💙رباط پشت بادام قلب کویر💙

اصفهان چرا اینجاست؟ https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-63/4065804-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA

به مناسبت روز معلم به خاطره ای اشاره می‌شود. اولین دبستان رباط در سال ۱۳۳۵ تاسیس شد وبنده نیز یک از اولین دانش آموزان آن دبستان بودم سایر همکلاسیها عبارت بودند از آقایان جلال فتحی ،محمد فتحی ، علی مظفری ، عطا محمد حسینی ، حاج احمد یزدان بخش ، محمد پروین ، محمد سپهری. مرحومین ، حاج اکبر نیافرد ،حسین مظفری (مرحوم علی عسکر ) ، احمد مظفری( مرحوم حاج غلامرضا )و علی اصغر پور مظفری ،با تجه به اینکه اولین دوره دبستان بود ،بین دانش آموزان چند سال اختلاف سنی وجود داشت . معلم اولیه تا کلاس چهارم مرحوم علی نبی زاده بودند بعد از تاسیس کلاس پنجم وششم،جناب آقای داریوش یغمایی آمدند ، وبه تنهایی شش کلاس را اداره می‌کردند. با توجه به تعداد کم دانش آموزان با اعزام معلم دیگر موافقت نمیشد ،لذا مرحوم حاجی علی اکبر فتحی به آقای بهاری رئیس فرهنگ یزد (آموزش وپرورش فعلی ) نامه منظومی نوشتند و در نتیجه موافقت ایشان را برای واگذاری معلم دوم کسب کردند . محمد مهدی فتحی : ای نسیم صبا بر از فتحی سوی فرهنگ یزد این پیغام به بهاری به صد ادب کن عرض در ریاست تورا چو هست مقام چون کلاس ششم عطا کردی هست شایسته در کرم اتمام پاسخ یاس گرچه بشنیدم باز در ملتمس کنم ابرام برق آساست عمر و وقت ، شریف بگذرد زود ،روزو شب ، مه و عام یک معلم کجا تواند کرد خود وظیفه به شش کلاس انجام ؟ چون به ضد است تعرف الاشیائ قدر دانم زعلم ، ای علام گر نباشد عدد به حد نصاب ماضطررتم شنو زغیرالانام در نجات غریق شد واجب رفتن زیر آب روز صیام چه غریبی زغرق جهل بتر در جهان دیده کس زخاص وعوام عرض این بنده باورت گرنیست از نمایندگی کن استعلام گر دو عادل گواه می‌باید ساز از بخشدار استعلام یا تحمل نمای رنج سفر رنجه فرما به دیده ام اقدام بر مکانی که می‌توان کردن نام آن را در این زمانه کنام برزمینی که مستعد آمد بهر هر قسم ، کشت از اقسام کرده اند اهل آن زبی علمی پایمالش چو عرصه اغنام حیفم آید در این دیار ،سپس مثل من بار آورد ایام گر چه خارند کودکان دهات لیک باشد به بوستانشان نام ابر فیض ار به بوستان بارد خار هم بایدی کند تر ، کام بود سنم به سال شش که پدر کردیم همردیف ، با ایتام مسکنم هست بیت لوت کویر در بیابان عور خون آشام در محل نی بدی وسیله درس تا نمایم به درس وبحث قیام چند سالی به زحمت اندر یزد بهر تحصیل کردمی اقدام کجروی کرد چرخ و ناامنی داد بر باد هرچه بود حطام بود عشقم ولی چو پول نبود دلبرم کرد رم ، نشد آرام زین سبب قدر علم را دانم چون که خود عاریم ورا به تمام علم استاد خوب خواهد و وقت تا توان برد ، ره ، به شام ظلام گر که بر بسته سلسله ی قانون شیر را دست وگردن اندر دام پاره فرما به قوت وجدان ضیغم آسا برون شو از آجام در فرستادن معلم نیز از بزرگی خویش کن انعام

