♧عصیان یک زن♧
زن ... عشقی را که برای آن گریسته است ، فراموش نمیکند پیج اینستاگرام دنبال کنید زن ... عشقی را که برای آن گریسته است ، فراموش نمیکندد http://instagram.com/0syanyekzan t.me/osyan40
Show more196Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
خیلی سعی کرده بودم که با زنها روراست باشم. روراستی با زنها حتا از مردها هم سختتر بود. مردها وقتی حقیقت آنچه که فکر میکنی را به آنها بگویی با روی باز میپذیرند، اما تعداد زنهایی که میخواهند حقیقت را بدانند خیلی اندک است و تا بتوانند و راهی پیدا کنند، از شنیدنش سر باز میزنند. تا آن جایی که فهمیدم دوستی زنها با یکدیگر براساس یک مشت دروغ و صحبتهای قشنگِ بی معنی است. آدم فکر میکند که آنها یک مشت گرگ هستند که میخواهند با چاپلوسی همدیگر را فریب دهند و وقتی هم که با هم هستند، با هم طنازی کنند و این طرف و آن طرف بروند.
📕داستان من
#مرلین_مونرو
@osyan40♧
باورش سخت است که این تصاویر ، عکس زنان ایرانی در ایران است.
رقص و خندههایی از ته قلب زنان ایرانی در خیابانهای تهران ؛ تصاویری که در چهل و سه سال گذشته ممنوع شدهاند.
آنجا که دری نیست ، زنان در خواهند ساخت و آن را باز خواهند کرد و از آن عبور خواهند کرد و به راههای جدید و زندگی های جدید گام خواهند نهاد.
خوب است زن شده ایم. از همه ی خوبیهایش خوب تر اینکه ما زنها ، توی این دلندشت دنیا ، جان پناه داریم !
دیده ام که می گویم ! دنج پذیرایی نباشد و سرزمین گلدانها ، هر زن در آشپزخانه اش ، مطبخی دارد برای قوام آمدن رقص هایش،برای شور کردن ذرت های تنهایی اش، برای پختن دلتنگی هایش ، برای شستن دردهایش ...
دیده ام که می گویم ! زنها امپراطور دنج خودشان هستند . بعضی ها گوشه ای سوزن میزنند ،یا یکی از رو دوتا زیر یکی سر بنداز ، رج به رج می بافند.
زنها بلدند غصه هایشان را مثل موهای شان پشت گوش بیاندازند و با کش محکم ببندند و در جان پناه شان آنقدر عطر دارچین راه بیاندازند که دنیا فراموش شان شود.
انوقت دوستت دارم های نشنیده و نگفته شان را ، ببافند و بسابند و هم بزنند و بگذارند دم بکشد پلو زعفرانی شان و نجابت کنند مثل زنهای ایرانی ، باترس و پنهانی ...
زنها جان پناه داشتن بلدند ، همانقدر که جان پناه شدن را ...
@osyan40♧
صبح ،
طپش قدمهای محکم مردی ست
که به اشتیاق کوچه می پاشد.
و هر چه نور
و هر چه عشق
در جیبهای دلش سرریز ؛
و
نبض نگاه زنی
در پیاله آبی به بدرقه اش جاری ست؛
#محبوبه_احمدی
@osyan40♧