cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

دکتر سید محمد جعفر ناظم السادات

Show more
Advertising posts
261
Subscribers
No data24 hours
+17 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

*یادی از دوران دانشجویی در استرالیا و عضویتم در شورای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در سیدنی استرالیا* برای گذرانیدن دوره زبان انگلیسی و دریافت مدرک دکتری، نزدیک پنج سال از بهمن ماه سال ۱۳۷۰ تا همین ماه از سال ۱۳۷۵ در سیدنی استرالیا زندگی کردم. البته به گمانم دولت کمک هزینه سه سال و نیم یا سه سال و سه ماه را پرداخت نمود و یکسال و اندی انرا با هزینه خودم ماندم تا از پایان نامه ام را دفاع کنم. گرچه برخی دانشجویان برای درآمد بیشتر کارهای دیگری هم میکردند، تنها کارم درس خواندن و پژوهش بود. استاد راهنمایم از گرنت خودش و برای انجام کار پژوهشی که برایش انجام دادم اندکی کمک نمود و ماندنم کمی اسانتر شد. دانشجویان ایرانی در دانشگاههای گوناگون شهر سیدنی پنجشنه هر هفته در یک سالن ویژه در دانشگاه نیو ساوت ویلز گرد همایی برگزار میکردند. این دانشگاه دارای بیشترین دانشجوی ایرانی بود. بسیاری همراه خانواده میامدند تا در برگزاری گردهماییهای دل انگیز ان روزها، همراه یکدیگر باشند. در پایان نشست، نان خوشمزه و ماندگار لبنانی که برای ما دوست داشتنی بود، به فروش میرسید. هر کس برای یک هفته از این نانها میخرید تا هفته بعدی بیاید. افزون بر دیدار یکدیگر، نشستهای فرهنگی و سخنرانی نیز برگزار میشد. بسیاری از دانشجویان در تخصصهای خود سخنرانی میکردند و به پرسشهای دوستان پاسخ میداند. بخش فرهنگی انجمن اسلامی برای برگزاری برخی کارهای فرهنگی از کمکهای سفارت ایران در کانبرا برخوردار میگردید. بیشترین دانشجویان ایرانی در استرالیا در شهر سیدنی بودند. در سال سوم یا چهارم ماندنم در استرالیا نامزد عضویت در انجمن اسلامی شدم. یاد دارم که از نامزدها خواسته شده بود که شناسه ای از خود و برخی باورهای دینی را برای دیگران بگویند. در انجا یاداور شدم که باورهای دینی و جهان شناسی ام نیازی به گفتن ندارد. دوستان بر پایه کردارم در این چند سال که برآمده از باورهایم است رای دهند. زبان گرچه میتواند بالاتر از رفتار و کردار جلوه گری کند، ولی بهتر است در کام نگه داشته شود تا همان کردار پایه داوری باشد. به هر روی، پس از برگزاری انتخابات رای بسنده ای اوردم و عضو شورا شدم. پس از آن اعضای شورا بایستی که از میان خود یک تن را رییس شورا میکردند. برای ریاست هم کاندید شدم و رای اوردم. اما این پایان داستان نبود. ادامه دارد
Show all...
*یادمانه ای از سه ده پیش در پیوند با پروژه های سیاسی کارها برای حذف یکدیگر* تا انحا که شنیدم، اقای علی لاریجانی رییس پیشین مجلس برای انتخابات پیش رو، نامنویسی کرده است. دیدم که اقای ضرغامی رییس پیشین صدا و سیما و وزیر گردشگری کنونی، مصاحبه کرده اند و گفته اند که اقای صادق لاریجانی رییس پیشین قوه قضاییه، از اقای طبری (از بلند پایگان قوه قضاییه ان روز و زندانی امروز)، بیجا پشتیبانی میکرد. اینکه این مصاحبه چرا امروز انجام میشود جای پرسش دارد. اقای ضرغامی میتوانست همان زمان که این رفتار ناپسند را میدید علیه آن بشورد. گمان میرود که این مصاحبه نابهنگام، آتش تهیه ای علیه اقای علی لاریجانی برادر آقای صادق لاریجانی باشد. افسوس که در میدان سیاست ما هر کس میاید و ناجوانمردانه به دیگران میتازد و او را از میدان بدر میکند تا نوبت به خودش برسد. اما یادمانه ای که با این مصاحبه اقای ضرغامی، در دلم زنده شد. نزدیک بیست و هشت سال پیش از استرالیا آمده بودم و به دنبال پیدا کردن دانشگاهی دلخواه برای خدمتگزاری بودم. پیشنهادهایی بود که هییت علمی یکی از دانشگاههای خوب دولتی تهران شوم و کاری اجرایی نیز در جایی داشته باشم. پیش از رفتنم به استرالیا، از سوی رییس جمهور وقت بعنوان مدیر نمونه معرفی شده بودم و انگیزه هایی برای کارهای مدیریتی داشتم. برای پیدا کردن محل خدمت مناسب، به جاهایی سرکشی