زیر سقف آسمان
زیر سقف آسمان مقام یک جست و جوگر است. آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی جامعه شناس و استاد دانشگاه تماس: @Ziresagfeasman2017
Show moreThe country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
1 839
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
♦️توجه توجه: مخاطبان گرامی لطفاً مطالب جدید را در نشانی زیر دنبال کنید! به دلیل پارهای مشکلات فنّی ناچاراَم در نشانی جدید مطالبام را منتشر کنم. منتظر همهی شما در نشانی جدید هستم.
https://t.me/NewHasanMohaddesi
زیر سقف آسمان
زیر سقف آسمان مقام یک جستوجوگر است. آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی جامعه شناس و استاد دانشگاه تماس: @Ziresagfeasman2017
15 987530
♦️یک خبر مهم
مخاطبان گرامی بنا به پاره ای مشکلات، ناچاراَم کانال را به نشانی جدید منتقل کنم. لطفاً به این نشانی بپیوندید. منتظر حضور شما در نشانی جدید هستم.
https://t.me/NewHasanMohaddesi
حسن محدثی گیلوایی / 16 خرداد 1397
@HasanMohaddesi
8 421130
Plessner, M. (1995). "Ramaḍān". In C. E. Bosworth, E. V. Donze, W. P. Heinrichs, & G. Lecomte (Eds.), The Encyclopedia of Islam (Vol. 8, pp. 417-18). Leiden: EJ. Brill.
2- روز کفاره یا یوم کیپور مقدسترین روز سال در سنت یهودی است که روز دهم (عاشوراء) از ماه تِشِری (Tishrei) از تقویم عبری است. در این روز، فرد یهودی پنج نوبت به نیایش میپردازد و از گناهان سال گذشته خود طلب عفو میکند و روزهای 25 ساعته میگیرد. عبادت و نیایش عموماً در کنیسه انجام میشود.
3- لیلة البرائة یکی از نامهایی است که به شب نیمه شعبان داده میشود و البته بیشتر در اسلام سنی به این نام مشهور است تا اسلام شیعی. این شب، در سنت اسلامی مقدس محسوب میشود و در آن احادیثی در فضیلت استغفار و عبادت در این شب وارد شده است. در سنت شیعی، نیمه شعبان بیشتر به خاطر میلاد امام دوازدهم مقدس انگاشته میشود."
🔻نشانی دقیق این مطلب: http://www.dinonline.com/doc/news/fa/3853/
حسن محدّثی گیلوایی / 16 خرداد 1397
@HasanMohaddesi
7 246130
[پیش از این یکی از نظریهها را در باب ریشهی تاریخی روزهداری منتشر کردهام که ریشهی روزهداری در اسلام را مربوط به قحطی و گرسنهگی اعراب پیش از اسلام میداند. اینک نظریهای دیگر در باب ریشههای تاریخی روزهداری در اسلام که ریشهی آن را در سنّت دینی یهود میداند. / محدثی]
♦️"ریشههای ابراهیمی روزه
یاسر میردامادی
آنچه در پی میآید، ترجمهی بخشی از مدخل "رمضان" از دایرة المعارف اسلام، ویراست دوم است. این مدخل را مارتین پلسنر (Martin Plessner) (۱۹۰۰-۱۹۷۳) اسلامشناس لهستانی نگاشته است (1). در بخشی از این مدخل، نویسنده بر اساس قرائنی که مبتنی بر شباهتهای روزهی ماه رمضان با روز کفاره (the Day of Atonement) و روزه گرفتن در آن روز در سنت یهودی است، این احتمال را طرح میکند که تشریع روزه در ماه رمضان و نیز انگارهی نزول قرآن در شب قدر، ممکن است از سنت یهودی تاثیر پذیرفته باشد. گرچه خود او تصریح میکند که این موضوع نیاز به تحقیق بیشتری دارد. گفتنی است افزودنیهای در قالب قلاب و نیز پانوشتها از مترجم است اما پرانتزها در متن از نویسندهی اصلی است:
...
رمضان نام ماه نهم در تقویم اسلامی [قمری] است. این نام که از ریشه «ر ـ م ـ ض» است به گرمای تابستان اشاره دارد و از اینرو نشانگر آن است که این ماه در چه فصلی از سال قرار میگرفته است، خصوصاً در آن دوران که اعراب باستانی هنوز میکوشیدند تا سال خود را با سال شمسی از طریق ماههای کبیسه برابر کنند (به مدخل «نسیء» مراجعه کنید).
رمضان تنها ماهی از سال است که در قرآن ذکر شده است (بقره، 183 ـ 185 [در متن اصلی 165 ـ 181 آمده که خطاست]). در رابطه با شکلگیری روزه ماه رمضان قرآن به ما اینگونه میگوید: "ماه رمضانی که در آن قرآن نازل شده است".
