا شد در گوشم گفت دیگه نمیتونم ببخشید درش بیار و منم گوش نمیدادم و مثل مار بخودش میپیچید میگفت بسه و من بیشتر تحریک میشدم سرمو گذاشتم رو گردنش تو بالشت نفسامو میدادم تو بالشت و نفس زدناش زیر گوشم داشت دیوونم میکرد گرمای بدنش و داغی کوصش داشت منو میبرد رو اسمونا و پرواز میکردم و گاهی یه ااه بلند میکشید نیم ساعتی طول کشید و اونم همش هر چند دیقه یبار کوصش از تو یه تکونی میخوردوحسش میکردم که ارضا شده و نفسشو حبس میکردو یهو یه نفس غیر ممتد میکشید حس کردم داره ابم میاد ضربه هامو بیشتر کردم و تند تر در گوشش گفتم داره میاد اونم دستشو گذاشت رو کونمو با کمکش ضربه هام محکمتر میشد وای کوصی که ارزوشو داشتم داشتم میکردمش باورش سخت بود هنوز برام انقدر محکم زدم که اونم دوباره کوصش منبصط شدو دیگه کامل تحریک شدو با یه نفس عمیق اوووووووف ابم اومد و ریختمش توووووش و نفسمو دادم تو بالشت و توش نگه داشتم و اروم تکون می دادمو تا اخرش خالی کردم توش مثل جنازه روش افتاده بودمو نای بلند شدن نداشتم یکی دو دیقه بعد دیدم داره خفه میشه صورتمو بلند کردم لباشو بوسیدم که سرشو کرد اونور ولی دیگه کارشو ساخته بودم پاشدم یواشی لباسمو پوشیدم‌و رفتم مثل خرس افتادم تو جام اونم بعد ده دیقه رفت دستشویی و کلی طولش داد و اومد خوابید باورم نمیشد کرده بودمش و صبح پاشدم رفتم دوش گرفتم وقتی برگشتم دیدم داره لباس میپوشه بره و یه اخم تو صورتش بود گفتم بزار برسونمت که خیلی رسمی گفت نه اژانس زنگ زدم جنگی لباسامو پوشیدم رفتم بدرقش تو اسانسور خواستم چیزی بگم که گفت هیسسس هیچی نگو و برگرد دنبال من نیا
3372Loading...
10
یه فکری زد به سرم گفتم برم بالا سرش یکم دید بزنمش ولی جراتشو نداشتم میگفتم یموقع مثل خودم بد خواب شده باشه بفهمه ابروم میره ولی این کیر لامصب این چیزا حالیش نبود بعد حدود یساعت بیداری دیگه دلو زدم به دریا برم یکم دید بزنم هوا دیگه میخواست روشن بشه از نزدیک خیللللی اروم طوری که کـ.سی متوجه نشه رفتم سمت اتاقش قبلشم چک کردم دیدم خوابه رفتم سمت اتاقشو در کامل باز بود به بغل خوابیده بودو روش به من بود سینه هاش اویزون شده بودن زنداییم متولد ۶۴ و اصلا بهش نمیخوره حتی بعد بچشم بدنش تکون نخورده بود داشتم همینجوری دید میزدم کیرمم راسته راست بود دست بهش میزدم به اماده ترین حالت ممکن خودش میرسید و میخواست شرتمو جر بده برجستگی کونش از نیم رخ هم معلوم بود کمرش لاغرتر از کون گندش بود چن دیقه ای نگاش کردم حسم میگفت حاجی بیداره الان بگـ.ات میده اخه نفسای معمولیی میکشید و اصلا شبیه اونایی که بخواب بخوره نبود مخصوصا همیشه دمر میخوابه ولی به پهلو خوابیده بود ولی بخودم دلداری میدادم که خوابه یهو مغز معیوبم که هیچ اراده ای انگار بخودم نداشته باشم دستور داد لمسش کنم اروم با کلی دقت رفتم سمتش کیرم جلوی دهنش بود انقدر حـ.شری بودم که میخواستم کیرمو بمالم به لباش اروم دستمو گذاشتم رو پهلوش هیچ عکـ.س العملی نشون نداد دیگه تو باور خودم خواب بود یهو یه صحنه دیدم کیرم دیگه میخواست خودشو بکوبه به درو دیوار دیدم شورتو سوتینشو دراورده گذاشته زیر ملافه ..ملافه هم رفته بود کنار یگوشش و معلوم بود یه شورت و سوتین قرمز جیگری ست بود که خیلی قشنگ بود شرتشو برداشتم بو کردم بوی کوص میداد وای خیلی حـ.شری شده بودم تصمیم گرفتم کنارش دراز بکشم شاید پنج دیقه طول کشید دراز کشیدمو یه نفس عمیق تو بالشت کشیدم که صداش نیاد تعجبم تو این بود که اگه خواب بود چرا اصلا تکون نمیخوره و اون روی پهلوش نمیخوابه ولی باز میگفتم خوابه دستمو گذاشتم رو کونش که وااای قلبم میخواست از دهنم بیاد بیرون یکم مالیدمو خیلی حال داد کیرمم از شلوارم دراوردم بیچاره داشت له له کوص میزد یکم بی عقلیم بهم کمک کردو دستمو گذاشتم رو سینش یکم فشار دادم تو مشتم دیگه کیرم میخواست بترکه کلش بسـ.که خون جریان پیدا کرده بود یکم فشارو بیشتر کردم حس کردم نفسش ریتمش عوض شد و بریده بریده اومد بیرون خشکم زد ولی اصلا مانعم نمیشد از پشت کیرمو چسبوندم به کونش اوووف ابم میخواست بیاد و همینجوری سراب ازش میریخت یکم کیرمو رو کونش بالا پایین کردم دیدم فایده نداره دلش بدجوری هوس کوص داره دامنش که از این نرم ها بود بیشتر حـ.شریم میکرد دامنشو تصمیم گرفتم یکم بدم بالا سانت به سانت دادم بالا رسید به زانوش که اجازه نمیداد بیشتر بالا بره یهو یه تکونی خورد که قلبم وایساد دامنشو داد بالا و شروع کرد رونشو خاروندن و تو همون حالت ولش کرد نمیدونستم بیداره خوابه عکـ.س العملش چیه واقعا و کلی هیجان داشت و ترس وای داشتم چی میدیدم یه لاپای فوق س.ک.سی که چقدر قشنگ تراشیده شده بود انگار ..
2982Loading...
11
بعد اون قضیه دیگه بروی هم نیاوردیم ولی خیلی بد تابلو بود تو جمع باهام عجیب رفتار میکرد این رفتارش مدتی ادامه داشت بعد دیگه مثل قبل عادی رفتار میکرد انگار نه انگار اتفاقی افتاده. ببخشید طولانی شد. پایان 👇🤝↙↙ @tekst_haye_naaab بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆👆 @sexijok8445   @sexijok8445 بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆 #داستان‌سکسی خوب بود👍 بد بود👎 🍀💙
3501Loading...
