cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

روان‌درمانی اگزیستانسیال

روان درمانی، فهم شیوه‌های بودن در جهان است. سایت: existenceclinic.com اینستاگرام: existence.clinic

Show more
Advertising posts
3 782
Subscribers
+724 hours
+137 days
+6530 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
گفتگوی لوین و استپان آرکادیچ لوین: انگار وقتی من خوشبختم او هم هست. این دیوانگی است. اما یک چیز است که وحشتناک است. می دانی، تو زن داری و با این احساس آشنایی. آنچه وحشتناک است این است که ما مردها که نسبتا سالمندیم، گذشته‌ای داریم که نه عشق بلکه یکسر سیاهی است. آن وقت یک مرتبه با موجودی روبرو می‌شویم که پاک و معصوم است و این حال وحشت‌آور است. برای همین است که نمی‌شود خود را سزاوار این سعادت بدانیم. استپان: خوب، بار گناهان تو زیاد سنگین نیست. لوین: چرا، با این همه چون دفتر زندگیم را با بیزاری باز می‌خوانم. می‌لرزم و لعنت می‌فرستم و افسوس می‌خورم. بله. در اینجا استپان و لوین از گناه حرف می‌زنند. استپان از خیانت خودش به زنش که احساس گناه می‌کند و لوین از گذشته‌ای که یکسر سیاهی است. هر دو شرم را از طریق احساس گناه کردن تجربه می‌کنند. لوین شرم و احساس گناهش را نسبت به ابراز عشق ناکامش به کیتی، تجربه کرده است. و استپان این احساس را در میان زنان جستجو می‌کند و دوباره شرمگین نزد همسرش باز می‌گردد. #آنا_کارنینا #لئو_تولستوی #احساس_گناه                 Site       |     telegram • EXISTENCE CLINIC •
Show all...
👍 8 4👌 1
Photo unavailableShow in Telegram
روان‌رنجور از روان رنجوری خود رنج می‌برد تا از رنج وجود رها شود. (دازاین‌ کاوی | آلیس هولتزی ‐ کونتس) #اگزیستانسیالیسم #درمان_اگزیستانسیال #دازاین #دازاین_کاوی Site Telegram • EXISTENCE CLINIC •
Show all...
9👍 3🤯 2🔥 1👌 1
Photo unavailableShow in Telegram
• اساسا فلسفه در مقام مالیخولیا است. آیا اضطراب کوره راه تفکر است؟ آدمی به وسیله اضطراب است که اندوه را مال خود می‌کند و در خود جذب می‌کند. اضطراب نیروی محرکی‌ست که اندوه به یاری‌اش در قلب یک شخص رخنه می‌کند. البته این حرکت به‌سان حرکت تیری که از کمان جسته سریع نیست؛ حرکتی‌ست متوالی و پی‌در پی؛ این طور نیست که یک بار روی دهد و تمام شود، پیوسته در کار شدن است. همانطور که نگاهی آمیخته به شور و شهوت در تمنای مطلوب خود می‌سوزد، اضطراب هم غرق تمنا، به اندوه نظر می‌اندازد. #سورن_کیرکگور #یا_این_یا_آن #روان‌درمانی_اگزیستانسیال #مواجه_اگزیستانسیال 𝕋𝕖𝕝𝕖𝕘𝕣𝕒𝕞  𝕤𝕚𝕥𝕖 ✪ EXISTENCE CLINIC
Show all...
👍 13🔥 4👎 1👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
▫️ سیزیفی که ادامه می دهد در برابر  سیزیفی که مشاهده می کند و دست برداشته است از ادامه دادن... ▪️ما سیزیف هایی هستیم که با ساختن و یافتن معانی و اهداف, پوچی زندگانی را تاب می آوریم و همچنان به کنش بالا بردن سنگ از کوه ادامه می دهیم اما فرد افسردهٔ (در سطح هستی شناسانه)  سیزیفی است که دیگر سنگ را بالای کوه نمی برد. او بارها و بارها امتحان کرده، خسته است. در دامنهٔ کوه نشسته و شاید عمیق ترین رنج اگزیستانسیال را او می برد آنجا که می گوید: من توهمی را که قبلا زندگی ام را نگه می داشت از دست داده ام. آیا واقعا توهم است؟! یا او نمی پذیرد که همین است! توهم یا واقعیتی در کار نیست! هر دو سیزیف به رنج وجود محکوم هستند اما فرد افسرده سیزیفی تسلیم شده است چرا که می پرسد چه چیزی هست بعد از آن توهم که من ادامه بدهم. #سیزیف #هستی_شناسی #افسردگی #روان_درمانی_اگزیستانسیال #تحلیل_اگزیستانسیال https://t.me/ExistentialAcademia
Show all...