در مورد ریشههای روزه میتوان به آنچه در دایرة المعارف اسلام ویرایش اول در باب صوم گفته شده، تحقیقات س. ف. گویتن (S.F. Goitein) را افزود، ( Zur Entstehung des Ramadan in Isi, xviii (1929), 189 ff ) که در ارتباط با آیه فوقالذکر قرآن، توجه ما را به تشابه میان ماموریت محمد [درود] و فروفرستادن الواح ثانوی شریعت به موسی جلب میکند. فروفرستادن این الواح، مطابق سنت یهودی در روز کفاره [یا یوم کیپور] (the Day of Atonement) به وقوع پیوست (2) و موجب شکلگیری سنت یهودی گردید (روز کفاره، روز دهم/ عاشوراء [در سنت یهودی] است که حکم سلف ماه رمضان را دارد).
گویتن چنین پیش مینهد که اولین چیدمان جایگزین برای عاشورا [ی یهودی در اسلام] یک دورهی ده روزه بود (ایاماً معدودات، سورهی بقره، آیة 180 ـ 184) و نه یک ماه کامل. این دوره ده روزه در راستای ده روز آیین توبهگری (penance) یهودیان، پیش از روز کفاره بود و تا به امروز بقایای آن [در اسلام] در قالب اعتکاف ده روزه [ی اول ماه رمضان] باقی مانده است. علاوه بر این، اگر بدین نکته توجه کنیم که انگارههای اسلامی مربوط به "لیلة القدر" (که در ماه رمضان واقع شده است، و در آن شب، مطابق سوره قدر آیه 1، قرآن نازل شده است) در خیلی از نقاط با انگارههای یهودی مربوط به روز کفاره همسان است، میبایست برای پیشنهاد گویتن، درجهای از احتمال را قائل شویم، گرچه این پیشنهاد مشکلات غیر قابل انکاری در باب زمانبندی تاریخی دارد (دگرگونی طول دوره روزه در یک برههی کوتاه) و همچنین تقرر نهایی تعبیر روزه در قالب یک ماه، از این طریق به نحو قانعکنندهای توضیح داده نمیشود. از سوی دیگر برای تقویت موضع گویتن، شاید بتوان به "لیلة البرائة" (3) اشاره کرد (در این باب بنگرید به G.E. von Grunebaum, Muhammadan festivals, repr. London and Ottawa 1976, 53-4) این شب پیش از ماه رمضان و در نیمه ماه شعبان واقع شده است.
انگارهها و اعمالی که به این شب مربوط است و توسط ونسینک (Wensinck) در دایرة المعارف اسلام، ویراست نخست، نقل شده، به واقع تا حدودی شبیه تصورات یهودی مربوط به سال نو (New Year) است- سال نوی یهودی پیش از روز کفاره واقع شده است و فاصله آن تا روز کفاره، قدری کمتر از فاصله لیلة البرائة تا ماه رمضان است - و این تشابه، ارتباط میان لیلة القدر و روز کفاره را تقویت میکند. اگر بکوشیم ربط و نسبتی میان واژه برائة که تا به حال شرح و تفسیر نشده است، با واژه عبری b’rī’ā "خلق" بیابیم، و چنین باز نماییم که، مطابق انگاره یهودی، جهان در روز سال نو خلق گردیده است (ارجاعات متعددی به این نکته در نیایشهای جشن سال نو [ی یهودی] وجود دارد)، آنگاه یک حلقه دیگر به زنجیره دلیلآوری اضافه کردهایم [دلیلآوری به نفع تاثیرپذیری تشریع روزه ماه رمضان و نیز انگاره نزول قرآن در شب قدر، از سنت یهودی]. اما اول از همه باید عمر انگارههای مرتبط با لیلة البرائة را معین کرد.
پانوشتها:
1- مشخصات کامل کتابشناختی این مدخل، به این قرار است: 👇
@HasanMohaddesi
4 487120
👆ماههای جمادی الاول و جمادی الثانی معادل با خرداد و تیر هوا شروع به گرم شدن کرده و آذوقه ها رو به کاستی میگذاره. نام این دو ماه با کلمهً جمادی شروع می شوند و معنی سخت شدن زمین و محصولات کشاورزی را می دهند.
ماه رجب معادل تیرماه را می توان از ریشهً سامی آرامی ریزبا(علی الاصول رِجبا، خورشید، تابستان) یا از سامی غربی رشپ(ایزد آتش) گرفت. یعنی در مجموع معلوم می شود ماه رجب در اصل به معنی ماه فصل گرما و تابستان بوده است.
نام ماه رمضان (معادل مهرماه) نیز علی الاصول به تلخیص از نام رمثانه عبری یعنی ماه شدت گرما حادث شده و با کلمه معادل و شناخته شدهً عربی رمضان (سوزان) جایگزین گردیده است.
