پناه

دوستان این کانال نهایتا تا اذان صبح به فعالیتش ادامه میده قصد دارم کوچ کنم به کانال دیگه‌ای و اینجارو به خاکدانی تاریخ بسپرم اگر مایل بودید برای عضو شدن توی کانال جدید پیام بدیم

روزای روشن خداحافظ....

در تخت من نشسته و لُخت است روح و تنش لباس ندارد! آنقدر عاشق است که دیگر از مرگ هم هراس ندارد در تخت من نشسته و گیج است این عشق، اتفاق کمی نیست! جز رنج نیست زندگی اما وقتی که عشق هست، غمی نیست در تخت من نشسته و مست است قایم شده‌ست زیر پتویم شوقی‌ست غیرقابل‌انکار حتی اگر دروغ بگویم! در تخت من نشسته و داغ است در حال سرکشی‌ست تن ما پایان رنج‌های جهان است در لحظه‌ی یکی‌شدن ما در تخت من نشسته و خیس است مانند گل به وقت سپیده حس می‌کند به هرچه که می‌خواست در این اتاق و تخت رسیده خوابیده است خسته و آرام مانند دختری وسط تخت تا صبح خیره‌ام به تن او با چشم‌های عاشق و خوشبخت #مهدی_موسوی @seclusive

دوتا چشم رطب داری...

جانم فدای زلف تو آن دم که پرسمت : ‌کاین چیست؟ موی بافته ! گویی که دام توست :) ‌ #امیرخسرو_دهلوی 💜 @shabzaad

سه‌شنبه‌های بیداری... هرچه می‌خواید بگید هرچه دوس دارین بفرستید گوش و چشمم با شما‌ست .. 👇👇👇👇👇👇 @seclusivee_bot

لب تو خسته‌ی بی لبخنده لب من غرق یه رویا با تو واسه رفع خستگی اجازه هست که لبم بغل کنه لبهات‌و؟ دل من هوایی چشم توعه کفتر جلدم‌و رو هوا بزن من‌و از غریبه‌ها جدا کن و اسم کوچیک من‌و صدا بزن واسه من قله‌ی قافی و یه روز به خودت از تو چه پنهون می‌رسم آرزوی خیلیا هستی و من یه روزی به آرزوشون می‌رسم خیلی وقته که لبم بی‌کاره میشه روی لب تو کار کنم؟ میشه سقف بوسه‌هام‌و هرشب رو تن لخت تو آوار کنم؟ دکمه‌هات حرف دارن با دستام سرِ صحبت‌و خودم وا می‌کنم بند بند تنت و می‌خونم پای آغوشت و امضا می‌کنم رو تن نرم و لطیفت دختر جای بوسه‌های من می‌مونه دیگه پستای عمومی تعطیل وقت حرفای خصوصیمونه تو که دیوونگیم‌و دوس داری تو که می‌دونی چقد آتیشم منو با دامن کوتاهت نه ... ست مردونه تنت کن پیشم می‌تونم پیش تو دیوونه بشم می‌تونم «نفس» بیام «آه» برم اگه خسته‌ای بیا می‌تونم با لبام رو کمرت راه برم دست من کاشفه و می‌تونه واسه کشف تنت اقدام کنه لحن چشمای توعه وحشی رو می‌تونه بوسه‌ی من رام کنه می‌تونم اگه جلو راهم بود واسه پیرْهِن تو چاقو بکشم می‌تونم بین دو تا کوه سفید عطر آغوش تو رو بو بکشم وقت جنگ تن به تن دستات‌و توی میدون عمل می‌بندم زیر آتیش یه ریز نفسام تو رو به بوس و بغل می‌بندم بغلت کردم و قلبم میگه لبتو رو تن این ماه بکش داغِ لب‌های تو رو می‌بوسم یه نفس زیر تنم آه بکش گفتی آغوش تو واسم بازه ولی دس بسته کنارم بودی لعنتیِ وحشیِ آتیشی!! تو ورای انتظارم بودی #هانی_ملک_زاده @hanimalakzadeh @seclusive

تو را هوای به آغوشِ من رسیدن نیست؟؟

دمی در آغوش من بخواب شیرین بخواب پرید هوش از سرم مپرس سامان من ... #هوشنگ_ابتهاج @seclusive