12
عروس دایی و آب خوردن نصف شبش سلام ببخشید مجبورم از اسم های فیک استفاده کنم من امید هستم ۲۶ سالمه داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به تابستون که یه س.ک.س لذت بخش برام اتفاق افتاد من یه پسردایی دارم که بهش میگم دایی چون سنش زیاده و یه عروس دایی دارم که بهش میگم زندایی با همون اسمی که صداش میکنم براتون تعریف میکنم که اشتباه نکنم ما ساکن تهران هستیم ماجرا از اونجا شروع شد که ما رفت و امد زیادی با بچه های داییم داشتیم و پسر داییم که دایی صداش میکنم یه زن فوق س.ک.سی داره که معرکـ.ست و چشم کل فامیل مخصوصا جوونای فامیل دنبال این شاه کوص بود .. اسم زنداییم مهسا(مستعار) هست و از قیافش معلومه از اون حـ.شریای روزگاره علاوه بر قیافش ما که ندیدیم ولی میگن گاها شیطونی میکنه یسری اختلاف هم با دایی ما داره ولی هر دفعه رفع و رجوع میکنن و دوباره برمیگردن بخاطر پسرشون سر زندگیشون .. بگذریم ما چون فاصله خونمون تا خونه زنداییم مسافت زیادی داره هر وقت ما یا اونا میریم خونه هم شب رو اونجا میمونیم چون مادرم با زنداییم خیلی راحته و بابام با داییم و بخاطر همین تا پاسی از شب با هم صحبت میکنن .. من عاشق دید زدن زنداییمم چون یه قد بلند بدن توپر یه باسن فوق س.ک.سی و سینه های شـ.قی داره اصلا نمیشه نگاهشون نکرد زنداییم هم از اونجایی که یه ادم راحتیه همیشه در معرض دید عموم مردم قرار میده خودشو و لباس راحت میپوشه و مارو دیوونه میکنه یکی ازین شبایی که مهمون داشتیم که چند تا خانواده علاوه بر داییم اینا خونه ما مهمون بودن بعد کلی سر صدا و مغز مارو خوردن مهمونا رفتنو داییم اینا طبق روال همیشه موندن خونه ما زنداییم که داشت تو اشپزخونه ظرفای شسته شدرو با مادرم جابجا میکردن منم از پذیرایی حواسم به بدن زنداییم بود و دید میزدم چشام دیگه سنگین شده بود ساعت یک اینطورا بود ولی خانوم ها هنوز انرژی فک زدن داشتن انقدر فک زدن که مغزمونو خوردن بابام به داییم گفت بریم خونه شما (اینا گاهی ماهی یکی دوبار با هم تفریحی شیطونی میکنن پای بساط تریاک) که داییم هم قبول کرد بمنم گفتن بریم که من گفتم خوابم میاد شما برید اونا هم پاشدن رفتن چهارتایی منم رفتم اتاقم خوابیدم درم بستم ساعت سه اینطورا بود از خواب پریدم دیدم خیس عرقم چون اتاقمم دریچه کولر نداره و پنجرشم سمت حیاط خلوته که حیاط خلوت یه حالت روشنایی دراوردن و فقط نور میاد و هوایی جریان نداره پاشدم یه پتو و بالشت بردم وسط حال چراغ شب روشن بود جلو کولر دراز کشیدم و مادرم هم جلوی مبل با چند متر فاصله خوابیده بود و زنداییم اتاق مامان بابام رو تخت خوابیده بود چون عادت داشت ما خوابیدیمو راستی اینم بگم من پنجشنبه بعضی از هفته ها با رفیقام میشینیم تو کارگاهشون پای شیره و یه حالی میکنیم اونروزم من توپ کشیده بودم و وقتی بیدار شدم حالتشو هنوز داشتم خلاصه کویر یلیتر اب خوردمو خوابیدم سر رو بالشت نرفته تا اینکه یهو یکی پاشو گذاشت رو پامو از خواب پریدم خواستم کوسشعر بگم فکر کردم داداشمه که یادم افتاد با نوه داییم رفتن خونه داییم که فوتبال بازی کنن کامپیوتر ،نور چراغ شب تاب افتاده بود روش که دیدم اوووف چه صحنه ای زنداییم بود اروم گفتم شمایی گفت ببخشید امید جان خوابالو بودم شرمنده گفتم خواهش میکنم رو به اشپزخونه سرمو گذاشتم رو بالشت چشام نیمه باز بود وااای توی بلیز دامن بدنش غوقایی بود عجب بدنی داااشت یعنی کوفتش بشه داییم اب خوردو رفت سمت اتاق یه ملافه هم برا من اورد گفت سرما نخوری منم خودمو زدم به خواب که مثلا نفهمیدم رفتو خوابید منم همش بدنش جلو چشام بود دیگه جـ.ق بهم حال نمیداد گاهی یه کوصی تور میکنیمو میزنیم زمین چن وقتم بود کـ.سی دورو ورم نبود بد تو کف بودم و خون جلو چشامو گرفته بود یه نیم ساعتی بهش فکر کردمو دیدم نه خوابم نمیبره یه فکرایی هم اومد تو سرم که اصلا پذیرایی تاریک نبود نکنه از قصد اینکارو کرده و یهو میگفتم اوسگول طرف عروس داییته خجالت بکش بکپ ولی شـ.هوتم اجازه خواب نمیداد بهم
3382Loading...
13
بلاخره گذر کونت به کیر ما هم می افته
4263Loading...
14
جذابیت پارتنرت یعنی وقتی حرفاش خیست بکنه 😋🤤😈👅💦
4203Loading...
15
جفرر به بچش میگه برو دم پنجره هر ماشینی رد شد به من بگو ! بچه میره میگه : پراید ، پژو ، پیکان ، سمند جعفر بقال هم داره زنشو میکنه ! پدرش میگه تو از کجا میدونی ؟ میگه آخه پسر اونم دم پنجره‌اس 😂😂 @sexijok8445   @sexijok8445 بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆 👻 😂
4848Loading...
16
https://t.me/+6PotGsUzz0hhOTk8 سکسی زود بیا پاک میشه
581Loading...
17
بچه خوابید ؟😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
47214Loading...
18
شرفشو برد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😂😂😂
4578Loading...
19
صبح یعنی پرواز و شق‌ درد! قد کشیدن در باد، کدام کصکشی می گوید؛ پشت این ثانیه ها، تاریک است؟ کیرتونم نباشه اگر با خایه باشیم و گام برداریم... روشنی نزدیک است! صبح بخیر Ⓜ️💋💖
4732Loading...
