cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

رومان ✍🏻های من👸🏻

کانال‌ رومان های من اولین کانال پخش رمان های هراتی و منبع بهترین رمان ها به لهجه خاص و زیبای هراتی فقط در اینجا از خواندن رمان های هراتی لذت ببرید❤ t.me/DuBiti_Harati https://t.me/BiChatBot?start=sc-423964-G0f9Uxp

Show more
Advertising posts
2 695
Subscribers
+1124 hours
+647 days
+19330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

خدایا ایقذر استخوان بری شکست داریم چری دل ما؟؟
Show all...
👍 6😭 6 1
با صد هزار زخم زبان زنده ام هنوز گردون گمان نداشت به این سخت جانی ام🖤
Show all...
👍 8
#پناه #Part_25 (پناه) از خاو وخیستم دست رو خو بشوشتم موها خو شونه زدم ساعت نگاه کردم ساعت ده بود امشب مهمونی بود دگ رفتم پلاستیک لباسا خو وردیشتم یک کت سیاه تا بالا زانو بود که رویو طرح پوست مار بود خودی یک بلیز و یک شلوار. راسته شال سیاه حریر سر کدبند زدم و رفتم پایین سلام بلند و بالایی دادم و مشغول صحبت خودی مادر و نرگس خانوم بودم نرگس خانوم: پناه جو مه: جانم +میشه همو پلاستیکا از در سرا بگیری مه : باشه شال پوشیدم خودی شنل سیاه رفتم بیرون همیته قدم زده میرفتم تا که به دم سرا رسیدم با دیدن جای خالی گلدون ها با تعجب گفتم مه: کاکا ولی؟ از اتاق نگهبان بیرو امده گفت +جان دخترمه😳 مه: گلدون ها کجایه +چی..چیزه پناه جان...امروز...یعنی اتفاقی گلدون ها تو شکستن😔 مه:چ...ی چی؟ +صبح که امدم آقا آراد خوذی موتر زده بودن به گلدونا نا فهمی و گلدون ها شما شکستن غم تمام وجود مر گریفت مه : کاکتوس..کاکتوس من چی؟ +اوهم شکست! حیرون بموندم گل نرگس مه کاکتوس مه آراد چری ایته کردی🙂 هیچی نگفتم و پلاستیکا پیاز کچالو گریفتم و به سمت خونه رفتم داخل خونه شدم پلاستیکا گذیشتم داخل آشپزخونه خواستم برم مادرمه: پناه خوبی؟ به مادر خو دیده گفتم مه : آراد صبح هر سه گلدون مر شکسته خودی موتر نافهمی🙂 مادرمه: چی😳 نفس عمیقی کشیدم و گفتم مه : اگر میفهمید چیقذر گل ها به مه ارزش دارن هیچوقت او کار نمیکرد🙂 به طبقه بالا رفتم در اتاق خو بستم نشستم رو تخت غم مر گریفته بود هر سه گلدون یکی کاکتوس بود که کادو بود یک گلدون خوردی بود که نواسه خاله نرگس داده بود دوتا دگ هم از خود مه بود ای کاش ایته نمیکردی...
Show all...
👍 12🥰 2 1
#پناه #Part_24 اوووففف چی رقم خونه برم مه هر وقت گریه میکنم چیشما مه مث کاسه خون میشه رفتم لب حوض آبی به صورت خو زدم و به سمت گوشه باغ رفتم که چراغ بود گلدون ها گذیشته بود رفتم پیش گلدون گل نرگس خو زانو زدم و گفتم مه: امشب نگین خیلی دل مر شکست .‌.. برگیو نوازش کردمو و گفتم مه : تو میفهمی هر وقت خیلی بشکنم گریه میکنم...امشب هم گریه کردم اشک خو پس کردم و بوسه به گل خو زدم و گفتم: حداقل تو هستی گل مقبول مه🫠🌸 به سمت خونه رفتم و مادر و بابامه خاو بودن مه هم به اتاق خو رفته بعد از تبدیل لباسا خو خاو شدم ._&_&_&_&_&. (آراد) صبح از خاو وخیستم دست و رو خو بشوشتم و لباس ها افغانی که به خو دوخته بودم خودی کت بر خو کردم رو به آینه ایستاد شدم چیقذر شکسته شده بودم؟ دسته مو سفید خور شانه کردم و موها خور حالت دادم وقتی خودخور میبینم یادم از شبایی میایه که تا صبح بوکس کار میکردم و یکی از راه ها تخلیه اعصاب مه باشگاه بود کج خندی زدم آراد: حداقل اندام ما کو خیلی خوبه به افکار خو پوزخندی زده عطر زده بیرو شدم کریمه خانوم طبق معمول صبحانه حاضر کرده بود ولی مه اشتها ندیشتم و قهوه تلخ ماستم به شرکت میخوردم سوار موتر شدم حرکت کردم دو بوق زدم که محمد دره وا کنه هی پیش میرفتم که صدا شکستن آمدن چیشم بسته کردم مه : خدایا ایی چیه دگ یارب از موتر پایین شدم که سه تا گلدون شکسته دیدم محمد : بابیلااااا😰 مه : چکاره خوب سه تا گلدونه دگ محمد: آراد خان اینا گلدونا پناه خانم هستن😱 پوزخندی زده گفتم آراد : چه بهتر! و سوار موتر شدم و دوباره از رو گلدون ها تیر شدم!
