cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

نقرهanid8080

نویسنده:آنید۸۰۸۰ کپے ممـنوع انسان باشيم🌸

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
5 912
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

بخاطر محدودیتی که ناشر برای ما گذاشته تنها چند روز فرصت داریم برآب عضو شدن❌🤍
Show all...
فلش بک فایل فروشی نداااااره❌❌❌ قراره چاپ بشهههههه❌❌❌ تنها زمانی که می تونید این رمان رو رایگان بخونید عضویت در این کاناله❌❌❌❌ https://t.me/joinchat/AAAAAFOCKwG1-H4FHYzfhw
Show all...
Show all...
💯📛💯📛💯 خبر دارید که فلش بک شروع شده؟ کاملا رایگان+ دو جلد دیگر این رمان😍 فلش بک + کام بک + پلی بک کاملا رایگااااان با پارت گذاری منظم اما، اما داره☺️ ✅مهلت عضویت کوتاهه... لینک باطل بشه به هیچ وجه به هیچ کس لینک داده نمی شود😎🏃🏻‍♀️ https://t.me/joinchat/AAAAAFOCKwG1-H4FHYzfhw https://t.me/joinchat/AAAAAFOCKwG1-H4FHYzfhw 🔺🔺🔺🔺🔺🔺
Show all...
خبر دارید که فلش بک شروع شده؟ کاملا رایگان+ دو جلد دیگر این رمان😍 فلش بک + کام بک + پلی بک کاملا رایگااااان با پارت گذاری منظم اما، اما داره☺️ مهلت عضویت کوتاهه❌ لینک باطل بشه به هیچ وجه به هیچ کس لینک داده نمی شود😎❌ https://t.me/joinchat/AAAAAFOCKwG1-H4FHYzfhw
Show all...
#بی سانسور با صحنه های باور نکردنی❌ https://t.me/joinchat/AAAAAFbLGhnwxpjzkV3cdw آروم آروم دستاش رو روی پهلوهای لختم به حرکت در آورد. صدای بم و ملتهبش لرزم و بیشتر کرد. نمی دونستم چیکار کنم. من هنوز آمادگیش رو نداشتم... هنوز نتونسته بودم اون روزا رو فراموش کنم! خودشم می دونست. لباش رو روی گوشم چسبوند: اذیتت نمی کنم قول میدم... فقط آروم باش. لب گزیدم: آرومم. دست گرمش از پهلویم گذشت و روی ستون فقراتم چرخید: پس چرا میلرزی... نمی خواستم ترسم و بفهمه. اما شدنی نبود. بیشتر بغلم کرد: اون روز حالم خوش نبود... ولی الان... نمی دونستم چی بگم اگه حرف هاش درست هم بود من خودم و باور نداشتم می ترسیدم. دستش حرکتش و ادامه داد. نفسم حبس شد. خواستم مقاومت کنم مو به تنم سیخ شد. موچ دستش و گرفتم که اینبار......🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbLGhnwxpjzkV3cdw #درست #جای #حساس #زخم #دختره #رو #می #بینه #اونم #کجاش😱😱🔞 ❌بیا و ببین گفتنش مزش و میپرونه💯 https://t.me/joinchat/AAAAAFbLGhnwxpjzkV3cdw #زیادی #دلبره #و #زیادی #لوند تا جایی که دل این مرد مغرور و سنگ شده ی ما رو آب کرد.😱🙊
Show all...
پیش خانواده ام زندگی می کردم. مثل تموم دخترا...‌ یا آرزوهایی ریز و درشت. #بدخلقی ها حاج بابام و داداشم از حد #دیوانگی گذشته بود تا جایی #که...😭 نمی دونستم پشت این #نقاب به مثال پدر #رازهایی نهفته ست... نمی فهمیدم برادرم، کسی که لباسهایم را از #تنم کند و...‌😱 به زور برای بستن دهن مردم پای سفره ی #عقد کسی که ازم متنفر بود نشوندن... اما من #سنی نداشتم. حالا شروع #شکنجه های نمایشی و #لفظی به مثال نامزدم بود... هیچ راهی نداشتم جز #خودکشی تصمیم گرفتم خودکشی کنم کنار رود پرخروش آراز ایستادم. دنیا چرخونش و گردوند و من وسط زندگی پر تلاطم آرتین مهدوی ثروتمند و شکست خورده از طرف #ناموسش انداخت.... نمی دونم بد اقبالی خودم بود یا.... یه #شب ازم خواست صیغش بشم... نه با زبون خوش.. با قلدری #صیغم کرد... نمی دونم چی شد #عاشقش شدم... اما یه شب....🔞 الان با تمام وجودم قسم خوردم اگه با این بچه ی تو شکمم مجبورم کنه یه #آزمایش دی آن ای بدم کاری می کنم که روزی هزار بار بمیره و زنده بشه... اما مثل همیشه قلدری کرد و منم قسمم رو نمی شکستم و...... https://t.me/joinchat/AAAAAFbLGhnwxpjzkV3cdw #مرموز #شکست #ممنوعه اثری دیگر از #ماریا به نام #اتهام_واهی اگر #رمان #معروف #نفوذی رو خونده باشین بدون تردید روی #لینک زیر کلیک می کنین👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAAFbLGhnwxpjzkV3cdw ❌تقریباً آخرای رمان و فرصت خوندنش محدود💯 پس چاپ نشده رایگان بخون💯💯💯
Show all...

#صیغه #ای #اجباری #یک #ساله #ممنوعه #با #دختر #هجده #ساله #رابطه #ای #خطرناک #خشن #رازی #خطرناک #با #گذشته ای #پر #درد #دختری #دوازده #ساله #شاهد #شکنجه #و #قتل #دو #زن #می #شود #فراری #سخت #دختری #باکره #حاملگی #ناگهانی #آشکار #شدن #نامزد #در #گذشته #زنی #که #همسرش #را #با #دختری #کم #سن #می #بیند. معلمی که پاکی اش را به مرد ۴۰ ساله می بازد😱 https://t.me/joinchat/AAAAAFbLGhnwxpjzkV3cdw ❌بی سانسور با ۴۰۰ پارت رایگان❌. محدودیت سنی به شدت توصیه نمی شود💯 #توصیه #شخص #نویسنده👌👌
Show all...