20
ل من درشت تر هستش شروع کرد به خوردن ومکیدن نوک سینه هام واییییییی چهحالی میداد بعضی وقتا محکم نوکشونو گاز میگرفت یی دستشو از دامن کرد تو شرتم همین که به کوسم دست زد گفت فاطمه چه خبره پر آبه که سریع دامنو شورتمو درآورد ودوباره محکم بغلم کرد کیر کلفتو بزرگش لای پاهام یا بهتر بگم کوسم بود خیلی حال میداد گرما وکلفتیش روانیم کرده بود دوست داشتم زودتر اون کیرکلفتشو بکنه تو کوسم که تا چند دقیقه تو همون حالت بغل هم داشتیم لبایه همومیخوردیم و اون دستشو میکشید رو شونه هام وباسنم که منو بیشتر حشری میکرد تا اینکه پاشد و رفت لای پاهام پاهامو از هم جدا کرد وشروع کرد به خوردن کوسم واییییییییی داشتم میمردم خیلی عالی ولذتبخش بود چیزی که تا اون موقع تجربه نکرده بودم حتی شوهرم هم تا بحال کوسمو نخورده بود وبا انگشت منو ارضا میکرد سینا داشت با اشتها وبا ولع خاصی کوسمو میخورد سوراخ کوسمو میمکید زبونشو میکرد تو کوسم وزبونشو میکشد رو سوراخ کونم وایییییی که چه حال خوشی داشتم. گفتم سینا بکن دیگه تحمل ندارم کیرتو میخوام گفت باشه پاهامو جمع کرد تو شکمم وکیه تف رو کیرش انداخت وحسابی خیسش کرد سر کیرشو کرد تو کوسم ولی بقیش تو نمیرفت میرفت ولی به زور درد عجیبی داشتم که دوباره کیرشو کشید بیرون ودوباره خیسش کرد سرشو کرد تو کوسم وبا یه فشار تا نصفشو کرد تو کلفتیه کیرش کوسمو پر کرده بود تجربهای که تا اون موقع نداشتم آروم آروم کیرکلفتشو تو کوسم عقب جلو میکرد که از شدت لذت من ارضا شدم و فهمید وادامه داد دیگه داشت تندتر تلمبه میزد وهی قربون صدقم میرفت که تو همون حالت بدون اینکه کیرشو دربیاره منو آورد رو خودش وای تا دسته اون کیرکلفت وبزرگش تو کوسم بود وخایه هاش به کوسم میخورد که دیونم میکرد بعد گفت حالا تو کیرسواری کن گفتم چه جوری گفت کوستو بالا پایین کن وای چه حالی میداد کیرش انقدر بزرگو کلفت بود که به هیچ وجه از کوسم بیرون نمیومد لذتی که داشتم رو با سکس با شوهرم تجربه نکرده بودم یه کیر کلفت که همه جایه کوسمو پر کرده بود وخوب حسش میکردم هم کلفتیشو هم داغیشو اون موقع بود که فهمیدم واقعا کیر یعنی چی و سکس چیه وچرا زنا میگن هرچقدرکلفتر بهتر خلاصه رو کیر کلفت سینا کوسمو بال پایین میکردم که دوباره ارضا شدم سینا خندید وگفت دولا شو دولا شدم سینا گفت وایییییییی این کونت منو کشته که گفتم نه گفت چی نه گفتم از پشت گفت نه فاطمثه کونتو بزرگیشو میگم وای سینا گفت پاهاتو بچسبون به هم گفتم باشه دوباره کیر کلفتشو گذاشت دم سوراخ کسم وبا یه فشار کرد تو کوسم وشروع کرد محکم تلمبه زدن داشتم جر میخوردم پاتاشم جوری گذاشته بود کنار پاهای من که نتونم پاهامو بازکنم وداشت رسما جرم میداد صدای شالاپ شلوپ داشت روانیم میکرد که گفتم میخوام باز بیام گفت صبر کن همونجوری دولا شده منو بغل کرد وشونمو چسبوند به سینش سینه هامم بغل کرد وای که چه خوب بود وچه وارد داشت تند تند تلمبه میزد کیر کلفتش بی رحمانه تند تند میرفت تو کوسم که ازشدت لذت باز ارض شدم بعد منو دمر خوابوند وسنگینیشو انداخت رو من خیلی حال میداد دستاشم قلاب کرد دور سینه هام وبا وحشیت خاصی تلمبه میزد فهمیدم که میخواد آبش بیاد گفتم که بریز تو کوسم اینو که گفتم حشرش بیشتر شد و محکمتر ضربه میزد تا اینکه با یه صدای بلند همه ی آبشو تو کوسم خالی کرد خیلی حس خوبی داشتم آب داغشو حس میکردم همینجوری تا چند دقیقه روم موند و گردنمو میبوسید گفت فاطمه همش آرزو داشتم مال خودم بشی بکنمت از اون روز هفته ای یه بار منو میکنه خیلی تو روحیه ام فرق کرده شادو بشاش شدم بعد یک ماه یه بارم از پشت منو کرد درسته خیلی درد داشت ولی به دردش واون مکانی که منو کرد وبا اون استرس وعجله می ارزید که اگه خواستین براتون تعریف میکنم.. این اولین باری هست که مینویسم ببخشین اگه بد بود لطفا بی احترامی نکنید... نوشته: Fateme 👇🤝↙↙ @tekst_haye_naaab بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆👆 @sexijok8445   @sexijok8445 بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆 #داستان‌سکسی خوب بود👍 بد بود👎 🍀💙
4862Loading...
21
مادرزن و داماد سالم من اسمم فاطمه هستش ۳۹ سال دارم قد۱۷۶ وهیکل درشت ولی بدون شکم وسینه های بزرگ وپوست سفید من تو سن ۱۶ سالگی ازدواج کردم وشوهرم ۱۵ سال از من بزرگتر هستش مازندگی خوبی داشتیم وداریم وتو همون ماه های اول حامله شدم که حاصلش دخترم مهشید بود دخترم کلاسهای خصوصی کنکورمیرفت که با یکی از مربی ها که ۱۲ سال از خودش بزرگتر بود دوست شده بود وعاشق هم شده بودن اینم بگم که این آقا قبلا با دوست مهشید هم دوست بوده وچون دوست مهشید هستی دختری هست که یه جا یه با یه نفر نمیتونه بمونه دامادمون باهاش به هم زده بوده وبعدا فهمیدم که با هستی هم سکس داشته البته هستی علاوه براینکه خوشگل بود یه کون واقعا خوشگل وبزرگوعجیبی داشت جوری که همه رو کونش زوم میکردن حالا بگذریم مهشید دخترم ۲۰ سال داشت ودامادمون ۳۲ سال ولی خیلی خوش تیپ و قد بلند وهیکل درشت وپرمو با اینکه اصلا ورزش نکرده بود ولی هیکل خیلی خوبی داره وتو آمزشگاه عربی تدریس میکرد وباباشم تو شهرمون یه پمپ بنزین بزرگ داشت یعنی وضع مالیشون خوب بود ولی دامادمون به تدرس