بر همین اساس نام ماه شوال(معادل آبان) علی القاعده از تحریف و تلخیص نام ماه هشتم سامی مندایی شُمبلت (ماه کاسته شدن گرما) یعنی آغاز و مقدمهً زمستان پدید آمده است.
ماه ذیحجه هم که مناسک حج در اون انجام می گرفت برای راحتی بیشتر در ماه خنک سال قرار گرفته بود.
بنابراین رمضان آخرین ماه قبل از کاهش گرما و شروع دوباره فصل بارندگی ها بوده و اوج کمبود غذا و احشام و گیاهان. اعراب بادیه نشین سخت ترین روزها را در این ماه می گذراندند و عملا چیزی برای خوردن تا شروع ماه شوال نداشتند و با روزه داری و امساک از خوردن آن را سپری می کردند! اسلام هم با گنجاندن این روزه داری در بین مناسک مذهبی خود به آن رنگ و بوی دینی و مذهبی داد و آن را امری مقدس شمرد! با حذف ماه نسی و سالهای کبیسه این ترتیب ماهها به هم خورد. مسلمانان هم با حمله به کشورهای اطراف دیگر بادیه نشینان فقیری نبودند که آخر تابستان از گرسنگی تلف بشن اما این رسم امساک و روزه داری در ماه رمضان هر سال، در بین اعراب مساله جا افتاده ای بود و برای همیشه به عنوان جزئی جدایی ناپذیر از اسلام باقی ماند!"
نشانی دقیق این نوشته: https://delneweshteha.wordpress.com/2012/07/21/fasting/
حسن محدثی گیلوایی / 16 خرداد 1397
@HasanMohaddesi
روزه داری در اسلام؛ سنتی ناشی از قحطی های سالانه در جزیرةالعرب!
همیشه برام سوال بود که چرا از بین دوازده ماه قمری، ماه رمضان به عنوان ماه روزه داری انتخاب شده؟ آیا دلیل خاصی داشته؟ تقویم هجری قمری که ماههای اون در سالهای مختلف جابجا میشن و مثلا یکسال محرم در ت…
3 382180
👆این روش محاسبه در واقع ابداع یهودیانی بود که آنها هم بر اساس تقویم قمری کار می کردند و حدود 1600 سال پیش یعنی دویست سال قبل از اسلام پایه گذاری شد و در جزیرةالعرب هم از آن استفاده می شد. (رجوع به آثار الباقیه و حاشیه ٔ التفهیم بیرونی از جلال همائی ص 225 شود.) اما چه بلایی بر سر این تقویم در صدر اسلام آمد؟! در سال دهم هجری آیه ای نازل شد که این روش محاسبه تقویم را کار کفار دانسته و دستور داد که همه سالها بایستی فقط 12 ماه داشته باشند. آیات 36 و 37 سوره توبه:
إِنَّ عِدَّةَ الشهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشرَ شهْراً في كتَبِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض مِنهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌذَلِك الدِّينُ الْقَيِّمُفَلا تَظلِمُوا فِيهِنَّ أَنفُسكمْوَ قَتِلُوا الْمُشرِكينَ كافَّةً كمَا يُقَتِلُونَكُمْ كافَّةًوَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(36) إِنَّمَا النَّسيءُ زِيَادَةٌ في الْكفْرِيُضلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يحِلُّونَهُ عَاماً وَ يحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُزُيِّنَ لَهُمْ سوءُ أَعْمَلِهِمْوَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكفِرِينَ(37)
ترجمه آيات: بدرستي كه عدد ماهها نزد خدا دوازده ماه است ، در همان روزي كه آسمانها و زمين را آفريد در كتاب او چنين بوده ، از اين دوازده ماه چهار ماه حرام است ، و اين است آن دين قويم ، پس در آن چهار ماه به يكديگر ظلم مكنيد ، و با همه مشركين كارزار كنيد همانطور كه ايشان با همه شما سر جنگ دارند و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است ( 36) .
نسيء گناهي است علاوه بر كفر ، و كساني كه كافر شدند بوسيله آن گمراه ميشوند ، يكسال آن ماهها را حرامميكنند و يكسال را حلال ، تا با عده ماههائي كه خدا حرام كرده مطابق شود ، پس ( اين عمل باعث ميشود كه ) حلال كنند چيزي را كه خدا حرام كرده ، ( آري ) اعمال بدشان در نظرشان جلوه كرده و خداوند مردمان كافر را هدايت نميكند ( 37) .
