عاشقانه (نارین)
این کانال ثبت شده کدشامد👇 1-1-68787-61-4-1 http://shamad.saramad.ir/_layouts/ShamadDetail.aspx?shamadcode=1-1-68787-61-4-1
Show more966Subscribers
No data24 hours
No data7 days
-330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
سلام دوستان این تگ املاک
دوستانی که توشهرتهران اطراف تهران هستن دنبال ویلا ،باغ ،زمین هستن توکانال زیر جوین بدن
کم کم فایلای فروش بیشتری میزارم
@amlakhadis2
رمان :اسیر یک روانی(نسخه کامل و اصلی)
ژانر : عاشقانه ،انتقامی ،هیجانی
نویسنده : #حدیثه_نادی
خلاصه:
ایــــــن
سـرنـوشـــت نـبــود گلـم
تصـمیــم تــو
بـــــود...️
#تو_اوج_جوانی_شدم_یه_روانی..️
آوا بخاطر فراراز ازدواج اجباری و ازدست برادرش به خونه ی عمش توشمال پناه میبره اونجابرای اولین بار عشق ودوست داشتنوتجربه میکنه تواوج خوشی ورق زندگیش توسط مردی پرازکینه و انتقام برمیگرده
برای خرید دوفصل کامل اسیریک روانی به ایدی زیرپیام بدین
قیمت ۳۰ تومان
@Eh247
سلام برای خرید دوفصل کامل اسیریک روانی به ایدی زیرپیام بدین
قیمت ۳۰ تومان
@Eh247
سلام دوستان این تگ املاک
دوستانی که توشهرتهران اطراف تهران هستن دنبال ویلا ،باغ ،زمین هستن توکانال زیر جوین بدن
کم کم فایلای فروش بیشتری میزارم
@amlakhadis2
داستان کوتاه و جالب زن با سیاست!!
یک روز، یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف بدی می کنه. بـه طوری که خودرو هردوشون بـه شدت اسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جان سالم بدر میبرند. وقتی که هر دو از ماشینشون که اکنون تبدیل بـه آهن قراضه شده بیرون میان اون خانم بر میگرده میگه: آه چه جالب شما مرد هستید… ببینید چه بروز ماشینامون اومده! همه ی ي چیز داغان شده ولی ما سلامت هستیم. این باید علامت ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و… زندگی مشترکی را با صلح و صفا شروع کنیم! مرد با هیجان جواب میده:” بله کاملاً” با شما موافقم این باید نشانه ای از طرف خدا باشه!” بعد اون زن ادامه میده و میگه:” ببین یک معجزه دیگه. اتومبیل من کاملاً” داغان شده ولی این شیشه مشروب سالمه. مطمئنا” خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف مبارک رو جشن بگیریم! بعد زن بطری رو بـه مرد میده. مرد سرش رو بـه نشان تصديق تکان میده و درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو مینوشد. بعد بطری رو برمی گرداند بـه زن. زن درب بطری را می بندد و شیشه رو برمی گردونه بـه مرد. مرده میگه شما نمی نوشید؟! زن در پاسخ می گه:نه. فکر می کنم باید منتظر پلیس بشم..!!!!