cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

گــــــــ💦ـــــــس🔞♨️

#هات #داغ #س_ک_سی #جذاب #دختر #پسر پارت گذاری همه روزه غیر از جمعه ها

Show more
Iran32 214The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
8 043
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

_برگرد این‌شیافو بکنم پشتت زدم زیرگریه همیشه مجبورم میکرد لخت مادرزاد جلوش وایسمو هرجور که میخواست باهام رفتار میکرد... _توله سگ آروم بگیر نمیذارمش. یجوری نگاش میکنه انگار ک..ر خر تودستمه. بگیر بتمرگ.عادتای جدید‌ یادگرفتیا.فکر نکن حواسم نیستا. حیف که دوستت دارم. ناخودآگاه گفتم:چی گفتین؟ _به تو ربط نداره چی گفتم. بگیر بخواب. دوباره گفتم: من شنیدم ولی... سیلی محکمی به باسن لختم زدوگفت:اینم شنیدی؟میخوابی یابرم همون شیافوبیارم بذارم توت؟؟ https://t.me/joinchat/AAAAAFE8gvTmeRnw--0aRA به علت باز بودن بیش از حد رمانش ادامشو اینجا گذاشتم😱☝️
Show all...
ناز کوچولوش رو اروم با انگشتم لمس کردم.از ترس نازش نبض میزد. _هیشش...جونم جوجو؟ این چیه زیر دستمه هوم ؟ چرا داره تکون میخوره؟ ترسیده؟؟ بیشتر خمش کردن تا خوب تو دستم باشه. _جوجوی من باز کنه پاهاشو.. بیتوجه به حرفم سعی داشت پاهاشو جفت کنه و اشک میریخت.با همون دستی که روی نازش بود یکمی پاهاشو فاصله دادم و با عصبانیت گفتم: حرف گوش ندی با درد تمومش میکنما کمند. میدونی که لجبازی دوست ندارم... https://t.me/joinchat/Qsv4yKAYwvNOWYCf اخرین باره لینکشو میزارم https://t.me/joinchat/Qsv4yKAYwvNOWYCf یه رمان فول هات 💦بدویین😈💦 پارت جدید میخوام بزنما بدویید
Show all...
#گس۱۲۳ چندین هفته گذشته بود و با کمک دکتر تونسته بودم بهبودی کامل و دریافت کنم. با به یاد اوردن گذشته خیلی اذیت میشدم شبا کابوسای متعدد میدیدم و هیچ جوره درمان نمیشد. از پسر عموم یا همون داداش شیری هیچ خبری نداشتم نه تنها من بلکه همه ازش بی خبر بودن. مامان میگفت امشب قراره برای من خاستگار بیاد ولی خب من برام مهم نبود و اهمیت نمیدادم فقط میخواستم برم جایی که هیچکس نباشه و من تنهایی زندگی کنم. تا یکم بتونم با شرایط کنار بیام.رو تخت دراز کشیدم و زل زدم به سقف،به تمام اتفاقاتی که تا الان افتاده بود فکر کردم. جدایی.تصادف.بی تفاوتی خانواده.سرد شدن ارتباطات.دوری و........ امشبم که قوز بالا قوز اخه این خواستگار دیگه از کجا دراومد یهویی از آسمون تلپی واس من خواستگار نازل شد اونم با این شرایط.
Show all...
اندامشو تو مشتم گرفتمو زیر گوشش گفتم: چموش بازی در بیاری بدتر میکنم باهاش ور میرفتمو بدترتحریک میشدم.کامل لباساشو درآوردمو خوابوندمش رو زمین. همینجور با دستم باهاش ور میرفتم و انگولکش میکردم.با تمام ترس و لرز و گریه هاش تحریک شده بود و بین پاش خیس بود.خودمو تنظیم کردم و زیرگوشش لب زدم:اولو اخرحجله ات همینجاست.. دوطرف کشاله ی رانشو بادستام بازکردمو آروم شروع کردم....برش گردوندم به پشتش باز نگاهی انداختم.‌خوش آبو رنگ بود.باید لذتشو میبردم... https://t.me/joinchat/AAAAAEkAXbJf3bte9oKbWQ #تجاوز_توجنگل 🔞🔞 #پارت_جدید_زده
Show all...
- درد داری آهو ؟ آروم زیر دلمو نوازش کرد نفسش خورد به لبام _باز ميخواي؟ گريه ام گرفت _آره! گوشه ي لبمو بوسيد : _ شل کن _ درد میگیره باز خان‌زاده ؟ _ اگ شل كنى نه _ ميترسم _ قول ميدم اروم باشم پاتو وا كن .... پاهامو جمع كرده بودم عصبى شد به شدت از هم وا كرد پام و خودش رو با يه ضرب ....🔞🙈👇 https://telegram.me/joinchat/UNPtAkq6aDZsqJ8e آموزش شب زفاف از پارت 1تا پارت 20💦🙈
