تفکر
روشنگری را فراموش نکنید. شعار روشنگری به قول کانت از این قرار است که در به کار گیری فهم خود شهامت داشته باشیم. هدف از ایجاد این کانال هم، همین روشنگری و روشنفکری است. ممنونرواج بدهید این مکتب عالمگیر را... پل ارتباطی:@Zahramehr لطفا مطالب همراه لینک فوروا
Show more14 434
Subscribers
+324 hours
+217 days
+4130 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
امروز دیگر تنها با این خشونتها میتوانند تمایز برساخته میان ایدئولوژی مذهبی و اقتصاد سیاسی را بازتولید و استیج کنند. ایدئولوژیای که از بد روزگار سلطه بر بدن زن را یکی از خاکریزهای خود قرار داده است. اهمیت حجاب برای نظام در وانفسای این همه بحران دقیقا در همین نکته نهفته است.
و به میزانی که زنان عرصه عمومی را بيشتر تصاحب میکنند و مبارزاتشان به پیش رود، دوز این خشونتهای خیابانی نیز بیشتر خواهد شد تا نشان داده شود هنوز متن ج.ا حفظ دین و شریعت است و اقتصاد سیاسی فاسد و ناکارآمد حاشیهای است بر آن متن.
@Tafakkor
👍 26👎 1👌 1
یک بازی بیمروت دیگر؛
یک صندلی کم است و وقتی موسیقی قطع میشود باید بدوی تا بتوانی بنشینی.
درسهای زندگی در مهمانی بچهها تمامی ندارند. عربدهٔ موسیقی بلند است. نمیدانی کِی قرار است قطع شود. تمام مدت بازی دلهره داری و فشار غیرقابلتحمل است. همه دور صندلیها میرقصند، ولی رقصی که شاد نیست. صورت بچه ها از وحشت بیریخت شده. هیچ کس دوست ندارد حذف شود. بازی یک جور تمثیل است. به اندازهٔ کافی صندلی یا خوشبختی وجود ندارد که به همه برسد، همینطور غذا، همینطور شادی، همینطور تخت و شغل و خنده و دوست و لبخند و پول و هوای تمیز برای نفس کشیدن... و موسیقی همچنان ادامه دارد.
جزء از کل/استیو تولتز
@Tafakkor
👍 28👎 1
امروزدراینآیهتدبرمیکنیم
👇به نام خدا
كَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا
و خداوند بر همه چیز احاطه دارد.
نساء/۱۲۶
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
این قانونِ تاریخ است؛ شکستدهندگان بیدرنگ همان عیوبِ شکستخوردگان را پیدا میکنند. گویی نوعی بیاخلاقی خاص و واگیردار مستقیماً از قدرت، نشت میکند.
روژه مارتن دوگار
@Tafakkor
attach 📎
🙏 9👌 6👍 3👎 1
حجاب اجباری تراز حکمرانی «حکومت اقلیت»
عقيل دغاقله
بعضی پروژهها محکوم به شکست هستند. خیلی تلاش نمیخواهد تا کسی متوجه شود. حجاب اجباری یکی از این پروژههای شکست خورده است. اما در عین بدیهی بودن این گزاره، حکومت باز نیروهای انتظامی را به خیابانها فرستاده تا این پروژه تحمیلی را به پیش ببرد. برای بسیاری از ما این رفتار حکومت غیر قابل فهم است. علامت تعجب بر آن میگذاریم. آخر چه کسی در سایهی یک جنگ خارجی جبههای در درون میگشاید؟ چه کسی در باتلاق بحرانهای فزاینده به جنگ زنان میرود، مگر آنکه خِرد از دست داده باشد؟
اما آنچه برای ما غیر عقلانی مینماید، برای کسی که زمام قدرت را در دست دارد کاملا عقلانی است. بنابراین رویکرد مفیدتر، به جای استهزاء حکمرانان، این است که از سیاست تحمیل حجاب برای فهم دیگر کنشهای آنان استفاده کنیم. به عبارتی دیگر به جای آنکه به راحتی برچسب غیر عقلانی به این رفتارهای خشونت آمیز و ضد زن بزنیم، سعی کنیم بفهمیم که آنها در حال انجام چه کاری هستند، چه عقلانیتی برای این کارهایشان دارند و چرا؟
پاسخ من به سئوالات فوق این است که این رفتارها برای حکومتی که خود را اقلیت میداند منطقی هستند. حکمرانان امروز، یا بهتر است بگویم هسته سخت قدرت، به این باور رسیده اند که ایدئولوژی مذهب محور به شکل جدی در میان اکثریت مردم تضعیف شده است. جامعه از آن گذر کرده است. آنان که زمام امور را در اختیار دارند تصور میکنند که راهی برای بازگشت این هژمونی دینی- حداقل در آینده نزدیک- وجود ندارد. در عین حال، آنان باور دارند که هنوز یک اقلیت موثر و شبه منسجمی وجود دارد که میتوانند با اتکا به آن حکمرانی کنند. بدین معنا آنها میدانند که یک حکومت اقلیت هستند با یک پایگاه اجتماعی مشخص.
