cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ارزیابی شتابزده

یادداشتهای محمدرضا اسلامی - - - - در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان. ارتباط: @Mohammadreza_Eslami2

Show more
Advertising posts
13 255Subscribers
No data24 hours
-247 days
+13330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

32👍 10👌 1
✍️ انتخابهای شجریان از سعدی (تاج محلِ کارهای شجریان!) محمدرضا اسلامی 🔹سعدی بر خلاف حافظ، چندان به مسایلِ اجتماعی با رویکرد «انتقادی» نگاه نمی کرده است. غزلیات حافظ، سرشار از انتقادهای تند و جدی به «ریا» ، «تظاهر» و دین فروشی است. اما حال و هوایِ سعدی با حافظ متفاوت بوده و البته این منطقی است که حال و هوایِ «غزلِ سعدی» هم با «غزل حافظ» متفاوت باشد. بدیهی است که خودِ حافظ هم در طولِ زندگی، اَحوال گوناگونی را تجربه کرده است و غزلیاتش (مثلا چنان که دکتر #سروش آنها را به 3 مقطعِ زمانی مختلف تقسیم می کند) در چند حال و هوای مختلف باشد ولی، در مجموع، فضایِ کلّیِ غزلِ حافظ با سعدی متفاوت است. 🔹این گزاره اگر چه امری بدیهی است ولی لحاظ کردن آن در «خواندنِ غزل با آواز» کاری بسیار دشوار است. در یادداشت قبل (+) نمونۀ «دقت و توجه» شجریان در نحوۀ خواندنِ غزل حافظ را دیدیم. حال نگاهی کنیم به انتخابهای شجریان از میان #غزلیات_سعدی. بسیار سخت است اگر بخواهیم در میان کارهای شجریان در خواندنِ غزل سعدی، مواردی را انتخاب کنیم (از بس که همه را زیبا خوانده) ولی دو مورد زیر شاید تاج محلِ کارهایِ شجریان در انتخابِ غزل سعدی محسوب شود. ✳️یک- «برخیز تا یک سو نَهیم، این دلقِ اَزرق فام را» ! سعدی جانِ ما چندان اهلِ فریاد نبوده. بیشتر اهل عشق و عاشقی بوده اما، در این غزل، سعدی هم به فریاد آمده و حیرت زده، دارد "داد" می زند که آخر این چه اوضاعی است؟! «هر ساعت از نُو ، قبله ای، با بت پرستی می رود»؛ این چه وضعی است؟! سعدیِ عاشق پیشۀ ما در این غزل چنان کلافه است که می گوید بابا جان! تو بیا و نمونه و مصداقی از «ایمانِ واقعی» (همان که "توحید" خطابش می کند) به من نشان بده، آنگاه من قول می دهم که هر چه صنم هست را بشکنم! در این غزل، سعدی دارد می گوید که: مصداقِ عملیِ ایمان در اطرافمان نیست وگرنه هر چه بُت باشد را می شِکنیم. در غزلیاتِ سعدی «آن گونه از کلافگیهای حافظانه» کمتر دیده می شود ولی این شیرازیِ عاشق پیشه این بار دارد از سرِ عصبانیت حرف می زند و سوز. در واقع، حافظ نسبت به امور اجتماعی حسّاس تر بوده، اما در این غزل، سعدی هم نسبت به آنچه در محیط اجتماعی پیرامونش می گذشته، به تندی سخن گفته است. از «شرکِ تقوا نام» (!) سخن می گوید. ▪️حال این غزل را با صدای شجریان (با هدفون) در این 📎لینک بشنویم و ببینیم چه جلوه ای از شُکوه و حماسه به شِکوایِ این غزل داده است. ▪️درآمد بیات ترک و صدایی که فریادش چنان است که انگار «حیرتِ سعدی» از اوضاع را مقابلِ دیدگانت قرار می دهد. نمی دانیم سعدی چه دیده بود که این غزل را سروده ولی فریادِ حنجره وقتی که می گوید: «غافل مباش اَر عاقلی/ دریاب اگر صاحبدلی» تکانت می دهد. راستی آیا این غزلِ سعدی را بهتر از این می توان خواند؟! ▪️در گوشۀ جامه دران وقتی که شجریان می خواند: «بارانِ اشکم می‌رود، وَز ابرم آتش می‌جهد» زیباییِ هنرِ سعدی که "اشک" را در کنار آتشِ ابر (صاعقۀ جهنده!) قرار داده، صد چندان می شود. ▪️تعبیر «قبله ای با بت پرستی رفتن» هم از آن شاهکارهای سعدی است. «قبله» آنگونه که مولانا هم می گوید «قبلۀ این جمع شدی» یعنی فردی که محور و مرکز ثقلِ یک گروه است. حال همین «جناب قبله(!)» دین و ایمان رها می کند و با «بت پرستی» می رود! همان حکایت شیخ صنعان و رفتن و... نمی توان این حجم از زیباییِ غزل را شنید و تصوّر نکرد که «شجریان» با آگاهی و توجه به حالاتِ «سراینده» این سوز و شور را به تصویر کشیده است. ✳️دو- گَرَم بازآمدی، محبوبِ سیم اندامِ سنگین دل (!) گُل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گِل این غزل، بر خلافِ غزلِ قبلی کاملا عاشقانه است. گویی آنجا که سعدی گفته بود «ترسم که عشق، در سرِ سعدی جنون شود» همین جاست. این غزل یکی از جاهایی است که سعدی حرفش را به صراحت و به قول انگلیسی زبانها Explicitly بیان کرده و گفته اینهمه «فرسوده» شدنِ مردم، بخاطرِ زیاد فکر کردن (محاسبه کردن) است. ▪️ #شجریان پنج بیت از این غزل را انتخاب کرده است. در این 📎لینک بشنویم تفاوت خواندنِ حماسی از یک غزلِ انتقادی (غزل اول) را با نحوه خواندنِ پر از سوز و شور در یک غزل عاشقانه. «آهنگ وفا» نام آلبومی است که در سال 1375 منتشر شد و در همراهی با صدا، کمانچۀ سعید فرجپوری، نیِ بهزاد فروهری و تارِ بهروز همتی فضایی بسیار دلنشین از «غزل» را برای شنونده فارسی زبان پدید آورد. 🔷 زبان فارسی، میراث ماست. مقایسه نحوۀ خواندنِ این دو غزل از سعدی با دو غزل حافظ در یادداشت قبل، نحوۀ به تصویر کشیدنِ «احوالِ مختلف» است از کسانی که شناسنامه ملّی ما ایرانیان محسوب می شوند. حافظِ در حالِ نجوای سحرگاه، با حافظِ عصبانی از شیرازِ قدرنشناس. سعدیِ کلافه از سست دینی، با سعدیِ عاشقِ دلداده. تا کجا باز شود که کسی روزی دوباره اینگونه غزل بخواند... t.me/solseghalam
Show all...
51👍 25👏 6🤔 2🙏 2😢 1
از جکسون تا علی علیزاده؛ برنده در افکار بین المللی کیست: نتانیاهو یا گشت ارشاد؟! محمدرضا اسلامی 1️⃣- دیشب در توئیتر (اکس) در‌محیط اتاق گفتگو (اسپیس) جدال شرکت کردم. علی علیزاده به همراه حدود پانصد-ششصد نفر از همفکران و همراهانش درباره مساله گشت ارشاد به گفتگو نشسته بودند. افراد مختلفی‌ وارد این بحث شدند (همچون جلیل محبی، احسان رستگار و …) و صحبتهای مختلفی مطرح شد. عجیب بود که این گفتگو حدود شش ساعت طول کشید و اواخر بحث علیزاده رمق نداشت و از خستگی گویی که در حال از هوش رفتن بود. تقریبا همه ی‌ افرادی که در این بحث وارد شده بودند از «همزمانیِ» مساله گشت ارشاد با زمان درگیری موشکی با اسرائیل ابراز تعجب/حیرت می کردند. حتی افرادی بودند که در این جلسه طولانی موافقِ مساله کنترل پوشش بودند ولی آنها هم عموما از «همزمانی» چنین امر پرمناقشه ای (آن هم را این روش) با زمان درگیریِ با اسرائیل ابراز بهت و تعجب داشتند. 2️⃣- علی علیزاده جوانی و عمر خود را بر سر جدال گذاشته . فارغ از اینکه داوری من و شما از افکار او چیست ولی واقعیت امر این است که او «تمام انرژی» و هستی اش را در جدال گذاشته. اما حتی او هم متعجب است که علت «همزمانی» گشت ارشاد آن هم در چنین لحظات حساسی از عمر ایران چیست؟ 