cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

رضا اجتهادی

افکار مکتوب من

Show more
Advertising posts
4 899
Subscribers
+424 hours
+87 days
+1530 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔹مدیریت دربان ها برای عبور اتوبوس‌های تندرو خطوط ویژه ای در نظر گرفته می‌شود تا بتوانند بدون درگیری با ترافیک سنگین خیابان‌ها سفر کنند. راه حلی که در خیلی از شهرهای دنیا نیز به کار می‌رود. برای اینکار در این شهرها یک تابلو برای اطلاع دیگر رانندگان و ممانعت از ورود آنها به خط ویژه نصب میکنند. حتی در بعضی شهرهای دنیا این تابلو الکترونیکی و هوشمند است و در مواقعی که نیازی به داشتن خط ویژه نیست خاموش میشود تا این فضای شهری در اختیار دیگران قرار گرفته و به طور بهینه استفاده شود. ولی داستان خط ویژه در کشور ما متفاوت است. اینجا برای داشتن یک خط ویژه، یک خط ممتد زرد همراه با یک تابلو راهنمایی و هشدار دهنده کفایت نمی کند. باید برای حفظ خطوط از تعدی دیگر رانندگان دیوار و نرده هم کشید و عملا خیابان را به دو قسمت تبدیل کرد. ولی در تقاطع ها که نمی شود دیوار کشید. راه کار آن است که آنجا را در بکذاریم، حال برای باز و بسته کردن این در هم یک یا دو مامور باید سر هر تقاطع قرار داد. پس برای داشتن یک خط ویژه، کاری که در تمام دنیا با یک خط کشی یا چند تابلو انجام میشود اینجا باید کلی دیوار و نرده و دروازه و در و دربان داشت. این یک مثال ساده از آن چیزی است که در کل کشور در جریان است. در ورودی مترو ها حجاب بان می گذارند و در ورودی رستوران های دانشگاه ها یکی را قرار میدهند که به رستوران دختران، پسری وارد نشود یا به رستوران پسران، دختری. یا مثلا این که در روی یک آسانسور بیمارستان بنویسیم که «مخصوص کادر درمان» کافی نیست، آنجا هم یک دربان لازم است که تمام وقت بنشیند و نگذارد کس دیگری سوار آسانسور شود. یعنی برای هر «در» در این کشور یک (یا چند) «دربان» داریم. خود این دربان ها هم در عبور از درهای دیگر باید از جلوی دربان های دیگر بگذرند. حجاب بان مترو وقتی میخواهد وارد دانشگاهی شود باید از جلوی یک دربان رد شود و دربان دانشگاه اگر بخواهد وارد خط ویژه ی اتوبوس تندرو شود یکی مانعش میشود. یعنی حجم زیادی از توان و نیروی کار جوان کشور صرف دربانی می‌شود. فقط تصور کنید یک نفر باید هشت ساعت در روز جلوی یک در بایستد تا هر وقت یک اتوبوس نزدیک شد در را باز کند و بعد ببندد. https://t.me/RezaEjtehadi
Show all...
رضا اجتهادی

افکار مکتوب من

🔹 فقط یک مشکل وزیر آموزش و پرورش نگران دانش آموزان و مدارس است. وزیر علوم نگران دانشجویان و دانشگاه ها، وزیر بهداشت نگران بیماران و کادر درمان، وزیر راه نگران مسافران در فرودگاه ها، پایانه ها و داخل هواپیما و قطارها، وزیر اقتصاد نگران مراجعه کنندگان به بانکها،‌ وزیر ارشاد نگران هنرپیشگان و هنرمندان، وزیر کشور، استانداران و شهرداران نگران مردم در شهرها و کوچه ها و خیابانها. کلا هیات دولت خیلی نگران است و نمایندگان مجلس و شورای نگهبان درگیر تدوین قوانین جدید با امید رفع نگرانی هیات دولت، نیروهای نظامی و انتظامی نگران اجرای قوانین جدید مجلس، وزیر کار نگران استخدام نیروهای لازم برای اجرای این قوانین، قوه قضاییه نگران صف رسیدگی به پرونده های مرتبط. به نظر میرسد که مسئله ی حجاب به تنها مشکل حکومت تبدیل شده است. واقعا خیلی خوشبخت است حکومتی که فقط یک مشکل دارد. بقیه حکومتها کوهی از مشکلات دارند که باید برای حل آنها تلاش کنند. https://t.me/RezaEjtehadi
Show all...
رضا اجتهادی

