cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

بهلول دانشمند

حاوی سخنان حکیمانه و پند آموز

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
241
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

هشدار هشدار هشدار: اختلاسگری به نام «ترجمیک» 👇👇👇👇👇 دوستان این درد دل یکی از دوستان است که با شما در میان می‌گذارم (حتما حتما برای مطالعه و انتشار آن وقت بگذارید) 👇👇👇👇👇 موسسه‌ای به نام ترجمیک در حوزه ترجمه متون و مقالات فعال است. بنده با مدرک دکترا با این موسسه به صورت پاره وقت به عنوان مترجم همکاری می‌کردم. این موسسه طبق قراردادی که می‌بندد هر ماه تسویه میکند. من هم بعد از انجام چند تا ترجمه ریز برای موسسه به طور منظم و سر وقت دستمزد خود را دریافت می‌کردم. اما ماه گذشته دو تا ترجمه بزرگ برداشتم که مبلغش حدود 2 میلیون و 500 هزار تومان بود (در واقع دو بخش از یک کتاب بود). اما پس از انجام کار و تحویل آن به ترجمیک، شروع به دبه درآوردن کردند. بخشی از کار را که 26 فروردین تحویل داده بودم و طبق قرارداد خودشون باید نهایتش تا 5 اردیبهشت حق‌الزحمه رو پرداخت می‌کردند، با یک ماه تاخیر و البته پس از چند بار مکاتبه و تماس تلفنی و کلی منت در 8 خرداد واریز کردند (آنهم در شرایطی که خودتون میدانید ماه پیش روغن کیلویی 20 هزار تومان بود و الان بیشتر از 110 هزار تومان و شاید به نوعی مشغول احتکار بوده‌اند). سرنوشت بخش دوم هم شومتر از بخش اول بود. حق‌الزحمه این بخش معادل 1300000 هزار تومان بود. اما ترجمیک در کمال تعجب اعلام کرد که به دلیل استفاده از ترجمه ماشینی، من جریمه شدم و فقط مبلغ 400 هزار تومان را واریز کردند. بخش خنده‌دار قضیه اینجاست که خود سفارش دهنده توصیه کرده بود که این بخش هم به مترجم بخش قبلی (یعنی من) بدهید چون از کار راضی بود. برای تمامی این تخلفات صورت گرفته سند و اسکرین شات از خود سایت ترجمیک در اختیار دارم. فقط نمیخواهم در اینجا وقت خوانندگان را بیشتر از این بگیرم. فقط یه خواهش اخلاقی داشتم و آن اینکه: از تمامی دوستانی که کار ترجمه و تولید محتوا دارند خواهش میکنم که به عنوان یک عمل انسانی و اخلاقی و در حمایت از حقوق افرادی که به این شکل توسط افراد و موسسات کلاهبردار و دله اختلاسگر حقشان ضایع می شود، ترجمیک را تحریم کرده و سعی کنند به هر شیوه‌ای که شده با خود مترجمان به طور مستقیم ارتباط برقرار کنند. در این صورت علاوه بر حمایت از حقوق مترجمان، هزینه‌ی کار خود آنها هم پایین خواهد آمد؛ زیرا دیگر واسطه‌ای در کار نیست که هم سفارش دهنده و هم پذیرنده سفارش را به قول امروزی «هاپولی کند». التماس مساعدت به امید قطع دست چنین دله دزدانی که سوار بر موج بیکاری فارغ التحصیلان، اسب حماقت و طمع خود را به پیش می‌تازند، آنهم در این شرایط که تورم کمرشکن مردم را به ستوه آورده است. تا میتوانید منتشر کنید...
Show all...
فرمانده از افسر تک تیرانداز بالای برج پرسید : آیا تک تیرانداز دشمن در کارش مهارت دارد؟￸ افسر پاسخ داد : خیر قربان￸، در کارش خیلی هم ناشی است! -پس چرا تا حالا موفق به کشتن او نشده ای؟ -قربان میترسم او را بزنم بعد یکی بهتر از او را بیاورند و همه ما را بکشد. بنظرم زنده بماند، ‏به نفع ماست قربان￸!! @hakimane8
Show all...
📝 فقیر ایرانی عادت داشت کنار در موزه ای در تهران گدایی می کرد،روزی یک توریست خارجی از کنار او می گذشت. فقیر ایرانی گفت : در راه خدا کمکم کن... توریست گفت : what فقیر تکرار کرد : در راه خدا کمکم کن توریست گفت: what فقیر حوصله اش سر رفت و بعد از اینکه توریست ازش عکسی به یادگار گرفت قدم زنان دور شد... این توریست بسیار پولدار بود و وقتی به کشورش بازگشت با دوست ایرانی زبانی تماس گرفت و ازش ترجمه در راه خدا کمکی کن را خواست، دوستش گفت که این بیچاره ازت کمک خواسته تا بتونه چیزی بخوره، دل توریست به درد اومد و برای مرد فقیر با کمک سازمان خیریه ایی 1 میلیون دلار به همراه عکس مرد فقیر وآدرسی که باهاش برخورد کرده بود فرستاد تا پول به دستش برسد. خلاصه پول به دست سازمان در ایران رسید،مسئول سازمان گفت: یک میلیون برای یه گدا زیاده، 200 هزار تا براش کافیه و