میکردم و با کسانی دیدار داشتم. روزی در یک کانون آموزشی بودم و میخواستم کسی را ببینم. گفتند یک نشست فرهنگی دارند بنشینید تا پایان یابد. در پایان دیدم که شماری که بیشترشان روحانی بودند از نشست بیرون امدند. در دلم گفتم چه زحماتی میکشند برای فرهنگ این سرزمین. هنوز در حال و هوای ان سوی ابها بودم و از دگرگون شدن رفتار سیاسی کاران نوین چندان آگاه نبودم. ان فردی که میخواستم او را ببینم با احترام فراوان، ان آمدگان در نشست را تا پای اسانسور پسواز کرد. دانستم که انها جایگاه بالاتری نسبت به ایشان دارند. شاید از همان پای اسانسور به پیشواز آنها هم رفته بود که من ندیدم. پس از رفتن ان گروه فرهنگی و پیش از انکه گفتگویی داشته باشیم، تلفن را برداشت تا به گمانم، ره اورد نشست فرهنگی را به صدا و سیمای زیر نگین اقای علی لاریجانی آگاهی رسانی کند. گویی آن سوی تلفن هم چشم به راه تلفن ایشان بودند تا بدانند صدا و سیما چه کند. نمیدانم چه کسی در آن سو پشت تلفن بود‌. شاید اقای لاریجانی یا یکی از معاونین ایشان. ان روزها کنفرانس برلین و سخنرانی خانم جمیله کدیور در ان کنفرانس بازار داغی داشت. هدف آن گفتگوی تلفنی نقش صدا و سیما برای بهره برداری از کنفرانس برلین، در بیرون کردن این خانم از میدان بود. دریافتم از گفتگوهای تلفنی ان بود که صدا و سیما با روشهایی که مناسب میداند، با ابروی این خانم بازی کند تا نزد مردم افت شود. این بود دستاورد نشست ان فرهنگ سازان. به گمانم در پی چنین رفتاری بود که خانم کدیور با انکه رای اورده بود، نتوانست به مجلس برود. از همانجا بود که دریافتم بهتر است چشمم را بر کانونهای قدرت در تهران و برخی پستهای پیشنهادی ببندم. به پیشنهاد استاد بزرگوارم دکتر علی اکبر کامگار حقیقی، استاد بخش مهندسی آب، راهی شیراز شدم تا در پشت کوههای باجگاه، در کنار کتابها و مقاله ها در دانسکده کساورزی سرگرم خدمت شوم.
Show all...
*دانشگاه تنها در و دیوار نیست که انرا ببینید، مغزها را دریابید* شوربختانه شمار فراوانی از خرده گیران، نکته پردازان و اندیشمندانی که برون داد مغزی انها دلخواه دستگاه دیوانی نیست، از دانشگاههای گوناگون کشور یا بازنشسته یا اخراج میشوند. این روند به زیان کشور است و ما را گام به گام بسوی فقر، فحشا و بیسوادی رهنمون میسازد. گرچه دولتها برای پاسخگویی به نیاز جامعه نیازمند به داشتن دانشگاه هستند، اما انسانهای فرهیخته و دانای در هر کجا و بویژه دانشگاهها نیازمند دولتها نیستند. پرورش استاد کاری نیست که یک روزه با هل دادن شماری افراد به درون دانشگاه به انجام برسد. شوربختانه در کشور ما چون شمار فراوانی از بالا نشینان برای گرفتن مدرک رنجی نبرده اند، برداشت درستی از دانشگاه، دانش، استاد، دانشمند، هنرمند و همانند ان ندارند. چون بسیاری از انها در دانشگاه امدند و درس دادند و حقوق انرا گرفتند باورشان شد که دانشگاه همین است. اما اگر چنین کسانی پایشان را یک گام از مرزها فراتر بگذارند، نه در دانشگاه که شایدشایستگی انها برای کودکستان هم گواهی نشود. ره اورد کارکرد چنین کسان در کانونهای اموزشی و پژوهشی کشور فقر و بیچارگی و گرانی است که شوربختانه روز به روز فراگیرتر میشود. دانشگاهی که دولت استادان را نان خور خود بداند و یا استادانی که برای دریافت حقوق، خود را توجیه گر رفتار حکومتها بدانند، پاسخگوی نیازهای دانشوری جهان امروز نیستند. افسوس که حتی در دین شناسی هم ما کمتر کسانی پرورش دادیم که یک گام فراتر از مرزهای ایران بتوانند دیدگاه خود را بگویند یا کسی به گفته انها باور داشته باشد. چگونه است که در کانونهای دانشوری جهانی اندیشه های ما خریداری ندارد؟ اگر دانشگاه سازنده میخواهید باید کم و بیش همه استادان در اندازه جهانی باشند. نمیتوان با یک حکم از صدا و سیما کسی را آورد و استاد کرد. تفاوت دانا و نادان در این است که با یک حجم مشخص از پول، فرزانگانی در هندوستان به ارزوی *و سخر الشمس و والقمر* دست مییابند و نادانان در کشوری دیگر، تنها در پی اختلاس ان پول و خوشگذرانی خود و فرزندان هستند.
Show all...
*الویتهای ما و هندیها در هزینه ثروتهای ملی* *الویت دولت ما* اقای رییس ما جمهور گفتند که اولویت دولت حجاب است و بساط بی حجابی را بزودی جمع میکنیم. از جایگاه دانش و ثروت ملی که باید برسیم اولویتی دیده نشد. *چند اولویت هندیها* ۱- کاهش فقر در هند و برگردان نمودن کشور از فقیر به ثروتمند. ۲- کوشش برای یکسان نگری همه دینها و ایینها و باورها از زن و مرد. ۳-تلاش برای نشان دادن شایستگی هندوستان برای عضویت دایم شورای امنیت ۴- گسترش همه سویه دانش از ذرات بنیادی تا نفوذ در ژرفای اسمان با کمترین هزینه *هندیها کجایند* ۱- گذر از ناداری و برگردان شدن به کشورهای ثروتمند جهان. ۲- کاهش بزرگ در تنشهای دینی و قومی و میان زن و مرد با اجرای دمکراسی فدرالی. ۳- پیشرفتهای شگرف در دانش و فضا با داشتن فضاپیماهای مریخ گرد و ماه گرد و نشاندن ماه نشین خود، برای نخستین بار در جهان بر نزدیکی قطب جنوب ماه. هزینه این ماه نشین کمتر از چهار هزار میلیارد تومان یا تنها چهار همت خودمان بود. ۴- همکاری زنان و مردان هندی در کنار هم، از یک مغازه کوچک تا کانونهای پژوهشی از ذرات بنیادی تا اتاق فرمان فضا پیما. ۵- برای یافتن اب در ماه و رفتن به مریخ، بی حجابی و تن پوشهای زنهای دانشمند هندی بازدارنده نبود. هندیها از هر دین و آیین و باور در شادی و جشن شناور شدند. مسلمانان هندی برای کامیابی ماه نشین در مسجدهای خود مراسم دعا برگزار کردند. *ما کجاییم؟* ۱- گمان میرود در گذر چندین دهه، صدها و هزاران برابر از هزینه ماه نشین هندیها، برای اهداف فرهنگی و بویژه حجاب هزینه کرده ایم. ۲- اگر به شیوه صرفه جویانه هندیها رفتار میکردیم، با هزینه های فرهنگی میتوانستیم در فضا از نخستینها باشیم. به گونه ای که هم اکنون در بسیاری از کرات منظومه شمسی پایگاه نفوذ به دیگر بخشهای اسمان داشتیم (تنفذو من اقطارالسماوات و الارض). اگر چنین کرده بودیم، هر کس از هر جای جهان به فضا مینگریست نشانه ای از دانشوری ما را میدید. ۳- اگر بپنداریم که از همه نیروهای انتظامی، نظامی، امنیتی و اداری تنها دو میلیون تن درگیر حجاب باشند و از حقوق انها تنها ماهانه ده میلیون تومان برای این کار هزینه شود، هر ماه دو همت هزینه کرده ایم. یعنی در سال شش فضا پیما همچون ماه نشین هندوستان فرستاده بودیم به دیگر کرات تا همه از اسمان کشورشان، ایران را ببینند. در چنین حالتی میتوانستیم همانند هندیها، همه مردم از هر آیینی را روانه پرسشتگاههای خودشان کنیم تا برای کامیابی ما دعا کنند. ۴- با این همه هزینه های فرهنگی، فساد مالی و اخلاقی رو به افزایش است و گمان نمیرود دولت در گرداوری بساط بی حجابی کامیاب شود. پیش بینی میشود در هنگام انتخابات بعدی این اولویت اقای رییسی هم دگرگون شود. ۵- شوربختانه از کشوری دارا بسوی فقر همگانی پیش میرویم. ۵- خدایا خردی ارزانی فرما تا بدانیم چگونه از این همه ثروتی که تو ارزانی داشتی بهره گیریم.
Show all...
