cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

Petrichor

Petrichor : (n.) The smell of earth after the rain یعنی بوی خاک باران خورده.

Show more
Advertising posts
704
Subscribers
No data24 hours
+27 days
+1730 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Show all...
Joshua Kyan Aalampour – Beloved Idyll.mp33.33 MB
Repost from درویدوس
تو همیشه در مورد من مطمئن بودی، اما من فرزند تردیدها بودم. هر روز که یکی از این شبح‌های حیله‌گر دور من می‌چرخید، زمزمه می‌کردی که بهت اعتماد کنم، اما من بی‌تابی می‌کردم. دست تو گرم و نرم و مهربان بود، اما من مدام می‌گریختم و میان مِه، دنبال چشم‌های سرخ می‌گشتم. بهم بگو، عزیز نادیده، راهی هست که به خونه‌ت بیام و کمی آسوده بشم؟ هر وقت که لرزیدم، دریغ نکردی از اینکه با نور من رو بخونی؛ و چه کم به سمتت دویدم چه زیاد، آغوش تو باز بود و مطمئن. حالا که می‌بینم تهِ این سربالایی سخت، روی قله، چه گلی روییده، بهم بگو، ممکنه ابرها رو بزنم کنار تا بهترین آفتابت بهش بخوره؟
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
1_1 - People - Libianca (320).mp37.30 MB
Repost from درویدوس
درسته که من لب برکه نشستم و قلاب میندازم، اما تو می‌دونی، من هم می‌دونم، که شاه‌ماهی این دریاچه فقط به فرمان تو خرامان جلو میاد و طعمه رو به دندان می‌گیره. وظیفه‌ی من پرت کردن این قلاب است؛ و صدا زدن ماهی بزرگ، لطف توست.
Show all...
Khoneye_madarbozorgeh_Piano_played.mp32.03 MB
Photo unavailableShow in Telegram
"این جای رفتنست و نشاید قرار کرد ‏چند استخوان که هاونِ دوران روزگار ‏خردش چنان بکوفت که خاکش غبار کرد"
Show all...
دیالوگ.mp38.07 MB
Photo unavailableShow in Telegram