دایناسور عآبی

بلاخره صبحم رو با یه خبر خوب جمعی شروع کردم، صبح بخیر جوان ایرانی.

یکی امروز روز شلوغی داره.

بعد داستان مهسا امینی من دیگه نتونستم مثل قبل روزمره نویسی کنم، اون روتینی هیچوقت به من برنمی‌گرده.

سلاملکم از داینایی که دوبار از تاکسی پیاده شد به خاطر نداشتن شال.🦕

برنامه‌ی این روزای من. :))))))

چند سالی بود که هفته‌ی تولد ناز و قشنگ نداشتم.

انقدر دیتیل‌های زیادی داشت این یه هفته که نمی‌دونم کدوم رو ثبت کنم و از چی بگم.🥹

و یه تولد دوتایی هم با رفیق صمیمی‌م گرفتم که تولدامون پشت سر همه، میز رو خودمون دوتایی چیدیم، خیلی خیلی همه چی ناز و قشنگ و اکلیلی بود.🥹

به سلامتی ۲۶ سالگی و خاطره‌هایی که قراره ساخته‌شن.✨🍷

پارسال قوی بودم... ولی امسال دلم می‌خواد فقط خوشحال باشم. سفر زیاد برم، تجربه کنم، از چیزهای کوچیک لذت ببرم و دنیا رو بچرخم.✨