*جمعه سوم شهریور ماه روزی در اوج برای هندیها و یک یادمانه رشک بر انگیز از بازدیدم از حیدراباد هندوستان* ۱- ارزیابهای علمی و نگاره های گرداوری شده از سوی فضا پیماها نشانگر ان است که حجم بزرگی از آب یخ زده در قطب جنوب کره ماه است. ۲- هم چشمی بزرگی میان کشورهای نیرومند جهان برای دستیابی به آبهای قطب جنوب ماه در جریان است. از این میان، هماوردی میان ایالات متحده آمریکا، چین، روسیه اروپا و هندوستان سنگین تر است. ۳- با نگرش به هماوردی دیرینه میان چین و هندوستان، کشورهای اروپایی و آمریکا دوست دارند که از هندوستان در برابر چین پشتیبانی کنند. انها میخواهند تا یک کشور نیرومند و هماورد را در همسایگی چین داشته باشند. ۴- برنامه روسیه برای سفر به قطب جنوب ماه چند روز پیش با نابود شدن فضا پیمای انان با شکست روبرو شد. حالا فضا پیمای هندوستان در جو بالای ماه در حال انجام مانورهای پایانی نشستن است. ۵- بر پایه برنامه ریزیهای انجام شده از سوی مرکز فضایی هندوستان، عصر روز جمعه سوم شهریور سال ۱۴۰۲ با برآمدن خورشید در قطب جنوب کره ماه، ماهواره جستجو گر هندی بر این بخش از ماه فرود خواهد امد. پس از آن کاوشگر خود ران هندی در کره ماه به جستجو خواهد پرداخت. ۶- این نخستین بار است که کاوشگر دست سلز انسان بر این بخش از کره ماه فرود میاید و اگر همه چیز درست پیش برود، هندیها به افتخار بزرگی در جهان دست خواهند یافت. احتمال دارد که جشن بزرگ ملی در ان کشور برگزار شود. ۷- هزینه این پروژه نزدیک هفتاد و پنج میلیون دلار است که با نرخ امروز میشود کمتر از چهار هزار میلیارد تومان یا چهار همت خودمان. پولی که گاهی در ایران چند برابر آن به آسانی یا اختلاس میشود یا برای پروژه های بی ارزش هزینه میگردد. ۸- چند سال پیش برای ارایه یک مقاله به حیدراباد هندوستان رفتم. حیدراباد مرکز ایالت اندراپردادش است که جمعیت ان ایالت به گمانم کمی بیشتر از جمعیت کشور ایران است. شهر حیدراباد یکی از کانونهای پژوهشهای فضایی هندوستان نیز میباشد. ۹- افزون بر ارایه مقاله، در حیدراباد به دنبال تاریخ ایران و جایگاه پیشین زبان پارسی در انجا بودم. نشانه های این تاربخ فراوان است. به گمانم نام یکی از موزه های انجا سالار جنگ بود. ۱۰- در بخش قدیمی حیدراباد در جستجوی یافتن نشانه هایی از ایران و ایرانی بودم. شاید چهره ام نیز نشانگر ان بوده است که به دنبال گمشده ای هستم. ۱۱- ناگاه بانگی به زبان پارسی شنیدم که میپرسید دنبال چیزی یا کسی هستی؟ خوشحال شدم و پاسخ دادم اری و مهربانی آغاز شد. ۱۲- ان مهربان مرد برایم گفت که پدر یا پدر پزرگش از فراشای یزد به اینجا امده اند. با چه شوری میگفت که زبان پارسی را پاس داشته اند و در خانه بدین زبان گفتگو میکنند. ۱۳- از دوران پیش از انقلاب گفت که با پشتیبانی سفارت ایران، ایرانیها در انجا در اوج بودند. میگفت همه هندیها ارزو داشتند که به مدرسه ایرانی بیایند. ۱۴- او از مسافرت فرح پهلوی به هندوستان و اینکه هواپیما و خودرو او برای هندیها چه تازگی و افتخار افرینی داشت برایم گفت. میگفت که سفارت در ان دوران با کمترین هزینه پاسپورت ایرانی ما را تمدید میکرد و ما با عشق این کار را میکردیم ۱۵- او از اینکه پس از انقلاب گام به گام، ایرانیان در هند و تاریخ تمدن ایران در انجا بی یار و یاور شده بسیار گله مند بود. میگفت هزینه تمدید پاسپورت را ان اندازه بالا برده اند که دیگر به دنبال ان نیستیم. از من خواست اگر میتوانم کتاب کلاس اول را برای او بفرستم. اشک چشمانم را فرا گرفت و بهتر است بیشتر ننویسم. ۱۶- در همان کنفرانس توانستم با یکی از دانشمندان هندی در زمینه سنجش از دور گفتگو کنم. وقت ویژه به من داد تا برای همکاری با ایران و دانشگاه شیراز در زمینه ماهواره ای بیشتر گفتگو کنیم. اما افسوس که در اینجا کسی را ندیدم که بتوانیم زمینهای همکاری را گسترش دهیم. در اینجا دشواری بزرگ ان است که اگر بخواهی درباره کارهای بزرگ حرف بزنی گوش کسی بدهکار نیست. ۱۷- گرچه روزگاری چشمان بسیاری از مردم هندوستان با هواپیمای ایران ایر هما، روشن میشد، امروز هندیها دارای بزرگترین خطوط هوایی جهان و بزرگترین ساختار ماهواره ای و فضایی جهانی هستند. در برابر، از هواپیماهای هما، ان عروس زیبای آسمان ایران و جهان چندان خبر دل انگیزی به گوش نمیرسد. ۱۸- از خدا میخواهم که ماهواره کاوشگر هندی با تندرستی بر سطح ماه فرود اید تا اشک شوق از چشمان مردم آن سرزمین جاری شود. ۱۹- از خدا میخواهم که خردی به ما دهد که دریابیم نابود سازی پول و سرمایه برای کارهای کوچک و کشمکشهای منطقه ای و با دیگر کشورها ما را به سرانجام خوبی نمیرساند.