خدایی که محاسبه سالهای کبیسه برایش مشکل بود و نمی دانست با حذف آن تقویم قمری را به چه روزی می اندازد! البته توجیه مفسرین حاضر این است که اعراب با استفاده از ماه نسی ماهها حرام را جابجا میکردند! 4 ماه به عنوان ماه حرام مشخص شده که اعرب در آن ماهها نمی جنگیدند: ذي القعده ، ذي الحجه ، محرم و رجب. اگر کسی ماه نسی ر ا در سالهای کبیسه وارد نمی کرد این ماهها نسبت به تقویم کبیسه متفاوت می شدند. اعراب بادیه نشین بعد از اسلام آن تقویم دقیق یهودیان را رعایت نکرده و به آنها تهمت جابجا کردن ماههای حرام را می زدند! در حالی که تقویم قمری یهودی حساب دقیق سالها را حفظ می کرد و این مسلمانان بودند که با عدم رعایت کبیسه ها ماهها را جابجا می کردند!
اما شاید قوی ترین دلیلی که می توان برای این کار مسلمانان یافت خارج شدن آنان از سلطه تقویم یهودی بود، همانند جریان تغییر قبله. از آنجا که محاسبه دقیق این سالهای سیزده ماهه برای مردم عادی مشکل بود، اعلام سال کبیسه در ابتدا توسط مجمع عالی روحانیون یهود و به صورت مشورتی انجام میگرفت. همان گونه که شروع ماههایی که اعیاد مهم در آنها قرار داشت، با رویت حلول ماه توسط همین مجمع و ارسال پیک به مناطق یهودی نشین اعلام میشد. علما و دانشمندان یهود برای تنظیم و تثبیت تقویم عبری تلاش بسیار نمودند و در حدود سال ۴۱۱۰ عبری (۱۶۵۰ سال پیش) شکل نهایی و امروزی تقویم عبری توسط دانشمندی به نام «هیلل دوم» تدوین شد. انجام مناسک دینی مسلمانان بر اساس تقویم یهودیان امری بود که برای آنان قابل قبول نبود!
اما این بحث ها چه ارتباطی با روزه داره؟ در حال حاضر اولین ماه قمری محرم هست اما این مبنا در دوره خلافت عمر و به توصیه علی انتخاب شد. (اقبال آشتیانی، عباس. تاریخ ایران پس از اسلام. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۸. صفحه ۳۲۴.) تا قبل از اون ماه اول قمری ربیع الاول بود و از اونجا که با رعایت ماه نسی تقویم قمری ثابت بود، این ماه معادل با فروردین ماه و آغاز سال شمسی می شد (ربیع الاول هم به معنی بهار اول هست و دلیل نامگذاری این ماه همین همزمانی با شروع فصل بهار بوده). اگر ماههای قمری را بر این اساس در کنار ماههای شمسی قرار بدیم به نتیجه جالبی میرسیم:
با نگاهی به این جدول به این نتایج میرسیم:(معانی ماهها از سایت تبیان گرفته شده)
در ماههای ربیع الاول و ربیع الثانی که معادل با فروردین و اردیبهشت هستن هوا بهاری بوده و به دلیل بارندگیهای زمستانی محصولات کشاورزی و احشام در وضعیت خوبی بودند و غذا به وفور یافت می شده. این ماهها پس از پائیز و باران زمستان آغاز می شده و جلگه ها سر سبز می گشته و قبیله ها گله های خود را در دشتها پراکنده می نمودند و شترها دهمین ماه بارداری خود را می گذراندند.
@HasanMohaddesi
2 755150
🔻[این هم مطلبی است در باب ریشههای روزهداری در اسلام. صحت و سقم آن نیاز به بررسی دارد. این مطلب از دیدگاهی غیردینی نوشته شده است. مطالعهاش ممکن است مفید باشد؛ اگرچه مدّعاهایش نیازمند بررسی بیشتر است. لطفاً توجه کنید که این مطلب نوشتهی من نیست و مورد تأیید من هم نیست و صرفاً محض اطلاع منتشر شده است. نام نویسندهی آن را هم نمیدانم./ محدثی]
♦️"روزهداری در اسلام؛ سنتی ناشی از قحطی های سالانه در جزیرةالعرب!
همیشه برام سوال بود که چرا از بین دوازده ماه قمری، ماه رمضان به عنوان ماه روزه داری انتخاب شده؟ آیا دلیل خاصی داشته؟ تقویم هجری قمری که ماههای اون در سالهای مختلف جابجا میشن و مثلا یکسال محرم در تابستون هست و چند سال دیگه در زمستون به چه دردی میخوره؟ و چراهای دیگر! بنابراین شروع به تحقیق درباره این نوع تقویم کردم و به نتایج جالبی رسیدم. برای وارد شدن به این بحث باید ابتدا اطلاعاتی درباره تقویم شمسی و قمری و تاریخچه اونها داشته باشیم که ممکنه کمی طولانی به نظر برسه اما نتایجش واقعا قابل توجهه.
