cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

اتحادیه‌ی ابلهان

خِرَد و فامیل‌های وابسته! ‌ نادوستیِ شما با خویش، تنهایی را برای شما زندان می‌کند. «فردریش نیچه» ‌‌ ‌ ‌Telegram: @AConfederacy_of_Dunces

Show more
Advertising posts
2 134
Subscribers
+224 hours
+77 days
+9630 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

‌‌ #تازه‌ی_نشر کتاب «دیوید کاپرفیلد» اثر «چارلز دیکنز»، ترجمه‌ی احد علیقلیان، نشر مرکز، چاپ اوّل: ۱۴٠۳، قطع رقعی، جلد گالینگور (سخت)، قیمت: ۹۸۵.٠٠٠ تومان. ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ـ‌ نهصدوهشتادوپنج هزار تومان. ‌ ‌‌‌
Show all...
💔 4😢 1😍 1
‌ دمای هوای شبانکاره دشتستان (استان بوشهر)، ۵۳.۲ درجه. ـــ‌ هوای دوزخی :((( ‌ ‌ ‌
Show all...
🤯 9🔥 3
‌ سی روز طول کشید تا از روسیو گرانده¹ به دلِ مارسلا برسم، و در این سفر مرکَب من نه توسن چشم‌بسته‌ی تمنّا، که درازگوش حیله‌گر و سرسخت شکیبایی بود... . [ ماشادو دِ آسیس || خاطرات پس از مرگِ براس کوباس | ترجمه‌ی عبدالله کوثری / نشر مروارید / ص۷٠ ] @AConfederacy_of_Dunces ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ¹ــ‌ Rocio Grande، نام یک مکان. #ماشادو_د_آسیس #خاطرات_پس_از_مرگ_براس_کوباس ‌ ‌
Show all...
😍 4👏 2
Photo unavailableShow in Telegram
Show all...
👍 3
‌ از کجا رسید به کجا!! :)) هنر ماشادو دِ آسیس/_♡ ‌‌ ‌
Show all...
7
‌ هفده ساله بودم، سعی می‌کردم به دنیا و به خودم بقبولانم که پشت لب بالایم سبیلی هست. چشم‌هایم، روشن و مصمّم، اصیل‌ترین نشانه‌ی مردی‌ام بود. از آنجا که رفتار کم‌وبیش پُرنخوتی داشتم، مشکل می‌شد فهمید که آیا کودکی با اداهای مردانه‌ام یا مردی که ادای بچّه‌ها را درمی‌آورد. در هر حال، جوانکِ خوش‌قیافه‌ای بودم، خوش‌قیافه و گستاخ، که چکمه پوشیده و مِهمیز بسته، شلّاق در دست و خون در رگ، بر توسنی سرکش و بادپا، درست مثل اسب چکامه‌های قدیمی، که رومانتیسم در قلعه‌های قرونِ وسطیٰ پیدایش کرد و آن را در خیابان‌های قرنِ ما سر داد، به‌تاخت وارد زندگی شده بود. رومانتیک‌ها آن‌قدر آن اسب بیچاره را دواندند که دیگر رمقی برایش نماند و افتاد توی جوی خیابان، و رئالیست‌ها همان‌جا پیدایش کردند، آن هم به چه وضعی، تمام گوشت تن‌اش را کرم خورده بود. آن‌ها از روی دلسوزی بلندش کردند و آوردنش توی کتاب‌های خودشان. [ ماشادو دِ آسیس || خاطرات پس از مرگِ براس کوباس | ترجمه‌ی عبدالله کوثری / نشر مروارید / ص۶۷ ] @AConfederacy_of_Dunces #ماشادو_د_آسیس #خاطرات_پس_از_مرگ_براس_کوباس ‌ ‌‌
Show all...
👏 5😍 2
‌ زمان به لحظه‌ای که دارد می‌گذرد علاقه‌ای ندارد، چیزی که برایش مهّم است لحظه‌ای است که دارد می‌آید. لحظه‌ی نوزاده قوی است، شاد است، فکر می‌کند ابدیّت را در آغوش دارد، امّا چیزی که با خود می‌آرد مرگ است و مثل همه‌ی لحظه‌های پیش از خود نابود می‌شود... . [ ماشادو دِ آسیس || خاطرات پس از مرگِ براس کوباس | ترجمه‌ی عبدالله کوثری / نشر مروارید / ص۴۴ ] @AConfederacy_of_Dunces #ماشادو_د_آسیس #خاطرات_پس_از_مرگ_براس_کوباس ‌ ‌
Show all...
👍 5
00:24
Video unavailableShow in Telegram
‌ اون چیزی که حدّی نداره خریّته، خریّت! @AConfederacy_of_Dunces قسمتی از سریال #دایی_جان_ناپلئون به کارگردانی #ناصر_تقوایی (۱۳۵۵) ‌ ‌ ‌ ‌
Show all...
7.79 MB
👏 3 2🤣 2
‌ (-_(-_(-_-)_-) ‌ ‌
Show all...
3👍 1👏 1😁 1
‌ ⛔️ برای احترام به کسی که برای شما تولید محتوا می‌کند، مطالب را برای دیگران یا در فضای خودتان، "کپی‌پیست" نکنید. لطفاً فوروارد کنید!🙏 ‌ ‌‌
Show all...
👏 11👍 4 3😢 3🥰 1🤯 1😐 1
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.