علاقه داشت که بعداز ازدواج به خاطر حسادت های زنانه دخترم دیگه تدریس نکرد وتو بمپ بنزین خودشون پیش باباش مشغول به کار شد البته مهشید دخترم حق داشت دامادمون سه سال پیش که اومد خواستگری ۳۲ سال داشت یعنی ۴ سال از من کچیکتر بود و۱۲ سال از مهشید و من راضی به ازدواجشون نبودم بیشتربه خاطر فاصله سنی ولی با اصرار مهشید وشوهرم راضی شدم که شوهرم میگفت سن مهم نیست مگه ما خودمون ۱۵ سال فاصله سنی نداریم ولی با این حال تفاهم داریم وخوشبختیم شوهرم راست میگفتولی ما یه مشکل داشتیم که از ۱۰ سال پیش شوهرم به خاطر یه مریضی وخوردن یه جور قرصا دیگه نتونست با من سکس داشته باشه یعنی واضحتر بگم دیگه کیرش شق نمیشد ولی منو با دست ارضا میکرد بلاخره ما راضی شدیم ودخترم مهشید با دامادمون سینا ازدواج کردن وبرای ماه عسل قرار شد که برن ترکیه آنتالی وچون خیلی اسرار کردن من هم باهاشون رفتم رفتیم هتل و اونا تو یه اتاق ومن تو اتاق کناری ساکن شدیم چون شب هتل رسیدیم و خیلی خسته بودیم رفتیم اتاقهای خودمون وخوابیدیم فرداش صبح رفتیم صبحونه خوردیم و دخترم وسینا گفتن که بریم مایو بپوشیم بیایم استخر که من گفتم نه من کنار استخر میشینم چون نمیتونستم مایو بپوشم روم نمیشد اونا رفتن اتاق وتا نیم ساعت دیگه برگشتن البته اینم بگم که دخترمم مثل خودم هیکلی سفید ودرشته و به خاطر همین با دومادمون سینا خیلی به هم میومدن وقتی اومدن پایین وای چی میدیدم دوتاشونم خیلی سکسی بودن با مایو سینا با اون هیکل درشت ومردونش و بدن وسینه پر مو ودخترم با اون هیکل درشت وسفیدش وقتی اومدن جلو یهو نگاهم افتاد به مایو احسان که کیرش داشت خودنمایی میکرد آخه مایوش چسبون بود واز این کوچیک ها وقتی کیرش رو دیدم باورو نمشد که کیر به این بزرگی هم باشه سرش قشنگ معلوم بود مثل یه تخم مرغ بزرگ وای چی بود سینا با مهشید افتادن تو. و من داشتم نگاشون میکردم بیشتر موهای تن دامادم که خیلی زیبا و خیس بود داشتن تو آب شوخی میکردن که مهشید دستشو گرفت و به زور گفت بریم بشینیم پیش مامانم هم آفتاب بگیریم هم آبمیوه بخوریم سینا هم هی میگفت باشه یه کم صبر کن تا اینکه اومدن بیرون نگو کیر سینا شق شده وقتی داشتن میومدن پیشم هی نگاهم به کیر سینا بود که خودشم متوجه شد وسرشو انداخت پایین واومدن نشستن کنارم آب میوه خوردیمو یه کم پیاده روی که وقت نهاررسید رفتیم نهار بخوریم که سینا رفت سالاد بیاره به مهشید گفتم این مایو چیه شوهرت پوشیده مثل بقیه از این گشادا میپوشید بهتر بود که مهشید گفت همه که مال سینارو ندارن اگه داشتن اونام تنگ میپوشیدن بعدشم من دوست دارم از این مایوها بپوشه بهش میاد مال خودمه دیگه چیزی نگفتم چی میتونستم بگم تا شب گشتیم رفتیم تو اتاقامون که بخوابیم ولی من همش فکرم پیش کیر سینا بود هی با خودم میگفتم یعنی واقعا کیرش انقدر بزرگ بود آخه من تو عمرم فقط با شوهرم سکس داشتم وفکر میکردم کیرا زیاد با هم فرقی ندارن در حالی که کیر سینا راحت سه برابر شاید بیشتر از کیر شوهرم بود تو این فکر بد جور حشری شده بودم که دیدم از اتاقشون صدا میاد که داشتن سکس میکردن و صداشون قشنگ شنیده میشد یعنی این دخترم مهشیده که انقدحشریه باورم نمیشد از صحبتاشون فهمیدم که میخواد از پشت بکنه وچه جیغ ودادی وچه قربون صدقه ای واسه کیروکوس هم میرفتن منم حشری شده بودم چه قدر دلم میخواست یه نفرهم منو بکنه یعنی برام مسافرت نبود شکنجه بود اون شب دوبارخودمو خالی کردم فرداش صبح رفتم ساحل ومن هی هیکل وکیر کلفتو بزرگ سینارو دید میزدم وکوسم داشت آتیش میگرفت سینا متوجه نگاهم شد وبا یه حالت پررویی یه لبخند زد که اون موقع از خجالت مردم ولی به خودم میگفتم خوش به حال دخترم من بدبخت هم که چندسالی بود از کیرمحروم بودم خلاصه تو مسافرت سینا
4412Loading...
22
دیگه متوجه نگاه های من شده بود و هی لبخند میزد مسافرت تموم شد وبرگشتیم شهرمون تا چند ماه بعدش که یه روز عصر دخترم بهم زنگ زد وگفت که پمپ بنزین آتیش گرفته سینارو بردن بیمارستان ولی نگران نباش چیزیش نشده نودمو رسوندم و دیدم رو تختخواب هستش و مهشید گفت که یه کم شکمش سوخته سطحی و پاش به مهشید گفتم کیرش نسوخته که میگی شکمش گفت نه یه کم بالاتر و من هم که نگران بودم و میترسیدم بلایی که سر من اومده سر مهشید دخترم نیاد گیر دادم که باید ببینم که مهشید گفت نه وبحثمون شد واز اتاق رفت بیرون که سینا گفت حق دارین واز جایی که پررو بو گفت بیاین ببینی رفتم جلو کو دیدم آره شکمش سوخته ملافه رو دادم کنار شلوارشو که آوردم پایین خم شدم که ببینم کیرش نسوخته باشه وای یه کیر نیمه شق بیش از حد کلفت بود ودراز تو دلم گفتم بهترین بهونس گرفتم تو دستم تو دستم جا نمیشد اینور اونورش نگا کردم دیدم سالمه که دیگه بیخیال شدم ولی از حشر به نفس نفس افتاده بودم بار اولم بود که همچین کیری میدیدم اونم باز خندید و این مضوع گذشت تا روزی که من شبش خونه اونا بودم وصبح قبل اینکه من بیدار بشم مهشید رفته بود دانشگاه بیدار شدم ودیدم سینا تو حمومه رفتم آشپزخونه چایی گذاشتم میخواستم صبحانه آماده کنم که سینا در حموم رو باز کرد وصدام زد رفتم در حموم مثلا بدنشو پشت در قایم کرده بود ولی قشنگ کیرشو میدیدم وگفت فاطمه خانم ببخشین مهشید یادش