بیشترین استفاده تقویم ها در تمدنهای قدیمی مثل ایران و مصر برای کشاورزی بوده که مثلا بدونن چه موقع شروع کاشت محصولاتشون هست یا کی بارندگی ها یا طغیان رودها و … شروع میشه. در کنار اون اعیاد و مراسم مذهبی هم روزهای ثابتی در طول سال بودن. این تقویم ها بر اساس گردش یکبار زمین به دور خورشید و به اصطلاح تقویم شمسی بودند و بنابراین در سالهای مختلف ماهها در طول سال جابجا نمی شدند. دقت کار منجمان هم اونقدر در این زمینه ها زیاد بود که پیش بینی تغییرات اندک در تقویم رو هم می کردن و جلوی خطاهای احتمالی گرفته می شد. اما سال قمری ارتباطی با گردش زمین به دور خورشید نداره و تنها تعداد ماههاش با سال شمسی در عدد 12 برابر هست. از اونجا که مدت گردش ماه به دور زمین ملاک محاسبه طول یک ماه قمری هست و این مدت در ماههای مختلف 29 یا 30 روز میشه بنابراین در مجموع هر سال قمری 10 یا 11 روز از سال شمسی کمتره ( تفاوت بین 10 یا 11 روز هم در اینه که اون سال شمسی کبیسه باشه یا نه). این امر باعث میشه که مثلا بعد از 10 سال، تقویم قمری حدود 100 روز که تقریبا برابر با یک فصل سه ماهه میشه از تقویم شمسی عقب بیفته و اون ماههای تقویم قمری که مثلا 10 سال قبل در فصل بهار بودن به فصل زمستون منتقل بشن! اتفاقی که الان هم رخ میده!
بعضی از محققین بر این عقیده اند که از اونجا که هر شب با مشاهده ماه در آسمان میشه حدس زد که چندمین روز از ماه هست این تقویم رایج شده تا حساب روزهای ماه راحتتر باشه چون شما هر روز با دیدن شکل خورشید نمی تونید بگید چندمین روز از اون ماهه اما شکل ماه در هر روز متفاوت از روزهای دیگه هست و با تقریب خوبی میشه حساب روزهای اون ماه رو بدون نوشتن داشت.
خوب تا اینجا یک مزیت مهم استفاده از ماه در تقوم به جای خورشید دیده میشه اما هنوز عیب بزرگش که ثابت نبودن ماهها در سالهای مختلف هست پابرجاست. یعنی منجمهایی که در زمینه تقویم قمری فعالیت میکردن به عقلشون نمیرسید که این تقویم متغیر به درد کشاورزی یا سایر کارهایی که به فصول سال ارتباط دارند نمی خوره؟
نکته ای که در اینجا وجود داره و کمتر بهش پرداخته شده اینه که عربها هم اینو میدونستن و برای جلوگیری از این اتفاق راهکاری داشتن: هر از دو یا سه سال یک ماه اضافی در سال بعد در نظر میگرفتند که اسمش الان دیگه در تقویم قمری نیست: ماه نسی یا ماه فراموش شده. این کار یعنی هر از چند سال 13 ماهه شدن یکی از سالها باعث میشد که تقویم قمری در سال جابجا نشه. البته این کار پیچیدگیهای خاص خودش رو هم داشت که نشان از دقت اون منجم ها داره:
«یک سال قمری ۳۵۴ روز و ۸ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۶۶ ثانیه خواهد بود و از سال شمسی که حدود ۳۶۵ روز و ۶ ساعت است، ۱۰ روز و ۲۱ ساعت و ۱۱ دقیقه و ۱۸ ثانیه کوتاهتر است و این تفاوت موجب گردش ماههای قمری نسبت به سال شمسی میشود. این تقویم قمری از دوره های ۱۹ ساله تشکیل شده است. علت انتخاب عدد ۱۹ آن است که هر دوره نوزده ساله که ۱۲ سال آن سالهای معمولی و ۷ سال آن کبیسه باشد دقیقا برابر با زمان ۱۹ سال شمسی خواهد بود (دوره نوزده ساله فقط کمی بیش از یک ساعت از مجموع زمان ۱۹ سال شمسی بیشتر خواهد بود که به حساب نمیآید). در نتیجه در این دوره، ماهها قمری و همه سالها شمسی خواهند بود.
با دانستن زمان حلول هر دوره ۱۹ ساله و اضافه کردن زمان ۲ روز و ۱۶ ساعت و ۱۰۸۰/۵۹۵ میتوان به راحتی و با دقت زمان حلول دوره بعدی ۱۹ ساله را محاسبه نمود.
