cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

فرهنگ و اندیشه

فرهنگ و اندیشه صرفاً در زمینۀ تطابق اساطیر و تاریخ مدون باستانی مربوطه و ریشه یابی نامهای تاریخی و جغرافیایی است و در آن علاقه ای به وارد شدن در مباحث احساسی خوب و بد دینی و سیاسی نیست جواد مفرد کهلان

Show more
Advertising posts
284
Subscribers
No data24 hours
+27 days
+830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

معنی شام شام هندوایرانی به معنی عصر است: सायम् adverb sAyam in the evening شام عربی به معانی چپ و سرخ است. شام به معنی سرخ به تقریب معنی نام باستانی فینیقیه (سرزمین ارغوانی) به نظر می رسد.
Show all...
معنی ابزار اوستایی جمشیدی سوورا و اشترا سوورا به صورت سورنگه (تونل) در سنسکریت اشاره به نی یا شیپور دارد: सुरङ्गा f. surangA tunnel اشترا در اوستایی و اسیدهارا در سنسکریت به معنی خنجر و شمشیر هستند: असिधारा f. asidhArA edge of a sword
Show all...
[email protected] نام و نشان منصور حلاج و مانی بن فتق ملقب به منجی همخوانی دارند مطابقت لقب منجی مانی با منصور: منصور. [م َ] (ع ص) نصرت یافته. (مهذب الاسماء). نصرت و یاری داده شده. (آنندراج). یاری کرده شده و نصرت کرده شده. و حمایت شده و پناه داده شده از جانب خداوند عالم. (ناظم الاطباء) مطابقت نام و نشان پدر: حلّاج. [ح َل ْ لا] (ع ص) کسی که پنبه را از پنبه دانه جدا کند. (غیاث) (آنندراج). پنبه زن. (مهذب الاسماء). نداف. فتق. [فَ] (ع مص) شکافتن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). ضد رتق. || شکافتن دوخت های لباس تا تکه های آن از هم جدا گردد. چنانکه علی میرفطروس آورده، هُجويرى می گوید: -«… من ۵۰ پاره تأليف حلّاج را بديدم اندر بغداد و نواحى آن و بعضى به خوزستان و فارس و خراسان…و من گروهی دیدم از مَلاحِده به بغداد و نواحی آن که دعوی تَوَلَّی' (دوستی) بدو داشتند و کلام وی را حجّت زندقۀ خود ساخته بودند و اسم حلّاجی بر خود نهاده بودند.» یعنی منظور از حلاّجی (منسوب به حلاّج/فتق) خود مانی و پیروان وی در عهد اعراب بوده اند و زنادیق مانوی، مانویت را با نام حلّاجی گری بروز کرده بوده اند. چون داستان جریان اعدام آنها مشترک است و دلیل خاصی بر اعدام سخت منصور حلّاج ارائه نمیشود. مانی و زند: علی بن حسین مسعودی که در سال ۳۴۶ خورشیدی درگذشت، در مروج الذهب، در سخن از شاپور یکم از پدید آمدن مانی یادکرده، می‌نویسد، اسم زندقه با مانی پدید آمد و از کلمه زند که تفسیر اوستاست درآمده است، پیروان مانی را زندی گفتند برای اینکه دلبخواه خود اوستا را تأویل کنند. کلمهٔ زند به معنی تفسیر اوستاست. زنتی در خود اوستا به معنی شرح و تفسیر یا گزارش، بسیار بکار رفته و مشتق است از مصدر «زن» که به معنی دانستن و شناخت است. «زنتی» یا «آزنتی» در گزارش پهلوی اوستا، به زند گردانیده شده است. بسیاری از نویسندگان زنادقه را از پیروان مانی دانسته و خود مانی را زندیق خوانده‌اند. در تاریخ طبری و ترجمهٔ فارسی آن تاریخ بلعمی چنین آمده است «مانی زندیق در زمان شاپور یکم بود و بیرون آمد و زندقه آشکار کرد.» قرن‌ها پیش از این نویسندگان، مورخ ارمنی، ازنیک که از معاصرین ساسانیان است، از زندیک‌ها سخن می‌دارد. ازنیک کتاب خود را در میان سال‌های ۴۴۵ تا ۴۴۸ میلادی تألیف کرده و از عقاید دینی فرق زرتشتی زمان خود بحث می‌کند و از زندیک‌ها یعنی پیروان آیین مانی نام برده است، بنابراین کلمه پهلوی زندیک در روزگار خود در ساسانیان به مانویان اطلاق می‌شد. در قرون اولیه اسلام زندیق به مانوی و به همهٔ کسانی که دین‌ناباور و دهری یا مخالف اسلام بودند، اطلاق می‌گردید. روزبه دادویه معروف به ابن مقفع در سال ۱۴۰ هجری خورشیدی به گناه زندقه یعنی پیروی از آیین مانی، در بصره به فرمان ابوجعفر منصور دومین خلیفه عباسی در تنور سوزانیده‌شد.