رفته حوله بیاره میشه حوله رو بدین به من گفت تو کمد هستش که رفتم نبود نگو انداخته تو لباسشویی گفتم نیس پیدا نمیکنم که به ذهنم رسید که بهتر کیرشو ببینم گفتم بی بیرون خودت پیدا کن من پیدا نکردم اونم پررو اومد بیرون دو دستشو گرفته بود جلوی کیرش که مثلا دیده نشه گفتم راحت باش من که دیدمش با خنده گفتم اون اامصب با دوتا دست مگه قیم میشه یعنی کاملا شیطون رفته بود تو جلدم ووسوسم کرده بود سینا هم با پررویی گفت باشه ولخت با اون کیرکلفتش وبدن درشت پر موش اینور اونور میرفت ومنم به بهونه ی اینکه حوله رو پیدا کنیم هی پیشش دولا راست میشدم یه لحظه برگشتم دیدم وایییییییی چی میبینم کیرش شق شده بد جور یعنی چی میدیدم از اون کیری که خوابیدشو دیدم بودم که انقدر کلفت بود بیشتر شده بود اندازش یعنی یه جورایی ترسیدم سینا گفت فاطمه خانم چیه گفتم والله چی بگم خیلی بزرگه بعد خندید گفت نه بابا کوچیکه گفتم چی کوچیکه خدا به داد مهشید برسه گفت اون دوس داره ولی بزرگ نیس خیلی وسوسه شده بودم میخواستم بگیرمش دستم بهش گفتم اون تو دست آدم فکر نکنم جا بشه که با پررویی گفت نه میشه تو امتحان کن دست بزن دستمو دراز کردم وای چه داغ بود مثل سنگ بود سفت دیگه داشتم نفس نفس میزدم یعنی ضربان قلبم خیلی رفته بود بالا هی باهاش بازی میکرد حس خوبی بود حداقل واسه من که چندسال بود کیرندیده بودم سکس نداشتم از یه طرف هم باهاش راحت بودم ۴ سال از من کوچیکتر بود برا همین حس خوبی برام دست میداد که گفت بزار بشینم رتخت نشست ومنم پایین تخت بی اختیار به زانو نشستم ومات ومحبوت داشتم با اون کیر کلفت بازی میکرد که گفت فاطمه یه کم به دستت تف بزن همین که به جای فاطمه خانم فاطمه خطابم کرد یه حس دیگه ای بهم دست داد نمیدونم صمیمیت یا هر حس دیگه ای اون لحظه به جوونیم برگشتم فکر میکردم پیرشدم ولی حس عجیبی تو درونم زنده شد دستمو خیس کردم وبا اون کیر کلفت و سفید شروع به بازی کردم وقتی دستمو خیس شد بیشتر بهم حال میداد تو دستام سر میخورد وحس عجیبی داشتم بی اختیار سرکیرشو بوسیدم وتو دهنم گرفتم وسرشو میمکیدم که سینا سرمو گرفت وبا ملایمت به پایین فشارداد کیرش به سختی تو دهنم میرفت اذیت میشدم ولی برام خوشایند بود میخواستم امتحان کنم داغیه بیش از حد کیرش وسفتیش داشت دیونم میکرد به هیچ چیز به جز سینا واون هیکل درشتش واون کیر کلفتش که تو دهنمو دستام بود که میتونست آرزویه خیلی از زنایی باشه که تو شرایط من باشن وسالها از سکس محروم باشن وحالا یه همچین کیری با یه همچین مردی گیرشون افتاده باشه فکرنمیکردم ونه به اینکه سینا دامادمه شوهر دخترم هستش تو اون لحظه تو اوج بودم وشیطان ونفسم وشایدم بهتربگم حس زنانگیم زن بودنم جوان و زیبا بودن که منم مثل هرزن دیگه ای حق سکس دارم بر من غلبه کرده بود با اشتهای فراوان وبا یه ریتم داشتم براش ساک میزدم وخودم لذت میبردم که سینا گفت فاطمه توهم لخت میشی یه لحظه خجالت کشیدم احساس شرم به سراغم اومد که سینا فهمید وزیرکانه پاشد ومنو بغل کرد ورو تختخواب کنارش خوابوند خیلی حس خوبی بهم دست داد تو هیکل مردونش اون بازوهای درشتش که شروع به بوسیدنم کرد وسینه هامو مالوند منم بی اختیار باز دستم دراز کردم وکیرکلفتشو گرفتم تو دستم اون تی شرتم رو سوتینمو درآورد و یه جون گفت که خیلی خوشم اومد گفت فاطمه از روزی که اومدم خواستگاری سولمتز چشام این سینه هاتو گرفته بود خیلی نازو درشتن سینه های مهشید هم بزرگه ولی سینه ها وهیک
4352Loading...
23
https://t.me/+6PotGsUzz0hhOTk8 سکسی زود بیا پاک میشه
1917Loading...
24
چی جذاب تر از اون بهشت صورتیت که وقتی میبینمش دلم میخواد قورتش بدمم
4711Loading...
25
چرا میگن جنس مخالف من ڪه خیلے باهاش موافقم 👅👅👅👅👅🤣🤣
4711Loading...
26
پسری که درد پریودتو با یه کیسه تنقلانت آروم کنه ، همونونگه دااار -.- 😈👅💦
4762Loading...
27
صندلی؟ ؟ نه ممنون میخوام رو پای دوسپسرم بشینم...☺️😌
4760Loading...
28
بیوه های عزیز😘😘 عصرتون بخیر😅😂
4961Loading...
29
پشت هر پسر موفقی یه بیوه آرایشگر هست.. 😂👌🏾
4901Loading...
30
من در گرما آدم خوبی نیستم، زمستون باهم صحبت می‌کنیم عزیزم. 😘😊😂
4883Loading...
31
@sexijok8445   @sexijok8445 بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆 👻
5154Loading...
32
یارو ميخواست با نامزدش خداحافظی کنه. 30 بار ماچش کرد آخرش گفت: عشقم فایده نداره دراز بكش..😂😂🤣🤣
4793Loading...
33
تو نمیتونی با معذرت خواهی چیزی رو عوض کنی ولی با خوردنش چرا😋🤪🙈💦😂💦💋😘❤️
4811Loading...
34
من تحقیق کردم: خدا تو مسائل مالی و عاشقانه ..... دخاااااالت نمیکنه.😂
4901Loading...
35
شیر اگه ماده اش بمیره تا چند وقت بالا سرش میچرخه تا لاشخورا نخورنش اقایون سرخاک زنشون دنبال زن میگردن😂😂😂
5013Loading...
36
سلام کانال سکسی زدم کسی خواست بیاد پی وی لینک بدم بهش اینجا بزارم زود فیلتر میشه @takpar8445
5060Loading...
37
Media files
5482Loading...
38
Media files
5203Loading...
39
اینم لخت این پاها😍 این‌ممبر سکسیمون‌فرستاد ولی ایدی ننوشته تا ایدی بنویس باز اونم میزارم😍
5433Loading...
40
آرزو میکنم یه روز صبح تو بغلش در حالی ک توشه بیدار شین ^.^ 😈👙
5084Loading...