Show all...
۲۰-ای خدای بزرگ بسیاری از ایرانیان از شنیدن خبرهای کتک خوردن و کتک زدن دختران و پسران هم میهن برای حجاب و نمونه های آن خوشحال نمیشویم. از خبرهای کشتن و دار زدن و بگیر و ببند حال نمیکنیم. ای خدا کاری کن که این دختران و پسران را در اوج کهکشانها و پیشرو بسیاری از دیگر کشورها، در هزاران میلیون کیلومتر دورتر از زمین ببینیم. روزی را برسان که از شوق کامیابی انها اشک از چشمانمان جاری شود. ما از اینجا برای انها کف زنیم و آنها از انجا در دل کهکشانها بوسه را بپای ایران و ایرانیان بیفشانند. شاد و تندرست باشید. ناظم السادات
Show all...
سفر رومانی. نوشته دکتر ناظم السادات. بخش نهم. مردم رومانی با چالش‏های بزرگی روبرو هستند. دولت دیکتاتور پیشین که نوکر شوروی بود از میان رفته است اما زیرساخت‏ها و باورهای عمومی برای گذر از اقتصاد بسته به اقتصاد سرمایه داری فراهم نیست. گرچه از دیکتاتور خبری نیست، کمبود قدرت دولت مرکزی کشور را رنج می‏دهد. در نبود این قدرت منابع طبیعی و محیط زیست زیبای کشور فدا می‏گردد. جنگل های فراوانی نابود شده اند و سرمایه گذاری در کشاورزی به کمترین اندازه خود رسیده است. بیکاری جوانان را رنج می‏دهد و سرمایه در دست مردم اندک می‏باشد. ساختارهای تولید صنعتی و کشاورزی دوران کمونیستی، بدون جایگزین، در هم ریخته است. یکی می‏گفت که ساختمان های ویران دارایی شرکت های زراعی کمونیسم است که پس از فروپاشی، بسیاری از ساز و برگهای آبیاری و آبرسانی آنها به یغما رفته است. بسیاری از زمین های کشاورزی میان کشاورزان تقسیم گردید گرچه آنان سرمایه کافی برای بهره برداری از آنها را نداشتند. کم بهره بودن زمین های کشاورزی بسیاری از جوانان را راهی شهرها کرد. شمار فراوانی از مردم رومانی نیز به دیگر کشورهای اروپایی رفتند. برآورد می‏شود که در گذر دهه گذشته نزدیک به پنج میلیون رومانیایی از کشور بیرون رفته باشند که افت جمعیتی این کشور در گذر دهه گذشته را در پی داشته است. امروز اقتصاد رومانی در هم ریخته است. برای نمونه، کارخانه تراکتور سازی کشوری که سالها تراکتور به ایران میفروخت، هم اکنون نابود شده است تا جایی که نیازمند خرید تراکتور از دیگر کشورهاست. تولیدات کشاورزی مانند سیب زمینی و غلات نیز افت بزرگی را نشان می‏دهد. تولیدات دامی نیز کاهش یافته است و کشور محتاج واردات این مواد از دیگر کشورهای اروپایی مانند هلند است. کشاورزانی که زمین دریافت کرده بودند به ناچار آهسته، آهسته زمین های خود را به شرکت های خارجی می‏فروشند و راهی شهرها می‏شوند. دیدم که اساتید دانشگاه از خارجی های شرکت کننده در کنفرانس درخواست می‏کردند که اگر شرکت‏های آن کشورها آماده سرمایه گذاری هستند، دولت رومانی به انها کمک ویژه ای میکند. آنها به ویژه از یک استاد اسرائیلی خواستند که این شرایط را به آگاهی شرکت های این کشور برساند. با امدن شرکت های خارجی و خرید زمین ها، کارها در روستاها رونق پیدا می‏کند. جوانان روستایی که پیش از این خانه و کاشانه خود را فروخته بودند به استخدام این شرکت ها در می‏آیند تا برای آنها کار کنند. این جوانان دوباره به روستاها بر می‏گردند ولی نه به عنوان مالک زمین بلکه به عنوان کارمند یا کارگر یک شرکت خارجی. نمی دانم چرا اتحادیه اروپا که این همه کمک به یونان می‏کند، رومانی را نمیبیند. به هر روی تا ساعت ده و نیم شب، در کنار آقای دکتر سبزی پرور، به گفتگو با استادهای جغرافیای این دانشگاه رومانیایی گذراندیم و پس از ان برای خواب راهی دانشگاه گردیدیم. شنبه 1/1/94 ادامه دارد
Show all...
