cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

اندیشیدن

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
1 318
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

نتایج و درسهايی که از اثر دانینگ - کروگر میتوان گرفت لینک متن اصلی: https://t.me/darmoeedmohseni/515 ۱- اشخاص بی کفایت و نادان خود را دست بالا میگیرند و در باره دانش نداشته خود غلو میکنند. ۲- امکان ندارد که بشود به آنها فهماند که نادان و بی کفایت هستند. اگر شخصی قادر به دانستن و استفاده از استدلال منطقی نباشد، ما قادر به فهماندن بلاهت آنها با برپائی یک استدلال منطقی نیستیم. حتما تا به حال مشاهده کرده اید که در گفتگو ها و جدل های شبکه های اجتماعی بشود شخصی را مجاب کرد که ابله است ( نه به عنوان یک توهین، بلکه یک توصیف ) و راجع به موضوع مورد بحث چیزی نمیداند. ۳- تنها راه مقابله با اثر و سمپتم دانینگ - کروگر فراگیری بیشتر دانش در موضوعی خاص است. با بالا بردن سطح دانش و کفایت خود میتوان به این نقطه رسید که شخص در ابتدا قبول خواهد کرد که راجع به موضوع مورد بحث دانش کافی ندارد. هم هنگام لازم است که به خود و دیگران تواضع و فروتنی بیاموزیم. لازم به یادآوری این نکته است که قبول کنیم که همه ما کم و بیش در معرض اثر دانینگ - کروگر هستیم و میبایستی همیشه از خود این سؤال را بپرسیم که چگونه میشود از تحت تاثیر قرار گرفتن و دچار شدن به این اثر جلوگیری کرد. میتوان از راه های زیر از دچار شدن به این سمپتم تا حد زیادی جلوگیری کرد: ۱- خردمند کسی است که قادر شود که بگوید نمیداند، ویا مطمئن نیست ویا اینکه اقرار کند که اشتباه کرده است. تواضع فضیلت است و یقین کامل داشتن نشانه ای است از جهل. ۲-دانش خود را توسعه دهیم، خود را تعلیم دهیم و کنجکاو باشیم. هر چقدر بیشتر راجع به موضوعی دانش داشته باشیم،‌ کمتر در مقابل غیر واقعی بودن مطلبی تسلیم پذیر خواهیم بود. ۳- مواظب سو گیری و تائید شناختی باشیم. مردم به طور معمول به دنبال اطلاعاتی هستند که باورها و عقاید شخصی شان را تائید می‌کند. برای واقع‌ گرا بودن و پرهیز از خیالبافی، استدلال هر دو طرف را میبایستی مورد نقد و توجه قرار داد و‌سپس عقاید خود را شکل دهیم. حتی بهتر است به دنبال مدارکی باشیم که باورهای ما را رد می‌کنند. در این مورد میتوانید به ابطال پذیری، علم و شبه علم در همین کانال مراجعه فرمائید. لینک مطلب: https://t.me/darmoeedmohseni/310 ۴- هنگام استدلال از جنگ و دعوا میبایستی احتراز کنیم و از به کاربردن کلمات رکیک و توهین آمیز خودداری نمائیم. از طرفی دیگر، به طرف مقابل با احترام برخورد کنیم و به او به آهستگی بفهمانیم که در پی کمک به او برای درک بیشتر موضوع هستیم. برای درک موضوعی بهتر است که هر دو باهم در جستجوی واقعیت باشیم. ۵- همیشه قبول کنیم که میتوانیم در اشتباه باشیم. تصدیق کنیم که میتوانیم زیر تاثیر سمپتم دانینگ - کروگر باشیم. کانال اندیشیدن https://t.me/darmoeedmohseni .
Show all...