Show all...
👍 4 1
#پناه #Part_23 (آراد) بد رقم پناه رو مخ مه میرفت! اگر آراد دو سال پیش بودم مطمعنم که تلافی میکردم اما حالی حوصلیو ندارم لجبازه لجبازه... مث او لجبازه... کله شق ... لعنت به تو پناه که یادمه میاری! (پناه) هموته رو مبل شیشته بودم صدا فین فین دخترا گوش میکردم الا دگ بموردم یک فیلم عاشقانه دو ساعته بزدن سه ساعته گریه میکنن کاسه پر از جواری گذیشتم رو میز شال خو درست کرده گفتم مه : بسه دگ بمردین از بس فین فین کردین😐 آلیه: ندیدی ایشته بکشت بچه گر😭 آرزو: ایی کو قلب نداره🥺 نگین: دختره اسم بچه خورم انتخاب کرده بود🥺😭 باز گریه کاکامهران: دخترا بسه دگ انی فیلم هم خلاص شد😐 سهیل: اما خیلی غمگین بود مه: گریه کن توهم تکمیل بشیم😂 صابر: 😂 خلاصه اشکا خو پاک کردن آراد نصفه فیلم وخیست برفت اتاق خو خاطری کار کنه😐 دور بر جمع کردیم آلیه و آرزو امشب همینجی بودن صابر و سهیل هم رفتن خونه خو مه و نگین هم جمع میکردیم هموته داخل اشپزخونه بودیم نگین: امروز چی گپ شده بود پناه؟ حوصله مقدمه ندیشتم همه چی بریو بگفتم مه: خلاصه ایی بچه توهم میزنه نگین: اما خوب... مه : اما خوب که چی نگین نفس عمیقی کشید و گفت نگین: تور درک میکنم در سن هستی که نیاز به توجه داری ولی لازم نیه که ایته کارا بکنی آراد اصلا به کسی توجه نمیکنه بیخودی خور زحمت ندی هیمته بمونده بودم🙂 حیرون بودم نگین ایی گپ زد؟ شناخت ازو از مه همینه؟ سکوت کردم... بد رقم سرم بد خورد خیلی بد مه : دلم نمایه رابطه دوستی خور خودی تو از بین ببرم اما خوب اوته که فکر میکنی مر نشناختی🙂 وخیستم و بیرون شدم از خونه نا...! از پله ها پایین شدم هی راه میرفتم که ناگهان بغض مه شکست مه از نگین انتظار ندیشتم حدس مه درست بود او به آراد حسی داره وگرنه توهین ها آراد هم بریو بگفتم اما او چی گفت؟ دستی به صورت خو کشیدمو گفتم مه: گریه نکن پناه تو کلا از رفیق شانس نداری ...
Show all...
