طریقت نگارش
کانال " نگارش " متوسطه دوم 📝نمونه انشا دانش آموزان سراسر کشور ✔نمونه آزمون پایانی ✔تحلیل درس و روش تدریس ارتباط با من جهت ارسال متن : @Hosseintarighat نشانی اینستاگرام: http://instagram.com/hossein.tarighat
Show moreData loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 Media files | 2 230 | 21 | Loading... |
02 Media files | 4 741 | 62 | Loading... |
03 #نگارش_دهم
#درس_هشتم
نوشته های داستان گونه
عنوان داستان: پسر فقیر
➖در روزگاران قدیم پسری به نام نصرالدین زندگی میکرد و با کار کردن پول و هزینه تحصیل خود را فراهم میکرد در یکی از این روزها او دیگر خسته شده بود و میخواست درس را رها کند و کار خود را ادامه بدهد. و پول آن را به جای خرج کردن برای تحصیل در زندگی خویش خرج کند و کمکی هم به پدر و مادر خود کرده باشد او در فکر فرو رفته بود، و از کنار کوچهای میگذشت، و در حال قدم زدن بود که بوی خوبی به مشام او رسید، و از قضا او بسیار گرسنه بود،
رفت و رفت تا به خانهای رسید که بوی غذا از آن خانه همه جا را گرفته بود. دختر خانمی، در را باز کرد
او با شرمندگی گفت اگر امکانش هست میشود مقداری از آن آش را به من بدهید دختر خانم از چهره او متوجه ضعف و خستگی او شده بود دختر خانم گفت:” چشم کمی صبر کنید تا من بیایم“ دختر خانم با ظرفی پر از آش که قرابه ی
کشک و پیاز سرخ کرده بود به در خانه آمد، ظرف آش را از دستان پر مهر و محبت او گرفت.
و همان جا در خانه آش را به لذت زیاد خورد، که پیراهن و دهان او با آش یکی شده بود، ظرف را به دختر خانم داد و بسیار از لطفی که در حق او کرده بود از او سپاسگزاری کرد. گفت:”انشاالله جبران خواهم کرد.“نصیرالدین قوت گرفت و به راه خود ادامه داد از تصمیم خود منصرف شده بود و میخواست که تحصیل را فرا گیرد تا به جایی برسد و بتواند مانند آن دختر به دیگران کمک کند و باعث خوشحالی و خرسندی دیگران شود.
سالها بعد زن جوانی به بیماری دچار شده بود که تمام پزشکان از درمان او ناتوان شده بودند و پیش هر پزشکی که میرفت جوابی سر بالا به او میدادند و اهالی آن روستا به او گفته بودند که اینجا از دست ما کاری ساخته نیست و به شهر برو شاید برایت آنجا کاری کنند.
او راهی، راه شد تا به مقصد رسید.
دکتر نصیرالدین را خبر کردند که آیا از دست تو کاری برای این زن جوان ساخته است؟ یا خیر؟!، دکتر نصیرالدین گفت:” اتاق عمل را آماده کنید تا من بیایم."
زن جوان به هوش آمد.
دکتر نصیرالدین در حال مطالعه پرونده پزشکی زن جوان بود که عکس جوانی آن را روی آن دید و متوجه شد که این همان دختر خانمی است که آن روز دست مرا گرفت و به من امید داد.
همراه زن جوان به دکتر گفت: آیا امکانش هست هزینه درمان را نصفش را الان پرداخت کنیم، و بقیهاش را در زمان دیگرو...؟!
دکتر نصیرالدین پاسخی نداد،! همراه زن جوان به پذیرش بیمارستان مراجعه نمود و صورتحساب را دریافت کرد و در صورتحساب نوشته شده بود که : همه مخارج بیمارستان پرداخت شده است.
که با تعجب بسیار و حیرت زدگی به برگه خیره شده بود.و در فکر فرو رفته بود.! همراه زن جوان به پیش زن جوان رفتند و برگه ترخیص او و صورتحساب او را به او دادند، زن جوان متوجه مطلب دیگری شده بود او به صورتحساب که نگاه انداخت دید در پشت آن نوشته شده است:
همه مخارج بیمارستان قبلاً با کاسهای آش در خانه پرداخت شده است.
امضای آن و اسم آن را پایین برگه مشاهده نمود.
از چشمان او اشک میآمد و نمیدانست که چه کند، که در فکر فرو رفت...
«ز کوشش ، به هر چیز خواهی رسید
به هر چیز خواهی کماهی رسید…»
✍نويسنده: مهدی پورهادی
پایه دهم رشته علوم انسانی
دبيرستان شهيد محمد منتظری
دبیر: جناب آقای علیان،
https://t.me/tarighatnegaresh | 4 057 | 17 | Loading... |
04 #نگارش_دهم
#جانشین_سازی
▪️پایبستهای رها
احتمالا اینطور به نظر میرسد که چون من توانایی راه رفتن ندارم ، جهان را به محدوده چندمتری اطراف خود تجربه کرده باشم یا شاید به این دلیل که پاهایی دارم که به عمق زمین گره خورده، دامنه آگاهی و بینش بسیار ناچیزی داشته باشم؛ اما این به نوعی به محدودیت دید شما انسانها برمیگردد.
من درختم؛ درختی کهنسال در یکی از زیباترین خیابانهای شهر شیراز. این منم؛ جزئی از صف درختان سرسبز خیابان ارم؛استوار و ایستاده و نظارهگر هستم.