اندیشیدن

اثر دانینگ - کرو گر Dunning - Kruger ( سو گیری شناختی ) چرا بی کفایت ترین و ابله ترین انسان‌ها هیچ گونه شکی نسبت به باورهای خود نمیکنند. مشکل دنیا این است که احمق های متعصب کاملا به خود یقین دارند، در حالیکه دانایان، سرشار از شک و تردیدند. برتراند راسل - از بزرگترین فیلسوفان تحلیلی به دنبال کسانی باشید که به دنبال حقیقت هستند. ولی از دست کسانی که توهم این را دارند که حقیقت در دست آنهاست فرار کنید واسلاو هاول - نویسنده، نمایشنامه نویس، مبارز آزادی خواه، آخرین رئیس جمهور کشور چکسلواکی قبل از تقسیم به دو کشور. در سال ۱۹۹۵ مک‌آرتور ویلر وارد بانکی در شهر پیتسبورگ ایالت پنسیلوانیای آمریکا شد و برای دزدی به سراغ یکی از گیشه های بانک رفت. او نه ماسکی برای پوشاندن چهره خود داشت یا حتی چیزی که کمی چهره او را تغییر دهد. اسلحه کشید و کارمند بانک را تهدید کرد. او این کار را در مقابل تمامی افراد و کارمندان حاضر در بانک انجام داد. سپس با کیسه ای پر از پول هنگام خروج از بانک جلوی دوربین های امنیتی بانک ظاهر شد و با درآوردن شکلک هائی از بانک خارج شد. او به این کار بسنده نکرد وبلافاصله پس از دزدی از بانک اول، وارد بانک دیگری…

اثر دانینگ ـ کروگر .
Show all...
اثر دانینگ - کرو گر Dunning - Kruger ( سو گیری شناختی ) چرا بی کفایت ترین و ابله ترین انسان‌ها هیچ گونه شکی نسبت به باورهای خود نمیکنند. مشکل دنیا این است که احمق های متعصب کاملا به خود یقین دارند، در حالیکه دانایان، سرشار از شک و تردیدند. برتراند راسل - از بزرگترین فیلسوفان تحلیلی به دنبال کسانی باشید که به دنبال حقیقت هستند. ولی از دست کسانی که توهم این را دارند که حقیقت در دست آنهاست فرار کنید واسلاو هاول - نویسنده، نمایشنامه نویس، مبارز آزادی خواه، آخرین رئیس جمهور کشور چکسلواکی قبل از تقسیم به دو کشور. در سال ۱۹۹۵ مک‌آرتور ویلر وارد بانکی در شهر پیتسبورگ ایالت پنسیلوانیای آمریکا شد و برای دزدی به سراغ یکی از گیشه های بانک رفت. او نه ماسکی برای پوشاندن چهره خود داشت یا حتی چیزی که کمی چهره او را تغییر دهد. اسلحه کشید و کارمند بانک را تهدید کرد. او این کار را در مقابل تمامی افراد و کارمندان حاضر در بانک انجام داد. سپس با کیسه ای پر از پول هنگام خروج از بانک جلوی دوربین های امنیتی بانک ظاهر شد و با درآوردن شکلک هائی از بانک خارج شد. او به این کار بسنده نکرد وبلافاصله پس از دزدی از بانک اول، وارد بانک دیگری شد و همین کار را تکرار کرد. چند ساعت بعد پلیس با نگاه کردن به نوار های ضبط شده دوربین ها او را شناسائی کرد و به خانه او رفت و اورا دستگیر کرد. او که دچار شُک شدیدی شده بود به پلیس گفت “من که چهره خود را به آبلیمو آغشته کرده بودم!” پلیس از این گفته ویلر کاملا گیج شده بود. ویلر باور به این داشت که آغشته کردن چهره به آبلیمو باعث نامرئی شدن او میشود! او شنیده بود که در قدیم برای نوشتن نامه ای اگر به جای جوهر از آبلیمو استفاده شود (در نگاه اول به نظر میآید که چیزی روی آن نامه نوشته نشده است) این نامه نامرئی خواهد بود و بعد دریافت کننده نامه با قرار دادن نامه روی شعله ضعیفی نوشته های نامه که به رنگ قهوه ای به خاطر اکسید شدن اسید سیتریک آبلیمو در آمده است را بخواند. البته ویلر بخش دوم که به علت حرارت نوشته ها ظاهر می‌شوند را نمی دانست. باور به اینکه راجع به موضوعی چیزی میدانیم در حالی که به واقع نمیدانیم به اثر ویا سمپتوم داونینگ - کروگر معروف شده است. دو استاد روانشناسی به نام های دیوید دانینگ و جاستین کروگر بعد از شنیدن دزدی های ویلر، تعدادی آزمایش