3️⃣ اجازه بدهید تا شما را با چند علی علیزاده دیگر هم آشنا کنم تا شما هم «با عدد و رقم» شادی نتانیاهو را در این لحظات حس کنید: نام این جوان جکسون (Jackson Hinkle) است🔻 او یک فعال اجتماعی است که در فلوریدای آمریکا زندگی می کند. صفحه توئیتر او دو میلیون و ششصد هزار عضو دارد! (۲،۶۰۰،۰۰۰ نفر). دنبال کنندگان او از دنبال کنندگان برنامه دیلی شو (Daily Show) بیشترند! (لینک+) از دقایقی بعد شلیک موشکهای ایرانی به اسرائیل او در توئیتر‌فعال شد، و یک اسپیس (اتاق گفتگو) را در توئیتر آغاز کرد. با توجه به دامنه فعالیتهای اجتماعی او، تعداد شرکت کنندگان در گفتگو در این اتاق به ۱۸۴هزار نفر رسید! (۱۸۴،۰۰۰نفر). از دقایقی بعد از حمله ایران اینها شروع به بحث درباره مسیله ایران و اسرائیل کردند تا حدود پنج شش ساعت بعد از حمله. در کمال شگفتی، شاهد بودم که عموم افرادی که در این اسپیس (اتاق) گفتگو کردند علیه اسرائیل حرف زده و در حمایت از ایران سخن گفتند. حتی وقتی کسی در کوبیدن ایران حرف می زد جکسون و همکارانش تلاش می کردند که او را متقاعد کنند. حال با این سابقه نگاهی بیندازید به توئیتهای جکسون بعد از حمله موشکی ایران. او شروع کرد به رگبار توئیت ها علیه اسرائیل ‌و تمجید از آیت اله خامنه ای. تا آنجا که حتی عکسهایی از خودش را با فتوشاپ در کنار آیت اله خامنه ای قرار می داد. او که قبلا عکسهایی از کودکانِ کشته شده در غزه را توئیت می کرد بعد از حمله ایران علاوه بر عکسهایی از آیت اله خامنه ای، تصاویری از سیدحسن نصراله، حاج قاسم سلیمانی و … را هم توئیت کرد. توئیت های او میلیونها و میلیونها بار لایک خورد در این چند روز. او حتی یک نوحه درباره موشک سجّیل را با «زیرنویسی انگلیسی» برای شهروندان آمریکا در صفحه اش قرار داد! (اینجا+ ببینید). اما پس از ماجرای اخیر گشت ارشاد در ایران او هم خفه شد. صدایش دیگر در نیامد. 4️⃣- منفور بودن نتانیاهو باعث شده بود که در طیف وسیعی از فعالان شبکه های اجتماعی دنیا (نظیر جکسون) شوق به دنبال کردن «تهران» پدید آید ولی اتفاقات اخیر ذیل نام گشت ارشاد و «برخورد حکومت با شهروندانِ خودش» همه آنها را در سکوت فرو برد. برای مثال نگاهی به صفحه این افراد که مشابه جکسون هستند بیندازید. توئیت های اینها این چند روز میلیونها بیننده داشت: لینک ۱ لینک ۲ 5️⃣- نتانیاهو خوشحال است و از شدت خوشحالی در پوست نمی گنجد. روز یکشنبه (بله همین یکشنبه ای که گذشت!) نماینده اسرائیل که در جلسه شورای امنیت سازمان ملل با بی ادبی بسیار با همه صحبت کرد، به دنبال این بود که بتواند یک چیز منفی درباره ایران بگوید. جمله ای که گفت این بود: «در اصفهان مردم تشنه هستند و آب ندارند». حال امروز، او هم (مثل رئیس اش)خوشحال است که در جلسه بعدی شورای امنیت روی آی‌پد درباره منازعه حکومت و شهروندان فیلم نشان خواهد داد. 6️⃣- لحظات و روزهای حساسی برای تاریخ ایران در حال گذر است. نتانیاهو شدیدا نیازمند همدلیِ جامعه جهانی با خودش علیه ایران است. او باید میلیاردها دلار خرج «می کرد» تا دهان تا امثال جکسون را می بست. افکار بین المللی و جامعه جهانی وقتی که «ویدیوی کتک خوردن دختری» منتشر شود دچار اشمئزاز شده و جانب ایران را نخواهد گرفت. حتی وقتی که در مقابل ایران آن فرد منفور است. 7️⃣- جنگ امروز جنگ رسانه هاست. جنگ روایت ها. نتانیاهو جنگ را باخته بود. او محتاجِ یک ذره همراهی در اذهان عمومی بین المللی بود. او امروز شدیدا خوشحال است. https://t.me/solseghalam/2313
Show all...
