cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

سید محمد بهشتی

کانال رسمی گفتگوها و یادداشتهای سید محمد بهشتی

Show more
Advertising posts
2 875
Subscribers
+424 hours
+167 days
+4830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
▫️دیدار با آقای سیدمحمد بهشتی نویسنده کتاب‌‌‌ها توسعه در تاریکی، ایران کجاست و ایرانی کیست؟، شیراز شعر شهر، کوچه پس کوچه‌های روزمرگی، پرسه در عرصه‌ی روزمرگی، دلگردی‌ها (یادداشت‌های کوتاه، دفتر چهارم)، شیخ بهایی و توپ مروارید، مسجد ایرانی در غرفه انتشارات روزنه 🕚چهارشنبه ٢۶ اردیبهشت ساعت ١۰:۳۰ 📍نمایشگاه کتاب تهران، شبستان، راهرو ١٧ غرفه ٣٣٧ انتشارات روزنه #نمایشگاه #نمایشگاه_کتاب
Show all...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ولی اگر این تکانه، مقدمه احیای اعتماد به نفس باشد؛ یعنی از مرحله شناخت از بیرون، به ایرانی بودن و اهل تهران بودن منجر شود، می‌تواند تضمین‌کننده بازتولید ارزش باشد. لازمه اهلیت در هم سرشته شدن انسان و محیط است؛ یعنی این دو چنان با هم در تماس نزدیک، از جنس ایجابی، قرار گیرند که میانشان انس و در اثر آن الفت بوجود آید. انسان تنها در این وضع می‌توانسته استعدادهایی را که همچو مغزی درون پوسته خشک و زمخت ظاهر طبیعت ایران نهان شده، کشف و سپس آشکار کند؛ استعدادهایی از جنس کیفیت و لطافت. اگر سرزمینی ویران شود اما اهلش زنده باشند آن «جا» دوباره پس از اندکی احیا می‌شود اما اگر همان سرزمین، هر قدر قدرتمند و ثروتمند، از اهالی خالی شود، حتی اگر به لحاظ کالبدی زنده باشد، قطعاً تا مدتی طولانی خالی از زندگی است. اهلیت در اثر اراده و خواست فردی و گروهی، به صورت آمرانه و فرمایشی، ایجاد نمی‌شود. زیرا منوط به گذشت روزگاران یک جامعه در یک محیط معلوم و مشخص است. اهلیت موکول به اوراق هویتی نیز نیست. یک اهل ایران را نمی‌توان از ایرانی بودنش عزل یا به ایرانی بودن نایل کرد، حتی اگر تبعه ایران نباشد اما با ایران سرشته شده باشد. بنابراین برای احصای گذشته نزدیک، و احیای مقام و موقعیت تهران نباید به مشاهده تهران به مثابه موضوع نظرورزی اکتفا کرد. باید دوباره اهل تهران شد و در میدان، مشقِ ارزش کرد.
Show all...
▪️▪️▪️▪️ انقلاب مشروطه و در پی آن ظهور پهلوی، تنها در تغییر رژیم سیاسی محدود نماند بلکه نشانه نیاز به یک تحول اساسی در بسیاری زمینه‌های فرهنگی بود که طبیعتا معماری و شهرسازی را نیز تحت تاثیر قرار داد. در این دوره تولید ارزش به سیاق پیشین با استدلال‌هایی استوار و محکم کنار گذاشته شد. معمار مشهور وارطان هووانسیان در نخستین شماره مجله انجمن آرشیتکت‌های دیپلمه ایران در مرداد ماه ۱۳۲۵ تحت عنوان «مسائل مربوط به معماری در ایران» نمونه‌ای از این استدلال‌ها را بیان کرده و در تایید سخنانش از آثار خود و هم‌فکرانش در میدان مشق همچون عمارت باشگاه افسران و هنرستان دختران و کاخ وزارت خارجه و وزارت جنگ مثال زده، و در ردّ آثار طرفداران اسلوب قدیم مثل قلیچ باغلیان و میرزا علیخان مهندس و مارکف و ... در مذمت عمارت شهربانی و پست و غیره گفته: پرده ظلمتی که مدتها بروی ملت ایران کشیده شده بود دفعتا پاره شد و ایرانی خود را در مقابل مسائل جدیدی مشاهده نمود... در واقع میراثی که از گذشته باقی مانده با اینکه امروزه از گرانبهاترین آثار این فن بشمار می‌رود ولی برای ایجاد یک عالم نوین کافی نبوده... اگر ابنیه و آثار گرانبها از قبیل مساجد و بناهای سلطنتی را کنار بگذاریم در معماری عادی و مسکونی آثار قابل ملاحظه‌ای مشاهده نمی‌کنیم. ساختمان‌ها بدون نقشه و مطالعه قبلی و با مصالح بی‌روح و نامرغوب ساخته شده‌اند