ترتیب دادند تا دریابند که آیا باور ویلر به نامرئی شدن توسط آبلیمو نوعی سو گیری شناختی است یا نه. سو گیری شناختی به ما اجازه می‌دهد که خود را مجاب به باوری کنیم گو اینکه واقعیت چیز دیگری است. سو گیری شناختی ما را در مقابل واقعیات محافظت میکند. این سو گیری های شناختی احتیاج به فکر کردن اندکی دارد و باعث میشود که تصمیمی را به سرعت بگیریم، گواینکه این تصمیم بر اساس واقعیت نباشد. این سوگیری شناختی در اطراف ما بسیار مشاهده میشود. شخصی که یک پاراگراف از ویکی پیدیا را خوانده به ناگاه خود را متخصص در آن رشته میداند. به عنوان مثال در یکی از مناظره های انتخاباتی ریاست جمهوری اخیر، یکی از نامزدهای پست ریاست جمهوری که ادعای داشتن دکترای اقتصاد با نمره ۱۹.۵ داشت ادعا کرد که با برداشتن چند صفر از پول ملی، ریال را به یکی از قوی ترین ارز های جهان تبدیل میکند! کسانی مانند میلتون فریدمن، پُل کروگمن، فردریش هایک، آمارتیا سن،... که برندگان جایزه نوبل در اقتصاد هستند قادر به گفتن چنین ادعائی نیستند. دانینگ و کروگر آزمایشات بسیاری روی دانشجویان، کارمندان و مدیران و مهندسان سازمان های مختلف انجام دادند و نتیجه را به صورت شکل زیر گزارش دادند. در این نمودار محور افقی نشان‌دهنده مقدار دانش و کفایت و محور عمودی نشان‌دهنده ضریب اطمینان از باور به درستی معلومات شخص است. شخصی که راجع به موضوعی هیچ چیزی نمیداند، قاعدتا هیچ گونه اطمینانی از باور خود ندارد و این را این نمودار نشان می‌دهد. اما اگر این شخص دچار توهم دانائی باشد با خواندن یک پاراگراف راجع به موضوعی ناگهان اطمینان صد در صدی به دانش نداشته اش پیدا میکند. این نمودار به خوبی این ارتباط را نشان می دهد. هرگاه شخصی با کوشش فراوان در پی یاد گرفتن مطلبی است می‌بینیم که هر اندازه دانش او بالاتر می‌رود اطمینان او به درست بودن دانشش کم و کمتر میشود تا اینکه شخص دانش و تجربه ای بسیار بیشتر و بیشتری کسب می‌کند و آهسته آهسته اطمینان خود از دانشش بیشتر و بیشتر میشود. شخصی که به واقع از نظر دانش و تجربه شناخته شده و متخصص است اطمینان نسبتا زیادی به دانش خود دارد ولی این اطمینان هیچگاه مانند اطمینان آن شخص متوهم و ابله صد در صد نیست و آماده است که باور خود را هرگاه با واقعیات جدید در تناقض دید آنرا تغییر دهد. در متن دیگری راجع به سوگیری شناختی نوشته ام که میتوانید آنرا در لینک زیر پیدا کنید. https://t.me/darmoeedmohseni/419 کانال اندیشیدن
Show all...
اندیشیدن

“Those who believe without reason cannot be convinced by reason.” — James Randi کسانی که باوری را بدون دلیل قبول کرده اند را نمی توان با استدلال متقاعد کرد. جیمز رندی. سو گیری شناختی قابل تصحیح با برهان و مدرک نیست. آهنی را که موریانه بخورد نتوان برد از و به صیقل زنگ با سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنین در سنگ شکل گرفتن عقاید در ذهن: چرا در بیشتر موارد به چیز هائی که می بینیم باور پیدا میکنیم؟ یکی از دلایل بقاء نسل انسان به علت توانایی هایمان در طبقه بندی کردن و نیز شناختن نقش ها و الگو های رفتاری چیزهای مختلف است. با به قاعده درآوردن و فرمول بندی و سپس آزمایش فرضیه ها می آموزیم که چگونه راجع به محیط اطراف پیش بینی هائی انجام دهیم و نیز زیست محیط خودرا زیر کنترل درآوریم. هنگامی که به فرضیه ای دست یافتیم و می بینیم که کارآيی دارد، آنرا به صورت یک باور تلقی میکنیم و بعد از آن بسیار سخت خواهد بود ه آنرا به کناری بنهیم. فرانسیس بیکن Francis Bacon فیلسوف پایه گذار روش های علمی به خوبی به این امر واقف بود: “ هنگامی که انسان‌ها باوری را قبول می‌کنند تمامی مقوله های دیگر منجمله استدلالات و مدارکی را…

