Follow Us
472
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
+330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
نوشتهبود وقتی غمگینی چطور میخندی؟ نوشتم به کسانی که دوستشان دارم فکر میکنم. به لبخندشان. به صدایشان.
نوشته بود وقتی کم میآوری، چطور دوباره ادامه میدهی؟ نوشتم ادامه نمیدهم، شکست را میپذیرم و از اول شروع میکنم.
نوشتهبود وقتی دلت گریه بخواهد چطور صورتت را خشک نگه میداری؟ نوشتم ادب علاقه همین است، گریه به درون، خنده به بیرون. مباد که کسی را غصهدار کنی.
نوشتهبود جهان ساکت خلوت خستهات نکردهاست؟ نوشتم پناه ببر از ازدحام بیهودهی صداها، به آن صدای گرم مهربان که نام کوچکت را به شعر مبدل میکند، حتی اگر هرگز صدایت نکردهباشد.
نوشتهبود کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی؟ نوشتم از جنگها برگشتهام، با زخمها و موی سپید، و یاد گرفتهام صبور باشم و به تماشا قانع.
نوشتهبود شب بخیر، خواستم بنویسم کدام شب به خیر گذشته؟ دیدم کلمهای نوشته و رد شده بی آن که در قید معنایش باشد، نوشتم دوستت دارم و رد شدم، بی آن که در قید معنایش باشم...
🥰 3❤🔥 2❤ 2
فکر اینک منو ختنه کردن و اضافشو دادن گربه خورده و اون گربه بعدا تبدیل ب سوسیس شده ومن خوردمش و حتی شما، داره دیوونم میکنه
😫😇😎
🥴 3😁 1🤪 1
کافکا در کرانه رو تموم کردم
ب شدت طرفدار قلم وسبک موراکامیم با اینک کلیت داستان برام خیلی دارک بود۰۰