افکار مکتوب من

🔹 روز کارگر، روز معلم، یکی از دانشجویان در کلاس پرسید که چرا اول ماه می روز کارگر است؟ نمیدانستم. گفتم حتما تو این روز یک یا چند کارگر کشته شده اند. روز دانشجو و دانش آموز و معلم که این گونه هستند!! https://t.me/RezaEjtehadi
Show all...
رضا اجتهادی

افکار مکتوب من

🔹 تجربه سفر به ونزوئلا بخش پایانی - هزینه و درآمد. بخش‌های قبل: https://t.me/RezaEjtehadi/570 https://t.me/RezaEjtehadi/571 https://t.me/RezaEjtehadi/572 با دلاریزه شدن اقتصاد بخشی از مشکل بازار آزاد حل می‌شود. دیگر درآمد یک راننده تاکسی، یک لوله کش، یک رستوران دار و نیز هزینه های زندگی آنها در این چند سال به مقیاس دلار تغییر چندانی نکرده است. کرایه تاکسی همان است که دو سال قبل بوده و اجاره منزل و قیمت پیتزا هم همان که بوده است. ولی در تراکنش های رسمی هنوز پول رسمی کشور بولیوار است. این جای دیگری است که دولت با  این فرایند همراهی میکند و از حدود ۳ سال پیش حقوق کارمندان دولت را با دلار تثبت میکند. مثلا اگر یک کارمند وزارت خانه حقوقش در آن تاریخ ۵۰ دلار بوده است اکنون هم ۵۰ دلار است. هر ماه به بولیوار به حسابش واریز می‌شود، ولی با احتساب نرخ روز دلار ارزش ۵۰ دلار را دارد. اینگونه است که همه چیز به دلار تثبیت می‌شود.   پس بازار آزاد با دلار به ثباتی رسیده است. ولی حقوق کارمندان دولت بسیار پایین است. یعنی دولت زمانی به تثبیت حقوق ها به دلار تصمیم گرفت که این حقوق ها برای هزینه زندگی کارمندان کافی نبود. به خصوص با مقایسه با درآمد ها در بازار آزاد. مثلا حقوق رسمی یک پلیس در آنجا برای یک ماه کار قابل مقایسه با درآمد یک راننده تاکسی در یک روز است. و این حدودا برای دیگر کارمندان دولت نیز صدق میکند. پس کارمندان چگونه زندگی می‌کنند؟ اول اینکه خوب است که بدانیم که در ونزوئلا تمام کارمندان، دانش اموزان، دانشجویان و کارگران نهار مجانی دریافت میکنند، که کمک بزرگ ولی ناکافی برای کاهش هزینه هاست. عدم توازن میان حقوق دولتی و هزینه های زندگی باعث شده است که فساد سیستماتیک در نهادهای دولتی دیگر معنی فساد به خود نگیرد. پلیس هزینه خدماتش را مستقیما از شهروندان می گیرد. اگر پلیس شما را در چهارراه برای یک خلاف رانندگی متوقف کند همانجا ۱۰ دلار میگیرد و تمام. شما جریمه را مستقیما به پلیس میدهید و نه دولت. اگر شما به یک اداره دولتی برای انجام کاری بروید که به چند امضا نیاز داشته باشد برای هر امضا ۵ دلار می‌پردازید. البته فقط برای بعضی از خدمات دولتی که امکان رشوه مستقیم در آنها وجود دارد. مثلا یک استاد دانشگاه چنین امکانی ندارد و در نتیجه دانشگاه ها از اساتید تهی می شوند. در یک  دانشگاه  در بخشی که تا ۳ سال پیش ۱۰ استاد مشغول به کار بودند فقط ۲ نفر باقی مانده بودند. برای دیگر بخشها و دانشکده ها هم تقریبا همین است. بقیه یا به خارج از کشور یا به‌ بازار آزاد مهاجرت کرده اند. هر چند دلاریزه شدن به ظاهر ثباتی در اقتصاد دلاری ایجاد کرده است، ولی دولت همچنان در مهار تورم ناتوان است.  درآمدهای دولت همچنان کفایت هزینه هایش را نمی دهد. درست است که دیگر از تورم های ۵ رقمی  خبری نیست ولی همچنان با تورم سالانه ی حدود ۲۰۰ درصد ونزوئلا یکی از رکوردداران اقتصاد تورمی است.  کاراکاس شهری است که هزینه زندگی در آن، حتی به دلار، نه تنها از تهران که از خیلی از شهرهای اروپایی نیز بیشتر است.  اجازه دهید تا این متن را با چند تجربه مثبت از مردم این کشور به پایان برسانم. در این مدت مردمی را دیدم بسیار مهربان، خونگرم و صمیمی، خیلی آرام و صلح جو. هیچ مشاجره ای منجر به صدای بلند در خیابان ها ندیدم. با وجود سختی ها و گرانی ها در حدی که میتوانند شاد هستند. آماده کمک به غریبه ها با روی گشاده. زمان قابل توجهی  را برای دیدن طبیعت این کشور زیبا و گشتن در کوه و جنگل و رودخانه ها گذاشتم، یک مشاهده ی خیلی شاخص برای من این بود که در تمام این گشت ها حتی یک زباله ی رها شده در طبیعت ندیدم. یک بار هم که یک کاغذ شکلات در میان ریشه های درختان حاشیه ی یک رودخانه جلوه کرد، شاهد بودم که همراه ونزوئلایی ام چگونه به آب زد که آنرا بردارد و طبیعت را پاکیزه سازد. برای طبیعت کشور خود بسیار ارزش قائل هستند، وگرنه کاراکاس اگر کثیف تر از تهران نباشند مطمئنا خیلی تمیز تر نیستند. ونزوئلا، کشوری خیلی دور، خیلی نزدیک. https://t.me/RezaEjtehadi  
Show all...
رضا اجتهادی