داستان: نازی سلام دوستان نازی هستم یه زن ۳۵ ساله سکسی و تو دل برو از ۱۵ سالگی که اوپنم ۹۰ درصد زندگیم به سکس گذشته قدم ۱.۷۰ وزنم ۶۸ سینه ها ۸۰ کنر باریک و بس که از کون دادم یه کون فوق العاده گنده و سکسی هیچ مردی نمی تونه در برابر هیکل سکسییم مقاومت کنه یه روز عصر با به تاپ که کل سینه های بزرگ و خوردنیم ازش بیرون افتاده بود و یه شلوارک خیلی کوتاه که کونم ازش بیرون زده بود و خز گس و کونمو حسابی نشون می داد رو بالکن خونه نشسته بودمو و طبق معمول حشرم زده بود بالا به شدت هوس کییییررر به سرم زده بود اما حوصله ی زنگ زدن به کسیو نداشتم همین طور دستم رو کسس داااغ و خیییسسمم بودو داشتم می مالیدمش که یهو زنگ خونه رو زدن منم با همون لباس رفتم جلو در از پشت چشمی دیدم یه جوون کم سن حدودا ۲۰ ساله پشت دره درو که وا کردم سلام کرد و دیدم نگاش بدجور توو زوایای اندامم گییییرر کرده اب دهنشو قورت داد و گفت من خواهر زاده ی همسایه روبه رویی هستمو دارم ماهواره شونو تنظیم می کنم اما خاله اینا نیستن ومنم سیم کم اوردم ممکنه یه ذره سیم بهم بدین البته اگه دارین با یه نگاه به جلوی شلوارش دیدم بد جور شق کرده گفتم چند تیکه سیم دارم بیا تو ببین کدومش به دردت می خوره دنبالم اومد در کابینتو باز کردم و خم شدم که سیما رو در بیارم و نشونش بدم با این حرکت لپای کون گندهم که به زور توو شورتک چپونده بودم از زیر زد بیرون و سینه هام کاملا از تو تاپم بیرون افتادوقتی داشتم سیما رو بهش می دادم دستش می لرزید با چشای خمار و صدای شهوتی گفت مرسی و خداحافظی کرد که بره که یهو بهش گفتم کانالای ماهواره م بهم ریخته ممکنه بعد از این که کارت تنوم شد بیای مرتبش کنی اونم که از خداش بود گفت چششششم حتما می ام بعد رفتنش به خودم گفتم خوبه که امشب با این شازده کوچولو یه حالی بکنم و یه کسسسس و کوووونم پذیرای یه کیییررر سرحال و جوون باشه رفتم حموم و حسابی تر و تمیز کردم و موهامو سشوار کردم یه آرایش خفن کردم و یه لباس حریر مشکی کوتاه که فقط که ازجلو تا نافم باز بود و از پشت تا کمرم و نصف سینه هام ازش بیرون افتاده بودو پوشیدم با یه شورت مشکی سکسی که فقط خط کسس و چوچولمو پوشونده بود و از پشت بندش لای کووووون گنده و سکسیم بودپوشیدم و یه بطری شراب و وو تا گیلاس و مقداری شکلاتو پسته رو میز گذاشتم و منتظر شدم تا بیاد ساعت ۱۰ شب بود که زنگ زد با دیدنم چشاش گرد شده بود منم خیلی آغواگرانه گفتم چقد دیر کردی گفت حسابی عرق کردم و مجبور شدم برم حموم گفتم ایییییی جووووونم خوب کاری کردی رفت نشست رو مبل و منم رفتم رو یه کاناپه روبه روش نشستم دیدم حسابی تو نخ سینه ها و پر و پاچه و کی و کونمه منم مرتب پامو باز و بسته می کردم و گردنم با لوندی به اطراف تکون می دادم و می گفتم امروز خیلی خسته م می خواستم برم ماساژ که نشد وااااای که چقد دلم ماساژ می خواد گفت اگه مشکلی ندارین می تونم ماساژتون بدم گفتم مگه بلدی؟ گفت بلههههه دوره شو دبدم گفتم از نظر من مشکلی نیس گفت روغن مخصوص داری گفتم آره گفتم پس بیا تو اتاق تا راحت ماساژم بدی یه ملافه رو تخت پهن کردم و روغنو دادم دستش بعدم خواستم لباسمو در ارم که گفت اگه ممکنه تنتون باشه گفتم آحه کثیف می شه گفت هر جا لازم شد درش می ارم و ازم خواست به شکم بخوابم و دستام باز کنم و کاملا ریلکس باشم دو تا شمعی که روی میز توالتم بودو روشن کرد روغنو برداشت و ریخت رو پاهام و از انگشت پاهم شروع کرد ماساژ دادن و همبن طور اومد رو کف پاهام مچ پاها و ساق پام پشت زانو رون پاها و زیر لپای کونم و خیلی نرم و اروم و حرفه ای ماساژ می داد یکم زیر لپتی کونمو ماساژ داد که ناخودآگاه پاهام باز شد دستشو آرررررووووومممم برد وسط پاهام و کشاله های رونمو از واخل ماساز میداد چشامو بسته بودم و داشتم به نتیجه کار فکر می کردم قبل این که بیاد فکر می کردم چون خیلیییی جونه ممکنه هول شه و همون اول زرتی بکنه تو با دو تا تلمبه آبش بیاد اما اون خیلی حرفه ای و با صبر و حوصله همه ی مراحلو اجرا می کرد بعد روغن و ریخت وسط پاها و رو کووووونم با هر دو دست لپای کونمو گرفت و می مالید همین طور که کوووونمو ماساژ می داد خیلی اروم اومد پشتمو و زیر گوشم نجواکنان گفت حالا برام درش بیار بلند شدم لباس خواب سکسیمو در اوردم دراز کشیدم دوباره دستش رفت رو لپای کونم و همین طور اومد تا وسط کونم و دستشو کرد لای قاچ کونم تمام مدتی که دستش رو کونم بود کونمو اروم براش می چرخوندم دستشو گذاشت لای پامو و دوباره کشاله های رونمو ماساژ داد اروم دستشو اورد بالا و و رفت رو کمرم دو طرف شورتمو گرفت منم کمرمو دادم بالا دستشوفرستاد جلوی بدنم و اروم شورتمو گرفت و کشید پایین و هم زمان دستشو مالید به کسسسسسم که یهو کسسسسم دااااااغ و خییییییسس شد و یه اهههه بلند و پر هوس کشیدم اونم اومد پشتم و در حالی که لاله ی گوشمو می
Show all...