👍 16🔥 3 1👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
• دا‐زاین و زمانمندی ما در در‐جهان‐بودن، که ساختارهای ذاتی‌اش در آشکارگی متمرکز است، قوام بنیادی باشنده‌ای را یافته‌ایم که مضمون بحث خود قرار داده‌ایم. تمامیت این کلّ ساختارمند خود را به صورت دلمشغولی [care] آشکار ساخت. هستیِ دا‐زاین [being of Da‐sein] در دلمشغولی مندرج است. تحلیل این هستی را سر رشته وجود  [existence]  دا‐زاین انگاشتیم، وجودی که لا پیشدستی آن را ذات دا‐زاین تعریف کردیم. این لفظ "وجود" [existence] به طور رسمی دال بر آن است که دا‐زاین به منزله‌ی فهمی بالقوه از هستی هست، فهمی که در هستی‌اش دلواپس هستی‌اش است. پس من خودم باشند‌ه‌ای هستم که به چنین طرزی هست [dergestalt seiend]. باز کردن پدیدار دلمشغولی بصیرتی به قوام ملموس وجود فراهم کرد — یعنی، بصیرتی به ارتباط همآغازین آن با واقع‌بودگی و با به سقوط درافتادن دا‐زاین. • مارتین هایدگر ○ محمدسعید حنایی کاشانی #روان‌درمانی_اگزیستانسیال #مارتین_هایدگر #دازاین  #وجود 𝚃𝚎𝚕𝚎𝚐𝚛𝚊𝚖 𝚜𝚒𝚝𝚎 ✪ EXISTENCE CLINIC
Show all...
👍 3 3
Photo unavailableShow in Telegram
اساسا فلسفه در مقام مالیخولیا است. آیا اضطراب کوره راه تفکر است؟ آدمی به وسیله اضطراب است که اندوه را مال خود می‌کند و در خود جذب می‌کند. اضطراب نیروی محرکی‌ست که اندوه به یاری‌اش در قلب یک شخص رخنه می‌کند. البته این حرکت به‌سان حرکت تیری که از کمان جسته سریع نیست؛ حرکتی‌ست متوالی و پی‌در پی؛ این طور نیست که یک بار روی دهد و تمام شود، پیوسته در کار شدن است. همانطور که نگاهی آمیخته به شور و شهوت در تمنای مطلوب خود می‌سوزد، اضطراب هم غرق تمنا، به اندوه نظر می‌اندازد. #روان‌درمانی_اگزیستانسیال #مواجه_اگزیستانسیال 𝕋𝕖𝕝𝕖𝕘𝕣𝕒𝕞  𝕤𝕚𝕥𝕖 ✪ EXISTENCE CLINIC
Show all...