🔹تجربه سفر به ونزوئلا بخش اول - غنی ولی فقیر  در ایام عید امسال فرصتی دست یافت تا سفری به ونزوئلا داشته باشم. خیلی تجربه جذابی بود.  کشوری بسیار دور و بسیار نزدیک. بسیار دور از نظر فاصله و آب و هوا، و بسیار نزدیک از نظر شباهتهای اجتماعی و سیاسی  و حتی تاریخی. دوست دارم با دیگران این تجربه را به اشتراک بگذارم.  قسمت عمده ی آنچه در چند پست بعدی به اشتراک میگذارم برگرفته از تجربه شخصی و گفت و شنودهای شفاهی است و حتما نقصان بسیار بر آن وارد است. حاصل گفتگو و معاشرت با مردم است و نه مستند به منابع. حتما متخصصان امور، جامعه شناسان،‌ اقتصاددانان و سیاستمداران با نگاه فنی،‌ علمی و حرفه ای به ونزوئلا می نگرند و حتما بسیار مطالب مستدل و دقیق برای شنیدن دارند. پس این چند پست را در حد یک گفت و شنود خودمانی در نظر بگیرید و اگر بیشتر خواستید بدانید به سراغ متخصصین امور بروید. ونزوئلا  کشوری که بر روی منابع عظیم نفتی خوابیده است در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم یکی از ثروتمندترین کشورهای آمریکای لاتین بود و سطح بالای زندگی در ونزوئلا آنجا را به مقصد  مهاجرانی از آسیا، اروپا و امریکا  تبدیل کرده بود.تا قبل از سال ۱۹۶۰ میلادی…