به مناسبت روز معلم به خاطره ای اشاره می‌شود. اولین دبستان رباط در سال ۱۳۳۵ تاسیس شد وبنده نیز یک از اولین دانش آموزان آن دبستان بودم سایر همکلاسیها عبارت بودند از آقایان جلال فتحی ،محمد فتحی ، علی مظفری ، عطا محمد حسینی ، حاج احمد یزدان بخش ، محمد پروین ، محمد سپهری. مرحومین ، حسین مظفری (مرحوم علی عسکر ) ، احمد مظفری( مرحوم حاج غلامرضا )و علی اصغر پور مظفری معلم اولیه تا کلاس چهارم مرحوم علی نبی زاده بودند بعد از تاسیس کلاس پنجم وششم،جناب آقای داریوش یغمایی آمدند ، وبه تنهایی شش کلاس را اداره می‌کردند. با توجه به تعداد کم دانش آموزان با اعزام معلم دیگر موافقت نمیشد ،لذا مرحوم حاجی علی اکبر فتحی به آقای بهاری رئیس فرهنگ یزد (آموزش وپرورش فعلی ) نامه منظومی نوشتند و در نتیجه موافقت ایشان را برای واگذاری معلم دوم کسب کردند . محمد مهدی فتحی : ای نسیم صبا بر از فتحی سوی فرهنگ یزد این پیغام به بهاری به صد ادب کن عرض در ریاست تورا چو هست مقام چون کلاس ششم عطا کردی هست شایسته در کرم اتمام پاسخ یاس گرچه بشنیدم باز در ملتمس کنم ابرام برق آساست عمر و وقت ، شریف بگذرد زود ،روزو شب ، مه و عام یک معلم کجا تواند کرد خود وظیفه به شش کلاس انجام ؟ چون به ضد است تعرف الاشیائ قدر دانم زعلم ، ای علام گر نباشد عدد به حد نصاب ماضطررتم شنو زغیرالانام در نجات غریق شد واجب رفتن زیر آب روز صیام چه غریبی زغرق جهل بتر در جهان دیده کس زخاص وعوام عرض این بنده باورت گرنیست از نمایندگی کن استعلام گر دو عادل گواه می‌باید ساز از بخشدار استعلام یا تحمل نمای رنج سفر رنجه فرما به دیده ام اقدام بر مکانی که می‌توان کردن نام آن را در این زمانه کنام برزمینی که مستعد آمد بهر هر قسم ، کشت از اقسام کرده اند اهل آن زبی علمی پایمالش چو عرصه اغنام حیفم آید در این دیار ،سپس مثل من بار آورد ایام گر چه خارند کودکان دهات لیک باشد به بوستانشان نام ابر فیض ار به بوستان بارد خار هم بایدی کند تر ، کام بود سنم به سال شش که پدر کردیم همردیف ، با ایتام مسکنم هست بیت لوت کویر در بیابان عور خون آشام در محل نی بدی وسیله درس تا نمایم به درس وبحث قیام چند سالی به زحمت اندر یزد بهر تحصیل کردمی اقدام کجروی کرد چرخ و ناامنی داد بر باد هرچه بود حطام بود عشقم ولی چو پول نبود دلبرم کرد رم ، نشد آرام زین سبب قدر علم را دانم چون که خود عاریم ورا به تمام علم استاد خوب خواهد و وقت تا توان برد ، ره ، به شام ظلام گر که بر بسته سلسله ی قانون شیر را دست وگردن اندر دام پاره فرما به قوت وجدان ضیغم آسا برون شو از آجام در فرستادن معلم نیز از بزرگی خویش کن انعام

در خواست معلم برای دبستان رباط از رئیس فرهنگ یزد توسط مرحوم حاجی اکبر فتحی در سال ۱۳۴۰ بهاری نام رئیس فرهنگ (آموزش وپرورش فعلی بوده ) ای نسیم صبا بر از فتحی سوی فرهنگ یزد این پیغام به بهاری به صد ادب کن عرض در ریاست تورا چو هست مقام چون کلاس ششم عطا کردی هست شایسته در کرم اتمام پاسخ یاس گرچه بشنیدم باز در ملتمس کنم ابرام برق آساست عمر و وقت ، شریف بگذرد زود ،روزو شب ، مه و عام یک معلم کجا تواند کرد خود وظیفه به شش کلاس انجام ؟ چون به ضد است تعرف الاشیائ قدر دانم زعلم ، ای علام گر نباشد عدد به حد نصاب ماضطررتم شنو زغیرالانام در نجات غریق شد واجب رفتن زیر آب روز صیام چه غریبی زغرق جهل بتر در جهان دیده کس زخاص وعوام عرض این بنده باورت گرنیست از نمایندگی کن استعلام گر دو عادل گواه می‌باید ساز از بخشدار استعلام یا تحمل نمای رنج سفر رنجه فرما به دیده ام اقدام بر مکانی که می‌توان کردن نام آن را در این زمانه کنام برزمینی که مستعد آمد بهر هر قسم ، کشت از اقسام کرده اند اهل آن زبی علمی پایمالش چو عرصه اغنام حیفم آید در این دیار ،سپس مثل من بار آورد ایام گر چه خارند کودکان دهات لیک باشد به بوستانشان نام ابر فیض ار به بوستان بارد خار هم بایدی کند تر ، کام بود سنم به سال شش که پدر کردیم همردیف ، با ایتام مسکنم هست بیت لوت کویر در بیابان عور خون آشام در محل نی بدی وسیله درس تا نمایم به درس وبحث قیام چند سالی به زحمت اندر یزد بهر تحصیل کردمی اقدام کجروی کرد چرخ و ناامنی داد بر باد هرچه بود حطام بود عشقم ولی چو پول نبود دلبرم کرد رم ، نشد آرام زین سبب قدر علم را دانم چون که خود عاریم ورا به تمام علم استاد خوب خواهد و وقت تا توان برد ، ره ، به شام ظلام گر که بر بسته سلسله ی قانون شیر را دست وگردن اندر دام پاره فرما به قوت وجدان ضیغم آسا برون شو از آجام در فرستادن معلم نیز از بزرگی خویش کن انعام