که به هیچ وجه از لحاظ معماری قابل توجه نیستند... تجسم این کوچه‌های تنگ و پیچ در پیچ مملو از حشرات و کثافات و امعان نظر به وضع ساکنین این قسمتهای شهر که گویی در انتظار مرگ محکوم به زندگی می‌باشند هیچ قدر و قیمتی برای ایجادکنندگان آنها نمی‌گذارد... در قرون اخیر معماری هم مانند فنون دیگر رو به انحطاط گذاشت و جای استادان قدیم را اشخاص بی‌اطلاع و بی‌سوادی گرفتند... تلاش آنها برای مطابقت معماری با زندگی جدید منجر به هرج و مرج عجیبی شد که نمونه آن در آثارشان و در جزئیات و آرایش‌های بی‌فایده مثل سرستون‌ها و گچ‌بری‌ها و غیره هویداست... آرشیتکت‌های جوان ما وقتی تحصیلات خود را در اروپا به پایان رسانیده و بازگشتند در مقابل دو طرز فکر قرار گرفتند: آیا باید از گذشته تقلید نمود و آثار ذی‌قیمت گذشته را تجدید کرد و یا به آینده نگریست و با طرز زندگی جدید وفق یافت. فکر اولی تحت تاثیر تعصب ملی در اوایل دوره پهلوی چند قدمی پیش رفت که ساختمان‌های بانک ملی و شهربانی و پست از آن جمله است... باید تصدیق کرد که نتیجه خوبی از این تجربه بدست نیامد و ثابت شد نه تنها باید از تقلید اسلوب‌های قدیم چشم پوشید بلکه باید فکر مدرن کردن آنها را نیز از سر بیرون کرد. عقل سلیم فریاد زد دست نگهدارید. مگر می‌خواهید به تهران وضع باغ وحش ناهنجاری دهید. این قدر مجسمه شیر و گاو و غیره چه فایده دارد؟... ما نمی‌خواهیم از گذشته منفک شویم؛ ما مانند قدما به قوه ثقل و سایر اصول معتقدیم ولی طرز ساختمان، شکل تقسیم‌بندی، اسلوب بناسازی، رعایت تناسب و اصل هماهنگی، شکل ظاهری، حجم و ضخامت دیوارهای آنها را قبول نداریم. زیرا با فکر جدید این قرن که دوران ماشین و پیشرفت صنعت و علوم است، موافقت ندارد... ما اصولا از اینکه اسلوب قدیم را گرفته و با تزئینات زائد آنرا مدرن نشان دهیم، بیزار می‌باشیم... موقعی که تجارت طرفداران اسلوب قدیم متوقف می‌شد، چند آرشیتکت ایرانی و خارجی که به تهران وارد شدند، منظره ساختمان‌هایی را که از اسلوب قدیم تقلید شده بود دیده و مصمم شدند که رابطه بین گذشته و حال را قطع کرده و به فکر آینده که رهنمای افکار جدید معماری باشد بیافتند. بدین ترتیب در اثر مساعی مهندسین معمار جوان افکار جدید کم‌کم جانشین عقاید طرفداران اسلوب قدیم شد و ساختمان‌های ده ساله اخیر دلیل روشنی از غلبه اسلوب جدید بر سبک قدیم است: باشگاه افسران، هنرستان دختران، وزارت جنگ، وزارت امور خارجه، کاخ دادگستری، کاخ دارایی، و ...
Show all...
مرحوم وارطان آن زمان که این مقاله را به زیور طبع آراست، باور داشت در دنیای آینده و تفکر جدید قرن بیستم که دوران ماشین و پیشرفت صنعت و علوم است، جایی برای سر در باغ ملی وجود ندارد. باور به غلبه دنیای جدید و تصاویری که از آینده ترسیم می‌شد، چنان قاطع و قطعی به نظر می‌رسید که نه تنها همگان را تشنه سبک معماری مدرن کرد بلکه این شوق در ایستگاه راه‌آهن و کاخ دارایی و باشگاه افسران و ... به سبک بین‌المللی چنگ می‌زد تا هر نوع قید خود به گذشته و میراث تاریخی‌اش را انکار کند. مازاد بر آنکه به آسانی مجوز تخریب آثار معماری پیشین و جایگزین کردن آن با آورده‌های دنیای نو هم در پیشگاه افکار عمومی و هم اذهان کارفرمایان و متخصصین صادر می‌شد. حکومت چه آسان به خود اجازه می‌داد آنسوی میدان مشق، ۲۶ هکتار از کوی سنگلج را با خاک یکسان کند تا خیال عظیم‌ترین بنای مدرن شهر را جایگزین «کوچه پس کوچه‌های متعفن و کثیف» بافت تاریخی کند. بسیاری نیز به پیروی از او خانه‌های قدیمی خود را رها یا تخریب کردند و در خانه‌هایی سکنی گزیدند که برای دوران جدید «قابل ملاحظه» و «قابل توجه» باشد... 👇🏻
Show all...
