cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

عباس آخوندی

‌‌‌‌‏استاد دانشگاه تهران، ‌‏فعال سیاسی در حوزه تمدن ایران‌شهری ℹ️گفتگو، تبادل نظر و ارتباط مستقیم @AbbasAkhoundiDiscussion ℹ️سایت AbbasAkhoundi.ir ℹ️توییتر twitter.com/AkhoundiAbbas ℹ️اینستاگرام instagram.com/dr.AbbasAkhoundi

Show more
Advertising posts
4 184
Subscribers
-124 hours
+57 days
+1130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔲بحران استیصال‌سازی در ایران 🔹عباس آخوندی، 24اردی‌بهشت 1403 🔻چندی پیش در یک گروه تلگرامی از من خواستند که در باره این‌که آیا بحرانی در پیش است، صحبت کنم. من در آن‌جا از قدرت گرفتن جریانی که راهبرد و برنامه‌ی عملش به استیصال کشیدن مردم و خلق بحران است سخن گفتم. دوست بسیار ارجمندم جناب اقای جواد روح، بر آن اساس یادداشتی انتقادی بر گفته‌ی من نوشته‌اند که در اینجا با شما به اشتراک می‌گذارم. البته در موقع مناسب، نظریه خودم را در باره جریان استیصال‌ساز انتشار خواهم داد. 🖋 یادداشت راهبرد: دوگانه استیصال‌سازی ▪️چگونه کاهش مشارکت سیاسی - اجتماعی اکثریت به برکشیده شدن رادیکال ترین طیف اقلیت انجامید؟ 👈 محمدجواد روح ▪️روزنامه هم‌میهن یکشنبه۲۴اردیبهشت۰۳ ▪️"در علم سیاست در نهایت ما نیازمند یک چارچوب یا راه‌حل برای تغییر هستیم. وقتی ما علوم سیاسی می‌خوانیم، در نهایت باید به سیاستگذاری برسیم... همانطور که افلاطون، ارسطو، مارکس و برخی از متاخرین می‌گویند هدف علم سیاست توضیح امور نیست (مثل بیولوژی و زمین‌شناسی). هدف علم سیاست، تغییر امور است... اگر در سیاست هدف نداشته باشیم و یا برای رسیدن به اهداف وسیله نداشته باشیم، علم سیاستی نداریم. علم سیاست نباید علم توضیح امور سیاسی باشد... به گمان من، کلاً علم سیاست برخلاف سرشت و اهداف خود از سیاست جدا شده است". ✍ این گفتار دکتر حسین بشیریه در گفت‌وگویش با علی میرسپاسی، لب‌لباب نقدی است که امروز نه‌فقط به دانشمندان و استادان علوم سیاسی در ایران می‌توان وارد کرد، بلکه باید گامی فراتر گذاشت و مدعی شد که بخش بزرگی از نیروها و نخبگان سیاسی ایران امروز نیز، از درک مسئله و ارائه راه‌حل بازمانده‌اند. ✍ حتی استراتژیست‌ها و نظریه‌پردازان سیاسی نیز، امروز تا حد زیادی از راهبردهای پیشین خود دست کشیده‌اند و از وادی عمل به حاشیه نظر بازگشته‌اند. ✍ یادداشت اخیر سعید حجاریان و یا فایل صوتی منتشرشده از سیدمحمد خاتمی را می‌توان مصادیقی از این تغییر رویکرد در میان سیاستمداران ایرانی تلقی کرد. این تغییر رویکرد را ناچار باید به نقد نشست؛ چراکه این چهره‌های مؤثر اصلاح‌طلب، عملاً راهی را که از پسِ تجربه‌های اندوخته تاریخی و دانش انباشته نظری گشوده بودند و در سایه آن به جوانان پس از دوم‌خرداد درس‌ها آموختند، کنار گذاشته‌اند و به‌جای کنشگری، در مقام توصیف وضع موجود و نقد و هشدار درباره آن نشسته‌اند. ✍ حال آنکه به گفته بشیریه، سیاست علم توضیح امر موجود نیست؛ چه رسد که سیاست‌ورزی به این سطح فروکاهد. این گفتار بشیریه را به‌عنوان یکی از مؤثرترین استادان علم سیاست در ایران باید شنید و در پرتو آن، نقدها را به جان خرید. ✍ یکی از این گرایش‌های توصیفی، مباحثی است که اخیراً در محافل سیاسی مطرح شده و از جمله عباس آخوندی به آن پرداخته و تئوریزه کرده است. در این مباحث، از طیف نوپدید و رادیکال جریان حاکم تحت‌عنوان «جریان استیصال‌سازی» یاد می‌شود؛ جریانی که در این روایت، در جهت مستأصل کردن مردم در زندگی روزمره خویش برآمده‌اند و نه‌فقط عرصه سیاست را به گروگان خویش گرفته‌اند که به تحمیل ارزش‌ها و سبک زندگی مطلوب خود می‌پردازند و حتی، کسب‌وکارهای بخش خصوصی تا خردترین مراتب را تهدید می‌کنند (همان مواجهه‌ای که حسن روحانی نیز اخیراً از آن با عبارت «برخورد خصومتی با اقتصاد» یاد کرد). ✍ از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، جریان «استیصال‌ساز» را می‌توان نیرویی اقلیت در ایران امروز دانست که هویت، اعتبار و موقعیت خود را در شرایط ریزش مشارکت اکثریت و به‌ویژه بحران و بی‌ثباتی سیاسی-اجتماعی می‌بیند و می‌یابد. این جریان عموماً در قالب جبهه پایداری صورت‌بندی می‌شود؛ اما فراتر از آن است و در حوزه‌های پیداوپنهان قدرت سیاسی-اقتصادی حضور دارد و صاحب نفوذ است. ✍ این جریان در فضای دوقطبی رادیکال و تاریخی میان محمود احمدی‌نژاد و اکبر هاشمی‌رفسنجانی در سال ۱۳۸۴ تاحدی بروز یافت و در فضای دوقطبی و بی‌ثباتی سیاسی-اجتماعی پس از انتخابات ۱۳۸۸، خود را به‌عنوان نیروی وفادار، پای‌کار و پایدار حامی سیستم که در اوج بحران، تمام‌قد وارد میدان می‌شود؛ معرفی کرد. 🔅 ادامه و متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید: https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-16036 @javadrooh
Show all...
دوگانه استیصال سازی

«در علم سیاست در نهایت ما نیازمند یک چارچوب یا راه‌حل برای تغییر هستیم. وقتی ما علوم سیاسی می‌خوانیم، در نهایت باید به سیاستگذاری برسیم...

👍 7 7
‏گزارش مبسوط مکتوب نشست سخنرانی جمعه شب ۱۴ اردیبهشت «دکتر عباس آخوندی»، استاد دانشگاه و وزیر پیشین مسکن و شهرسازی، در «خانه گفتارها» در پلتفرم «کلاب هاوس» در موضوع «ایران، فلسطین و امنیت خلیج فارس: ضرورت تغییر انگاره کلی» که به مناسبت «روز ملی خلیج فارس» برگزار شد. ‏با سپاس از آقایان محمدرضا مهاجر، مجری برنامه و محمدجواد محمد حسینی، نویسنده گزارش مکتوب. ‏ https://www.24onlinenews.ir/fa/tiny/news-13775
Show all...
عباس آخوندی: هر طرحی که در منطقه بر مبنای حذف قدرت‌های جهانی ارائه شود، از همان ابتدا با شکست مواجه خواهد شد

شامگاه جمعه، 14 اردیبهشت 1403 در خانۀ «گفتارها» در شبکۀ اجتماعی کلابهاوس، به مناسبت روز ملی خلیج فارس، نشستی با عنوان « ایران، فلسطین و امنیت خلیج فارس: ضرورت تغییر انگاره کلی» با سخنرانی دکتر عباس آخوندی، استاد دانشگاه و وزیر اسبق راه و شهرسازی برگزار شد.