ارزیابی شتابزده

جکسون

👍 132👎 9🤔 9 6😢 2🙏 2👏 1
جکسون
Show all...
🤔 21 10👍 6
👍 18🤔 4👌 2
راننده تاکسی (اوبر) در حال صحبت در حین رانندگی بود (و پیرو آشنایی که از دفعات قبل داشت) در حال گپ و گفت بود که صدای آژیر آمبولانس آمد. به روال متعارف، بلافاصله کنار کشید و توقف کرد تا آمبولانس رد بشود. پوزخندی زد و گفت: آمبولانس... لابد باز هم یکی از دانشجوهاتون اُوِر-دوز کرده . گفتم: از دانشجوهای من تا حالا کسی اوردوز نداشته، ولی خبر دارم که اخیرا این مسئله ای جدی در دانشگاههاست. گفت: شماها دایم می خواهید به این بچه ها مطالب علمی و تکنولوژی یاد بدهید در حالی که مشکلات اینها چیزهای دیگه ست. ادامه داد: من هستم که شب ها اینها رو بعد از پارتی ها می رسانم و من خبر دارم که چه اتفاقاتی براشون می افته. یکدفعه جدی و با صدای بلند گفت: God and Morality are absent from our lives «خدا» و «اخلاق» غایب در زندگی های ما هستند. زندگی های ما خالی از God و Morality است. جا خوردم از این جمله آخرش. آمریکایی ها معمولا صریح حرف نمی زنند. خصوصا درباره مسائل مربوط به مذهب و ادیان. احساس کردم با چه صداقتی از غیبتِ این مفاهیم در زندگی های امروز صحبت می کند. مسیر را تا رسیدن به ساختمان دانشکده مهندسی عمران با سکوت ادامه داد و با خودم فکر می کردم: شش سال الکل و مشروب خوردن دانشجوهای ژاپنی را دیدم. اینجا بچه ها کمتر درگیر این مسائل هستند ولی باز با این وجود، شدت آسیبها در حدی است که این راننده اوبر اینگونه کلافه و بیمناک است. ▪️▪️▪️ دیروز از پسرم پرسیدم که تکالیف امروزت چیست؟ گفت: برای درس زبان انگلیسی باید این مقاله را بخوانیم، خلاصه کنیم و بر اساس آن یک پرزنته هم درست کنیم. عنوان مقاله را دیدم و کنجکاو شدم که درباره چیست؟ مقاله را ببینید. UCSB students distribute Narcan ahead of Deltopia party درباره این است که تعداد قابل توجهی از جوانان به خاطر شرکت در پارتی ها دچار اوردوز می شوند و بنابراین ضروری است که اسپری «Narcan » قبل از پارتی در اختیار جوانان گذاشته شود که اگر کسی دچار اوردوز شد اطرافیان بتوانند از مرگ او پیشگیری کنند. مقاله توضیح داده که 70 درصد مرگ های جوانان به دلیل دسترسی به ماده « fentanyl» (فنتالین) است. فقط در شهر سانتا باربارا در سال گذشته 63 نفر به دلیل اوردوز مرده اند که یکی از آنها هم دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا UCSB بوده است. لذا مسئولین باید همانگونه که کاندوم را در اختیار قرار داده و ترویج کرده اند، اسپری Narcan و کیت تست فنتالین را هم ترویج کنند. ▪️▪️▪️ احساس کردم که ادامه حرفهای راننده تاکسی اوبر در این مقاله مقابل چشمانم آمده است. تمام وجودم پر از خشم و عصبانیت است. نه از معلم مدرسه فرزندم که چنین مقاله ای را به بچه دبیرستانی داده تا بخواند؛ بلکه مشاهده این واقعیت های زشت و مشمئزکننده ای که در پیرامون ما قرار دارد. اینکه «واقعیت امور» و وضع به شکلی است که به عنوان یک والد باید بدانی که فرزندت در مدرسه درباره اسپری Narcan می آموزد. موضوع صرفا به دانشجویان کلاس و راننده اوبر محدود نیست. تباهی تا پشت درب خانه ات می آید. بعد از این مقاله کنجکاو شدم و قدری به مطالعه آمارها پرداختم. اعداد اسف بار هستند. در سال میلادی گذشته یکصد و دوازده هزار شهروند آمریکا (112.000) به علت اوردوز کشته شده اند. کدام جنگی اینقدر کشته می گیرد؟ کدام زلزله باعث این میزان تلفات می شود؟ کدام آمار سوانح جاده ای اینقدر وحشتناک است؟ چقدر زندگی بشر تنیده در تباهی است؟ کل آمار کشته های سوانح جاده ای در ایران در سال گذشته حدود 20 هزار نفر بوده (+) و کل کشته های زلزله عظیم سال گذشته ترکیه حدود 50 هزار نفر بوده. ولی فقط در یک سال 112هزار نفر بخاطر مواد مخدر در این کشور کشته می شوند. ▪️▪️▪️ کانال تلگرام خانم پانتا وزیری را می خواندم که درباره والدگری نوشته بود و یک یوتیوب ضبط کرده بود درباره اینکه فرزند نوجوانش موبایل ندارد و نخواسته که داشته باشد. به قدری پانتا از این موضوع (و از مسئله آگاهی فرزندش) خوشحال بود که یک یوتیوب در این خصوص ضبط کرده بود. فرزند من هم موبایل نداره و این به اصرار ما نبوده بلکه خودش موبایل نخواسته. آگاهانه و با مشاهده وضعیت همکلاسی ها و عوارض موبایل در مدرسه، گفت که برایم موبایل آیفون نخرید و صرفا یک گوشی تاشو قدیمی دارد. ولی من بر خلاف خانم پانتا وزیری پر از بیم هستم و پر از خشم. نهاد شر در این دنیا قوی تر از تصور ماست. به هزار رنج یک طفل را از نوزادی به کودکی و از کودکی به نوجوانی می رسانی. ولی بزرگی واقعیتِ شرور در این عالم در دو قدمی درب منزل توست. نوجوان پانزده ساله باید درباره اسپری Narcan بخواند؟ زیست انسان اینقدر پیچیده در تباهی است. ▪️▪️▪️ حرف راننده اوبر در سرم می کوبد. مورالیتی و گاد غائبین زندگیهای ما هستند. و ما دلخوش به اینکه فرزندانمان ریاضیات و تکنولوژی بیاموزند؟! ...
Show all...
ارزیابی شتابزده

👍 183 41😢 15👎 8👌 5🙏 3🤔 2
35👎 6👍 4👌 2
لحظاتی همراه با #حافظ عید مبارک فروردین ۱۴۰۳ @solseghalam
Show all...
✍️ بهترین اتفاق برای پناهیان (درباره گوشت تلخ و ...) محمدرضا اسلامی آنچه که در این چند روز برای پناهیان رخ داد از چند جهت اتفاق بسیار مبارکی هم برای او و هم برای آیندگان است. 1️⃣- این شاید اولین بار است که پناهیان خطایی مرتکب شده که نمی تواند ارتکاب آن را به «دشمن» نسبت دهد. حتی نمی تواند واکنشهایی که در جامعه صورت گرفته را به دشمن نسبت بدهد چرا که مشخصا بخش متدین جامعه و مومنین روزه دار نسبت به «گوشت تلخ» خطاب کردن رسول خدا و امیرمومنان واکنش نشان داده اند. 2️⃣- پناهیان و امثال پناهیان قبل از اینکه به جهت مواضع سیاسی شان مورد نقد باشند به یک دلیل مورد نقد هستند: «بی احتیاط سخن گفتن». اولین چیزی که به دانشجوی دکترا می آموزند این است که «به احتیاط» سخن بگوید و دومین نکته ای که دانشجو باید فرا بگیرد اینکه «مستدل» سخن بگوید. اگر «فقط یک جمله» در مقاله ی دانشجو وجود داشته باشد که مستند به «رفرنس» های معتبر نباشد، آن مقاله بلافاصله توسط ژورنال بین المللی «ریجکت» می شود. پناهیان تا کنون در هیچ ژورنال بین المللی مقاله ای نداده، او هرگز مورد داوری در تراز بین المللی