▪️▪️▪️ بزرگترین هنر ایرانیان در طول تاریخ و والاترین سهم آنان در میراث بشری خلق ارزش به واسطه مورد اخیر بوده است؛ یعنی فرا آوری یک محصول جدید بواسطه از قوه به فعل درآوردن یک ظرفیت نهان. چه در بالفعل کردن اهلیت حیوانات و گیاهان وحشی، چه در بیرون کشیدن ظرفیت فلز از کانی، چه حفر قنات و به ظهور درآوردن گوهر حیات‌بخش در صحرای خشک، و غیره. در معماری و شهر نیز چنین است. باغ نگارستان تهران یک ارزش است از آن رو که در ابتدای ساختش واحه‌ای مصنوعی در دل بیابان بود که پدیدار شدنش به نظر غیرممکن می‌رسید. گویی ذهنی روشن و دستی پنهان ظرفیت‌های موجود ولی ناپیدای آن خاک را دیده و با ترفند، قوه‌ خرمی و صفا و طراوت و حیات را به ظهور رسانده است. همچنین است تولید مصالحی که در طبیعت وجود نداشت به نام خشت از خاک و آب که دم‌دستی‌ترین مواد موجود در هر کجایند، و بیرون کشیدن بنایی با روح و زیبا از درون آن. یا پوشاندن همان خشت با اکسیری که لعاب کاشی را تشکیل داده برای ایجاد جهانی یکپارچه جمال و شکوه، و فراتر از آن رسانیدن این اکسیر به حدی که زرین‌فام نام‌ گیرد و ارزش هر قطعه آن از طلای هم‌وزنش بیشتر باشد. کار معماران و شهرسازان ایران تا نیمه عمر تهران همچون کار کشاورزی بود که زعفران کشت می‌کرد. در زمینی خشک با اندکی آب و مشتی پیاز یک گونه زنبقیان، کلاله‌ای زرین برداشت می‌کرد که برای قیمت‌گذاریش باید به واحد گرم و مثقال رجوع کرد و به ذهن کمتر سوداگری فکر خرید کیلو و تن آن خطور می‌کند. همچنین آنان قادر به خلق آثاری بودند که در دنیا نظیر نداشت و همین انحصار و ندرت در مقیاس جهانی ارزشمندترش می‌کرد. به همین دلیل اگر ناصرالدین شاه تصمیم می‌گرفت تمام اندرونی قصر خود را خراب کند و از نو بسازد، کسی حسرت آنکه میراث فرهنگی و بافت‌های تاریخی در خطر زوال و نابودی قرار گرفته را نمی‌خورد. زیرا می‌دانستند قرار است یک ارزش را جایگزین ارزشی دیگر کنند. حتی در مواجهه با پدیده غامض و غریب معماری و شهرسازی غربی و ورود ایده‌های جدید نیز از اقتباس و تقلید پرهیز داشتند و فعالیت قابل ستایشی برای عبور نوظهورها از هاضمه فرهنگ ایرانی و تر و تازه کردن سنت و تجربه های ایرانی از خود نشان می‌دادند؛ طوری که از دل این تکاپو امثال قصر مسعودیه بیرون می‌آید که نه در اروپا نمونه‌ای دارد و اروپایی است و نه در سابقه معماری ایران نظیری دارد و ایرانی است. یا خیابان الماسیه و ناصریه در شهر متولد می‌شود که خیابانِ باغِ ایرانی را با خیابانِ تماشای وارداتی از اروپا به هم پیوند می‌زند و معبر شهری را به مرتبه‌ای تازه و بی‌نظیر متحول می‌سازد. تهران بواسطه این ارزش‌آفرینی نه تنها در سطح ایران سبکی منحصر بفرد در معماری و شهرسازی خلق کرد بلکه این ظرفیت را داشت که این سبک را تبدیل به ارزشی جهانی کند. نماسازی‌های آجری و فخاری در ترکیب با کاشی که متولد تهران است شاهدی جذاب از تحول بنای درونگرای سابق به برون‌گرای متناسب با خیابان‌های جدید به نمایش درمی‌آورد که بافت تاریخی ابتدای قرن بیستم تهران را به نمونه‌ای منحصربفرد در جهان بدل می‌سازد. یکی از بناهای شاخص سبک تهران سر در باغ ملی بر محور تقارن میدان مشق است که جعفر معمارباشی کاشانی آنرا در آخرین سال سلطنت قاجاریه به پایان رساند. یکی از معماران مطرح این عرصه