👍 14 3
🔲 به کجا چنین شتابان 🔹عباس آخوندی، ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🔻لطفا به این‌گزارش آقای دکتر مرتضی جابری مقدم استاد محترم شهرسازی دانشگاه تهران توجه کنید. واقعا نمی‌دانم چه از جان شهر و مردم می‌خواهند. چه لجاجتی با زندگی‌ مردم دارند. شگفت آنکه نهادهای دینی که آشکارا می‌بینند از نام دین چنین سوء استفاده می‌شود خاموشند. نهادهای به‌اصطلاح اصول‌گرا معلوم نیست به چه اصلی وفادارند. دولت و وزارت راه و شهرسازی در باره این تخلفات آشکار از طرح جامع و تفصیلی وحقوق شهروندی مردم بی‌تفاوتند. قوه قضائیه نسبت به این‌گونه امور حساسیت خود را از دست داده‌است. 🔻چگونه اینان به خودشان اجازه می‌دهند در شهری که اغلب روزهای سال در وضعیت هوای ناسالم است، این‌گونه به تخریب پارک‌ها و قطع درختان دست یازند؟ شمایان از کجا آمده‌اید که زندگی مردم برایتان پشیزی ارزش ندارد؟ 🔻شورای شهر چه می‌کند؟ نهادهای مدنی کجایند؟ احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب چرا لب به اعتراض نمی‌گشایند؟ آیا نباید قدری آزادگی داشت و در برابر این تخلفات ایستادگی کرد؟ ما را چه می‌شود؟
Show all...
attach 📎

👍 24 7
Photo unavailableShow in Telegram
🔰ایران، فلسطین و امنیت خلیج فارس (به مناسبت روز ملی خلیج فارس) 🔹سخنران: دکتر عباس آخوندی استاد دانشگاه و وزیر پیشین راه و شهرسازی زمان: جمعه، ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ (۳ می ۲۰۲۴) ساعت ۲۱ به وقت تهران (۱۸:۳۰ به وقت لندن) خانه «گفتارها»، کلابهاوس 🔗لینک ورود: https://www.clubhouse.com/invite/RXpcVeOzq6Vk2pGebnvo339YVnyWS0pgZn8:4zlFO9EL3eslrWhHBNTcftUxrIyTD-JuLRuTXy91x4s
Show all...
5👍 2
🔰ایران، فلسطین و امنیت خلیج فارس (به مناسبت روز ملی خلیج فارس) 🔹سخنران: دکتر عباس آخوندی استاد دانشگاه و وزیر پیشین راه و شهرسازی زمان: جمعه، ۱۴ اردیبهشت ماه  ۱۴۰۳ (۳ می ۲۰۲۴) ساعت ۲۱ به وقت تهران (۱۸:۳۰ به وقت لندن) خانه «گفتارها»، کلابهاوس 🔗لینک ورود: https://www.clubhouse.com/invite/RXpcVeOzq6Vk2pGebnvo339YVnyWS0pgZn8:4zlFO9EL3eslrWhHBNTcftUxrIyTD-JuLRuTXy91x4s
Show all...
ایران، فلسطین و امنیت خلیج فارس: ضرورت تغییر انگاره کلی - Clubhouse

ارایه ای از دکتر عباس آخوندی (استاد دانشگاه و وزیر پیشین مسکن)، به مناسبت روز ملی خلیج فارس، درباره ضرورت توجه به تغییرات زمانه و رشد و توسعه ملّتهای خلیج فارس، غرب آسیا و شمال آفریقا در دنیای جدید.