*چند نکته هشدار امیز درباره قانون حجاب* با سلام ۱- در یک کشور که مردم از سطح زندگی شایسته ای برخوردارند، از هر یک میلیون تن، شاید یک تن هم برای دزدی از دیوار مردم بالا نرود. در چنین کشوری پاکدستی هنجار و دزدی ناهنجاری است. همه مردم در دستگیری دزد با پلیس همراه هستند. ۲- دادن اولویت به عابر پیاده در روی خط سفید هنجاری جهانی و گذر خودرو از خط سفید با بودن عابر پیاده ناهنجاری است. همه جهانیان پشتیبان این هنجارند. ۳- اگر به همه کره زمین بنگریم، از نزدیک چهار میلیارد خانم، نزدیک هفتصد و پنجاه میلیون ان مسلمانند و از این میان، شمار انانیکه حجاب گزینش انها است شاید نزدیک سیصد میلیون باشد (چهل درصد). بنابراین از چهار میلیارد خانم، نزدیک سه میلیارد و هفتصد میلیون تن، بی حجابند. از این سیصد میلیون با حجاب، شاید کمتر از پنجاه تا صد هزار تن باشد که باور به حجاب با زور دارند. پس اگر جمعیت باورمندان و اجرا کنندگان حجاب سنجه ما باشد، در مقیاس مردم روی کره زمین، بی حجابی و حجاب از روی اختیار در برخی از کشورها هنجار است. حجاب با زور هنجار نیست. ۴- با آماری که داده شد، برای دریافت بهتر بپندارید اگر همه نزدیک به هشت میلیارد مرد و زن جهان را در ورزشگاه یکصد هزار تنی جا بدهیم. در این ورزشگاه شمار با ججابان نزدیک سه هزار و پانصد تن و شمار باورمندان به حجاب اجباری در این بیشتر از انگشتان دست نیست. چگونه این اندک انسان میتوانند خواست خود را هنجار بنامند؟ ۵- گمان میرود بیشترین درصد بی حجابان جهان در چین و روسیه، همپیمانان راهبردی ما هستند. در برابر، پس از کشورهای اسلامی،  بیشترین با حجابان در اروپا و امریکا هستند.  ۶- اگر حجاب که از سوی گروههایی ساماندهی شود، بیشترین مجازات  این گروهها به گمانم همین دو کشوری است که گفته میشود همپیمان ما هستند. ۷- ایران و مردم انرانمیتوان جزیره ای بیرون از کره زمین دانست. در امر حجاب در برون مرزها حتی کشورهایی که همپیمان میخوانیم، بیش از دیگران ما را نفی میکنند. ۸- اگر شمار فراوانی از سازمانهای شناخته شده دینی، دادگاههای کشورها و دادگاههای بین المللی قانون حجاب را ناسازگار با اسلام و حقوق انسانها بیابند، چرا ما انرا با زور به اجرا دراوریم؟  اجرای این قانون میتواند محکومیتهای بسیار بزرگ اجتماعی و مالی برای کشور ایران را در پی داشته باشد. ۹-  اگر تعریف هنجار و ناهنجار و اجبار و آزاد در سطح جهانی را نپذیریم و گوشهایمان را از شنیدن دستورات دارالفتواهای دینی بویژه سنی و شیعه برون از ایران ببندیم، به احتمال بالا، افزون بر نادیده گرفتن حقوق زنان خودمان، در ازای هر واحد دریافت جریمه از بی حجابان، شاید دولت ناچار شود میلیونها برابر انرا به انهایی که خود را آسیب دیده این قانون میدانند و سازمانهای جهانی درگیر از اسیب دیدگان، زیان بپردازد.  ۱۰- به علت برخی کارکردهای خودمان و نقش افرینی کشورهایی پر نفوذ در سازمانهای بین المللی، ایران پیش از این از کمیسیون زنان سازمان ملل بیرون شده است. طالبان افغانستان که در امور حجاب پیشرو و خط شکن ماست، در سازمان ملل متحد جایگاهی ندارد و هیچ کشور جهان انرا به رسمیت نشناخته است. از دلیلهای بزرگ به رسمیت نشناختن طالبان همان رفتارهای نادرستشان با زنان و حجاب اجباری است. ۱۱- بپندارید که در پی قانون حجاب شمار فراوانی از مردم ایران در درون و بیرون از کشور خود را آسیب دیده از قانون بدانند و برای دادخواهی از دادگاههای دیگر کشورها، دارالفتواها، مراجع تقلید شیعه در ایران و برون مرزها، و دیوان بین المللی لاهه و سازمانهای جهانی درخواست کمک کنند. ایا باید مردم از آنچه بیداد میدانند به دادگاههای دیگران رو اورند؟  ۱۲- بسیاری از اندیشمندان و مردم بر این باورند که با تعریف من در اوردی از جرم و هنجار، نمیتوان  مردم را دستگیر کرد، به زندان انداخت، ناچار به ترک کشور کرد، حقوقشان را قطع کرد، کارگاه  اقتصادی انها را پلمب کرد و زندگی انها را دچار آسیب روحی و روانی و اقتصادی نمود. ۱۳- به احتمال فراوان، در پی دادخواهی آسیب دیدگان، پرونده های فراوان قضایی علیه ایران در کشورهای گوناگون گشوده  شود و دادگاهها حکم به برداشت داراییهای ایران برای پرداخت به آسیب دیدگان کنند. ایا درست است که هم با آبروی خود بازی کنیم و هم هزینه بپردازیم؟ ۱۴- از خدا میخواهم که خردورزی و دوری از فقر و نداری را به مردم ما ارزانی دارد. به هوش باشیم با توسن سرمست قدرت در بیراهه نتازیم.  
