cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

مهدیاران | mahdiaran

واحد مهدویت موسسه مصاف (مهدیاران) بزرگترین کانال تخصصی مهدویت کشور با تولید بیش از ۶۰۰۰ محتوای مهدوی 📱آدرس مهدیاران در دیگر پیام‌رسان‌ها:↶ t.me/Mahdiaran/19307 👤 ادمین:↶ @Addmin_Mahdiaran 💳 شماره کارت جهت کمک به امورات مهدوی:↶ 5041721112169249

Show more
Advertising posts
43 279
Subscribers
-1124 hours
-1297 days
-64530 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

00:46
Video unavailableShow in Telegram
📱 #کلیپ ؛ #استوری 👤 #رهبر_انقلاب 🔎 عقیده به مهدویت چقدر مهم است افرادی به اسم روشنفکری عقاید اسلامی رو مورد تردید و تشکیک قرار میدن... 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
Show all...
14👍 1👏 1😍 1
🔊 #صوت_دعا 👤 حسین #حقیقی 📖 زیارت #آل_یاسین با سرعت مناسب برای قرائت ✅ @Mahdiaran
Show all...
27👍 1👏 1
📌 مولای من... 🌼 از چشم سَر اگر نهانی، به دیدهٔ دل، هویدایی... 📖 #دلنوشته_مهدوی @Mahdiaran
Show all...
46😍 3👍 2👏 1
🖼 مجموعه #عاشقانه_مهدوی 🌸بهای وصل تو گر جان بود خریدارم… 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج 🖼 #پروفایل ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
Show all...
51👍 3😍 2👏 1
☀️ صوت قرائت #دعای_عهد قرار صبحگاهی منتظران سرعت مناسب برای قرائت روزانه فایل متن دعای عهد
Show all...
😍 22 11👍 1👏 1
5⃣ مسافر قم، قسمت پنجم (پایانی) ✍️ نرجس گفت: این حدیث رو ببین. حدیث از امام صادقه. نوشته: «ما را حرمی است و آن قم است و به زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هر كس او را زیارت كند، بهشت بر او واجب شود.» یعنی چی؟ یعنی پیش از تولد حضرت معصومه، محل شهادت و دفنشون مشخص بوده؟ یاد حرفای دایی علیرضا افتادم. با ذوق گفتم: ایول! چه حدیثی! یادمه داییم می‌گفت: هیچ‌کدوم از اتفاقاتی که واسه اهل بیت افتاده، اتفاق و از روی تصادف و بی‌حکمت نبوده. 🧩 می‌گفت شهادت حضرت زهرا، صلح امام حسن، کربلا و بقیه اتفاقات، همه این‌ها تکه‌های یک پازلند. یعنی پازل ظهور امام زمان که قراره تمام برنامه و آرزوهای پیامبران و اهل بیت رو محقق کنه. آره خب. حضور امام رضا و حضرت معصومه در ایران هم بخشی از همین پازله. برای همین اهل بیت از قبل ازش خبر داشتن. فرشته با کلافگی گفت: اینایی که می‌گی یعنی چی؟ چرا شبیه خان دایی طلبه‌ات حرف می‌زنی؟ 📕 از هیجان نفسم بالا نمیومد. صدام از خوشحالی می‌لرزید. گفتم: یعنی حضرت معصومه باید توی قم شهید و دفن می‌شد تا به برکت وجودش این شهر به یکی از بزرگ‌ترین مراکز علمی جهان اسلام تبدیل بشه و فرد بزرگی مثل امام خمینی توی حوزه علمیه تربیت بشه و در برابر حکومت پهلوی قیام کنه. تا ایران بشه تنها کشور شیعه و قدرت منطقه و زمینه‌ساز ظهور. تا این قدرت روز به روز بیشتر بشه و مردم جهان رو تحت تأثیر قرار بده. از اینکه بحث ناخواسته به اینجا رسیده بود، داشتم بال در می‌آوردم. از اینکه به عنوان یه دختر ایرانی داشتم در مورد حرفایی به این مهمی با دوستام حرف