👍 2
خورد گفت جوووووووووون حشریه من روغنو برداشت و دوباره رو کوووون و وسط پاهام که خشک شده بود روغن ریختو لپای کوووونم و با دست می گرفتو میدادبالاطوری ماساژ می داد که کونم کامل می اومد بالا و چوچول و لبای کسم از پشت مشخص شد که بهو بی طاقت شد و سرشو گذاشت رو رو کونمو شروع کرد لپای کووونمو لیس زدن از دو طرف لپای کونمو باز کرد و تند تند سوراخ کوووونمو زبون می زد تا سوراخ کسم بعد چوچول و لبای کسمو بادملچ و ملوچ زیاد می خورد و انگشتشو از پشت تو سوراخ کسسسس و کووووونم می کرد و می چرخوند و اووووف اووووف می کرد و جوووون جووووون می گفت صدای نفس نفس زدنامون کل اتاقو پر کرده بودتو بعد کونمو باز کرد و زبونشو کرد تووووش و شروع کرد تلمبه زدن توو کونم تو همون حال چوچولمو می مالید و انگشتشو تو کسم می چرخوند بعد زبونشو در اورد و یه ذره لبا و چوچو لمو خورد و بعد از پشت کسمو وا کرد و زبونشو لوله کرد و فرستاد تو کسم دیگه نفسم داشت بند می اومد و می گفتم جوووووونم اوووووف بکن منو جرررررم بده اونم می گفت جوووون عجله نکن خوشگلم می کنمت یه طوری که زیر کیییییرررر کلفتم جررررر بخوری و دوباره زبونشو کرد تووو کسسم و اونقد تلمبه زد که همه ی آب ترش مزه م ریخت رو زبونش واونم همه شو خورد بعد اومد بالا سرم پشت سرم واستاد کییییررر شقشو در اورد و مالید رو لبام کییییرشو با هر دو دست گرفتم براش مالیدم و خایه هاشو کردم دهنم و میک می زدم بعد از زیر لیس زدم اومدم تا سرش و بعد لز سر شروع کردم مکیدنش طوری ساک می زدم و با ولع می خوردم که انگار می خواستم بکنمش کییییرش فوق العاده تر وتاره و خوش بو بود همین طور خیلی خوش فرم بود یکم که براش خوردماومد رووتخت و حالت ۶۹ شدیم و تو اون حالتم دوباره آبمو اورد بعد گفت حالت سگی بگیرم کیییییرررشو گذاشت سر کسسسسم و با یه فشاااااارررر همه شو تا ته کوبوند توو کسسسم تو اون حالت مرتب می زد به بالای چوچولو سر کیییرررش بر خورد می کرد به جی اسپاتم بعد ۱۰ مین آبش اومد و هم زمان با پاشیده شدن آبش توو کسم منم دوباره ارضا شدم و تو همون حال چند دقیقه روم خوابید بعدش رفتیم حموم و اون جا دوباره شروع کردیم به لب گرفتن سینه هامو میخورد و نوازش می کرد کیییرش دوباره شققق کرد و در حالیکه اومد پشت سوم قرار گرفت پرسید عشقم اجازه هست از کوووون بکنمت منم دستمو کشیدم رو کیرشو و گفتم ارههه قربون کیییررت بکن تووو و جررررررم بده قمبل کردم تا بزاره کووووونم اونم یه تف گنده انداخت سر کوونم و کیرررشو گذاشت رو سوراخم و فشااااارررر داد و چون کووون زیاد دادم راحت سر خورد و رفت توووو جوووون چی حالی می داد کییییرشو تا ته توو کونم چپوند و محکم تلمبه نی زد و تحملشو با کسسسسسم می کوبوند و بعد ۲۰ مین تمام آب داغ و لزجشو تو کوووونم خالی کردبعد درش لورد جلوش زانو زدم و سر خیسشو کردم دهنم بعد تا صبح لخت توو بغل هم خوابیدیم و صبح یه بار دیگه با هم دفتیم از اون موقع تا حالا مرتب با همیم و خیلی بهم وابسته شده پایان# نازی# 👇🤝↙↙ @tekst_haye_naaab بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆👆 @sexijok8445   @sexijok8445 بیا کانال👆👆👆👆👆👆👆 #داستان‌سکسی خوب بود👍 بد بود👎 🍀💙
Show all...
👍 3
بهترین مُسَکن ها: کدئین مورفین کص 🤦‍♂️🥺😂
Show all...
👍 4🤣 3
نحوه درس خوندن دانشجوهای مشهدی ایره که بِلدُم ایم که مهم نیس ایم طولانیه نمیه اویم که ایشالله نمیه ایم که تقلب مُکنُم آخیش تموم رف😂🤦‍♂️ 😂😂😝😝
Show all...
🤣 5👍 1
دور دور با وسیله نقلیه عمومی مترو پیوی😜 .
Show all...
🤣 3
این کاربر بوس میخواد 🫠
Show all...
💋 7
00:27
Video unavailableShow in Telegram
8.67 MB
🤣 2
00:11
Video unavailableShow in Telegram
همین اول صبحی، برای دقایقی چشمانت را ببند و تصور کن که پیر و کیری شده ای و تنها یک آرزو برایت مانده: که برگردی و زندگی کنی! حال چشمانت را بگشا! شاهد معجزه باش کصخلت کردم! بشاش تو این صحبتا و پاشو شاد باش و زندگی کن.. خدایا برای تموم نعمتایی که دادی و ما کصخلا اصلا نمی بینیم شکر صبح‌ بخیر 🌹
Show all...
1.29 MB
👍 1
کیرمو گذاشتم بینشون اوووف گرماش داشت دیوونم میکرد دلو زدم به دریا و یه توف زدم ب کله کیرم گذاشتم لاپاش و ایندفعه فشار دادم لاپاش واااای خیلی صحنه قشنگی بود کیرم تو ابرا بود یه وجبی از سوراخش پایینتر بود چند تا تلنبه با کمال پرویی زدم سینشم گرفتم تودستم انگار بهم الهام شد بیداره و خوشش میاد سینشو محکمتر فشارمیدادم و با عوض شدن ریتم نفساش دیگه مطمئن شدم بیداره و داره حال میکنه وای چه حالی میداد نفسام بلند شده بودو خودمو قشنگ تکون میدادم و خیلی خودمو عقب جلو میکردم دیگه دیدم همچی رواله دامنشو با کمال پرویی دادم بالا و اوووف حالا کوص و کونشو میدیدم کوصش که از پشت تهش زدن بود بیرونو کونش سوراخش معلوم نبود لمبراش به هم چسبیده بود انگشتمو کردم لاپاش میمالیدم رو کوصش و با یه حالت سخت یکم انگشتمو کردم تو کوصش یه تکون خوردو خودشو جمع کرد دوباره شل شد کوصش خیسه خیس بود و ابش راه افتاده بود دست انداختم سمت زانوش و پاشو دادم بالا اونم همکاری کرد دیگه گفتم باید کردت همین الان کیرمو از همون زاویه مالیدم به لبه های کوصش میخواستم بکنم تو کوصش که خیلی سخت بود این پوزیشن و تو نمیرفت گفتم دیگه راه داده بزار درست بکنمش کونشم یکاره نمیشد بکنی توش ممکن بود صداش بالا بره و بگـ.