این پایگاه اجتماعی شامل بخشی از اقشار مذهبی، حوزویان و روحانیون، گروههای اسلامی و شیعی منطقه، لایههای مذهبی طبقه متوسط، بخشی از مردم فقیر و تهیدست است و گروههایی از روستاییان است. این اقشار را دست کم نباید گرفت. آنها در عین نارضایتی از حکومت، پایگاه اجتماعی آن نیز هستند. آنچه این گروهها را به حکومت وصل میکند تعهد به خوانش مذهبیای است که از قضا حکومت در طی چند دههی اخیر به آن دامن زده است. راهپیمایی اربعین یکی از نمادهای قدرت موثر این بخش های مذهبی جامعه است.
نقش این گروهها (و حتی وجود آنها) از سوی بسیاری از تحلیلگران نادیده گرفته میشود. تصور میشود همه جامعه سکولار یا ضد دین شده است. یا آنکه نارضایتیها همه را از حکومت رانده است و آنها را به نیروهای انقلابی تبدیل کرده است. اما جمهوری اسلامی این افسانه روشنفکری را نخریده است و بنابراین بر مذهب و اقشار مذهبی سرمایه گذاری ویژهای کرده است. جمهوری اسلامی خوب میداند که در فضای امروز این پایگاه اجتماعی تنها خانه او است. به همین دلیل است که آیت الله خامنهای در سخنرانیهای اخیر خود مدام بر بحث های مذهب، مناسک، حجاب اجباری و حتی نقد روزه خواری پرداخته است. او خوب میداند که مخاطبش چه کسی است؛ همان اقلیت کلیدی.
پروژه تحمیل حجاب، پروژه مسجد سازی در پارکها، تداوم پروژههای سانسور کتاب و فیلم و تاکید بر ظواهر و مناسک همه در این راستا قابل فهم هستند. آنکس که حکم میراند از این طریق دنبال احیاء، بازسازی و بسیج سازی پایگاه ارگانیک حکومت است. شاید تاکید بر تحمیل مناسک تنها کاری باشد که میتواند آنتی دوت فساد و ناکارآمدی حکومت باشد و بتواند جلوی فرسایش این پایگاه را بگیرد. به همین دلیل است که به میزانی که ناکارآمدیهای حکومت و فساد آن بیشتر میشود، تاکید بر آن پروژههای تحمیلی نیز بیشتر میشود. برای آنها سوال این است که چگونه با این همه خرابکاری و فساد میتوان باز آن پیرمرد روستایی، آن جوان یا نوجوان مذهبی، آن زن فقیر دیندار، آن روحانی، آن مرجع، یا آن شبه نظامی ایرانی یا غیر ایرانی را در کنار خود حفظ کرد. در زمانهای که قادر نیستند جلوی آن فساد و ناکارآمدی را بگیرند، پاسخ به این سئوالات در همین تاکید بر سیاستهای تحمیلی مناسک، در تحمیل حجاب، در مسجد سازی بیشتر، در مبارزه با روزه خواری، در پروپاگانداهای مذهبی. کنشگری ضد دین بخشی از اپوزیسیون نیز البته انرژی، توان و معنای بیشتری به این پروژه حکومت میدهد.
نکته آخر اینکه اظهار نظرهای ضد و نقیض مسئولان نباید ما را به این نتیجه برساند که با یک بیحکومتی یا عدم انسجام در حکومت روبرو هستیم. واقعیت این است اکثر مسئولان بخشی از طبقه متوسط شدهاند و خانواده هایشان با آن ارزشهای مذهبی فاصله گرفتهاند. بنابراین خود آنان نمیتوانند بفهمند چه در حال رخ دادن است. اما این هسته سخت قدرت است که به این تصور رسیده است که دیگر حکمرانی بدون جلب نظر این اقلیت باقیمانده دیگر ممکن نیست.