خوبه... 200 هزارتا را داد به دست استاندار که به دست گدا برسونه و الباقی رو برای خودش برداشت... استاندار گفت 200 هزارتا برای گدا زیاده ، 2 هزار تا خوبه براش... 2 هزار تا برای شهردار فرستاد و الباقی رو برداشت... شهردار گفت 2 هزار تا زیاده برای گدا، 200 دلار کافیشه 200 دلار فرستاد کلانتری که به دست گدا برسونن ... رییس کلانتری هم گفت 200 دلار زیاده برای گدا 20 تا واسه گدا که یه غذایی بخوره بقیش هم برای من... سرباز رو صدا کرد که برو به گدای موزه این 20 دلار رو بده... سرباز به گدا که رسید گفت یادته اون توریست خارجی که ازش کمک می خواستی باهات عکس گرفت؟ مرد فقیر گفت که آره خیلی هم خوب یادمه؛ سرباز گفت: سلامت می رسونه و میگه خدا کریمه...😐 @hakimane8
Show all...
مرد فقیرى بود که همسرش از ماست کره مى گرفت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت، آن زن کره ها را به صورت توپ های یک کیلویى در می آورد. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم؛ بنابراین یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید... #این حکایت برای بسیاری از ما آشناست @hakimane8
Show all...
🖇 همه آدمها با هم برابرند اما پولدارها محترمترند! اما دخترها پر طرف دارترند، اما بچه ها واجب ترند، اما خانمها مقدم ترند! اما سفیدها برترند و سیاها بدبخت ترند، البته تبعیضی در کار نیست؛ در کل همه آدمها با هم برابرند، اما بعضی ها برابرترند...! 📚 قلعه‌حیوانات 👤 جورج‌اورول @hakimane8
Show all...
سعدی شیرازی می فرماید: سه چیز پایدار نماند: مال بی تجارت علم بی بحث ملک بی سیاست یکم اردیبهشت روزی سعدی بود. کسی گنجینەای است از این سحنان و اندیشەهای قصار و بسیار عمیق. و کسی که به روایت خورش هرگز نمی میرد' با استناد به این سخن او که میگه: سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند @hakimane8
Show all...
#افلاطون در کتاب جمهوری میگه: 👇👇👇👇👇👇 اگر گاوهایی که ۲۰ سال پیش با قیمت ۲۰ هزار تومان در بازار آتن به فروش میرساندیم امروز زنده بودند و میدیدند که ماست کیلویی تا ۵۰ هزار تومان و گوشت با ۲۰۰ هزار تومان معامله میشه; در اینجا به دو قسمت تقسیم می شدند ۱- بعضیها که شاخ نداشتند قطعا از تعجب شاخ در می آوردند ۱- بعضی دیگر که شاخ داشتند قطعا تعجب و حیرت و حسرت و البته استکبارستیزی خود را با باد شکم هوا میکردند. #افلاطون' جمهوری' ص ۵۷ @hakimane8
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
*حکایت شهرام بهرام* دو برادر بودن که کت و شلوار می‌فروختن. *یکی شهرام یکی بهرام.* *شهرام* مسئول جذب مشتری بود و *بهرام* قیمت می‌داد و همیشه آخر مغازه می‌نشست. مشتری که میومد *شهرام* با زبان بازی جنس رو نشون می‌داد و قیمت رو از *بهرام* می‌پرسید: *داداش قیمت چنده؟* *بهرام* میپرسید *کدوم یکی؟* *شهرام* می‌گفت که: *کت شلوار مشکی دکمه طلایی جلیقه‌دار.* *بهرام* می‌گفت: *820 تومن.* ولی *شهرام* باز می‌پرسید: *چند؟* دوباره بلندتر می‌گفت: *820 تومن.* *شهرام* به مشتری می‌گفت: *520 تومن.* مشتری که خودش قیمت 820 رو شنیده بود با عجله 520 میداد و میخرید. همه فکر میکردن *شهرام* کَره‌. اما در حقیقت قیمت کت و شلوار 320 بود و مردم به خیال یک خرید خوب زود می‌خریدن. *بعدها این دو تا نامشون رو عوض کردن و گذاشتن سایپا و ایران خودرو @hakimane8
Show all...
💢 شرایط جدید برای کسب رتبه ۴ و ۵ در رتبه بندی فرهنگیان اعلام شد! دبیر ریاضی: برنده حداقل یک دوره مدال فیلدز دبیر فیزیک: تولید برق از آب دبیر شیمی: تبدیل انرژی شیمیایی به هسته ای دبیر تاریخ: تشکیل حکومت اسلامی در یکی از کشورهای آفریقایی دبیر جغرافیا: کشف قاره جدید دبیر زبان: داشتن ۵ سال سکونت در یکی از کشورهای اروپایی دبیر عربی: ۶ سال سابقه در سفارت جمهوری اسلامی در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس دبیر معارف: داشتن حداقل ۵ سال همکاری با دفاتر مراجع تقلید دبیر ادبیات: تالیف گلستان ۲ و بوستان ۲ دبیر زیست شناسی: ساخت ژن مقاوم به فقر و نداری! دبیر تربیت بدنی: قهرمان المپیک در یک رشته ورزشی. @hakimane8
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.