💕مرا بخوان💕
💕مرا از لا به لای تک تک کلماتم بخوان 💕مرا با قلبت حس کن 💕مرا با آهنگ هایم بشناس . 📝متن🎶آهنگ🎤شعر🎥فیلم . بی مخاطب مینویسیم که بی مخاطب بخونید🙏🙃 #سخن_ادمین . ❤ما پزشک شدیم که براتون "عشق" تجویز کنیم❤. آدرس وبلاگ👇🏻 http://elnazshahraki.blogfa.com
Show more432
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
-630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
🍃🌹🍃
قهوه میریزم برایت
نیستی آن سوی میز
هی شکر میریزم
و تلخ است جای خالیات
#معصومه_صابر
@mara_bekhaan
🍃🌹🍃
غیرتی شدن به گیر دادن و سروصدا کردن نیست غیرتی شدن یعنی اینکه فرد مورد علاقت هیچوقت احساس تنهایی نکنه..
@mara_bekhaan
🍃🌹🍃
واسه کسی که تا حالا دختری از شما بهتر تو زندگیش نبوده گریه نکنید.
#حرف_حساب 😏
@mara_bekhaan
🍃🌹🍃
اون دلهایی که شاد میکنی
مهربونیهایی که پخش میکنی
میشه همون عجب شانسی آوردمهای زندگیت...
@mara_bekhaan
Show all...
Alireza-Ghorbani-Mara-Bebakhsh-320.mp310.96 MB
Repost from 💕مرا بخوان💕
🍃🌹🍃
از خوبیای پزشک بودن اینه که وقتی دوستان درگیر بحران میانسالگی و ۵۰-۴۰ سالگیَن، ما هنوز داریم امتحان میدیم...
#حرف_حساب 👌 ☹️
@mara_bekhaan
Repost from 💕مرا بخوان💕
00:05
Video unavailableShow in Telegram
🍃🌹🍃
-فیزیوپات شدی؟
-استاجر شدی؟
-اینترن شدی؟
-دکتر شدی؟
-رزیدنت شدی؟
-متخصص شدی؟
"پزشکی، آخر ندارد😐😂"
@mara_bekhaan
1.07 MB
Repost from 💕مرا بخوان💕
🍃🌹🍃
اگر پزشک هستی دیگر متعلق به خودت نیستی...
اگر متعلق به خودت هستی دیگر پزشک نیستی...
(شادروان دکتر قریب)
🌹روز پزشک مبارک🌹
@mara_bekhaan
Repost from 💕مرا بخوان💕
🍃🌹🍃
دیروز کشیک بودم،
بلندگو اعلام کرد «کد۹۹ آی سی یو کرونا....کد۹۹ آی سی یو کرونا»
از اتاق پزشک اورژانس به زور تونستم بیام بیرون چون دم در اتاق پر بیمار بود،تا ICU دوییدم و پله هارو دوتا یکی بالا رفتم....
این دومین باری بود که مسئول تیم احیا بودم...بیمار یه آقای ۴۴ساله بود ،کنار تختش یه بطری آب هویج و یه لیوانه نصفه بود...پرستارا میگفتن همراهش کنارش بوده که یهو رفته...
نه نبض داشت نه هیچی...
شروع کردیم به احیا....
اپی نفرین...اپی نفرین...اپی نفرین...
بیمار برگشت اما با ضربان قلب نامنظم...شوک...شوک...آمیودارون...
.
تمام این مدت همزمان که اعلام میکردم همکارای پرستار چکار کنن،نبض مریضو خودم لمس میکردم...
.
مریض دوباره رفت...
اپی نفرین....اپی نفرین....
.
داد زدم مریض برگشت....مریض برگشت...زیر دست خودم نبضشو حس کردم قبل ازینکه مانیتور نشون بده....
این بار با ضربان قلب منظم برگشت و موند...
اون لحظه حس کردم دنیارو بهم دادن،
این اولین تجربه م از یه برگشتِ زندگی بود....
اون لحظه خستگی همه ی کشیکای فشرده ی این ماه از تنم درومد و وقتی اومدم بیرون و دعاهای مادر و همسرشو شنیدم به این فکر کردم که:
« می ارزید....همه ی اون شب بیداریا و سختی کشیدنا، دوری از خانواده و غربت کشیدنا به این دعاها و اشکای شوق می ارزید»
.
پ.ن:خاطره ی شیرینِ اولین احیای موفق و پایان اولینِ ماهِ طرحِ پزشکی...
#الناز_شهرکی
@mara_bekhaan
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.