cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

_poune_

Show more
Advertising posts
42 032
Subscribers
-624 hours
-477 days
-13330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Show all...
She Used To Be Mine.mp32.68 MB
ناگهان احساس کردم به یک بیراهه احتیاج دارم، به حسی شبیه گم شدن اما امیدوار به پیدا شدن! آری، دوست داشتم همه چیزهای معقول زندگی‌ام را به یکباره رها کنم و به سمت آن مسیر نامعقولی حرکت کنم که میدانم، نمیدانم چه در انتهای مسیر رخ خواهد داد. همانطور که در گرمای بالای ۳۶ درجه‌ی ر‌ُم در اتاق کوچکم نشسته بودم و از عرق‌هایی که هر بار بیشتر و بیشتر خودشان را به لباسم میچسباندند و گویی قصد تمام شدن نداشتن کلافه شده بودم، فهمیدم که باید بروم جایی و برای مدتی گم شوم. میدانستم که به یک ندانستن احتیاج دارم. به یک مسیر، نه یک شروع دوباره. به یک حرکت، نه یک ادامه. به یک بی‌هدفی، نه یک برنامه‌ریزی مشخص! پس تصمیم گرفتم «خودم» را بشناسم. و اکنون هر قدم که بیشتر در جهان درونی‌ام جلو می‌روم، یک قدم بیشتر در جهان بیرونی پیدا میشوم. مسیرِ گم شدن در خودم گویی به پیدا شدنم در جهان بیرونی کمک میکند! چه گمشدگی باارزشی. متن #پونه_مقیمی
Show all...
میگفت آرزویش این است که دوستش بدارم و او را بخواهم. اکنون که او را دوست دارم و میخواهمش، او مرا دوست دارد اما مرا نمیخواهد. کدام رنج بیشتر است، دوست داشته نشدن یا خواسته نشدن؟ چون این دو، یکی نیست! کدام رنج بیشتر است ماندن یا رفتن؟ چون ماندن با کسی که دوستت دارد اما تو را به اندازه‌ی کافی نمیخواهد با ماندن با کسی که تو را با اطمینان می‌خواد فرق دارد، همانطور که رفتن از رابطه‌ای که میدانی دوستت ندارد اما میخواهدت با رفتن از رابطه‌ای که دوستت دارد اما نمیخواهدت فرق دارد! دنیای امروز، دنیای تعارضات عمیق و شک‌های عمیق‌تر است. آنچه بیشتر آدم‌ها در روابط رمانتیکشان به دنبالش هستند، یک فرد نیست! بلکه یک خداست! #پونه_مقیمی (بخشی از کارگاه «بدن در روابط عاشقانه»، کارگاهی همراه با فلسفه، ادبیات٫ تمرینات بدنی و تاریخ تغییرات تکاملی عشق و رابطه تا به امروز)
Show all...
پرواز _️ .mp32.15 MB
در هر آنچه که زیاد میخواهیم زیاد در موردش حرف میزنیم و زیاد در موردش رویا میسازیم یک «نخواستنِ پنهان» وجود دارد. به عبارتی، آنچه که زیاد میخواهیم سرپوشی‌ست که متوجه نشویم آن را به طور ناهشیار نمیخواهیم! به طور ناهشیار نخواستن یعنی تلاشی برای شکست دادن آن آرزوی آشکاری که هر روز در روان ما ظاهر میشود. یعنی شکستِ میل زیاد. اگر زیاد رابطه میخواهیم، احتمال دارد بخشی از ما پشت همین زیاد خواستن، کاری کند که هیچگاه وارد رابطه نشویم. مثلا با مدام کتاب خواندن، تحلیل کردن، درمان کردن، درمانگر شدن، درس خواندن، دور‌ه‌های جدید ثبت نام کردن. زیادی خواستن در خودش نوعی سرکوب دارد. در زیادی خواستن، فضایی برای تجربه به وجود نخواهد آمد چون «زیادی خواستن» در ذهن اتفاق می‌افتد اما «خواستن» در بدن! وقتی ذهن، «زیادی» میخواهد، بدن را نگه میدارد و فضای تجربه‌ی بدنی را از بین میبرد و فرد دیگر قادر نخواهد بود به سمت یک تجربه‌ی واقعی برود. شخصی که تجربه‌ی بدنی از یک موقعیت واقعی را نداشته باشد همچون فردی‌ست که بیرون از