@Tafakkor
👍 50👎 4👏 1👌 1
▫️اندیشههای آوانگارد و جهان امروز,
▫️آسیبشناسی جامعه روان رنجور
از سری نشستهای مهندسیهای اکتیو
دکتر محمد جواد عظیمی
@Tafakkor
🙏 2
قاطعترین دلیل برای محدودساختن دخالت دولت، شرِّ بزرگی است که از افزودن غیرضروری به قدرت آن حاصل میشود. با هر کار جدیدی که به فهرست کارهای دولت اضافه شود، دامنهٔ نفوذ و تاثیر دولت بر هراسها و امیدهای مردم گسترش بیشتری پیدا میکند و بخش هر چه بزرگتری از مردمانِ هدفمند و جاهطلب تبدیل به وابستگان دولت میشوند یا وابستگان حزبی که قدرت را در اختیار دارد. تصور کنید همه جادهها، ریلهای راهآهن، بانکها، دفترهای بیمه، شرکتهای سهامی، دانشگاهها، خیریهها، همه و همه شعباتی از دولت باشند. و تصور کنید علاوه بر این، تمام شوراهای محلی شهر و روستا و پیمانکاران بخشهایی از حکومت باشند. تصور کنید که کارمندان همهٔ این موسسات مختلف، منصوب و حقوقبگیر دولت باشند و برای هرگونه ارتقایی در زندگی خود چشمشان به دولت باشد. در این صورت هر قدر آزادی مطبوعات هم در چنین کشوری برقرار و قانونگذار هم منتخب اکثریت باشد، باز نمیتوان جز به نام، این کشور را آزاد خواند.
رساله دربارهی آزادی
جان استوارت میل
@Tafakkor
👍 12
امروزدراینآیهتدبرمیکنیم
👇به نام خدا
وَوَجَدوا ما عَمِلوا حاضِرًا
در روز قیامت، انسان رفتار و کردار دنیای خود را در برابر خود حاضر مییابد.
کهف/۴۹
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
اگر "بیدار" شویم قطعا
"بی دار" خواهیم شد.
@Tafakkor
attach 📎
👍 18👎 1
مرگ مائو یک میلیارد نفر را از زیر خط فقر بالا کشید
ديكتاتور چين تا وقتی زنده بود اجازه اصلاحات اقتصادی نداد
این داستان توسعه چقدر شیرین است و باید هم که شیرین باشد، حکایت خروج یک میلیارد انسان کره خاکی از زیر خط فقر و رسیدنشان به آموزش و بهداشت و مسکن و دموکراسی طی بیست سال گذشته، و افسوس میخورم برای مملکت خودم که بنا به آمار رسمیاش حداقل یک سوم جمعیتش طی همین چند سال گذشته به زیر خط فقر سقوط کردهاند.
رادلت میگوید که دوران دیکتاتورهای مصلحی مثل
"لی کوان یو" (نخست وزیر سابق سنگاپور) گذشته و حالا فقط حرکت به سوی دموکراسی است که میتواند توسعه و رفاه به همراه بیاورد.
رادلت، ۶۰ کشور در حال توسعه را برای ما مثال میزند که این راه را رفتهاند و به نتیجه رسیدهاند؛ هند، کره جنوبی، بوتسوانا، برزیل، کاستاریکا، اندونزی، شیلی، فیلیپین، بلغارستان، مولداوی، غنا، لیبریا، سنگال و غیره.
رادلت از عقبگردها و استثنائات هم سخن میگوید، اما یادآور میشود که در دهه هشتاد میلادی حدود هشتاد کشور دیکتاتوری در حال توسعه داشتیم اما امروز تعداد این کشورها به بیست کشور رسیده و بقیه از بند فقر و استبداد نجات یافتهاند.
برگردم به این جمله معروف رادلت درباره مائو رهبر چین کمونیست: «مائو با یک حرکت ساده در ۱۹۷۶، باعث شد که ۷۰۰ میلیون چینی از زیر خط فقر بالا بیایند؛ او مُرد».
بله جمله تامل برانگیزی است.
دیکتاتور قلدر چین تا موقعی که زنده بود اجازه اصلاحات اقتصادی نداد و با سیاستهای انقلابی غلطش صدها میلیون چینی را در قعر فقر و مسکنت نگه داشت. اما به محض مردنش، چین توانست سیاست خارجی خود را اصلاح کند، از شدت ناآزادیهای عمومی (به قول آمارتیا سن، اقتصاددان هندی برنده نوبل) بکاهد و رفرمهای موفق اقتصادیاش را جامه عمل بپوشاند. حتی چین دیکتاتوری هم فقط زمانی توانست توسعه پیدا کند که نظام سیاسیاش به سمت آزادسازی، گشودگی و فاصلهگیری از جزمیات ایدئولوژیک حرکت کرد.
استیون رادلت به ما بشارت میدهد که دموکراسی به رغم همه کمبودها و نقایصاش، امروزه تبدیل به هنجار شده و بدون وجود آن هیچ توسعه اقتصادی و اجتماعی ممکن نیست.
موج عظیم /اثر استیون رادلت
@Tafakkor
👏 22👍 8🙏 2👎 1