Repost from javad kashi
قلمرو امر سیاسی به همان معنای عمیقی که نویسنده کتاب عرضه می‌کند، با ظهور و خلق مردم جلوه می‌کند. «مردم» هنگامی موضوعیت پیدا می‌کند که تک تک آدمیان از نقطه نظر ارتباطات افقی و روزمره خود، بدون ارجاع به هیچ امر بیرونی یک خود جمعی و سیاسی خلق کنند. خودی که ضامن آزادی و برابری میان تک تک افراد است. آزادی فردی که محصول مناسبات جهان جدید است، جز در پرتو خلق یک «خود سیاسی» عینیت پیدا نمی‌کند. اما خود سیاسی که یک پدیدار جمعی است، یک مساله تنازعی است. تاسیس اتفاقی است که خواسته می‌شود اما همواره به تعلیق می‌افتد. امر سیاسی دقیقا در همین تعلیق مدام معنادار می‌شود. خواست «خود سیاسی» که یک خود همبسته جمعی است، یک دال تهی، اما جذاب و برانگیزاننده است. شرط دوام و نشاط حیات سیاسی است. خواست مردم برای آنکه خود جمعی‌شان را محقق کنند، بی‌آنکه به هیچ عامل استعلایی ارجاع دهند، اتفاقی ضد دین و موجودیت استعلایی خدا نبود. مطالعه الهیات سیاسی غرب نشان می‌دهد این رویداد در درون منازعات کلیسایی ظاهر شد. مساله در قرون شانزده و هفده عبارت از آن بود که آیا خداوند به همان سیاقی که متولیان کلیسا مدعی‌اند به نحو سلسله مراتبی ظهور پیدا می‌کند؟ ابتدا در وحی و متون مقدس ظهور می‌کند بعد متولیان کلیسا و تفسیر رسمی آنها مرجعیت می‌یابد آنگاه برای مردم چیزی نمی‌ماند الا آنکه مواد خام شکل بخشی مطابق اراده متولیان کلیسا باشند؟ یا تفسیر دیگری هم ممکن است؟ اراده عقلانی و جمعی مردم، خود صورت مادی شده و تجسد یافته خداوند روی زمین است. همانچه بعدها با شعار صدای مردم صدای خداست بیان شد. آنگاه نسبت افقی مردم با هم به شرط سیاسی شدن، وجاهت اخلاقی، دینی و سیاسی پیدا می‌کند. این همان اراده به تاسیس است که امر سیاسی را به مثابه پیش شرط قانون اساسی معنادار می‌کند. سوال خود را تکرار می‌کنم: آیا حقیقتاً مردمانی که در صحنه انقلاب‌های مشروطه و انقلاب اسلامی حاضر شدند، اراده ناب به تاسیس بودند؟ پاسخ من منفی است. ما در بستر تاریخی خود اعم از آنکه مسحور ایدئولوژی‌ ناسیونالیستی، اسلام‌گرا یا چپ مارکسیست بودیم، با اراده به تاسیس هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی فاصله بسیار داشتیم. اساساً اینجا چیزی تحت عنوان اراده موسس وجود نداشت. همه اراده‌های مکلف بودیم. بار سنگین تکالیف ایدئولوژیک بر دوش همه ما سنگینی می‌کرد. ما همه وجدان‌های معذب بودیم. چرا که در عمل به تکالیف انقلابی، دینی یا سیاسی و ایدئولوژیک‌مان کم کاری کرده بودیم. ثقل سنگین دستگا‌ه‌های ایدئولوژیک از همه ما سوژه‌های خمیده پشت ساخته بود. اراده مکلف را هرچه بنامید، اراده آزاد موسس نیست. حاصل تجمیع میلیونی آنها نیز با مقوله مردم و اراده به تاسیس در قلمرو امر سیاسی هنوز فاصله دارد. اراده مکلف جستجوگر کسانی است که راه هدایت را بنمایانند و آنها را سبک بار کنند. نیازمند کسانی هستند که با تبعیت تام ازآنها سنگینی بار انتخاب را از دوش‌شان بردارند. ما دوبار انقلاب کردیم. اما هنوز هم با تحقق مردم به مثابه یک اراده جمعی موسس که ضامن اراده آزاد فردی است فاصله داریم. اگرچه در فرایند تحولات تاریخی به آن نزدیک‌تر شده‌ایم. من خیال می‌کنم به سوی مردم شدن پیش می‌رویم. خواست ارتباطات هم عرضی میان من و تو بی وساطت هیچ امر استعلایی امروز بیش از همیشه موضوعیت پیدا کرده است. ما به تجلی صدای خدا در صدای مردم نزدیک‌تر از همیشه‌ایم. جمهوری اسلامی اگر به تداوم و حفظ خود می‌اندیشد باید با این صدا همساز شود. کسانی که به تغییر جزئی یا کلی می‌اندیشند، باید تغییر را در این جایگاه جستجو کنند و هواداران تفسیر هم باید باور کنند تفسیر مد نظرشان تنها با احیای حیات سیاسی معنادار خواهد شد @javadkashi
Show all...