سالهای کبیسه (۱۳ماهه) در هر دوره عبارتند از، سال سوم، ششم، هشتم، یازدهم، چهاردهم، هفدهم و نوزدهم.» (منبع: تقویم عبری انجمن کلیمیان ایران) 👇
@HasanMohaddesi
2 504180
به یاد هدی صابر
عقبتر از زمانه، فراتر از آینده
میگفتند اندیشه و عملش از زمانه عقبتر است و همچنان سیاست را با مبارزهای تشکیلاتی تعریف میکند و بر همان اساس عمل میکند، حال آنکه زمانه تغییر کرده است. بله میشود گفت زمانهاش به سر آمده بود، اما از پای نمینشست، مرام و دوستی و بخشش و فداکاری و وفای به عهد هرکدام خسته و زخمی، غریبانه به وادی احتضار میخزیدند. اما او از پای نمینشست و با حسی مادرانه همه را درآغوش نگاه میداشت میداشت. کلافه بود. حتا با نزدیکترین یاران هم به آسانی نمیتوانست همعهد و همقسم شود. برای او سیاست و مبارزه لبریز از اخلاق بود و سیاست و مبارزه در غیبت اخلاق، برایش بیمعنا مینمود، اما زمانهی نو، سیاست و مبارزهی سیاسی اخلاقمدار را با نگاهی آمیخته با طنز و تحقیر به دور افکنده بود. عرصه تنگ بود و مجال پرواز نداشت. سرانجام تصمیم گرفت با سودای پرورش انسانهایی موحد، رفیق، بخشنده، و فداکار به تنهایی در راه قدم نهد. کار مشکل بود، اما رویارویی با مشکل برای او آسان بود. گویی مرحلهی جدیدی در زندگی هدی صابر آغاز میشد.
زمانی که در دانشگاه دهلی دورهی کارشناسی ارشد در علوم سیاسی را میگذراندم، در یکی از دروس که مربوط به سیاست در هند میشد، میخواندم که برخی از سیاسیون مبارز و نامآور در هند که بر تشکیلات حزبی نیرومندی تکیه زده بودند و از قدرت نظریهپردازی هم برخوردار بودند، هنگامی که به دورانی از زندگی میرسیدند که به لحاظ سنی آن را دوران بازنشستگی مینامند، به سوی فعالیتهایی که معمولا اجتماعی خوانده میشود، روی میآوردند. آن زمان متعجب میشدم که چطور کسانی با داشتن تشکیلاتی وسیع و سابقهی سیاسی و مبارزاتی و توانایی تدوین نظریه و دکترین برای رسیدن به اهداف سیاسی، به این سادگی تغییر جهت میدهند و در مسیر فعالیتهای اجتماعی گام مینهد. بعدها در اثر مطالعات و تجربیات بیشتر، دریافتم ماهیت اصلی کار آنان با سیاست به معنای اصیل (آن گونه که آرنت میگوید) که پرداختن به امر عمومی است، در میآمیزد.
محدودیتها و اجبارهایی که باعث ناهمخوانی هدی با زمانه شد او را در مسیری قرار داد که انتهای آن جامعهی مدنی بود. گرچه فعالیت سیاسی و مطبوعاتی هدی را به نوعی در جامعهی مدنی تعریف میکرد، اما در آخرین مرحله از فعالیتهایش او در گسترهای از فعالیتهای متنوع در جامعهی مدنی قرار گرفت. با روحی جماعتگرا، تمامی هم خود را در بهبود و اعتلای وضع مادی و معنوی بخشی از به حاشیه رفتگان در این کشور به کار گرفت.
پس از طرحی که برای توانمندسازی حاشیهنشینان در سطحی نه چندان وسیع در استان خوزستان (آبادان و خرمشهر) اجرا کرد، دست اندرکار طرحی گسترده در همین زمینه در سیستان و بلوچستان شد. شاید در ابتدا به نظر میآمد که فعالیت هدی در سیستان و بلوچستان فعالیت قراردادی و اداری مدیرعامل شرکتی بود که توانسته بود در یک مناقصه طرحی را از سازمان عمران و شهری وزارت مسکن بگیرد. اما پس از آن که تحریمها شروع شد و وزارت مسکن اعلام کرد که طرح باید متوقف شود، هدی با تلاش زیادی سعی کرد منابع مالی را با تکیه بر دوستان و نزدیکانش فراهم کند و آن طرح را ادامه دهد. او تمام نیروی عشق و دوستی و مروت و فداکاری و نظم و سازماندهی خود را در تحقق این طرح به کار گرفت. بر اساس برنامهریزی هدی بنا بود بر روی حدود نهصد جوان در آن مناطق کار شود و آنها آموزش داده شوند تا به مرحلهی اشتغال و کسبوکار برسند و این همه، چیزی فراتر از برنامههایی بود که قرار بود اجرا شود. با وجود آن که به زندان افتاد، همچنان مدیریت این کار را به عهده داشت و تا لحظهی عروج درگیر این طرح بود.