ا بریم نشستم روتختو دستمو گذاشتم رو شونش برش گردوندم به کمر رو تخت خوابید یهو پشمام ریخت دیدم داره نگام میکنه با چشمای نیمه باز با یکم اخم یه علامت هیس با کلی التماس تو چشام بهش نشون دادم و اونم چشاشو بستو روشو کرد اونور و هنوز اخم داشت منم دیگه طاقت نداشتم اومدم پایینو پاهاشو از هم باز کردم و خودمو دراز کردم روش صورتش به بغل جلوصورتم بود در گوشش گفتم بین خودمون میمونه قشنگم با دستم صورتشو تنظیم کردمو لبامو گذاشتم رو لباش کیرمو رو به بالا کردم از تو شلوار روی کوصش بازی میدادم و خودمو بالا پایین میکردم وای دوسداشتم زود بکنم تو کوصش ولی باید خوب امادش میکردم که اخمش بره لاقل اول همکاری نمیکرد یکم که مالیدم دیدم نفساش بلند شدو اونم لبامو میخورد یکم ازش جدا شدم لباسشو بزورو بدبختی در اوردم خودمم توی چند ثانیه لخت شدم ولی هنوز دامنش تنش بودو کشیده بودم رو شکمش و دوباره افتادم روش اووف چه سینه هایی داشت دودستی چنگ میزدم ومیمالیدم اصلا دست خودم نبود کارام بعد چن ثانیه دستشو گذاشت رو کیرمو خواست بکنه توش اونم مثل من بی طاقت شده بود خودمو جدا کردمو سرشو گذاشتم رو کوصش و با خیسی اب خودش اروووم کردم توش اووووف. عجب کوص داغی داشت یه نفس عمیق با هم دادیم تو و رها کردیم وای باورم نمیشد کیرم تو کوص ارزوهام بود اروم شروع کردم به تلنبه زدن هر از چند گاهی یه ضربه محکم میزدم توش که کمرشو تکون میداد سمت بالا و یه نفس میزد که قطعی تو صداش بود منم چون شبش خودمو ساخته بودم و اصلا. فکرشو نمیکردم بکار بیاد کمرم توپه توپ بود خیلی ملو تنلمبه میزدم و گاهی لباشو میبوسیدم که نفسام نمیزاشت ادامه بدم داشتم عرق میکردم ضربه هامو با ریتم خاص عوض میکردم و سرعتشو کم و زیاد میکردم یهو انبقاض کوصش بازو بسته میشد دیدم بخودش یکم پیچیدو داشت ارضا میشد سرشو تکون میداد و منم ادامه میدادم و همینجوری میکردمش انقدر کردمش که چند بار ارضا شد در گوشم گفت دیگه نمیتونم ببخشید درش بیار و منم گوش نمیدادم و مثل مار بخودش میپیچید میگفت بسه و من بیشتر تحریک میشدم سرمو گذاشتم رو گردنش تو بالشت نفسامو میدادم تو بالشت و نفس زدناش زیر گوشم داشت دیوونم میکرد گرمای بدنش و داغی کوصش داشت منو میبرد رو اسمونا و پرواز میکردم و گاهی یه ااه بلند میکشید نیم ساعتی طول کشید و اونم همش هر چند دیقه یبار کوصش از تو یه تکونی میخوردوحسش میکردم که ارضا شده و نفسشو حبس میکردو یهو یه نفس غیر ممتد میکشید حس کردم داره ابم میاد ضربه هامو بیشتر کردم و تند تر در گوشش گفتم داره میاد اونم دستشو گذاشت رو کونمو با کمکش ضربه هام محکمتر میشد وای کوصی که ارزوشو داشتم داشتم میکردمش باورش سخت بود هنوز برام انقدر محکم زدم که اونم دوباره کوصش منبصط شدو دیگه کامل تحریک شدو با یه نفس عمیق اوووووووف ابم اومد و ریختمش توووووش و نفسمو دادم تو بالشت و توش نگه داشتم و اروم تکون می دادمو تا اخرش خالی کردم توش مثل جنازه روش افتاده بودمو نای بلند شدن نداشتم یکی دو دیقه بعد دیدم داره خفه میشه صورتمو بلند کردم لباشو بوسیدم که سرشو کرد اونور ولی دیگه کارشو ساخته بودم پاشدم یواشی لباسمو پوشیدم‌و رفتم مثل خرس افتادم تو جام اونم بعد ده دیقه رفت دستشویی و کلی طولش داد و اومد خوابید باورم نمیشد کرده بودمش و صبح پاشدم رفتم دوش گرفتم وقتی برگشتم دیدم داره لباس میپوشه بره و یه اخم تو صورتش بود گفتم بزار برسونمت که خیلی رسمی گفت نه اژانس زنگ زدم جنگی لباسامو پوشیدم رفتم بدرقش تو اسانسور خواستم چیزی بگم که گفت هیسسس هیچی نگو و برگرد دنبال من نیا
Show all...
👍 5
یه فکری زد به سرم گفتم برم بالا سرش یکم دید بزنمش ولی جراتشو نداشتم میگفتم یموقع مثل خودم بد خواب شده باشه بفهمه ابروم میره ولی این کیر لامصب این چیزا حالیش نبود بعد حدود یساعت بیداری دیگه دلو زدم به دریا برم یکم دید بزنم هوا دیگه میخواست روشن بشه از نزدیک خیللللی اروم طوری که کـ.سی متوجه نشه رفتم سمت اتاقش قبلشم چک کردم دیدم خوابه رفتم سمت اتاقشو در کامل باز بود به بغل خوابیده بودو روش به من بود سینه هاش اویزون شده بودن زنداییم متولد ۶۴ و اصلا بهش نمیخوره حتی بعد بچشم بدنش تکون نخورده بود داشتم همینجوری دید میزدم کیرمم راسته راست بود دست بهش میزدم به اماده ترین حالت ممکن خودش میرسید و میخواست شرتمو جر بده برجستگی کونش از نیم رخ هم معلوم بود کمرش لاغرتر از کون گندش بود چن دیقه ای نگاش کردم حسم میگفت حاجی بیداره الان بگـ.ات میده اخه نفسای معمولیی میکشید و اصلا شبیه اونایی که بخواب بخوره نبود مخصوصا همیشه دمر میخوابه ولی به پهلو خوابیده بود ولی بخودم دلداری میدادم که خوابه یهو مغز معیوبم که هیچ اراده ای انگار بخودم نداشته باشم دستور داد لمسش کنم اروم با کلی دقت رفتم سمتش کیرم جلوی دهنش بود انقدر حـ.شری بودم که میخواستم کیرمو بمالم به لباش اروم دستمو گذاشتم رو پهلوش هیچ عکـ.س العملی نشون نداد دیگه تو باور خودم خواب بود یهو یه صحنه دیدم کیرم دیگه میخواست خودشو بکوبه به درو دیوار دیدم شورتو سوتینشو دراورده گذاشته زیر ملافه ..ملافه هم رفته بود کنار یگوشش و معلوم بود یه شورت و سوتین قرمز جیگری ست بود که خیلی قشنگ بود شرتشو برداشتم بو کردم بوی کوص میداد وای خیلی حـ.شری شده بودم تصمیم گرفتم کنارش دراز بکشم شاید پنج دیقه طول کشید دراز کشیدمو یه نفس عمیق تو بالشت کشیدم که صداش نیاد تعجبم تو این بود که اگه خواب بود چرا اصلا تکون نمیخوره و اون روی پهلوش نمیخوابه ولی باز میگفتم خوابه دستمو گذاشتم رو کونش که وااای قلبم میخواست از دهنم بیاد بیرون یکم مالیدمو خیلی حال داد کیرمم از شلوارم دراوردم بیچاره داشت له له کوص میزد یکم بی عقلیم بهم کمک کردو دستمو گذاشتم رو سینش یکم فشار دادم تو مشتم دیگه کیرم میخواست بترکه کلش بسـ.که خون جریان پیدا کرده بود یکم فشارو بیشتر کردم حس کردم نفسش ریتمش عوض شد و بریده بریده اومد بیرون خشکم زد ولی اصلا مانعم نمیشد از پشت کیرمو چسبوندم به کونش اوووف ابم میخواست بیاد و همینجوری سراب ازش میریخت یکم کیرمو رو کونش بالا پایین کردم دیدم فایده نداره دلش بدجوری هوس کوص داره دامنش که از این نرم ها بود بیشتر حـ.شریم میکرد دامنشو تصمیم گرفتم یکم بدم بالا سانت به سانت دادم بالا رسید به زانوش که اجازه نمیداد بیشتر بالا بره یهو یه تکونی خورد که قلبم وایساد دامنشو داد بالا و شروع کرد رونشو خاروندن و تو همون حالت ولش کرد نمیدونستم بیداره خوابه عکـ.س العملش چیه واقعا و کلی هیجان داشت و ترس وای داشتم چی میدیدم یه لاپای فوق س.ک.سی که چقدر قشنگ تراشیده شده بود انگار ..
Show all...
👍 6
Sign in and get access to detailed information

We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!