cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ترانه بهشتي

من یك زنم ... زنی از بی نهایت... زنی خالق خالق تو !خالق عشق! خالق اشک!... رنگ نگاهت, صدایت همه از من است پس مرا انکار نکن انکار من انکار وجود توست... 👸🏻 اینستاگرام:mahbubehalinia ارتباط با ادمین : @mermaid_alo

Show more
Iran359 507The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
153
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

سلام دوستان خانم علی نیا متاسفانه به کانال دسترسی ندارن و مجبور شدند کانال جدید بزنن لینک کانال جدیدو میذارم بزنین رو لینک و وارد کانال جدید بشین لینک👇:‌‌ https://t.me/mahbubehalinia
Show all...
Mahbubehalinia

من یك زنم ... زنی از بی نهایت... زنی خالق خالق تو !خالق عشق! خالق اشک!... رنگ نگاهت, صدایت همه از من است پس مرا انکار نکن انکار من انکار وجود توست... 👸🏻 اینستاگرام:mahbubehalinia ارتباط با ادمین: @melina_alo

Show all...
Show all...
Show all...
#استوری @taranebeheshti
Show all...
#بی_کلام @taranebeheshti
Show all...
چشمان مستم دیدنت را آرزو داشت لب های من بوسیدنت را آرزو داشت دستان من لمس تن و درآسمانت ذوقِ ستاره چیدنت را آرزو داشت لبهای من سَرمستیِ مینایِ وصل و بَد مستیِ خندیدنت را آرزو داشت ای افتاب نیمه شب ، آیینه ی جان تا صبحدم تابیدنت را آرزو داشت فرهادِ من شیرینِ سیبت گونه هایش بوسیدن و بوییدنت را آرزو داشت همبال من تا بیکرانها اوج گیری مهتاب هم بالیدنت را ارزو داشت . . به قلم زیبای دوست نازنینم : #آرزو_خلیل_زاده گوینده: #محبوبه_علی_نیا @taranebeheshti
Show all...
من دلتنگ روزهایی‌ام که کودکان چند ساله‌ای بودیم و برای هم، وقت داشتیم. روزهایی که از کم و کاست زندگی غافل بودیم و با دو وعده شیطنت و چندتکه آبنبات رنگی، حالمان تعدیل می‌شد و غم‌هامان از لبخندهامان تفکیک. دلتنگ روزهایی‌ام که از حال هم خبر داشتیم و جویای احوال هم شدن اینهمه مقدمه لازم نداشت. حالا برای سراغ هم را گرفتن هم وقت نداریم، که وقت داریم و می‌ترسیم، از واکنش‌ها و برداشت‌ها و برخورد‌ها می‌ترسیم. می‌ترسیم آدمِ روبرومان به اندازه‌ی هزارسال نوری عوض شده‌باشد، که رفیق دیروزمان، بیگانه‌ی امروز باشد و عزیزِ دیروزمان، غریبه‌ی فردا... که حالا هرکداممان گوشه‌ای از این جهان، تنهایی‌مان را بغل گرفته و تظاهر می‌کنیم خوبیم. من دلتنگ روزهایی‌ام که هیچ آدمی برای پرسیدن حال هیچ آدمی دنبال کلمات مناسب نمی‌گشت، که همین "سلام حال شما" کفایت می‌کرد، برای روزهایی که هیچ‌کس هیچ برداشت بدی از رفتار و حرف‌های هیچ‌کس نداشت... من دلتنگ روزهایی‌ام که بدون تکلف، از هر فاصله‌ای کنار هم بودیم و از هم خبر داشتیم... روزهایی که هنوز معاشرت با آدم‌ها اینهمه سخت نشده‌بود. به قلم:#نرگس_صرافیان_طوفان گوینده:#محبوبه_علی_نیا @taranebeheshti
Show all...