Show all...
سفر رومانی. نوشته دکتر ناظم السادات. بخش هشتم. جمعه 29/12/1393 دوری شهرهای بخارست و کلوج ناپوکا نزدیک به پانصد کیلومتر است که آن‏را در 10ساعت پیمودیم. یعنی هر ساعت نزدیک پنجاه کیلومتر. ساعت هفت و نیم روز جمعه29/12/93 به ایستگاه راه آهن Cluj Napoka رسیدیم اگر خواب نبود گذراندن این همه ساعت برای پانصد کیلومتر بسیار خسته کننده می شد. گرچه در کوپه گران قیمت بودیم ولی سر و صدا زیاد بود و از ساعت نزدیک به پنج بامداد بیدار شدم. از پنجره که به نزدیک نگاه می کردی همه زمین‏ها را برفک پوشانیده بود. به دیگر سخن، سرما از بخار اب درون هوا یخ ساخته بود. دیدن برفک ها نشانگر آن بود که باید خودمان را خوب بپوشانیم و کوتاهی در این امر می تواند دردسر ساز باشد. خوشبختانه با پا فشاری همسرم، پالتو خوبی را به همراه دارم که می تواند از سرما خوردگی جلو گیری کند. از پنجره کوپه ساختمانهای ویران فراوان و رها شده ایی در کنار جاده ها دیدم. به گمانم این ساختمان‏ها، دارایی مزارع بزرگ اشتراکی دوران کمونیستی است که حالا ویران شده اند. پس از پیاده شدن از ترن و نزدیک ساعت هفت و نیم بامداد، با پرداخت 12 لی از ایستگاه راه اهن به هتل رفتیم که در یک منزل باز سازی شده ساخته بودند و آراسته و زیبا بود. برخورد کارکنان هم محترمانه و دوستانه بود. پس از جای گرفتن در هتل و پرداخت پول(صد دلار امریکا برای دو شب با صبحانه) راهی محل کنفرانس شدیم. پس از کمی جستجو، یکی از دانشجویانی که رشته زبان انگلیسی درس می خواند ما را به خوبی به سوی محل کنفرانس راهنمایی کرد. زبان مردم رومانی ویژه خودشان است و بسیاری از آنها انگلیسی نمی‏دانند. حتی شمار فراوانی از اساتید نیز نمی توانستند به خوبی به زبان انگلیسی صحبت کنند. الفبای خط رومانی ها نیز تا اندازه ای با انگلیسی ناهمساز است. با پرداخت هر تن، یکصد یورو، در کنفرانس نام نویسی کردیم. این یکصد یورو برای نهار و شام و هزینه های یک تور گردشگری یک روزه هم بود. در سنجش با دیگر کنفرانس ها قیمت بسیار مناسب بود و برگزار کنندگان هم اساتید بخش جغرافیای دانشگاه بابش بالی Babes-Bolyai University بودند همه برگزار کنندگان را انسانهای شریف و درستکاری یافتم که با شوق فراوان و با انگیزه خدمت به کشور و سرزمینشان این کنفرانس را برنامه ریزی نموده بودند. انگیزه های سود جویانه و گرد اوری پول که در بسیاری از کنفرانس ها دیده می شود را در اینجا ندیدم. کنفرانس با بزرگداشت یکی از پیشکسوتان دانش جغرافیا آغاز شد. پیرمردی بود که نتوانست روی سن بیاید. ولی چند نفر از اساتید از خدمات ارزشمند او به کشور و دانشگاه گفتند. پس از ان، سه نفر به عنوان سخنران کلیدی صحبت کردند. یکی از آنان مدیر یک شرکت بود که از توانایی شرکتش در ساخت ابزارهای سنجش جو و اقیانوس گفت. چون ایشان یکی از پشتیبانان کنفرانس بود، روا داشته بودند که بتواند از توانایی شرکتش بگوید. نخستین سخنران نشست پسین بودم. هر سخنران نزدیک دوازده دقیقه وقت داشت و خوشبختانه سخنرانی بهنگام به پایان رسید. آقای دکترسبزی پرور سومین سخنران این نشست بودند. نزدیک به پنجاه سخنرانی در همین نصف روز انجام شد و پرونده سخنرانی ها بسته شد . شب به مجلس شام کنفرانس رفتیم و بخوبی پذیرایی شدیم. در این میهمانی با چند تن از اساتید درباره اوضاع اقتصادی اجتماعی رومانی گفتگو کردم. روی هم رفته از اینکه دولت کمونیست از میان برداشته شده و آزادی های فردی افزایش یافته بود، همگان خشنود هستند. دولت های کمونیست و ایدویولوژیک، شخصیت انسانی را لگد مال می‏کنند. مردم این کشورها حتی اگر از دیدگاه اقتصادی مردم با مشکلی روبرو نبودند، احساس خوبی نسبت به دولت نداشتند. بر این باور بودند که در دوره کمونیسم کشور رومانی نسبت به سایر کشورهای اروپای باختری پس رفت داشته است. هم اکنون که دوران گذار از کمونیسم به جهان آزاد است نیز مردم رومانی با چالش‏های بزرگی روبرو هستند. دولت دیکتاتور پیشین که نوکر شوروی بود از میان رفته است اما... ادامه دارد
Show all...