میدانیم که شیوع ویروس ها به صورت تابع نمائی صورت می گیرد. در واریانت دلتا هر یک نفر میتواند تا ۹ نفر را مبتلا کند و هریک از آن ۹ نفر، ۹ نفر دیگر یعنی در کل ۸۱ نفر را مبتلا کند. برای اینکه مثالی زده باشم تا شیوع ویروس سارز ـ کو ـ۲ قابل تجسم باشد، فرض میکنیم که این ویروس فقط دو نفر دیگر را مبتلا میکند. حال این مثال را در نظر بگیرید. شخصی به شما پیشنهاد می کند که من به شما امروز یک میلیون دلار میدهم. یا اینکه امروز به شما یک پنی ( یک صدم دلار ) میدهم و فردا آنرا دوبرابر میکنم و هر روز مقدار قبل را دو برابر میکنم به مدت یک ماه.شما کدامیک از این دو را انتخاب میکنید؟ $0.01. روز اول $0.02. روز دوم ... $0.64 روز هفتم. .... مجاب شدید؟ ادامه میدهم. $5.12 روز دهم ..... $163.84. روز پانزدهم ..... $5,242.88 روز بیستم ...... $167,772.16 روز بیست و پنجم ... $671,088.64. روز بیست و هفتم $1,342,177.28 روز بیست و هشتم $5,368,709.12. روز سی ام. بنابراین در پایان یک ماه بیش از ۵ میلیون دلار طرف به شما بدهکار میشود. این فقط با در نظر گرفتن دوبرابر گرفتن نرخ رشد است. در ویروس این نرخ رشد تا ۹ برابر است. در افسانه ها آمده است وقتی مخترع شطرنج این بازی را به پادشاه هند عرضه کرد، پادشاه هند بسیار شیفته و علاقه مند به این بازی جذاب شد و به مخترع شطرنج گفت: به عنوان پاداش، هر چه دوست دارد می تواند از او بخواهد! مخترع شطرنج گفت: "من چیز زیادی نمی خواهم (البته به زودی خواهیم داد که او واقعاً چیز زیادی می خواسته!)، فقط به ازای خانه اول شطرنج 1 دانه گندم، به ازای خانه دوم شطرنج 2 دانه گندم، به ازای خانه سوم شطرنج 4 دانه گندم، به ازای خانه چهارم شطرنج 8 دانه گندم، به ازای خانه پنجم شطرنج 16 دانه گندم و به همین ترتیب تا خانه شصت و چهارم، به ازای هر خانه، دو برابر تعداد گندم خانه قبلی اَش گندم کنار بگذارید و سپس مجموع همه ی این گندم ها را به بنده ی حقیر بدهید. " پادشاه که به هیچ وجه فکر نمی کرد گندم طلب کرده ی مخترع شطرنج، مقدار قابل توجهی شود با حالتی تمسخرآمیز خطاب به او گفت: "من به تو گفتم هر پاداشی که دوست داری از من بخواه و گمان می کردم الآن مقدار زیادی طلا و جواهر بخواهی؛ اما تو فقط همین مقدار ناچیز گندم را از من خواستی؟!" سپس رو به یکی از نوکرانش کرد و گفت: "یک کیسه گندم به این شخص بدهید تا پی کارش برود!" مخترع شطرنج گفت: "شاهنشاها، اگر اجازه بفرمایید مقدار دقیق این گندم ها حساب شود و بعد هدیه مرا بدهید. آخر ممکن است یک کیسه گندم شما از آن چیزی که من خواستم بیشتر شود و من نمی خواهم مدیون شما شوم. " به هر حال پادشاه هند قبول کرد و چون خودش از ریاضیات چیزی سر در نمی آورد  این مسئولیت را به حکما و حسابگران دربارش سپرد. آن ها پس از چند روز محاسبه، وقتی مقدار دقیق گندم ها را حساب کردند، با شگفتی نزد پادشاه آمدند و گفتند: "شاهنشاها، با عرض شرمندگی، شما هیچ گاه نمی توانید مقدار گندمی را که مخترع شطرنج، درخواست کرده به او بدهید؛ چرا که برای این کار سرزمین هند که هیچ، اگر کل سطح قابل کشت کره زمین را هم گندم بکارید صدها سال طول خواهد کشید تا به گندم مورد درخواست او برسید! " در این هنگام، پادشاه به ضعف و نادانی خود پی برد و فهمید اولاً قدرت و ثروت او نامحدود و خیلی زیاد نیست، ثانیاً متوجه شد تا وقتی که مسأله ای را به طور کامل حل نکرده و از پاسخ آن آگاه نیست، سؤال کننده را تحقیر نکند و ادعایی نداشته باشد. https://t.me/darmoeedmohseni .