#ارسالی ما یک بار در مرداد سال ۴۸ برای شهرستان شدن اردکان جشن گرفتیم خدا را شکر می کنیم که عمری باقی ماند تا برای فرمانداری ویژه شده اردکان هم جشن بگیریم ان شاالله پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت جشن بزرگ برای فرمانداری ویژه همه باهم ان شاالله. تشکر از همه دوستان به خصوص جناب اقای دشتی که برای تحقق این امر مهم تلاش فوق العادی داشتند. علی سپهری اردکانی ❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺

💢‏سه خطای بزرگ هستی: ۱-ابلیس از روی تکبر از فرمان خدا سرپیچی کرد و رانده شد ۲-آدم همه نعمتی داشت اما از میوه ممنوعه خورد و همه چیزرا از دست داد ۳-قابیل برادرش راکشت تا دارائیش را غصب کنه و منفور عالم شد ✍نتیجه: مغرور باشی رانده میشی طمع کنی همه چیزتو از دست میدی حسود باشی منفور عالم میشی ❤️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@robatposhtbadam❤️

🐫رژه بین المللی شترها در پاریس سال 2024 💥سال جهانی شتر 🐫 ‼️ جای شترهای ایرانی خالی Follow us 👋 🌐Telegram 🌐Instagram

هدیه روز معلم امشب واریز می‌شود وزیر آموزش و پرورش: 🔹رفاهیات فرهنگیان در سال گذشته نداشتیم اما امسال پاداشی به عنوان روز معلم برای فرهنگیان امشب واریز می‌شود. 🔹معلمان محدودیت حقوق دریافتی خود را با اضافه کار و حق التدریس جبران کنند. 🔹پاداش بازنشستگان هر ساله در نیمه دوم سال بعد واریز می‌شود. 🔹به دنبال احیای پرداخت حق ایاب و ذهاب به معلمان هستیم. ازصدای اردکان

🌹 کارگران از شریف ترین ✨ طبقه اجتماع هستند 🌹 زیرا چرخش دست و بازوی ✨ آنها باعث چرخش چرخه های 🌹 زندگی جامعه و امتداد ✨ رگه های حیات در مجاری 🌹 هــســتــی اســت 🌹11 اردیــبــهــشــت 🌹روز کار و کارگر خجسته باد درود به همه کارگران عزیز #حاجی_آباد_فردا #رسانه_مردمان_قلب_کویر_مرکزی_ایران 🌴 @hajiabadefarda

درود مهربان جان ⚘❤⚘❤⚘❤⚘❤ صبح روز یکشنبه تون بخیر .... تقدیم به آنان که خوب بودن را فراموش نکرده اند: میتوان با یک گلیم کهنه هم روز را شب کرد و شب را روز کرد میتوان با هیچ ساخت میتوان صدبار هم مهربانی را خدا را عشق را با لبی خندان تر از یک شاخه گل تفسیر کرد میتوان بیرنگ بود همچو آب چشمه ای پاک و زلال میتوان در فکر باغ و دشت بود عاشق گلگشت بود میتوان این جمله را در دفتر فردا نوشت "خوبی از هر چیز دیگر بهتر است " ❤⚘❤⚘❤⚘❤⚘