👍 10 1
Repost from javad kashi
نیروی موسس مردم و قانون اساسی --- امروز نهم اردیبهشت در نشست رونمایی از کتاب «مفهوم سیاسی قانون» اثر مارتین لاگلین با ترجمه دکتر محمد راسخ که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، شرکت کردم. متن زیر چکیده سخنرانی اینجانب در آن نشست است: سه دهه است قانون اساسی به یک مساله در عرصه عمومی ایران تبدیل شده است. کسانی «حفظ» وضع موجود را بر مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوب آذرماه سال 1358 موجه و منتقدان و مخالفین را با استناد به مفاد قانون محکوم می‌کنند. بخشی از نیروهای مخالف، «تغییر»کلی قانون یا دستکم اصلاحات ساختاری در متن قانون اساسی را طلب می‌‌کنند. کسانی هم در این میان مساله را در «تفسیر» قانون می‌جویند و از امکان تغییرات در چارچوب همین قانون موجود دفاع می‌کنند. در این میان تنها گروه اول یعنی «حفظ» کنندگان وضع موجود نظام، مدعای خود را به کرسی نشانده. خود را حافظ قانون اساسی می‌داند و هر نقد موثری را با استناد به قانون خارج از موضوع تلقی می‌کنند. کتاب «مفهوم سیاسی قانون» اثر مارتین لاگلین و با ترجمه دکتر محمد راسخ، حوزه بحث را اساساً به جای دیگری می‌برد. نویسنده سوالاتی در میان می‌نهد که هر سه گروه یاد شده به آن بی‌توجهند: متنی که نامش قانون اساسی است، به خود وابسته است؟ یکباره از آسمان نازل شده یا یک خالق و آفرینشگر روی همین زمین داشته است؟ پاسخ به این پرسش‌ها از نظر نویسنده روشن است: آنکه این متن را خلق کرده مردم‌اند. آیا مردم در یک وضع عادی به وضع این قانون همت گماشته‌اند؟ پاسخ این است که نه، مردم در یک وضعیت که همانا وضعیت انقلابی بود، به فاعلیت جمعی رسیدند و قدرت وضع و خلق این متن را پیدا کردند. مردم در یک وضعیت استئنایی احساس کردند می‌توانند خود مرجع عالی وضع و تاسیس دولت باشند. سوال بعدی آن است که آیا در نوع و نحو تاسیس همه اجماع داشتند یا در آن سال‌ها مساله تاسیس خود یک مساله مورد منازعه بود؟ مطالعه تاریخ آن دوران روایت «مکتب مفهوم سیاسی قانون» را تصدیق می‌کند که تاسیس یک مساله تنازعی است. صداهای گوناگونی در میدان بود و تصویرها و آمال متعددی پیرامون نظم مطلوب وجود داشت. آنگاه سوال بعدی را باید در میان نهاد: متن مصوبی که نامش قانون اساسی است، آیا نقطه پایانی بر این میدان منازعه بود یا برای پیشبرد مطلوب این منازعه یک نقطه آغاز محسوب می‌شود؟ بر مبنای مکتبی که لاگلین متعلق به آن است، نقطه آغاز داستان «اراده سیاسی» است. فاعلان آن مردم‌اند. خواست آنان بنانهادن دولت به مثابه تجلی اراده عمومی است. اما تحقق این اراده در یک زمان تاریخی مشخص انجام شدنی نبوده و نیست چرا که موضوع محل منازعه بوده است. تدوین متن قانون وجاهتی جز آن نداشته که روند به نتیجه رساندن منازعه را قانونمند کند. در واقع قانون قرار نبوده و نیست که مردم را به خانه بازگرداند و متولیان امور، خود را غایت آمال محقق شده مردم بپندارند. قانون بی‌پشتوانه و حضور مدام مردم در صحنه پرمنازعه سیاست، طریقیت خود را فراموش می‌کند. موضوعیت پیدا می‌کند. هنگامی که قانون موضوعیت پیدا کرد، تبدیل به ابزاری در دست حکومت می‌شود تا مردم هوس روز آغازین را از سر بدر کنند. بنابراین مساله پیش روی ما، حفط یا تغییر یا تفسیر قانون اساسی نیست، مساله «بازگردان» قانون اساسی به جایگاه راستین آن است. قانون اساسی اگر بستر مولد خود را نادیده بگیرد، تنها بی‌اثر نمی‌شود بلکه به یک سد و مانع بزرگ برای قلمرو عمومی و تحقق اراده مردمان تبدیل می‌شود. به عاملی در تولید بیگانگی عمیق در حیات سیاسی. در تاریخ معاصرمان، دوبار دست به تدوین قانون اساسی زدیم. با زبان لاگلین دوبار در مرجعیت بخشی به امر سیاسی با زبان قانون ناکام مانده‌ایم. دلیل آن چیست؟ آیا باید کس یا کسانی را در این میان متهم کنیم یا کسری‌هایی در اساس داشته‌ایم. آیا حقیقتاً مردمانی که در صحنه انقلاب‌های مشروطه و انقلاب اسلامی حاضر شدند، اراده ناب به تاسیس بودند؟ اراده به تاسیس اتفاقی است که از نظر نویسنده در سرآغاز مدرنیته ضمن جدال با استیلای کلیسای مسیحی ظهور کرد. مردم در کشورهای اروپایی خود را رویاروی تفسیری از دین می‌دیدند که خداوند را قاهر مطلق، روحانیون را متولیان رسمی دین و تک تک افراد را بندگان تسلیم خداوند می‌خواستند. چندانکه گویی جهان انسانی قرار است یک کلیسای جامع و بزرگ باشد. سقف بلند کلیسا نشانه آسمان بود که بر فراز جغرافیای عالم ساخته شده است. خداوند پشت این سقف نشسته و احکام و اسرار مگوی خود را به شمار محدود روحانیون کلیسایی گفته است. حال تک تک آدمیان روی زمین باید از زاویه نصایح و احکام متولیان کلیسا، خود را و ارتباط خود با دیگران را تنظیم کنند. حیات کلیسا وابسته به اولویت بخشی به یک قاعده عمودی بر همه مناسبات افقی و چهره به چهره مردم وابسته بود. ادامه 👇🏼👇🏼👇🏼
Show all...
👍 12 1
مطلبی بسیار ارزشمند و مرتبط با شرایط روز اجتماعی و سیاسی ایران و روشنگر با تکیه بر راهبرد اصلاحات خشونت‌پرهیز. 👇👇
Show all...