در این مرحله هدف اصلی هدی بهبود وضع حاشیهنشینان این بخش محروم بود و بسیاری را در این تلاش با خود همراه کرد. او کسی نبود که از اولویتهایش چشم بپوشد. اگر بیشترین ساعات عمرش را در سالهای آخر برای طرح توانمندسازی سیستان و بلوچستان گذاشته بود، این یک انتخاب آگاهانه بود. بدینسان، همان کسی که گفته میشد دورانش به سر آمده و از زمانه عقب مانده، با شتاب و سرعتی خارقالعاده از زمانه پیشی گرفت و کاری را آغاز کرد که آیندهای عاری از خشونت و کینه را برمیساخت. گسترش چنین فعالیت جماعتمحور که با رنجها و مشکلات فراوان خاص خود همراه است، بیتردید هم حکومت و هم جامعهی مدنی را در ایران به سمت بهبود وضع محرومین سوق میدهد. هدی در راهی قدم نهاد که در آیندهی ایران به سیاست اخلاقمدار معنا میبخشد.
نوشتار بالا در مجموعهی ششمین یادنامه هدی صابر در سال 1396 به چاپ رسید.
16400
♦️تاریخ ایران، تاریخ بندهگی
"در تمام اعصاری که طرح قدسی از جامعه، طرح بیبدیل نظم اجتماعی-سیاسی بوده است، انسان ایرانی به بلوغ کنشگری نایل نشده است. انسان ایرانی در این قرون متمادی از صحنهی مشارکت اجتماعی-سیاسی برای شکلدهی نظم اجتماعی-سیاسی بیرون مانده و غایب بوده و اجازهی ورود به این عرصه را نیافته است. او کنشپذیرانه زیسته است تا سرنوشت مقدّری که گمان میرفت چرخ و فلک و روزگار و یا تقدیر الاهی برای او رقم زده است، تحقّق یابد. در وضعیّتهای باثبات اجتماعی-سیاسی، او نمایندهی امر متعال را بر سر خود مسلّط میدیده است و وظیفهای جز اطاعت از نمایندهی خدا بر روی زمین نداشته است. در دورههای بحرانی و بیثباتی نیز انسان ایرانی معمولاً منتظر منجیای آسمانی بوده است تا از دل اساطیر و از درون ابرها و یا از چاهها و غارها بیرون آید و دستی برای نجات مردم ایرانی برآورد و رنجها و فجایع و نامردمیها و ظلم و ستم و بیداد را چاره کند. لاجرم، تاریخ ایران آکنده از جنبشهای هزارهای شده است که در آنها مردمِ مأیوس و درمانده به دنبال کسی که منجی میپنداشتهاند، رهسپار گشتهاند و سرانجام، در اغلب موارد، به تیغ انتقام نیروهای حاکم جان سپردهاند. از این منظر میتوان گفت که تاریخ ایران، تاریخ طولانی بندگی بوده است."
(بخشی از کتاب در دست انتشار خدا و خیابان)
حسن محدثی گیلوایی / 16 خرداد 1397
@HasanMohaddesi
2 60950
♦️نسیم کاهیرده/ دعبل: دکتر حسن محدّثی گیلوایی استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد است و این روزها نظرات و تحلیلهایش درباره جامعه شناسی دین و مناسک دینی مورد بحث و نقد فراوان است. با دکتر محدثی درباره وضعیت مخاطب مذهبی جامعه ایران به گفتوگو نشستیم تا نگاه او را به این موضوع بیابیم. مانند همیشه صریح و دقیق به سوالات ما پاسخ داد؛
🔻 تعریف شما از مخاطب دینی چیست؟ آیا در جامعهی امروز ایران میتوان دستهبندی مشخصی در این مورد ارائه نمود؟
پرسش شما دو قسمت دارد: یکی تعریف مخاطب دینی و دیگری، دسته بندی مخاطبان دینی. از منظرهای مختلف میتوان مخاطب دینی را تعریف کرد. من فکر میکنم یکی از منظرهای سودمند و کارآمد منظر اقتصاد دین است. در نظریهی اقتصاد دین، من عرصهی دینی را دربردارندهی مجموعهی کنشها و تعاملات مندرج در زنجیرهی تولیدکنندهگان، عرضه کنندهگان، و مصرفکنندهگان کالاها و خدمات دینی و دیگر عوامل دخیل در این زنجیره از جمله سازمانها و گروههای دینی دانستهام. اگر از این منظر بنگریم، مخاطبان دینی همان مصرفکنندهگان کالاهای دینی هستند. بدین ترتیب، از کسی که پای منبر یک روضهخوان یا مدّاح مینشیند تا کسی که استفتا میکند و حکمی دینی را از فقیه میپرسد و کسی که در سر کلاس درس تفسیر قرآن حاضر میشود تا بهرهی دینی ببرد، و نیز کسی که به زیارت مکانی مقدّس میرود، همهگی مخاطب دینی تعریف میشوند.