آب نشسته ‌و برای شنا کردنش صحبت میکند اما هرگز آب، سرما و گرمایش، لذت غوطه ور شدن و اعتماد کردن به آن را و سختی‌ آب خوردن و تا مرز خفه شدن و ترسیدنش را تجربه نخواهد کرد. و در نهایت، هیچگاه شناگر نخواهد شد با اینکه بسیار می‌تواند مهارت شناگران دیگر را تحلیل کند و حتی شاید بتواند به آنها کمک کند که چطور شناگران بهتری شوند. اما خودش اگر در آب بیوفتد، حتی تجربه‌ی این را ندارد که خودش را چطور برای چند ثانیه بر روی آب نگه دارد. بین «زیادی خواستن»و «خواستن» تفاوت وجود دارد. زیادی خواستن یعنی نخواستن، حرکت نکردن و فرصتی برای تجربه به وجود نیاوردن. خواستن یعنی حرکت کردن و تجربه کردن با هر آنچه که اکنون زندگی در اختیار یک فرد قرار داده است. در خواستن، حرکتِ تن و تجربه کردن وجود دارد و همان تجربه‌ها می‌تواند فرد را به ارضای میلش برساند و فرد با هر تجربه، بینشی عمیق‌تر نسبت به خواسته‌ی قلبی‌اش پیدا خواهد کرد و با هر تجربه هم خواستنش تغییر خواهد کرد وهم راه را هموارتر خواهد کرد. اما در زیادی خواستن، شکستی همیشگی وجود دارد و البته پرسیدن سوالی همیشگی‌تر که «پس چرا برای من اتفاق نمی‌افتد؟» غافل از آنکه جواب‌ درست در درونش به او خیره شده‌اند: اتفاق نمی‌افتد چون اجازه‌ی تجربه کردن به من نمیدهی. #پونه_مقیمی
Show all...
1|2 - Musing Under Moonlight - Brombaer (320).mp38.34 MB
دوست دارم‌های اصیل، شبیه به سکوت‌ میان نت‌ها هستند. درست، به موقع همانجایی مینشینند که باید بنشینند. و زمانی که یک آدم «درست»، شما را «درست» دوست دارد، روزی شما متوجه می‌شوید پتانسیل‌هایتان در حال رشد، هویتتان در حال تنظیم شدن و ورژن درستی از خودتان هم در رابطه در حال شکل گرفتن است. سکوت های درست، موسیقی‌های عمیق، پخته ‌و درستی را شکل می‌دهند. برای همین مهم است که چطور دوستتان دارند و چطور به شما عشق میورزند. #پونه_مقیمی
Show all...
Show all...
Veil.mp38.68 MB
او اکنون از میانه‌ی‌زندگی‌اش گذر میکرد. شاید بزرگ‌ترین تفاوتش با ورژن‌ قبلی‌اش این بود که اکنون می‌توانست گذر کند نه اینکه فقط سینه‌خیز و با ترس و لرز رد شود یا فقط بر زنده ماندن متمرکز شود! فهمیده بود در گذر کردن نوعی هوشیاری و اتصال وجود دارد. هوشیار به آنچه در جهان درونش میگذرد و متصل به جریان زندگی. نوعی لذت عمیق همراه با احساساتی عمیق‌تر را تجربه میکرد. نه لذتی از جنس خوشحالی که لذتی از جنس آرام ماندن! از مسیری سخت به مسیری آسان‌تر می‌رفت. از مسیری آسان به مسیری سخت‌تر وارد می‌شد. و در تمام این مسیرها، با سری برافراشته، قلبی محکم و قدم‌هایی استوار به پیش میرفت. او فهمیده بود، قدرت در پذیرش است و ثبات در جلو رفتن. پس با اشک‌هایش با بی‌خوابی‌هایش با اضطراب‌هایش با ترس‌هایش با غم‌هایش با نگرانی‌هایش با خشم‌هایش و با شادی‌هایش میخندید، میرقصید و به جلو میرفت. اکنون به سوالی که معلم سوم راهنمایی‌اش بر تخته نوشته بود فکر میکرد: «زندگی چیست؟». و حال جواب را در درون خودش پیدا کرده بود، شاید زندگی یعنی در سکوت، شادمانه اما آرام، گذر کردن است. #پونه_مقیمی
Show all...
عاليه♥️Instrumental @Mentonix
Show all...
1|1 - Vårgrenar - Butimar (320).mp38.43 MB
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.