گویی نیازی ندارم به پاهایی برای قدم زدن؛ چرا که سالیان سال است که جهان را به دیدنم دعوت میکنم. انسانها، ماشینها، فصلها و رویدادهای بسیاری را دیده و شنیدهام. در گذر زمان در تغییر فصول با پذیرش دگرگونی طبیعت، به زیبایی خود افزودهام.
آیا جوانههای سبز تازهام را در بهار دیدهای؟! یا برگهای رنگارنگ پاییزیام را بههنگام رقص سقوط تماشا کردهای؟!
درست است کتابی نخواندهام یا سفری نرفتهام؛ اما چه بسیار وقایع را در جهان شما دیده و شنیدهام! از قدم زدنهای عاشقانه و پچپچهای شورانگیز زوجهای عاشق تا تظاهرات اجتماعی و فریادهایی برای عدالت و آزادی.
کودکی را دیدهام که در زمستانهای دور، آدم برفی میساخت و حالا کمی آنطرفتر، جوانی است که زیر سایهام کتاب میفروشد.
پس مرا به ریشههای در خاکم، به پاهای بستهام نبین! من به تغییر جهان و دگرگونی احوالات شما آدمها، از خود شما آشناترم.
✍نویسنده: هلیا مصلینژاد
پایه دهم تجربی
دبیرستان غیردولتی دانشگاه شیراز،
https://t.me/tarighatnegaresh | 3 051 | 9 | Loading... |
05 #نگارش_دهم
#سنجش_مقایسه
▪️انسانها و آثار هنری
بعضی آثار هنری مانند انسانها هستند:
بعضی اثار هنری با شما حرف میزنند و بعضی دیگر بیصدا فریاد میکشند.
بعضی آثار هنری واقعیت را منعکس میکنند و بعضی دیگر واقعیت را شکل میدهند.
بعضی آثار هنری تو را در آغوش میکشند و برخی تنهاییشان را.
بعضی آثار هنری به هدف وضع قانون و قدرتطلبی جلو میآیند و برخی دیگر همانجور که هستی تو را میپذیرند.
بعضی آثار هنری تو را در خودشان حبس میکنند و بعضی دیگر راه گریزی به تو نشان میدهند.
بعضی آثار هنری یک فرد را تغییر میدهند و برخی دیگر یک جماعت را.
بعضی اثر هنری به تو قدرت میبخشند و برخی دیگر متواضع ات میکنند.
بعضی انسانها مانند اثر هنری هستند:
بعضی انسانها مانند مونالیزا به تو لبخند میزنند و بعضی انسانها مانند جیغ ادوارد مونک فریاد میکشند.
بعضی انسانها مانند شب پرستاره تاریکاند ولی حرفها برای گفتن دارند.
بعضی انسانها مانند صدها اثر هنری خاک خوردند در حالی که روزها منتظر بودند تا از حرفهای دلشان بگویند.
بعضی انسانها مانند برخی اثرهای هنری، روحت را نوازش میکنند.
انسانها مثل بعضی اثرها، گاهی رنگارنگاند و گاهی سیاه و سفید.
بعضی انسانها همانند بعضی اثار هنری تنها هستند؛ تنهای تنها و برخی دیگر هر روزشان را با آدمهای جدیدی سپری میکنند.
بعضی انسانها مانند بعضی اثرها پوچ هستند در حالی که برخی از انها به دیگری درس زندگی میدهد.
بعضی انسانها چون برخی اثرها فریاد نمیکشند و مغرور نیستند و به رخ نمیکشند؛ ولی همواره هر چقدر که بگذرد بهترین خودشاناند و هرگز فراموش نمیشوند.
✍نویسنده: روژان دریانورد
پایه دهم تجربی
دبیرستان غیردولتی دانشگاه شیراز
https://t.me/tarighatnegaresh | 3 159 | 14 | Loading... |
06 #آزمون_پايانى
#نگارش_دوازدهم
امتحان نوبت دوم نگارش۳
قالب: WORD،
طراح: خانم منیژه فرجیان
دبیر ادبیات تبریز،
@tarighatnegaresh | 3 909 | 232 | Loading... |
07 #آزمون_پايانى
#نگارش_دوازدهم
امتحان نوبت دوم نگارش۳
قالب: PDF،
طراح: خانم منیژه فرجیان
دبیر ادبیات تبریز،
@tarighatnegaresh | 3 888 | 210 | Loading... |
08 ایده ادبی یک کافه برای رعایت حجاب مشتریانش
زلف بر باد مَده تا ندهی بر بادم! | 9 024 | 199 | Loading... |
09 Media files | 322 | 9 | Loading... |
10 Media files | 338 | 7 | Loading... |
کانال " نگارش " متوسطه دوم 📝نمونه انشا دانش آموزان سراسر کشور ✔نمونه آزمون پایانی ✔تحلیل درس و روش تدریس ارتباط با من جهت ارسال متن : @Hosseintarighat نشانی اینستاگرام: http://instagram.com/hossein.tarighat
کانال " نگارش " متوسطه دوم 📝نمونه انشا دانش آموزان سراسر کشور ✔نمونه آزمون پایانی ✔تحلیل درس و روش تدریس ارتباط با من جهت ارسال متن : @Hosseintarighat نشانی اینستاگرام: http://instagram.com/hossein.tarighat
کانال " نگارش " متوسطه دوم 📝نمونه انشا دانش آموزان سراسر کشور ✔نمونه آزمون پایانی ✔تحلیل درس و روش تدریس ارتباط با من جهت ارسال متن : @Hosseintarighat نشانی اینستاگرام: http://instagram.com/hossein.tarighat