Show all...
باید منطق مشترکی باشد تا افراد بتوانند با یک دیگر صحبت کنند. مسیحی، مسلمان، یهودی، زرتشتی، بودائی، آتئیست، ندانم گرا،... به عنوان مثال یک مسیحی هنگام بحث با یک مسلمان نمیتواند از انجیل آیه بیاورد و آنرا حقیقت بنامد و بر اساس آن استدلال کند. زیرا مسلمان به او خواهد گفت انجیل تحریف شده است. همین استدلال را یک مسیحی در مورد قرآن میتواند انجام دهد و بگوید که از نظر او آیات قرآن نشان از حقیقت ندارند. پس چه باید کرد؟ آیا راهی هست که بشود بدون ارجاع به پیش فرضی و یا کتابی بتوان دیالوگی بر قرار کرد؟ آن را ۲۵٠٠ سال پیش ارسطو بنا نهاد. سه قانون که به نام قوانین تفکر نام گرفته اند. ارسطو این قوانین را به شرح زیر نوشت و خواست او این بود که هر گاه در هنگام یک دیالوگ متوجه شدید که طرف مقابل خلاف این قوانین صحبت و استدلال میکند، از او عذر بخواهید و به او بگوئید که دیگر قادر به ادامه دیالوگ نیستید. اما قوانین تفکر بسیار ساده و بدیهی هستند ولی هم هنگام قابل اثبات نیستند. ۱- قانون تناقض برای تمام گزاره های الف، امکان ندارد که هم الف و هم نقیض الف حقیقت داشته باشد. ۲- قانون منع میانی یا شق سؤم یا الف حقیقت دارد و یا ندارد. شق سومی نمیتواند وجود داشته باشد. ۳- قانون تطابق یک گزاره الف با خودش همیشه در انطباق و تطابق است. البته منطق از زمان ارسطو پیشرفت های زیادی کرده و کسانی مانند برتراند راسل و آلفرد نرث وایتهد در پیشرفت آن کمک های شایانی کرده اند. این حداقل هائی است که گفتگو را خارج از یک منبع خارجی مانند کتب مقدس ممکن میکند. البته شروط دیگری هم وجود دارند مانند دانستن مغالطات و احتراز از آنها هنگام دیالوگ. دانستن انواع استدلالات صحیح. مبحث چندین بخشی " فلسفه چیست و چرا اهمیت دارد" به انواع استدلالات با دادن مثال هائی به این موضوع مهم پرداخته است. https://t.me/darmoeedmohseni .
Show all...
مطالعه و مقایسه دو ویروس آنفلوآنزا و ویروس کرونا نشان میدهد که نرخ شیوع R0 ویروس SARS-CoV-2 ( ویروس کرونا )از آنفلوآنزا بسیار بالاتر است. و نیز میدانیم که در طول سال ویروس آنفلوآنزا جهش ژنی میکند. واکسن های آنفلوآنزا براساس ویروس سال پیش ساخته شده اند و به همین علت تاثیر کمتری دارند. بطور متوسط تاثیر آنها حدود ۵٠ درصد است. تفاوتهای زیادی بین ویروس آنفلوآنزا و 2-SARS-CoV وجود دارد چنانکه گفته شد تفاوت های زیادی مابین این دو ویروس وجود دارد. آنفلوآنزا سالهاست که باعث مرگ و میر میشود. بدترین نوع آن آنفلوآنزای اسپانیائی بود که در اواخر جنگ اول جهانی در جهان شیوع پیدا کرد. حدود ۱٠٠ میلیون نفر به آن مبتلا شدند و گویا چیزی در حدود ۵٠ میلیون نفر به خاطر آن جان باختند. این ویروس به قرن ۲۱ پس از جهش های فراوانی رسیده است. به علت رعایت بهداشت و نیز کم شدن مرگ و میر در اثر جهش های فراوان، مرگ و میر از آنفلوآنزا بسیار کمتر شده است. ناگفته نماند که ویروس آنفلوآنزا بسیار قبل تر از جنگ جهانی اول نیز وجود داشت. منتها به علت جهش ژنی بسیار خطرناکتر شد. اطلاعات به خاطر جدید بودن ویروس سارز ـ کو ـ ۲ هنوز کم است و ویروس شناسان هنوز قادر به پیش بینی جهش های آینده این ویروس نیستند. تا به حال هر جهشی که رخ داده، میشود گفت که خطرناک تر از ویروس قبلی بوده است و واریانت دلتا تا به حال نشان داده که از واریانت های قبلی هم نرخ شیوع و هم مرگ و میر