👍 7 3
#پناه #Part_22 آراد: میفهمی خیلی رو مخی؟ مه : ها دگ مثل شمانم😊 آراد : خیلی پررویی خاطری دختری مراعات تو دارم مه : خوب بلکول ندیشته باش چیکار کرده میتوینی؟ هوم؟😡 آراد دو قدم جلو آمد که یه قدم عقب رفتم😐 آراد پوزخندی زده گفت: آراد : جواب خو بگرفتی؟😏 مه : برو بابا دگ😕 خواستم برم که دست مر کش کرد آراد: سی کن خانم خانما ، گپ زدن خو بفهم هیچکس اینجی با مه بی احترامی(دست مه فشار داد)گپ نمیزنه! مه: بم خاکی که گپ نمیزنی حمالی بگیر دست مر خورد کن بشکن اما مه خودی تو آدم کنار نمیام😡 تعجب کرده بود از ته چشمایو معلوم بود اما خدایی عجب چشمایی دیشت😳🌱 ای مرگ😡 دست خو کشیدم و برفتم بیرون از دهلیز طرف آشپرخونه رفتم گلاس آوی خوردم مه: کصافت بچه خرس مثل آتش داغ شده بودم😳 خجالت...😕 مه : ایشش ولش دگ😒
Show all...
3👍 1😁 1
#پناه #Part_21 بابا: هله دختر وخی که بریم سری تکان دادم مرغ بابامه یک پا دیشت خودی یک معذرت خواهی کو قیامت نمیشه رفتیم خونه بی بی جان داخل خونه نا شدیم که دیدم نگین رو مبل شیشته بود و خودی کاکا مهران و آراد گپ میزد یادمه از گپا آراد آماد بنظرم به نظر ازو فقط مه دنبال توجه ام😐 برو بابا به مه چی😡 بابا : سلام جوونا کاکامهران : به برار ایشتنیم ایشتنی جوجه بابا : خوبم برار مه : بخدا کاکا مهران ادم حیرون میمونه ایی جوجه گفتن شما خیلی بده مه که نسبت به سن خو بزرگتر هم دیده میشم😐 کاکا مهران: تو پیش کاکا خو جوجه ایی😂❤️ هیچی نگفته رفتم پهلو بابا خو شیشتم آراد هم کج کج سی میکرد بابا: کجاین مادر وبابا کاکامهران: خودی سمیه شام برفتن که خیراتی ها بدن امشب نمیاین به ده هستن بابا : خوووو پناه جان😊 مه: بله بابا: هله بچیم 😊 رو خو طرف آراد کردمو گفتم مه : آراد خان خیلی میخشین امروز بدون هیچ دلیلی خاصی به رو شما آو ریختم گرچه شماهم بریختین ولی خوب مه میبخشم😁 بابا: 😳 نگین:😕 کاکا مهران:😂(کلا ایی کاکامه همیشه میخنده😂) آراد: خیره مشکلی نیه البته چون بابامه شیشته بودن وگرنه باز یک چیزی میگفت😐 بابا: خوب گپ خلاص شد بریم پناه وخیستم که برم نگین: نرو پناه حالی سهیل و صابر و آلیه و آرزو میاین فیلم میبینم به طرف اراد نگاه کردم خوش ندیشت بیعضو اینجی باشم مه : نه نمایه مه میرم باشه دگ فرصت کاکا مهران: باش دگ پناه ناز نکن مه : آخه مه کی ناز کردم😡 بابا: پس تو باش مه میرم شب خوش😊 بابامه برفتن و کاکا مهران خودینا بیرو شدن نگین : مه برم یک زنگی به آلیه بزنم ببیینم کجاین برفت اوهم به آراد دیده گفتم مه : کج شد چیشما تو ادل نگاه کن😐
Show all...
👍 2 1😁 1
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ سلام به همگی خوبین تیارین خوشحالین بتابین هیچی حالم خوب نیه دلم خیلی شکسته کسی ک از خودم بیشتر دوسش داشتم عاشقش بودم یک ساله منتظرش بودم امشب به همیشه خیلی ازم دور شد هیچی تحمل دوریو ندارم دعا کنین خدا صبریو بمه بده انشاءالله بخیر برگرده 😭😭😭 انشالله
Show all...
💔 6 2👍 1
راست میگن پریسا جان امویی که گفت آیفون خو میدم به تو بداد 😂😂😂توبه کردم نی نداده هنوز مه ماعطلم😒😂
Show all...
سلام پریسا جان خوبین امی گپ آیفون سیزده شما به کجا رسید 😂😂😂 علیک سلام دگ 17 روز به تفلد مه بمونده دگ مه منتظر سوپرایز ها شما هستم😔😂
Show all...