امّا قسمت دوّم پرسش شما برای من بسیار جذّاب است و موضوعی است که متأسّفانه در ایران تحقیقات تجربی در باب آن وجود ندارد. مخاطبان دینی را نیز میتوان از منظرهای مختلف دستهبندی کرد. یک راه مهم دستهبندی مخاطبان دینی، بررسی نوع دینداری است. هر نوع دینداری، مصرف دینی ویژهای را اقتضا میکند. بهعنوان مثال، اگر کسی بهنحو شریعتمدارانه دیندار باشد، دنبال کالاهای دینی خاصّی خواهد بود. کالاهای دینی مطلوب برای دیندار شریعتمدار، قطعاً با کالاهای مطلوب برای دیندار مناسکی، دیندار عارفانه، دیندار اخلاقی فردگرا، دیندار اخلاقی جماعتگرا، دیندار عاطفی-معنابخش یکسان نخواهد بود. کالاهای دینی مطلوبِ یکی الزاماً برای دسته ی دیگر دینداران کالای دینی مطلوبی نخواهد بود. بنابراین، یکی از راههای دستهبندی مخاطبان دینی، دستهبندی آنها از نظر نوع دینداریشان است.
راه معتبر دیگر برای دستهبندی مخاطبان دینی که با دستهبندی نخست اشتراک قابل توجّهی دارد امّا قدری متفاوت است، دستهبندی آنان از نظر سطح رشد ایمانیشان است. روانشناسی ایمان رشتهی مهمی در روانشناسی دین است که از مراحل رشد ایمانی سخن میگوید. یکی از مهمترین نظریهپردازان رشد ایمانی جیمز فولر است. بعد از فولر نیز نظریهپردازان متعددی کوشیدند کار او را تکمیل کنند. بر اساس کار این نظریه پردازان در غرب انبوهی تحقیقات تجربی انجام شده است که در همهی آنها تلاش شده است دینداران را از نظر سطح رشد ایمانی سنخ بندی کنند. البته در آرای بزرگان ادیان مختلف نیز بهنحو ابتدایی مراحل ایمانی از هم دیگر تفکیک شده است. مثلاً در فرهنگ اسلامی سخنی منسوب به امام علی هست که دینداران را به سه دستهی بزدلان، تاجران، و عاشقان تقسیم کردهاند. اما روانشناسان این بحث را بهنحو علمی دنبال کرده اند و از مراحل رشد ایمانی سخن گفتهاند. ... هر دسته از دینداران بر حسب مرحلهی ایمانیای که در آن به سر میبرند، نیازمند کالاهای دینی مخصوص به خود هستند و با مخاطبان و مصرفکنندهگان دینی دیگر متفاوتاند.
یکی از مشکلات عمدهی ما در ایران معاصر همین است که تولیدکنندهگان کالاهای دینی اصلاً نمیدانند که برای چه مخاطبی در حال ارایهی کالای دینی هستند. ... کالای دینیای که برای کودکان ابتدایی و راهنمایی ارایه می شود گاه با کالای دینی عرضه شده برای دانشآموزان متوسّطه و دانشگاهی فرق ماهوی ندارد! در تلویزیون ما نیز همین مشکل وجود دارد. در تبلیغات دینیای که سازمانهای دینی مثلاً در ماه رمضان انجام میدهند نیز همین مشکل هست؛ زیرا اصلاً چیزی به نام مخاطبشناسی دینی در ایران وجود ندارد.
راه معتبر سوّم برای دستهبندی مخاطبان دینی که باز هم با دو دستهبندی مذکور میتواند وجه اشتراکی داشته باشد، دستهبندی مخاطبان بر حسب تعلّقات و درگیریهای معرفتی آنان است. مثلاً اگر ما مخاطبان دینی را به اسطورهاندیش و عقلانیاندیش تقسیم کنیم، آنوقت نمیتوانیم برای این دو دسته کالاهای دینی یکسانی را عرضه کنیم. اینکه مخاطب دینی ما بر حسب چه نوع تفکّری میاندیشد، تعیین میکند که کدام کالای دینی برای او مطلوبتر است.
🔹(متن کامل و بدون تلخیص را میتوانید در لینک زیر بخوانید.)
http://www.deabel.org/vdcgqz9w.ak9wz4prra.html
حسن محدثی گیلوایی / یکشنبه 13 خرداد 1397
@HasanMohaddesi
2 55030
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.