Show all...
Utgårda Loke är slavernas Veles Utgård är Ukraina (sidlandet) som dess gud har varit Veles (han med vargskin) och binamnet Skrymer till Utgårda Loke har egentligen inte betytt den stor vuxne utan den skrämmande. Då har Utgårda Loke varit Utgårda lyke dvs, Ukrainas varg. Enligt myten Utgårda Loke ger en lyckosam tävling mot guden Tor och hans följeslagare. لوکهٔ باغ کناری همان وِلس خدای حیوانات اسلاوی است لوکهٔ باغ کناری که در اساطیر اسکاندیناوی مسابقهٔ موفقیت آمیزی مقابل تور و همراهانش میدهد وِلِس خدای گرگ سیمای اسلاوهای سمت اوکراین بوده است. چون باغ کناری معنی نام اوکراین است که مردم باستانی آن پرستندهٔ خدای گرگ سیمای وِلِس بوده اند. خود نام لوکه در اینجا به جای لیکوس یونانی به معنی گرگ است.
Show all...
اتیمولوژی بیابان وی-آپان پهلوی به همان معنی محل منسوب به بی آبی است: مطابق لغت نامهٔ دهخدا: بیابان. (اِ مرکب) پهلوی «ویاپان»۞، سمنانی «بیه بون»۞، سنگسری «بیه بن» ۞، سرخه ای «بیه ون» ۞، شهمیرزادی «بیه بون»۞، بی آب و علف، لاسگردی «بیه بن»۞ گیلکی «بیابان» دشت و صحرا. صحرای بی آب و علف. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). به فتح اول هم آمده است و بعضی محققین نوشته اند به کسر اول اصح باشد زیرا که در اصل بی آبان بود یعنی بی آب شونده یعنی صحرای بی آب.
Show all...
معنی نام زلف آباد نظر به وجود خانه های زیر زمینی شهر ویران شدهٔ زلف آباد فراهان آن در اصل ترکیب «زیر پی آباد» بوده است در آن حروف «ر» و «پ» به «ل» و «ف» تبدیل شده اند.
Show all...
مطابقت ناحیهٔ بیت باگای با فردغان فراهان نظر به اینکه آتشکدهٔ ناحیهٔ فردغان فراهان، مزدجان (مز-دغان/فر-دغان، آتشکدهٔ بزرگ) برای مردم ماد بزرگ تقدس بسیار داشته است. این نشانگر آن است که آنجا از عهد دیرین ناحیه ای خدایگانی (بیت باگای) محسوب بوده است. قلعه هایی که به همراه آن نام برده شده اند یعنی کیندائو، کیشّلو و آنزاری مطابق قصبه های خنداب، کمیجان و خنجین واقع در جنوب غرب آن به نظر می رسند.
Show all...
زمرگان (سبرغان) به معنی بنای یادبود: स्मर m. smara remembrance معادل مرزغان آن به معنی محل مرد محترم بوده است: मार्ष m. mArSa honourable man نام بودایی آن استوپا به معانی تودهٔ انباشته و بنای یادبود است: स्तूप m. stUpa heap, Buddhist monument
Show all...
نام باستانی کَرَج در کتیبه های آشوری در دو لشکرکشی تیگلت پیلسر سوم پادشاه آشور به ماد، نام و نشان شهر اوریمزان (وری-میثن، جای واقع در دامنه) با کَرَج (کایَ-رج، مجتمع ردیفها[واقع در دامنه]) مطابقت می نماید: काय m. kAya collection राजि m. rAji row برخی اماکن نامبرده شده در این لشکر کشی ها از این قرار هستند: گیزین کیسی (قزوین)، نیسا (نهاوند، خرمدشت)، بیت ایشتار (بوئین زهرا/اشتهارد)، سیبور (اسفرورین یا سیادهن/تاکستان)، اوریمزان (جای واقع در دامنه، کرج)، رئوسان (محل چشمهٔ با شکوه، ری)، اورننا (ورامین)، نیپاریا (محل آب انبار پایینی، قم)، بوستوس (محل چشمهٔ آبگرم، تفرش)، آریارمی (تپه گیان) و خروسنی (هرسین).
Show all...