Petrichor
Petrichor : (n.) The smell of earth after the rain یعنی بوی خاک باران خورده.
Show more704
Subscribers
No data24 hours
+27 days
+1730 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from درویدوس
تو همیشه در مورد من مطمئن بودی، اما من فرزند تردیدها بودم. هر روز که یکی از این شبحهای حیلهگر دور من میچرخید، زمزمه میکردی که بهت اعتماد کنم، اما من بیتابی میکردم. دست تو گرم و نرم و مهربان بود، اما من مدام میگریختم و میان مِه، دنبال چشمهای سرخ میگشتم. بهم بگو، عزیز نادیده، راهی هست که به خونهت بیام و کمی آسوده بشم؟ هر وقت که لرزیدم، دریغ نکردی از اینکه با نور من رو بخونی؛ و چه کم به سمتت دویدم چه زیاد، آغوش تو باز بود و مطمئن. حالا که میبینم تهِ این سربالایی سخت، روی قله، چه گلی روییده، بهم بگو، ممکنه ابرها رو بزنم کنار تا بهترین آفتابت بهش بخوره؟
"این جای رفتنست و نشاید قرار کرد
چند استخوان که هاونِ دوران روزگار
خردش چنان بکوفت که خاکش غبار کرد"