*بازدارنده های قانون حجاب و یک هشدار* ۱- احتمال دارد شورای نگهبان در تصویب این قانون با اسلامی بودن ان با مشکل روبرو شود. گمان میرود در قران مجید یا حکومت پیامبر یا امام علی ع، یا نهج البلاغه و احادیث و شاید حکومت امویان و عباسیان نتوان یک دستور مستقیم برای این کار پیدا کرد. در برابر، میتوان هزاران دلیل برای مخالفت اسلام با ربا و ریا و دروغ و احتکار و اختلاس و گرانی پیدا کرد که بیشترشان رها شده هستند. برای اجباری نبودن حجاب هم میتوان احکام بسیاری در شیعه و سنی پیدا کرد. ۲- شاید بجای استناد به اسلام، ناچار شویم به هنجار روی بیاوریم و بگوییم چون بی حجابان هنجار شکن هستند مانند نقص قانون راهنمایی و رانندگی جریمه بدهند. این هم با مشکل دیگری روبرو است. باید هنجار تعریف گردد. چه در چین یا روسیه یا کشورهای اسلامی یا جهان غرب یا هندوستان و بنگلادش یا پاکستان که بیشترین جمعیت جهان را دادند یا در هر کشور شناخته شده جهان چنین هنجاری تعریف نشده است. در بسیاری از این کشورها هنجار بی حجابی است تا حجاب. قوانین راهنمایی رانندگی را همه جهانیان پذیرا هستند ولی قانون ما را کسی در برون مرزها پذیرا نیست. چگونه میتوان پذیرفت که چیزی هنجار است که نزدیک از نود و نه درصد جهانیان به اجباری بودن ان باور ندارند و انرا اجرا نمیکنند؟ *هشدار* ۳- امدیم و تصویب کردیم و جریمه هم کردیم. ایا احتمال ندارد که انهایی که خود را به هر دلیلی زیان ده میبینند، در سازمانهای جهانی همانند سازمان ملل متحد شکایت کنند و حکمهای دادگاههای ملی یا لاهه را دریافت کنند که زیان انها از دارایی ایران پرداخت شود؟ درست است که چند تن میتوانند در مجلس بنشینند و قانونی تصویب کنند ولی ایا ما چند بار به دادگاه بین المللی لاهه نرفتیم؟ ایا در این دادگاه راییهایی بسود ما صادر نشده است و از منافع ان بهره مند نشده ایم؟ حالا هم شاید کسانی که شمار انها اندک هم نیست، بروند و بخواهند که زیانهای جسمی و روحی روانی انها از اجرای این قانون جبران گردد. یادمان نرود که این قانون همانند مقرارات راهنمایی و رانندگی جهانی پسند نیست. در برابر، بسیاری در جهانیان و شاید برخی مراجع تقلید شیعه اجبار در اجرا و جریمه را مخالفت با حقوق بشر و یا بدعت در اسلام میدانند. بنابراین، جبران زیان شاکیان از اموال ایران به دستور دادگاههای برون مرزی فراوان است. اگر کار به دادگاهها برسد، شاید هزاران بار بیشتر از جریمه ای که از بانوان گرفته میشود، از پول ایران به شاکیان پرداخت شود. چه بسا برداشت از پول ایران در برون مرزها و پرداخت به افراد، راه درآمدی برای مخالفین جمهوری اسلامی شود. خوب بنگرید تا در دام نیفتیم. نگذاریم یک پرونده بین المللی دیگر جلومان باز شود. بگذارید وزارت امور خارجه درگیر پرونده تحریمها و پولهای مسدود شده باشد و پرونده نوینی جلوشان باز نکنیم. اسب قدرت ما را فریب ندهد. خدا نگهدار
Show all...