دنیای پنهان
کتابهای من : دفتر پنهان( مجموعه شعر ) در کوی عشقبازی (چهارپاره _ مشترک ) از دور صدای پای او می آید( رباعیات ) اسیر تو شدن پیگرد دارد( دوبیتی ها ) درخت و طناب (مجموعه شعر) مثل کووید ۱۹ (مجموعه شعر ) بعد از تو هیچ چیز ، مانند قبل نیست ( مجموعه شعر)
Show more200
Subscribers
No data24 hours
+27 days
+630 days
Posting time distributions
Data loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Publication analysis
Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 Media files | 45 | 0 | Loading... |
02 این که سرگشته شد از عشق شما، جان من است
کیست؟ گوید به تو لبخند تو درمان من است
من که آزادم و آزاده و بیفکر و خیال
زندگی بی تو و بی عشق تو زندان من است
مدتی میگذرد شاعریم تعطیل است
علتش حال بد و روح پریشان من است
«میروم» گفتی و یک لحظه نیندیشیدی
بعد از آن قصهی درد است که مهمان من است
پرسهی بیهدف و از همه دوری کردن
در نبودت همه جا سهم خیابان من است
آخر قصهی ما را که خودم میدانم
مردن از دست جفاهای تو پایان من است
بس که از هر طرفی بر سر من غم بارید
حال و روزم به خدا بدتر از ایران من است
بهترین لحظه زمانیست بگویی مردم!
شاعر این غزل غمزده «پنهان» من است
#حامد_احمدزاده «پنهان»
خوانش از #مریم_ندائی
@Delkouc
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─ | 46 | 3 | Loading... |
03 کابوس شبانه بود ؛ می دانستم
فکر دل ما نبود ؛ می دانستم
هرروز برای رد شدن از این عشق
دنبال بهانه بود ؛ می دانستم
#حامد_احمدزاده_پنهان
@dobeytirobaeai | 43 | 0 | Loading... |
04 کابوس شبانه بود ؛ می دانستم
فکر دل ما نبود ؛ می دانستم
هرروز برای رد شدن از این عشق
دنبال بهانه بود ؛ می دانستم
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد
#نشریه_گیل_رخ
@gilrokh3 | 45 | 0 | Loading... |
05 Media files | 1 | 0 | Loading... |
06 Media files | 83 | 0 | Loading... |
07 کابوس شبانه بود ؛ می دانستم
فکر دل ما نبود ؛ می دانستم
هرروز برای رد شدن از این عشق
دنبال بهانه بود ؛ می دانستم
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد | 617 | 14 | Loading... |
08 Media files | 112 | 2 | Loading... |
09 دلم در اضطرابت مثل برگ است
که بیرون هر چه می بینم ؛ تگرگ است
تصور کن که روزی بی تو ... حتی
تصور کردن این لحظه ؛ مرگ است
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد | 507 | 8 | Loading... |
10 Media files | 1 | 0 | Loading... |
11 Media files | 128 | 3 | Loading... |
12 Media files | 1 | 0 | Loading... |
13 آخر تا کی ؟ چرا صبوری کردن ؟
کار تو شده زنده به گوری کردن
درپیله ی خود بمان که نفعت این است :
از مردم این زمانه دوری کردن !
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد | 1 284 | 10 | Loading... |
14 آخر تا کی چرا صبوری کردن
کار تو شده زنده بگوری کردن
درپیله ی خود بمان که مرگت این است
از مردم این زمانه دوری کردن | 1 | 0 | Loading... |
15 Media files | 1 | 0 | Loading... |
16 Media files | 1 | 0 | Loading... |
17 Media files | 1 | 0 | Loading... |
18 باز ؛ از نو شروع باید کرد
سحر آمد ؛ طلوع باید کرد
اینک اینک ؛ زمان گفتن هاست
باز ؛ هنگامه ی شکفتن هاست
زیر باران سرد باید خفت
درد را ؛ هرچه هست ؛ باید گفت
شده حتی سرت ؛ بلا بارَد
حرف را ؛ هرچه هست ؛ باید زد
حرف ما را ؛ نگفته ؛ می خوانی
زندگی؛ حسرت است ؛ می دانی
تا به قصد هلاک ؛ خورده دلم
ضربه ای هولناک خورده دلم
حال ما بر قرار سابق نیست
هیچکس مثل قبل ؛ عاشق نیست
عمر ؛ این نعمت خدا داده
روی ناخوش به ما نشان داده
ای که دستت رسید ؛ کاری کن
شده ام نا امید ؛ کاری کن
موی من شد سفید ؛ کاری کن
شد خوشی ناپدید؛ کاری کن
می شود باز یار هم باشیم
تووی تلخی ؛ کنار هم باشیم
گرچه با مشکلات درگیریم
می شود باز ؛ دست هم گیریم
ای تو از جام زندگی ؛ سرمست
آخرین حرف من به تو این است :