نیکلای مارکف است که از خود در میدان مشق، ساختمان اداره پست را برجای گذاشته است. او هرچند متولد تهران و ایران نبود اما در زمره کسانی است که قدر نفس کشیدن در آن را خوب می‌دانست و اهل این آب و خاک شد. مارکف از خانه و اداره تا مدرسه و زندان را در کارنامه خود ثبت کرده است و به خوبی نشان داده که نه تنها سنت ایرانی برای عملکردهای گوناگون حرف‌های تازه‌ای برای گفتن دارد بلکه حتی زندانی که یک معمار اهل تهران بسازد در مقایسه با زندان‌های دیگر از کیفیتی تازه و عطر و طعمی متفاوت برخوردار است. آندره گدار را نیز می‌توان در زمره معمارانی قرار داد که شناسنامه ایرانی نداشتند اما از بسیاری معماران جدید ایرانی بیشتر با روح معماری ایران مانوس شدند. در میدان مشق موزه ملی و کتابخانه ملی یادگار اوست ولی بنای آرامگاه حافظ در شیراز یکی از بهترین نمونه‌های معماری بر سیاق سنت ایرانی است که به بهترین وجه حق شاعر گوهرشناس شیرازی را ادا کرده... 👇🏻
Show all...
▪️▪️«گذشته نزدیک» آن بخشی از تاریخ است که هنوز در قید حیات است؛ مثل ردپای کسی است که از جایی عبور کرده و فرسایش روزگار هنوز محوش نکرده. نسبت گذشته نزدیک به حال مثل نسبت دیروز به امروز است. همه در دیروز زیسته‌اند برای امروز و آنچه در دیروز کرده‌اند در امروزشان تأثیر به سزایی دارد. اما به دلیل حضور ذهن، زحمت زیادی برای به یاد آوردن جزئیات آن نمی‌کشند و حساسیتی برای ثبت و ضبطش ندارند. در حالی که اگر ده سال از این دیروز بگذرد، حتی کلیات آن نیز به یاد نخواهد آمد. چه رسد به اینکه دیروز با جریان سیل‌آسای وقایع همراه بوده باشد. زیرا در حالی که حضور دیروز همچنان در ذهن ثبت است اما به دلیل تغییر و تحولات فراوان فرصت برای حلاجی وقایع پیدا نشده و یادآوری صحیح زندگی دیروز کاری دشوار و پیچیده می‌شود؛ چه بسا در عین آنکه به نظر در ذهن حضور دارد اما به دست فراموشی سپرده شود. در دو سده پرتلاطمی که سیل وقایع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و بین‌المللی در همه شئون زندگی چهره هر صورت و محتوایی را لحظه به لحظه دگرگون ساخت، گذشته نزدیکِ ملت ایران که در تهران رقم خورده را نیز حائز تأثیری مانا و سرنوشت‌ساز در تاریخ ایران خواهد کرد. این موضوع هرچند تهران را به جایی مهم تبدیل کرده اما اهمیت آن اغلب فراموش می‌شود. زیرا همزمان طوفان نسیان رخ داده و در نتیجه یکی از مهم‌ترین پرده‌‌ها در صحنه کیستی یک شهر و جامعه و سرزمین به وادی غفلت و سرگشتگی مبدل شده است. این فراموشی بسیار خسارت‌بار است. در واقع یکی از نشانه‌های بارز احوال خوب جامعه آن است که گذشته نزدیک خویش را با دقت و جزئیات بهتری به یاد نگاه دارد. جامعه‌ای که گذشته نزدیک را فراموش کند مانند فردی است که حافظه کوتاه مدت ندارد و در نتیجه بسیار آسیب‌پذیر خواهد شد. بدین اعتبار هرآنچه که حکایت از کیفیت و ماهیت گذشته نزدیک بکند، کمک بزرگی برای جان به در بردن از طوفان نسیان خواهد کرد و ضرورت توجه به این مسئولیت تهران را آشکار می‌سازد. در اثر تحولی عظیمی که در این گذشته نزدیک رخ داد، حوزه معماری و شهرسازی نیز همچون بسیاری دیگر، زیر بار فشار ورود دنیای مدرن کمر خم کرده و از یک محور مشخص به دو قطعه متفاوت تقسیم شد: نخست روزگاری که در آن ارزش تولید می‌شد و سپس روزگاری