کارن مقدم

مسیح و آرش🎤 ماه عسل 🎧 @CafeReIax

بخند آيه ى رسوايى به چال گونه ى خود هر بار مرا در آينه اغوا كن كدام فوجِ تماشايى!؟ كدام معبد زيبايى!؟ بخند و طرحِ معما كن به شورِ دايره ى رويت مرا ببند به گيسويت خلاف عقربه دامن باش بچرخ دور نچرخيدن بتاب صبح‌نبودن را برقص و پشت به فردا كن فریب خورده ی خود هستم به تار موی تو تا امروز اگر به چاله نیفتادم بیا و مشت مرا وا کن بیا و لشکر مویت را برای چاه مهیا کن مرا ببخش که گهگاهی به بی زبانیِ فریادم زبان لال اگر دارم به هر چه زل زده ای بر آن تو را نوشت سرانگشتم فقط به آینه ها «ها» کن خجسته باد اگر مویم به رنگ روی سفیدت شد خجسته باد اگر مویت به رنگ بخت سیاهم شد بیا دو جور پر از هم را بریز در هم و پیدا کن به خون كشيده ای ام هر بار كه شاهكار هنر باشم بنام دست هنرمندت به خود شراب بنوشان و به خون‌کشیده ی دستت را به روی خاک تماشا کن بدم به صور خوش آوازت مرا بكش كه بميرانى_ پس از دوباره ى رستن هام كه جان بگیرم از این مردن بنام مردنِ بعد از مرگ مدام محشر كبرى كن #کارن_مقدم @karen_moghadam

آن دوست که من دارم وان یار که من دانم شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم ای روی دل‌آرایت مجموعه‌ی زیبایی مجموع چه غم دارد از من که پریشانم دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم با وصل نمی‌پیچم وز هجر نمی‌نالم حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم ای خوب‌تر از لیلی بیم‌ست که چون مجنون عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند از روی تو بیزارم گر روی بگردانم #سعدی @karen_moghadam

هيچکس سرش آنقدر شلوغ نيست که زمان از دستش در برود و تو را از ياد ببرد، همه چيز برمی‌گردد به اولويت‌های ذهن آن آدم اگر کسی به هر دليلی تو را از یاد بُرد فقط يک دليل دارد : تو جزء اولويت‌هايش نيستی. ✍️#پائولو_کوئیلو @karen_moghadam

زمانی که قادر به تغییر موقعیت نیستید شما به چالش کشیده شدید تا خود را تغییر دهید. بشر موجودیست که به هر شرایطی عادت میکند. 📕 انسان در جستجوی معنا #ویکتور_فرانکل @karen_moghadam

به شیشه ای که سر به مشت می زند قسم كه بى تو مشت مشت از خودم گسسته ام نه شادی ام مرا قبول می کند نه غم _بدون تو_ بگو که از کدام دسته ام؟! اگر چه فرصتم به قامتِ نبودن است سحر پرستى ام تو را بهانه كرده است كه بینِ جيرجيركان معترض به شب ميانِ نیستگاهِ صبح دم نشسته ام مباد_نامه ای برای من نوشته اند که نهی می کند نفس کشیدن مرا و من به اطلاع خود رسانده ام : "بمیر" که دل به کائنات بی بخار بسته ام «رها شدن»! هزار شکلِ مردن از تو ام تو هشتمین عجایب جهان خلقتی امیدِ هفت های منتظر ، طلوع کن که از هر آنچه بود و آنچه هست خسته ام رها شدن شبیه شوق بوسه از لبی ست که با دودوزه بازی از دو سر بدوزی اش مرا ببوس اى هواى فصلِ پر زدن كه سال هاست با خيال تو خجسته ام بدون تو نه نای مرگ داشتم نه خواب که هر چه بغض و خنده خوردم از خودم نشد چنان به خود اثر نمی کنم که قرص ها سـوال می کنـند از کـدام بسـته ام !؟ من و تو را به خاك اگر كشيد روزگار دوباره روی تاج گیسوان دختران تو کوزه می شوی و من به احترامِ تو هزار بار دور گردنِ تو دسته ام #کارن_مقدم @karen_moghadam

✿چو مرغ شب خواندی و رفتی ... دلم را لرزاندی و رفتی.... @karen_moghadam