7
🔲اعتراض دانشگاه‌های بزرگ جهان به آپارتاید و نسل‌کشی اسرائیل و سکوت دانشگاه‌های ایران 🖋عباس آخوندی، اردیبهشت‌ماه 1403 🔻بی‌گمان برترین دلیل ناهم‌راهی بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران از جمله نخبگان دانشگاهی با اعتراض‌های جهانی در برابر جنایات نظام آپارتایدی و نسل‌کشی وحشتناک اسرائیل به سیاست داخلی ایران بازمی‌گردد. متاسفانه نظام حکمرانی به‌قدری دور از عدل و انصاف با شهروندان خود رفتار کرده و زندگی را بر آنان از هر حیث تنگ کرده که آنان حتی در چنین وضعیت‌هایی که وجدان هر انسان آزاده‌ای به‌درد می‌آید از هر اقدامی که نشان از همراهی با حکومت باشد پرهیز می‌کنند. لیکن افزون بر این که بسیار مهم هم هست، به زعم من، فهم نسل جوان در ایران و جهان و هم‌چنین جریان روشنفکری مدرن از مساله فلسطین با سیاست رسمی ایران تفاوت بنیادین دارد. ایران هم‌چنان در چنبره‌ی رویکرد ایدئولوژیک به مساله فلسطین درگیر است، حال آنکه مساله نسل جدید زندگی انسانی است. 🔻در باره بحث فلسطین و مواجهه‌ی نسل جوان غربی با آن بسیار مهم است که فهم دقیقی از مفهوم "زمانه" در قالب فلسفه زمان و تاریخی اندیشی و مفهوم "مکان" به مفهوم تمدن و یا معرفت غالب در ارتباطات بین‌الاذهانی آدمیان در جهان داشته باشیم. وقتی آنان در آمریکا اعتراض می‌کنند، تصور ما این است که دلیل و نحوه رویکرد آنان به موضوع اعتراضی همان نگاهی است که حکومت در ایران دارد. باید بدانیم که این‌گونه نیست. 🔻نکته‌های کانونی اعتراضی آنها سلب حق زندگی از فلسطینیان، مفهوم نژادپرستی، پاکسازی نژادی و حق تعیین سرنوشت است. اساسا، آنان تفاوت زیادی میان جوان یهودی اسرائیلی و مسلمان فلسطینی حس نمی‌کنند و در دوگانه یهودی/صهیونیست-مسلمان باقی نمی‌مانند.چون آنان از مفهوم هویت دینی عبور کرده‌اند. حال آن‌که برای ما انتفاضه بیداری مسلمانان علیه صهیونیست‌ها است. 🔻در ایران نیز، در گفته فعالان حوزه‌ی سیاست فلسطین نقد آپارتایدی را می‌بینیم. لیکن، نقد آنان از این منظر بیشتر جنبه سلبی و در جهت نشان دادن جنایات اسرائیل را دارد. در حوزه‌ی سیاست‌گذاری، بلافاصله جمهوری اسلامی وارد همان گفتمان دوگانه‌ی صهیونیزم/اسلام و جنبش مسلمانان علیه یهودیان صهیونیست و حرکت‌های ایدئولوژیکی اسلامی می‌شود و با جریانهای مدرن ضد آپارتاید هم‌سو و هم‌موضع نمی‌شود. در هر صورت مهم است که فهم دقیقی از آنچه در دانشگاه‌های آمریکا در حال وقوع است داشته باشیم و بدانیم که ضرورتا آن با فهم دولت ایران یکی نیست. من مقاله‌ای بسیار طولانی در این باره اخیرا نوشته‌ام که در نشریه آگاهی نو انتشار یافته و لینک آن را نیز اینجا قرار می‌دهم تا صورت تمایل به آن مراجعه شود. راهبردی که من پیشنهاد می‌کنم پی‌گیری راهبرد زمانه پسند است تا امکان همگرایی جهانی بیشتری فراهم آورد‌. https://t.me/AbbasAkhoundi/1142
Show all...
attach 📎

👍 12 4👏 1