Show all...
_لباساتودربیارو روی مبل دراز بکش. اول پاهام قفل کرده بود از ترس.اما الان بی اراده کارایی که میگفت انجام میدادم. سمت مبل رفتمو روش دراز کشیدم.چیزی حالت زیرانداز زیر پهن کرد.نمیفهمیدم اینا برای چیه ؟؟زیر پام نشست و دستشو سمت شور*تم برد. با قرار گیری دستش روی کش بالای شور*تم ناخوداگاه به مچ دستش چنگ زدم.بدون اینکه دعوام کنه یا تنبیه ام کنه، چیزی که همیشه فکر میکردم ددی ها موقعی که لیتلی کاری که خواستن انجام نده ؛ تنبیه اش میکنن، اما اون در کمال آرامش مچ دستمو گرفت و روی شکمم گذاشتش. _ دستت از اینجا تکون نمیخوره. شور*تمو پایین کشید و پایین مبل انداخت.به رون پام چنگ‌ زد و از هم بازشون کرد.... https://t.me/joinchat/V_q8QC8gUXKckwCQ #ژانر_ددی_لیتل اخرین باره لینکشو میزارما 😈💦
Show all...
ناز کوچولوش رو اروم با انگشتم لمس کردم.از ترس نازش نبض میزد. _هیشش...جونم جوجو؟ این چیه زیر دستمه هوم ؟ چرا داره تکون میخوره؟ ترسیده؟؟ بیشتر خمش کردن تا خوب تو دستم باشه. _جوجوی من باز کنه پاهاشو.. بیتوجه به حرفم سعی داشت پاهاشو جفت کنه و اشک میریخت.با همون دستی که روی نازش بود یکمی پاهاشو فاصله دادم و با عصبانیت گفتم: حرف گوش ندی با درد تمومش میکنما کمند. میدونی که لجبازی دوست ندارم... https://t.me/joinchat/Qsv4yKAYwvNOWYCf اخرین باره لینکشو میزارم https://t.me/joinchat/Qsv4yKAYwvNOWYCf یه رمان فول هات 💦بدویین😈💦 پارت جدید میخوام بزنما بدویید
Show all...
#گس۱۲۲ نگاهی به آراز انداختم که سرشو پایین انداخت چیزی نگفت با سرگیجه بلند شدم و خواستم راه برم که چشمام سیاهی رفت با تکیه به مبل تونستم تعادلمو حفظ کنم پا تند کردم از خونشون بیرون زدم هر چیزی که میومد جلو چشمم یاده رادین میوفتادم.نمیتونستم که از یاد ببرم. اونهمه خاطره رو.از خونه و اون عمارت بیرون زدم وسط خیابون بودم که نور ماشینی به خودم اورد ولی خب خیلی دیر فهمیدم و پرت شدم رو زمین سرم درد میکرد و چشمام تار میدید. *3 ماه بعد****** 5 هفته بود که هشیار شده بودم تقریبا حافظمو بدست اورده بودم.تقریبا میشناختم بعضیا رو.تنها چیزی که تو ذهنم بود یه تصویر مبهم بود که توی کابوسامم بود. میخواست بیاد سمتم ولی از کناره ها یه چیزی مانعش میشد .نمیتونستم به یاد بیارم.خیلی درد بدی بود نصف دکترارو رفته بودم همشونم یه چیز تحویل میدادن "چند ماه دیگه خوب میشه" فقط نمیدونم تا کی؟؟؟
Show all...
❌خانم ها بدور از چشم همسر این داستان رو بخونید 😱👇 https://t.me/khanume_nemune/33942 https://t.me/khanume_nemune/33942 تا صبح حذف میشه عالیه از دستش ندید 👌
Show all...
🔞 رمان داغ و ممنوعه #عشق_به_رنگ_صورت 💦💦 رادین من از عمل میترسم...توروخدا رادین روی زانوم رو بوسید و گفت: بازکن پاتو...تاخوبت کنم... پامو ازهم باز کردم که دستمال خیسی روی بدنم کشید و #لرزی_کردم... رادینم این لرزشو فهمید و فقط لبخندی بهم زد و انگشتشو روی پایین تنم گذاشت و اروم حرکت داد... حس خوبی بهم دست داده بود... که لبمو گزیدم رادین چیکارمیکنی...خوب شد؟ رادین تیشرتشو از تنش کند و بطریه اب رو کامل سرکشید... برگشت و سریع سمتم اومد که از ترس جیغی کشیدم که دو طرف پاهام رو باز کرد و با زبونش.... ادامه رمان در لینک زیر👇👇👇 درضمن جنبه نداری نیا🔞💦💥 https://t.me/khanume_nemune/33942 https://t.me/khanume_nemune/33942
Show all...
6554.gif.mp40.68 KB
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.