🔹 تجربه سفر به ونزوئلا بخش سوم - دلاریزه شدن بخش های قبل: https://t.me/RezaEjtehadi/570 https://t.me/RezaEjtehadi/571 در ابتدا دولت از این تغییر نگاه مردم به اقتصاد و این پاسخ بازار به تورم خشنود نیست، ولی توانی هم در خود برای جلوگیری از وقوع آن نمی بیند و کم کم با آن همراه میشود. اکنون در ونزوئلا به طور رسمی دلار در تمام معاملات کوچه و بازار استفاده میشد. در فروشگاه ها، بقالی، میوه فروشی  و سوپر مارکت ها قیمت ها به دلار بر روی کالا ها نوشته شده است. از زمان این اتفاق دیگر قیمت پیتزا و کرایه تاکسی به دلار ثابت مانده است. یعنی درآمد و هزینه به دلار تثبیت شده است. نرم افزار های خدمات رسانی مانند تاکسی های اینترنتی به دلار قیمت را محاسبه میکنند. همه در جیبشان دلار حمل میکنند. بولیوار در معاملات فقط نقش پول خرد را بازی میکند. یعنی اگر شما کالایی را به ۴.۵ دلار  بخرید و یک اسکناس ۵ دلاری بدهید، فروشنده به شما به جای ۵۰ سنت باقیمانده ۲۰ بولیوار جدید به شما میدهد. همراهی دولت با این فرایند به جرم زدایی از خرید و فروش دلار خلاصه نمیشود، بلکه دولت رسما به جامعه اجازه میدهد که دلار را جایگزین بولیوار کند.  ضمن اینکه با تک نرخی کردن قیمت دلار ثباتی هم در بازار ارز ایجاد کرده است. یعنی بانک مرکزی قیمتی برای دلار در هر روز اعلام می‌کند که تقریبا همان قیمت بازار آزاد است و همانی است که مردم  در داد و ستد به آن استناد میکنند.  به دلیل تحریم ها جابجایی پول به دلار فقط با پول کاغذی انجام میشود و شاید این سوال مطرح شود که  آیا واقعا این مقدار دلار کاغذی در ونزوئلا وجود دارد؟ پاسخ بله است. یکی از اثرات دلاریزه شدن بیرون آمدن میلیونها یا شاید میلیاردها دلار کاغذی پنهان شده در خانه ها  بود. حالا آن پولهای مخفی شده در بالشها را میشود در خیابان معامله کرد. به نوعی نقدینگی دلاری بالایی وارد بازار شده است.  (ادامه دارد) https://t.me/RezaEjtehadi
Show all...
رضا اجتهادی

🔹تجربه سفر به ونزوئلا بخش اول - غنی ولی فقیر  در ایام عید امسال فرصتی دست یافت تا سفری به ونزوئلا داشته باشم. خیلی تجربه جذابی بود.  کشوری بسیار دور و بسیار نزدیک. بسیار دور از نظر فاصله و آب و هوا، و بسیار نزدیک از نظر شباهتهای اجتماعی و سیاسی  و حتی تاریخی. دوست دارم با دیگران این تجربه را به اشتراک بگذارم.  قسمت عمده ی آنچه در چند پست بعدی به اشتراک میگذارم برگرفته از تجربه شخصی و گفت و شنودهای شفاهی است و حتما نقصان بسیار بر آن وارد است. حاصل گفتگو و معاشرت با مردم است و نه مستند به منابع. حتما متخصصان امور، جامعه شناسان،‌ اقتصاددانان و سیاستمداران با نگاه فنی،‌ علمی و حرفه ای به ونزوئلا می نگرند و حتما بسیار مطالب مستدل و دقیق برای شنیدن دارند. پس این چند پست را در حد یک گفت و شنود خودمانی در نظر بگیرید و اگر بیشتر خواستید بدانید به سراغ متخصصین امور بروید. ونزوئلا  کشوری که بر روی منابع عظیم نفتی خوابیده است در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم یکی از ثروتمندترین کشورهای آمریکای لاتین بود و سطح بالای زندگی در ونزوئلا آنجا را به مقصد  مهاجرانی از آسیا، اروپا و امریکا  تبدیل کرده بود.تا قبل از سال ۱۹۶۰ میلادی…