که از تولید ارزش بازماند. ارزش یعنی آنچه قدر و برازندگی و شایستگی و زیبندگی و قابلیت و استحقاق دارد. ارزش در علم اقتصاد با واحد پول سنجیده می‌شود؛ یعنی هر آنچه مشتری با پرداخت پول تمایل به تصاحب آن دارد با ارزش است. اما در اینجا منظور چنین ارزشی نیست. ارزش اقتصادی ممکن است تابع نوسانات بازار یا مسائل سیاسی و ... به وجود بیاید و از بین برود؛ مثل ارزش زمین‌های اطراف تهران که روزگاری بایر بود و هکتارهای آن را به پشیزی نمی‌خریدند اما امروز میلیاردها قیمت دارد و دوباره روزگاری در آینده بی‌ارزش خواهد شد. چنین ارزشی در حقیقت ارزش نیست. زیرا اصالتا ارزش ندارد. حتی طلا نیز که به حیثیت ندرت، ماده‌ای با ارزش است و پایه مبادلات پولی و ... را تشکیل داده ممکن است با کشف منابع جدید یا ایجاد شیوه تولید مصنوعی دچار نوسان و افت شود. اما آنچه بالذات ارزشمند است، با هیچ نوسانی بی‌ارزش نمی‌شود. ارزش ممکن است در اثر خاصیت کارکردی وجود داشته باشد؛ مثل نفت که سرچشمه انرژی است. ممکن است در اثر قدمت به خاصیت ذاتی یک چیز مبدل شود؛ همچون سکه‌ کروزوس شاه لیدی که قدیمی‌ترین سکه در جهان است و ارزش آن با نوسان قیمت طلا تغییری نمی‌کند. ممکن است در اثر همنشینی چند عامل نادر با ارزش شود؛ مثل الماس دریای نور که هم بزرگ و هم سنگین و هم از نوع کمیاب صورتی‌رنگ است و هم سرگذشت پرفراز و نشیبی داشته و دستکاری‌های انسانی بر روی آن قدمت چند صد ساله دارد و ... . ممکن است محصول دانش و هنر منحصربفرد یک فرد یا گروه باشد؛ مثل یک پرده مشهور وان‌گوگ یا یک مدل خاص مازراتی. در نهایت هم ممکن است محصول یک فرا آوری کم‌نظیر باشد.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
✒️ «باید دوباره اهلِ تهران شد و در میدان، مشقِ ارزش کرد» مقدمه مجموعه مقالات چهارمین کنگره معماری و شهرسازی تهران یکی از تجربه‌های نابِ بودن در تهران، پرسه زدن در میدان مشق است؛ لابلای بازی سایه و آفتاب چنارهای صد ساله و سکوتی سکرآور در یکی از شلوغ‌ترین مناطق شهر. اما حظ حضور در این میدان تنها به همین‌ها خلاصه نمی‌شود؛ میدان مجلس عمارت‌هایی است که گوش تا گوش هم نشسته‌اند و دامنه‌ای گسترده از سنین و تفکرات و سلایق را تشکیل داده‌اند؛ یکی پیرمردی است خوش‌بنیه با چشمانی نگران بر بالای مجلس، دیگری جوانی است پرتبختر و پیراسته در یک گوشه، آن یک سنی ندارد اما تلاطم روزگار شیار چین‌های صورتش را عمیق کرده و شلخته و تکیده به نظر می‌آید، این یکی میان‌سال است و جا افتاده، آن دیگر با آنکه معمر است چون کودکان بازیگوشی می‌کند و لباس‌های نامناسب بر تن دارد و ... . تهران در مدت کوتاه پایتخت واقع شدنش در دوره گذار از عالم آشنای سنت خود به عالمی بیگانه و جدید، در کوره روزگار آبدیده شده است و بخش اعظم آثاری که دلالت بر این گذشته نزدیک با اهمیت در تاریخ ایران می‌کند در تهران متمرکز شده و هر یک در میدان مشق نماینده‌ای دارد... 👇🏻
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
🎙 «مسئولیت ایرانی بودن» در برنامه سال‌یاد مرحوم محمدعلی اسلامی ندوشن، یزد، پنج‌شنبه ۲۰ اردیبهشت @seyedmohammadbeheshti
Show all...
38:04
Video unavailableShow in Telegram
📽 «مشق ایرانی بودن» گفتگویی با اکوایران @seyedmohammadbeheshti
Show all...