می‌زدم احساس  غرور می‌کردم. ❤️ فرشته و سارا و نرجس نمی‌دونستن چی تو دل من می‌گذره و چرا آنقدر ذوق‌زده‌ام، برای همین با تعجب نگاهم می‌کردند. یه دفعه سارا که انگار تازه دوزاریش افتاده بود، خودش رو به سمت من کشید و بغلم کرد و گفت: چقدر وحشتناکه. منظورم اینه که چقدر این ماجراها عجیبه. بعد تو چشام خیره شد و گفت: اگه اینا واقعاً به هم ربط داره، پس شاید خراب شدن اتوبوس ما هم اتفاقی نبوده! فرشته گفت: بیا! یه دیوونه کم بود، دو تا شدند. بی‌خیال باباااا. باشه منم قبول دارم که ماجرا خیلی باحاله اما لطفا هندی‌بازی درنیارید دیگه. 📞 گوشیم زنگ خورد. استاد یوسفی بود. گفت: صدا رو بذار رو بلندگو. بعد گفت: خانوما یه خبر بد دارم، یه خبر خوب. خبر بد اینکه احمد آقا معتقده الان رفتنمون دیوونگیه و منم قانع شدم که چند ساعت دیگه تو قم بمونیم تا هوا کمی خنک بشه. حالا خبر دوم رو گوش کنید. کلی این‌ور و اون‌ور زدم تا تونستم برای ناهار، فیش غذای حضرتی تهیه کنم. صدای یکی از پسرای کلاس از اون ور خط اومد: بچه‌ها! طبق تحقیقات من ناهار چلو‌گوشته! استاد گفت: خب! حله؟ گفتم: بله. استاد عالیه. استاد گفت: پس سر صبر زیارت کنید و بعد از نماز ظهر بیاید، مهمانسرا. نشانی رو واستون پیامک می‌کنم. تلفن رو قطع کردم و تو چهرهٔ بچه‌ها دقیق شدم. نمی‌دونم قضیه چی بود اما سارا و فرشته چندان ناراحت نبودن. گفتم: خب برنامه چیه؟ سارا با خنده گفت: حالا که حضرت ناهار مهمونمون کرده، یه زیارت نریم؟! فرشته گفت: کجا؟ اول بیاین چند تا عکس یادگاری بگیریم! از این سفرای زیارتی غیرمنتظره! 🌟 نمی‌دونم چرا یهو یاد بچگی‌هام افتادم. بچه که بودم، هر وقت کار خوبی انجام می‌دادم، مامان بهم می‌گفت: بهت افتخار می‌کنم. اما اگه کارم خیلی‌خیلی خوب بود، می‌گفت: عمه‌ جانت حضرت معصومه بهت افتخار می‌کنه. با خودم گفتم: یعنی الان فقط مامان بهم افتخار می‌کنه یا عمه جان هم بهم افتخار می‌کنه؟ 📖 #داستان_کوتاه ؛ ویژه ولادت #حضرت_معصومه سلام‌الله‌علیها و دهه کرامت ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
Show all...
49👍 3👏 1😍 1💔 1
00:15
Video unavailableShow in Telegram
🎬 #کلیپ «سیدی رحمی کن» 😢 نوجوان‌هایمان که پیر شدند پیرهامان اسیر خاک شدند سیدی بی‌کسیم رحمی کن عاشقان از غمت هلاک شدند... 📥 دانلود با کیفیت بالا ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
Show all...
💔 49 13😢 4👏 1
😀  سایز #دسکتاپ (کیفیت بالا) ✅ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
Show all...
👍 20 15💔 2😍 1
🖼  سایز #استوری (کیفیت بالا) ✅ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
Show all...
👍 22 16😍 2
Photo unavailableShow in Telegram
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی 🧡 یکی ازجمعه‌ها جان خواهد آمد به درد عشق درمان خواهد آمد غبار از خانه‌های دل بگیرید که بر این خانه مهمان خواهد آمد 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج 🖼 #پروفایل ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
Show all...
58👍 4👏 2