🔹 تجربه سفر به ونزوئلا بخش دوم - اَبَر تورم پول را معجزه دنیای مدرن می نامند. یک برگ کاغذ که داد و ستد را آسان میکند. به جای اینکه سه عدد مرغ بدهیم و یک عدد گوسفند بگیریم میتوانیم از پول به عنوان یک واسطه استفاده کنیم. ولی ارزش این برگه های کاغذ  وابسته به یک اعتماد و توافق اجتماعی است. اعتماد به اینکه پولی که از شما در تهران میگیرم در کرمان و مشهد و شیراز نیز اعتبار دارد. و نه اکنون که فردا و پس فردا و هفته آینده هم همچنان اعتبار دارد. مطمئنا دولتها در تثبیت این حس اعتماد عمومی بسیار نقش دارند. ولی اگر دولت توانایی حفظ ارزش پول را نداشته باشد چه می شود؟  ونزوئلا بعد از چاوز درگیر تورم های دورقمی و بعد سه رقمی و بعد تر چهار رقمی  بوده است. ولی این روند در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی شدت نجومی میگیرد و در این سالها تورم بیش از  ۴۰۰۰۰ (بله، چهل هزار) درصدی را تجربه کرده است. وقتی با مردم ونزوئلا در مورد آن سالها صحبت میکردم حتی خاطره ی آن روزها نیز حس وحشتی را در چهره شان میاورد که به راحتی مشهود بود. روزهایی که ارزش پول از صبح تا شب نصف می شده است.  حذف ۱۳ صفر از واحد رسمی پول ونزوئلا (بولیوار) شاید از حجم پول در گردش بکاهد ولی کمکی به تثبیت ارزش آن نمیکند. چنین اقتصادی دیگر جایی برای اعتماد عمومی بر ارزش پول نمی گذارد. در خاطراتشان تعریف می کردند که  نمی توانستند  مثلا برای  تعمیر لوله های ساختمان با تعمیرکار به توافق برسند، چون از زمانی که با او در مورد قیمت توافق می کردند تا زمانی که کار انجام میشد ارزش پول افت کرده بود.  حتی نمی توانستید یک پیتزا بخرید، چون از وقتی که پیتزا را سفارش می دادید تا وقتی آماده میشد ارزش پول افت کرده بود. نمی توانستید  یک تاکسی بگیرید،‌ از زمانی که سوار تاکسی می شدید تا زمانی که به مقصد می رسیدید ارزش پول کم شده بود.  این در زمانی است که دولت هرگونه خرید و فروش دلار  و حتی داشتن دلار را جرم میداند. ولی مردم راهی به جز تبدیل پول خود با دلار برای حفظ ارزش آن نداشتند. هرکس مقداری دلار در خانه نگه داشت. ولی به تدریج یاد میگیرند که این دلار ها را از خانه بیرون بیاورند و در معاملات از آنها استفاده کنند. یعنی لوله کش خدماتش را به دلار قیمت میگذارد. پیتزا به دلار فروخته میشود و راننده تاکسی قیمت را به دلار پیشنهاد میدهد.  (ادامه دارد) قسمت بخش اول: https://t.me/RezaEjtehadi/570
Show all...
رضا اجتهادی

🔹تجربه سفر به ونزوئلا قسمت اول - غنی ولی فقیر  در ایام عید امسال فرصتی دست یافت تا سفری به ونزوئلا داشته باشم. خیلی تجربه جذابی بود.  کشوری بسیار دور و بسیار نزدیک. بسیار دور از نظر فاصله و آب و هوا، و بسیار نزدیک از نظر شباهتهای اجتماعی و سیاسی  و حتی تاریخی. دوست دارم با دیگران این تجربه را به اشتراک بگذارم.  قسمت عمده ی آنچه در چند پست بعدی به اشتراک میگذارم برگرفته از تجربه شخصی و گفت و شنودهای شفاهی است و حتما نقصان بسیار بر آن وارد است. حاصل گفتگو و معاشرت با مردم است و نه مستند به منابع. حتما متخصصان امور، جامعه شناسان،‌ اقتصاددانان و سیاستمداران با نگاه فنی،‌ علمی و حرفه ای به ونزوئلا می نگرند و حتما بسیار مطالب مستدل و دقیق برای شنیدن دارند. پس این چند پست را در حد یک گفت و شنود خودمانی در نظر بگیرید و اگر بیشتر خواستید بدانید به سراغ متخصصین امور بروید. ونزوئلا  کشوری که بر روی منابع عظیم نفتی خوابیده است در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم یکی از ثروتمندترین کشورهای آمریکای لاتین بود و سطح بالای زندگی در ونزوئلا آنجا را به مقصد  مهاجرانی از آسیا، اروپا و امریکا  تبدیل کرده بود.تا قبل از سال ۱۹۶۰ میلادی…