قرار نگرفته، هرگز در معرض این نبوده که واکنشِ داورهای بین المللی را نسبت به «مستدل» بودن سخنانش مشاهده کند، و لذا برای چنین فردی این بهترین اتفاق بود. 3️⃣- «بهترین اتفاق» از باب اینکه بیاموزد «مستدل» سخن بگوید و «با احتیاط» کلام را روانه گوشهای مخاطب کند. دانشجوی دکترا به محض اینکه «فقط یک جمله» در جلسه دفاع (یا پیش دفاع) بگوید که مستدل نباشد، توسط داورها از اتاق اخراج می شود (یا اینکه لااقل جلسه دفاعش به زمانی دیگر موکول می شود. می گویند: این دانشجو برود دو ترم دیگر بیاید). بشر آموخته است که اگر آجرهای دیوار استدلال بر شالوده عقلانیت چیده نشود، هر حرفی را می شود زد و هر مدعایی می شود کرد. لذا برای پناهیانی که هرگز در آنگونه جلسه بیرحم پیش دفاع (یا دفاع) همچون دانشجویِ لرزان دکترا شرکت نداشته، این اتفاق مبارکی بود که «روزگار» بیاموزدش آنچه را که نیاموخته است. 4️⃣- «انسان» به تلاش و به سعی و خطا مفاهیمی را آموخته است. ما باید برای محصولِ تلاش انسان احترام قائل باشیم. یکی از نکاتی که در دانشگاهها به دانشجوی دکترا می آموزند این است که «فهم علمی» با «آموزش علمی» متفاوت است. یعنی یک نفر ممکن است مهندس محاسب خوبی باشد ولی الزاما مدرس خوبی برای دروس مهندسی نباشد. اتفاق اخیر برای پناهیان باعث می شود که از این پس او و افراد مشابه (حتی اگر که مدعای فهم دینی هم داشته باشند) نسبت به امر «بیان دینی» با تواضع باشند. آن فردی که متواضع باشد با احتیاط سخن می گوید. فرد مدعی، کلمه را آسوده و بی احتیاط بر لسان می آورد ولی کسی که بداند بیان/تدریس امری دشوار است، قبل از اینکه به صدر مصطبه بنشید و بخواهد «خطابه» داشته باشد، حرفهایش را ارزیابی می کند. و نه ارزیابی شتابزده. تو گوشت تلخ را در کدامین ارزیابی شخصی و در معرض کدامین هیات داوری بین المللی به کار برده بودی که اینگونه آسوده و با اعتماد به نفس در کشوری به کار بردی که در تاریخ ادب فارسی از سنایی و جامی گرفته تا سعدی، مولانا و حافظ لطیف ترین و زیباترین واژگان را برای آن نامها بکار برده اند؟ ببین که جامی چطور به ادب، زیبا و سنجیده سخن می گوید: اگر بودی کمال اندر نِویسایی و خوانایی/ چرا آن قبله کل نانویسا بود و ناخوانا؟ 🔵 ضروری است توجه شود که در آنچه که در بالا ذکر شد تلاش شده است که هیچ داوری سیاسی/دینی نداشته و فقط از منظر یک دانشجوی حرفه ای و از دیدگاه علمی به ارزیابی مسئله اخیر پناهیان پرداخته شود. نه تنها پناهیان بلکه هر فرد دیگری که در دنیای جدید سخن می گوید، باید آگاه باشد که نمی شود «آگاهیِ انسان مدرن» را نادیده گرفت. آقای پناهیان به دیدار شیخ حسین انصاریان رفته ولی ضروری است که اطرافیان به ایشان توصیه کنند که به دیدار دانشجویان دکترا در دانشگاههای ممتاز کشور رفته، و در گفتگوهای «دو طرفه» (و نه یک طرفه) از نسل فردا دلجویی کند. نسلی که گاه برای انتشار «یک مقاله» در ژورنال تراز اول بین المللی باید پنج شش سال چشم مصرف کند و استخوان خُرد کند. آینده را آنها خواهند ساخت جناب پناهیان. t.me/solseghalam
Show all...
ارزیابی شتابزده

👍 121👎 23👏 21 9👌 5🙏 2