زندگی های تلخ ِ اجباری
باز بی واهمه قشنگ شود
یک نگاه از شما فقط ؛ کافیست
که جهان همه قشنگ شود
#استادحامد_احمدزاده_پنهان✍
https://t.me/avayeasill | 192 | 0 | Loading... |
19 باز ؛ از نو شروع باید کرد
سحر آمد ؛ طلوع باید کرد
اینک اینک ؛ زمان گفتن هاست
باز ؛ هنگامه ی شکفتن هاست
زیر باران سرد باید خفت
درد را ؛ هرچه هست ؛ باید گفت
شده حتی سرت ؛ بلا بارَد
حرف را ؛ هرچه هست ؛ باید زد
حرف ما را ؛ نگفته ؛ می خوانی
زندگی؛ حسرت است ؛ می دانی
تا به قصد هلاک ؛ خورده دلم
ضربه ای هولناک خورده دلم
حال ما بر قرار سابق نیست
هیچکس مثل قبل ؛ عاشق نیست
عمر ؛ این نعمت خدا داده
روی ناخوش به ما نشان داده
ای که دستت رسید ؛ کاری کن
شده ام نا امید ؛ کاری کن
موی من شد سفید ؛ کاری کن
شد خوشی ناپدید؛ کاری کن
می شود باز یار هم باشیم
تووی تلخی ؛ کنار هم باشیم
گرچه با مشکلات درگیریم
می شود باز ؛ دست هم گیریم
ای تو از جام زندگی ؛ سرمست
آخرین حرف من به تو این است :
زندگی های تلخ ِ اجباری
باز بی واهمه قشنگ شود
یک نگاه از شما فقط ؛ کافیست
که جهان همه قشنگ شود
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد | 133 | 0 | Loading... |
20 باز ؛ از نو شروع باید کرد
سحر آمد ؛ طلوع باید کرد
اینک اینک ؛ زمان گفتن هاست
باز ؛ هنگامه ی شکفتن هاست
زیر باران سرد باید خفت
درد را ؛ هرچه هست ؛ باید گفت
شده حتی سرت ؛ بلا بارَد
حرف را ؛ هرچه هست ؛ باید زد
حرف ما را ؛ نگفته ؛ می خوانی
زندگی؛ حسرت است ؛ می دانی
تا به قصد هلاک ؛ خورده دلم
ضربه ای هولناک خورده دلم
حال ما بر قرار سابق نیست
هیچکس مثل قبل ؛ عاشق نیست
عمر ؛ این نعمت خدا داده
روی ناخوش به ما نشان داده
ای که دستت رسید ؛ کاری کن
شده ام نا امید ؛ کاری کن
موی من شد سفید ؛ کاری کن
شد خوشی ناپدید؛ کاری کن
می شود باز یار هم باشیم
تووی تلخی ؛ کنار هم باشیم
گرچه با مشکلات درگیریم
می شود باز ؛ دست هم گیریم
ای تو از جام زندگی ؛ سرمست
آخرین حرف من به تو این است :
زندگی های تلخ ِ اجباری
باز بی واهمه قشنگ شود
یک نگاه از شما فقط ؛ کافیست
که جهان همه قشنگ شود
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد | 950 | 13 | Loading... |
Repost from دلکوک
این که سرگشته شد از عشق شما، جان من است
کیست؟ گوید به تو لبخند تو درمان من است
من که آزادم و آزاده و بیفکر و خیال
زندگی بی تو و بی عشق تو زندان من است
مدتی میگذرد شاعریم تعطیل است
علتش حال بد و روح پریشان من است
«میروم» گفتی و یک لحظه نیندیشیدی
بعد از آن قصهی درد است که مهمان من است
پرسهی بیهدف و از همه دوری کردن
در نبودت همه جا سهم خیابان من است
آخر قصهی ما را که خودم میدانم
مردن از دست جفاهای تو پایان من است
بس که از هر طرفی بر سر من غم بارید
حال و روزم به خدا بدتر از ایران من است
بهترین لحظه زمانیست بگویی مردم!
شاعر این غزل غمزده «پنهان» من است
#حامد_احمدزاده «پنهان»
خوانش از #مریم_ندائی
@Delkouc
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
attach 📎
Repost from رباعی و دوبیتی معاصر
کابوس شبانه بود ؛ می دانستم
فکر دل ما نبود ؛ می دانستم
هرروز برای رد شدن از این عشق
دنبال بهانه بود ؛ می دانستم
#حامد_احمدزاده_پنهان
@dobeytirobaeai
Repost from نشریه گیل رخ
کابوس شبانه بود ؛ می دانستم
فکر دل ما نبود ؛ می دانستم
هرروز برای رد شدن از این عشق
دنبال بهانه بود ؛ می دانستم
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد
#نشریه_گیل_رخ
@gilrokh3
Photo unavailableShow in Telegram
کابوس شبانه بود ؛ می دانستم
فکر دل ما نبود ؛ می دانستم
هرروز برای رد شدن از این عشق
دنبال بهانه بود ؛ می دانستم
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد
Photo unavailableShow in Telegram
دلم در اضطرابت مثل برگ است
که بیرون هر چه می بینم ؛ تگرگ است
تصور کن که روزی بی تو ... حتی
تصور کردن این لحظه ؛ مرگ است
#حامد_احمدزاده_پنهان
#این_شعرها_کتاب_نخواهد_شد