بالاتری دارد. جهش های دیگر بدون تردید اتفاق خواهد افتاد. منتها هنوز نمیدانیم که جهش بعدی که به صورت غالب در آمده باشد قوی تر از دلتا خواهد بود ویا ضعیف تر. نیز میدانیم که چند نوع جهش مختلف همزمان و در یک و یا چند کشور میتوانند وجود داشته باشند. یک ویروس سارز کو ـ ۲ میتواند در بدن با ربودن سیستم تکثیر سلولی به میلیون ها ویروس تبدیل شود. در این این تکثیر گاهی اشتباه در کپی شدن ژن اتفاق میافتد و نوع جدیدی از ویروس بوجود میآید. برای کاهش چنین پدیده ای میبایستی تا حدود ۸٠ درصد مردم واکسینه شوند( ایمنی گله ای ) تا احتمال جهش ژنی کمتر گردد. باید بیشتر مواظب بود و استفاده از ماسک، رعایت فاصله اجتماعی و بالا نگاه داشتن سیستم ایمنی بدن از واجبات است. حتی کسانی که هر دو دوز واکسن را زده اند میبایستی موارد بالا را رعایت کنند. امکان دوباره بیمار شدن توسط این ویروس وجود دارد. امیدواری این است واریانت بعدی نرخ شیوع و مرگ و میر کمتری داشته باشد. کانال اندیشیدن https://t.me/darmoeedmohseni .
Show all...
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 آیا اگر هنگامی که ساعتی را در یک مرغزار پیدا کردید، یک کفش را نیز پیدا کنید، آیا شما میتوایند استدلال کنید که ساعت ساز کفش را نیز طراحی کرده است؟ البته که نه! مطابق این تشبیه، حیات میبایستی طراح خود را داشته باشد، خورشید میبایستی طراح خود را داشته باشد، و هر چیزی دیگری در جهان میباستی طراح خود را داشته باشد. این نشان میدهد که جهان براساس طراحی هوشمند میتوانسته طراحان بسیاری را داشته باشد. استدلال طراح ساعت ساز طوری استدلال میشود گو اینکه طراح ساعت، یک ساعت را از هیچ بوجود آورده است. در در حالی که میدانیم چنین چیزی نیست. تنها چیزی که استدلال طراحی هوشمند میتواند در صورت درست بودن استدلال ( که ابطال این استدلال را نشان داده ایم) ادعا کند این است که طراحی وجود داشته است. این به هیچ وجه به معنی تئیسم ( خدای متشخص انسانوار ادیان ابراهیمی ) نخواهد بود. استدلال طراح هوشمند و یا خدای ساعت ساز( در اینجا هر دو معادل هم گرفته شده ) و یا Teleological Argument چنانکه نشان داده شد استدلال ضعیفی برای اثبات وجود خدا است. کانال اندیشیدن https://t.me/darmoeedmohseni .
Show all...
ا طراحی هوشمند و استدلال طراح ساعت ساز برای اولین بار ویلیام پیلی تئولوژیست بریتانیائی در کتابی به عنوان تئولوژی طبیعی استدلال ساعت ساز را در سال ۱۸۱۲ مطرح کرد. این استدلال به استدلال تیلیولاجیکال نیز معروف است Teleological Argument در این استدلال چنین عنوان میشود که اگر شما در مرغزاری در حال قدم زدن هستید و به ساعتی که روی زمین افتاده است بر بخورید، به علت پیچیدگی ساعت پیش خود فکر نخواهید کرد که این ساعت به صورت خود به خود در آنجا به وجود آمده است. این ساعت میبایستی یک طراح هوشمند داشته باشد. از طریق یک مقایسه و تشابه به این نتیجه میرسد که حیات و نیز جهان با آن پیچیدگیش نیز میبایستی طراحی هوشمند داشته باشد. انواع مختلف این استدلال داده شده است ولی استدلال ساعت ساز از همه آنها معروف تر است. تِز اصلی این استدلال این است که پیچیدگی احتیاج به یک طراح هوشمند دارد. چه ایراداتی بر این استدلال وارد است؟ ایراد اصلی این استدلال به مغالطه ای باز میگردد به نام مغالطه اشتباه تشابه False analogy fallacy فرض بر این گرفته میشود چون دو چیز در یک یا چند جزء شبیه به هم هستند بنابراین در اجزاء دیگری نیز شبیه به هم خواهند بود که این اشتباه است. ۱- ساعت پیچیده است ۲- ساعت یک طراحی داشته است ۳- جهان پیچیده است ۴- بنا براین جهان یک طراحی داشته است. در اینجا از اینکه جهان و ساعت هر دو پیچیده هستند به هیچ وجه نمی شود نتیجه گرفت که جهان هم طراح داشته باشد. مغالطه اشتباه در تشابه . اگر این منطق درست میبود من میتوانستم این ادعا را نیز بکنم. ۱- ساعت پیچیده است ۲- ساعت در قرن پانزدهم اختراع شد ۳- جهان پیچیده است ۴- بنا براین جهان نیز در قرن پانزدهم اختراع شد! ایراد منطقی دیگر در این استدلال مغالطه علت اشتباه است False cause fallacy در این مغالطه رخ دادن دو رویداد همزمان با علیت خلط میشود. در حالیکه چنین نیست. Correlation is not causation در استدلال ساعت ساز رابطه پیچیدگی با طراح درک میشود و این نتیجه اشتباه گرفته میشود که یکی معلول دیگری است. به عنوان اشتباه بودن همزمانی دو رویداد و نتیجه گیری اشتباه از آن میتوان این استدلال را انجام داد: از سال ۱۸٠٠ میلادی تا به امروز تعداد دزدان و دزدی های دریائی کاهش پیدا کرده است. در طی همین مدت متوسط درجه حرارت زمین رو به افزایش بوده است. نتیجه گیری اشتباه: سرد بودن زمین در گذشته به علت وجود تعداد کثیری از دزدان دریائی بوده است. یکی دیگر از بزرگترین اشتباهات در طراح ساعت ساز چشم پوشیدن از انتخاب طبیعی است. این استدلال فراموش کرده است که دگر گشت ( فرگشت ) بوسیله انتخاب طبیعی نشان داده است که این پروسه باعث بوجود آمدن انواع پیچیده ای در کره زمین می‌شوند. علت اینکه میدانیم که یک ساعت طراحی داشته است این نیست که ساعت پیچیده است، بلکه به این علت است که ما میدانیم که ساعت طراحی شده است. هزار ها و میلیون ها ساعت توسط طراحان طرح و ساخته شده است. در حالیکه هیچ ساعتی بدون طراح تا به حال ساخته نشده است. در حالیکه تا به حال دیده نشده که هیچ حیاتی به وسیله یک طراح بوجود آمده باشد. و حال آنکه می‌بینیم که طبیعت در جلوی چشم ما میلیون ها حیات را بوجود می آورد. چهارمین ایراد منطقی طراح ساعت ساز مغالطه مورد خاص است. در این مغالطه یک استثناء بر علیه قاعده بوجود می آوریم بدون این که توجیهی منطقی برای آن داشته باشیم Special pleading fallacy ۱- ساعت پیچیده است ۲- ساعت یک طراح دارد ۳- جهان پیچیده است ۴- بنابراین جهان یک طراح دارد ۵- طراح پیچیده است بنابراین طراح یک طراح داشته است ۶- طراح آن طراح پیچیده است ۷- بنابراین طراح آن طراحی که طراح دوم را خلق کرده میبایستی طراحی داشته باشد این استدلال را تا ابد میشود ادامه داد. Self-refuting fallacy این مغالطه هنگامی رخ میدهد که نتیجه یک استدلال گزاره های استدلال را رد میکند. در استدلال طراح هوشمند ابتدا فرض میشود که یک ساعت که پیچیده است با طبیعت ( که به صورت غیر مستقیم فرض میشود که ساده و رخداد های آن اتفاقی است ) بسیار فرق دارد. سپس ادعا میشود که چون جهان بسیار پیچیده و دارای نظم است، بنا براین میبایستی که طراحی هوشمند داشته باشد. در اینجا به جهان دو کیفیت متضاد نسبت داده میشود. استدلال طراح هوشمند نمی‌تواند ادعا کند که فقط یک طراح وجود دارد. بلکه از آن میشود نیز نتیجه گرفت که جهان چندین طراح دارد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Show all...