🔹تجربه سفر به ونزوئلا قسمت اول - غنی ولی فقیر  در ایام عید امسال فرصتی دست یافت تا سفری به ونزوئلا داشته باشم. خیلی تجربه جذابی بود.  کشوری بسیار دور و بسیار نزدیک. بسیار دور از نظر فاصله و آب و هوا، و بسیار نزدیک از نظر شباهتهای اجتماعی و سیاسی  و حتی تاریخی. دوست دارم با دیگران این تجربه را به اشتراک بگذارم.  قسمت عمده ی آنچه در چند پست بعدی به اشتراک میگذارم برگرفته از تجربه شخصی و گفت و شنودهای شفاهی است و حتما نقصان بسیار بر آن وارد است. حاصل گفتگو و معاشرت با مردم است و نه مستند به منابع. حتما متخصصان امور، جامعه شناسان،‌ اقتصاددانان و سیاستمداران با نگاه فنی،‌ علمی و حرفه ای به ونزوئلا می نگرند و حتما بسیار مطالب مستدل و دقیق برای شنیدن دارند. پس این چند پست را در حد یک گفت و شنود خودمانی در نظر بگیرید و اگر بیشتر خواستید بدانید به سراغ متخصصین امور بروید. ونزوئلا  کشوری که بر روی منابع عظیم نفتی خوابیده است در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم یکی از ثروتمندترین کشورهای آمریکای لاتین بود و سطح بالای زندگی در ونزوئلا آنجا را به مقصد  مهاجرانی از آسیا، اروپا و امریکا  تبدیل کرده بود.تا قبل از سال ۱۹۶۰ میلادی فقط بیش از یک میلیون مهاجر از اسپانیا،‌ پرتغال، فرانسه و ایتالیا  را در برنامه های جذب کارگران ماهر  به خود جذب کرد.  با شروع به کار اوپک و عضویت در آن و نیز افزایش قیمت نفت در دهه ی ۷۰ میلادی رشد اقتصادی بسیار بالایی را تجربه کرد و  سالها میزبان جمع عظیمی از پناهندگان جویای کار از کلمبیا و آرژانتین بوده است. در دهه های بعد با کاهش قیمت نفت مشکلات اقتصادی دولت به مشکلات سیاسی گره خورد ولی هنوز جامعه ای نسبتا ثروتمند بود و بیشتر نگران مشکلات سیاسی از قبیل دموکراسی و آزادی بود تا نان شب. ولی بعد از سال ۱۹۹۹ و با انقلاب بولیویایی و به قدرت رسیدن هوگو چاوز، با شعارهای عوام فریبانه و برنامه های غیر کارشناسانه و بلند پروازانه ی اقتصادی،  وضعیت کشور به شکلی تغییر کرد که اکنون با  حضور حدود ۷ میلیون مهاجر ونزوئلایی در کشور های دیگر، از کشوری ثروتمند و مهاجر پذیر به کشوری بسیار فقیر و مهاجر گریز تبدیل شده است.  ونزوئلا  از نظر جذابیت های طبیعی و دیگر منابع ملی نیز کشوری غنی است. کشوری با تنوع زیستی فراوان و نیز جاذبه های توریستی منحصر به فرد. از سواحل زیبای دریای کارائیب در شمال گرفته تا بلند ترین آبشار جهان (آبشار آنجل با ارتفاع سقوطی نزدیک به یک کیلومتر) در جنوب و طولانی ترین تله کابین دنیا در غرب کشور و خیلی جاذبه های دیگر پتانسیلی برای کسب درآمد خوبی از جهانگردی را به این کشور می‌دهد.   با در اختیار داشتن بزرگترین منابع ذغال سنگ، آهن، آلومینیوم و طلا،  بدون در نظر گرفتن نفت هم کشوری بسیار ثروتمند است.  کشوری در نزدیکی خط استوا با جنگل های انبوه  و غنی از نظر میوه های استوایی که میتواند یک مزیت اقتصادی بالا برای کشور باشد. ولی با تمام این نعمت ها امروز از نظر اقتصادی کشوری بسیار فقیر است که پولش یکی از بی ارزش ترین پولهای دنیاست. (ادامه دارد) https://t.me/RezaEjtehadi
Show all...
رضا اجتهادی

افکار مکتوب من

Show all...
امضا کنید: کارزار درخواست جلوگیری از تخریب پارک قیطریه

ما شهروندان تهران خواستار جلوگیری از تخریب پارک قیطریه می‌باشیم.

🔹 فاصله‌ی میان سازندگی و تخریب یک دیوار است. یک شهردار با جسارت دیوار چند ده ساله‌ی پارک‌ها را بر می‌چیند، دیگری دیوارهای بلندتری بر پا می‌کند. https://t.me/RezaEjtehadi
Show all...
رضا اجتهادی

افکار مکتوب من

🔹نوروز، پیروز با این آرزو که در سال جدید روزنه ی امیدی برای فردایی بهتر از دیروز به رویمان گشوده شود، به استقبال نوروز میروم.
Show all...