2👍 1🔥 1
• مرگ به مثابه مرز یا مانع مفهوم مرز همواره ما را به پایان هدایت می‌کند اما بعد از این پایان همواره آغازی دیگر وجود دارد . برای مثال در پایان یک رابطه عاطفی ممکن است رابطه‌ای دیگر وجود داشته باشد یا بعد از یک طلاق ممکن است ازدواج دیگری رخ دهد یا در مقیاس گسترده‌تری بعد از پایان مرز یک کشور، کشوری دیگر آغاز می‌شود پس مفهوم مرز ما را به پایانی هدایت می‌کند که سرآغازی دیگر می‌تواند باشد . تفاسیر دینی از مرگ دقیقا آن را به عنوان مرز، تلقی می‌کنند مرزی که ما را از پایان زندگی دنیوی به زندگی اخروی و جاوادنه انتقال می‌دهد پس تعبیر دینی از مرگ به عنوان یک مرز انتقالی کارکرد خاموش کردن اضطراب پیرامون مرگ را دارد. اما مفهوم مانع در مورد مرگ بنا به تفسیر هایدگر ما را به یک "غیر قابل عبور" بودن می‌رساند. اینجا دیگر مرگ یک مرز انتقالی نیست، پایانی نیست که ما را به آغازی دیگر انتقال دهد . مرگ مانعی است که پایان تمام امکان‌های زندگی من است و به کل زندگی انسان پایان می‌دهد. مرگ اینجا امکانِ عدم امکان است. و تنها در خلق‌و‌خوی اضطراب است که مرگ خود را به عنوان یک مانع آشکار می‌کند. پس بر خلاف تفسیر دینی اینجا خاموش‌سازی یا تسکین اضطراب وجود ندارد بلکه اضطراب آشکار کننده مرگ به عنوان مانعی برای پایان تمامیِ امکان‌های من است.  اکنون می‌توانیم پرسشی اگزیستانسیال مطرح کنیم. آیا ترجیح می‌دهید مرگ را یک مرز به عنوان پایانی انتقالی ببینید تا در سایه تفاسیر دینی، اضطراب خود را تسکین دهید یا اینکه مرگ‌ را یک مانع به عنوان پایان غیرقابل عبور ببینید و در برابر اضطراب پیرامون آن برهنه باشید؟ #رزگار_محمدی #مرگ #هراس_مرگ #اضطراب #هایدگر #روان‌درمانی_اگزیستانسیال #مواجه_اگزیستانسیال Pic (film) : Diary of a Country Priest (1951) Dir: Robert Bresson ✪  𝚃𝚎𝚕𝚎𝚐𝚛𝚊𝚖  ✪  𝚜𝚒𝚝𝚎 ✪ EXISTENCE CLINIC
Show all...

12👍 2🔥 1👏 1🕊 1
ظرفیت یک نفر باقی مانده است . فقط یک جلسه تاکنون برگزار شده است . به آیدی تلگرام پیام بدهید. #مواجه_اگزیستانسیال #گروه_درمانی #رویارویی_اگزیستانسیال
Show all...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
‌‌این که زندگیِ انسان ناگزیر نوعی خطاست، به اندازه‌ی کافی از این واقعیت معلوم می‌شود که انسان ترکیبی از نیاز هاست، که برآوردنِ آن ها دشوار است. بعلاوه، اگر نیاز ها برآورده هم شوند، همه‌ی آنچه عاید انسان می‌شود نوعی حالتِ بی‌دردی است که در آن فقط می‌توان خودش را در بی‌حوصلگی رها کند. این امر دلیل روشنی است بر اینکه هستی در ذات خود هیچ ارزشی ندارد. ‌ `` در باب تهی بودن هستی `` • آرتور شوپنهاور #آرتور_شوپنهاور #هستی #تهی_بودگی #درمان_اگزیستانسیال #فلسفه Pic: Waiting for Godot Samuel Beckett ✪  𝑻𝒆𝒍𝒆𝒈𝒓𝒂𝒎  ✪  𝒔𝒊𝒕𝒆 ✪ EXISTENCE CLINIC
Show all...
6👍 3🔥 1👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
چنین گفت زرتشت و به شهر بزرگ نگاهي کرد و آهي کشید و دیری خاموش ماند. سرانجام چنین گفت: نه تنها این دیوانه که این شهر بزرگ نیز مرا به تهوع می‌آورد. در این و در آن چیزی نیست که بهتر شود یا بدتر. وای بر این شهر بزرگ! ای‌کاش هم‌اکنون می‌دیدم آن تنوره‌ی آتشی را که این شهر در آن خواهد سوخت! زیرا چنین تنوره‌های آتش می‌باید پیش‌درآمد نیم‌روزِ بزرگ باشند. باری، این نیز هنگام خویش و تقدیر خویش را دارد! اما، ای دیوانه، برای بدرود این آموزه را به تو پیشکش می‌کنم: آن‌جا که دیگر نمی‌توان عشق ورزید باید آن را گذاشت و گذشت! چنین گفت زرتشت، و دیوانه و شهرِ بزرگ را گذاشت و گذشت. #فریدریش_نیچه  #چنین_گفت_زرتشت #داریوش_آشوری #درمان_اگزیستانسیال #عشق ✪ Telegram ✪  Site ✪ EXISTENCE CLINIC
Show all...
👍 5 4👌 2🔥 1