فلسفه چیست و چرا اهمیت دارد؟ بخش یازدهم، قسمت هفتم و پایان بخش یازدهم. ادامه از قسمت ششم. بهترین راه برای کسب دانش چیست؟ در قسمت ششم به این نتیجه رسیدیم که تجربیات ما از جهان دقیق نیستند و می‌توانند به نتایجی اشتباه منجر شوند. این تجربیات می‌توانند جهان را به گونه ای پدیدار کنند به وجهی که حقیقت جهان آنگونه نباشد. حواس چندگانه ما و تجربیاتی که آنها بوجود می‌آورند میتواند بسیار دور از حقیقت باشد. این واقعیت که ما جهان را به گونه خاصی تجربه میکنیم آنگونه نیست كه جهان مطابق تجربه ما باشد. این موضوع در مورد تجربه کسان دیگری که مانند ما چنین چیزی را تجربه کرده اند نیز صادق است. ولی روش علمی به گونه ای ساخته شده است که ما را در مقابل چنین تجارب غیر واقعی و نتایج آن محافظت کند. برای اینکه نظریه ای علمی که نشان دهنده چگونگی جهان است قابل قبول باشد، نه تنها میبایستی که مشاهدات صحیحی را پیش بینی کند، بلکه میبایستی حاوی توضیحی ساده، گسترده و محافظه کارانه باشد. البته یک نظریه ممکن است که اشتباه باشد و اگر چنین باشد نمیتوان آنرا دانش نامید. ولی هرگاه چنین نظریه ای صادق باشد و بهترین توضیح را در مورد پدیده ای به دست دهد، میتوان ادعا کرد که ما درمورد آن پدیده خاص دانش داریم. چنانکه بارها در بخش های گذشته آمده Knowledge is Justified True Belief دانش باور صادقی است که حقانیت آن توجیه شده باشد. (باوری که خارج از شک های معقول است.) با قبول چنین شیوه ای علم به ما میتواند نشان دهد که جهان چگونه است و چگونه کار میکند. گو اینکه نتوانیم ادراکی مطابق آنچه که علم به ما می‌آموزد داشته باشیم ( به علت محدودیت های حواس چندگانه مان ) ولی می‌توانیم جهان را آنطوری که هست با پذیرش فرضیه های کافی راجع به طبیعت آن بشناسیم. حال میتوانیم پاسخی محدود به این پرسش که چگونه میتوان بهترین راه برای کسب دانش را داشت بدهیم. اگر میخواهیم راجع به جهان پدیدارها دانشی کسب کنیم، (جهانی را که تجربه میکنیم)، میتوان ادعا کرد که اغلب اوقات تجربه ما گواینکه ناقص است میتواند چنین پاسخی باشد. چنین دانشی به این علت قابل استفاده است که در درجه اول ما در جهان پدیدارها زندگی میکنیم. ولی هیچگاه نباید از نظر دور داشت که ادراک ما از جهان میتواند ما را به بی‌راهه بکشاند و هیچگاه نمیخواهیم دچار این توهم شویم که این ادراک ما نمایانگر چگونگی بودن جهان است. برای دقیق ترین شناخت جهان می‌بایستی که به علم ( فلسفه طبیعی ) و روش علمی مراجعه کرد. قابل توجه است که با رد کردن این ایدهٔ رنه دکارت که دانش میبایستی یقین کامل باشد، واینکه میدانیم دانش راجع به جهان میتواند از طریق استدلال به روش بهترین تبیین که به استدلال ربایشی نیز معروف است ( inference to the best explanation ویا abductive reasoning که در بخش هشتم این نوشتار به صورتی مفصل راجع به آن توضیح داده شده است ) به دست آید، میشود ادعا کرد این راه به نظر فیلسوفان عملگرا مانند جان دوئی که در بخش نهم، قسمت چهارم راجع به آن توضیح داده شد، بسیار نزدیک باشد. ولی چنانکه قبلا گفته شد، دانش راجع به جهان تنها دانشی نیست که میخواهیم راجع به آن بدانیم. میخواهیم دانش راجع به دین و دانش راجع به متافیزیک را نیز بدانیم. دراین موارد علم به ما کمکی نمیتواند بکند. به همین خاطر میبایستی به فلسفیدن ادامه داد. ولی قبل از این موضوع، باید توضیح مهم دیگری را داد. در تمامی این بخش، توضیح این بود که میشود ادعا کرد Knowledge is Justified True Belief. دانش باوری ( راجع به جهان ) است که حقانیت آن توجیه شده باشد. ولی میدانیم که چالشی بزرگ در مقابل چنین تعریفی از دانش قرار گرفته است. در بخش های دیگر به این چالش می پردازیم. پایان بخش یازدهم. ادامه دارد... کانال اندیشیدن https://t.me/darmoeedmohseni .
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.