cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

لرهای ایران زمین

#لرستان_یعنی_تمام_مناطق_لُرنشین ارسال‌پست/پیشنهادات/...⬇️ مدیر کانال👇 @f_derikvand تبادل👇 @A_DERIK84 🔺️ اینستاگرام👇 http://instagram.com/chit_jah

Show more
Advertising posts
1 385
Subscribers
+324 hours
-117 days
-1330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

بازخوانی ترانه "ظالم" از آقای حیدر روشن خواننده: استاد حسین انواری نوازنده: ایمان حسن زاده مجری: داود عباسی سرنا: قاسم میرشکار پرکاشن: حسین قنبری #عشق_لبخند_ابی_بند سایت رسمی ما😎 www.hoseinanvari.com پیج اینستاگرام👇 https://instagram.com/hoseinanvari_music کانال هنرمند حسین انواری👇 @hoseinanvari
Show all...
سعید فیلم ملایر09187084822(7).mp313.16 MB
2
Photo unavailableShow in Telegram
مردی آلمانی که از همسرش جدا شده بود و طبق توافق باید نصف اموالش را به همسر خود میداد در اقدامی عجیب تمام وسایل را ازوسط نصف کرد و نیمه ای از آن را به همسر سابقش تحویل داد!
Show all...
😁 5
00:41
Video unavailableShow in Telegram
#لرهای ایران زمین👇 🆔 https://t.me/text_lorii  ✅ ✺✺◈❀❣❀◈✺✺
Show all...
15.85 MB
👍 1
🎶  #آهنگ_لری / کم دی وه‌ یک 🎙️  حسن مختاری ✓ ریتم و ملودی شاد 😍 @havirlorestan | هاویر لرستان
Show all...
Kam Di ve Yak_ Hassan Mokhtari (2).mp37.19 MB
🔥 2
داستان لری:::::  سرنوشت :  قسمت : هیجدهم  احمد شَوسو ساعت ۹ د خُو وریسا تا حسن د خُو بی صبحانه درست کرد حسن هم وریسا اناشتایی حَردن،   احمد زنگ زَه و دفتر فروش بلیط قطار دو بلیط رزرو کرد سی ساعت ۵ بعدازظهر   و گوشی پِیلشو هم پرداخت کرد خیالشو دَ بلیط راحت بی ،  جمع و جور بین ساعت ۱۰ زنگ زن و آژانس تا رون هم خرید و هدیه سی حُونه بکنن و هم لباس سی خوشو بَخَرن ، آژانس اوما رتن میدان ولیعصر پیاده بین ، هه دور میدان یه مغازه کت و شلواری پیدا کردند رتن داخل مغازه دو کت و شلوار پرو کردن و انتخاب کردن یکه یه پیراهن سفید هم خرین ، هه دوچه لباسیا قبلی نیان د ساک وا تیپ کت و شلوار افتان و ره سرازیر بین  ، رَتن مغازه کُوش فروشی هم یَکَه یِه کوش تیپ خَرین ، افتان و ره مغازه و مغازه خرید سی مال کردن ،   د چهار راه ولیعصر هم  رد بین  چِیا همه خَرین ، بردن مین پارک دانشجو  نشیسن سر صندلی استراحتی کردن و چِیا بسته بندی کردن ، چیا گَرتن و دست د پارک درومان یک سواری دربست کردن وسایل نیان داخلش یکسره بردشو تا راه آهن ، وسایل حُولی کردن هه و حس و حس بردن تحویل انبار امانتی دَن تا موقع حرکت ، رتن قسمت فروش بلیط دو تا بلیط رزرو گرتن اومان و در ، تا ساعت ۵  سه ساعت باقی منی ، رتن دیزی سرای آذری کمی بالا میدان راه آهن دیزی و مخلفات و دوغ خس ترکی حَردن اومان و در کمی ایلا و اولا گشتن اومان داخل راه آهن،   نیم ساعت نشیسن ری صندلی خستگیشو دروما  رتن وسایل د انبار گرتن تا اومان صف کنترل بلیط هم شروع بی ، بلیط کنترل کردن رتن داخل محوطه قطار کم کم رتن سوار قطار بین ، رتن مین کُوپه وسایل جاسازی کردن سر ساعت ۵ قطار افتا و ره ، مسافریا کوپه  هم بیشتر هم سن خوشو بین خانواده داخلشو نوی تا معذب بان همه مجرد بین تا قم شوخی کردن و خنیسن ، قطار د قم هیسا  رتن وا هار چند بسته هم سوهان و گز خَرین و اومان سوار بین ، چون زیاد دُور حَردنی د خیابو خسته بین تَختیا درست کردن تا سر نیان و بالشت خوشو بُرد ، چنو خوشو بردی که جِیل واشو نوفتا تا رسین و ایستگاه اندیمشک ، وسایل و زور جمع کردن پیاده بین ، تا پیاده بین ماشین مسافرکشی شهرشو آماده بی هه داد زه سی مسافر ، احمد و راننده گوت چند مسافر داری؟   گوت هه شمونی اگر ۲ نفر تر اوما حرکت کنیم ،   احمد وش گوت مسافر لازم نی هه ایمو یام وات کسی سوار نکو چون وسایل زیاد داریم، زیی زی وسایل د صندوق عقب جاسازی کردن و نصفشو هم نیان قسمت صندلی پشت و احمد هم خوش نشیس عقب و حسن گوت بنچی جلو تا حرکت کنیم ، نشیسن ماشین هم حرکت کرد ویلا شهر خوشو.  یه ساعت دَ رَه بین و سرگرم سیِل کردن مناظر بین رَه بین که رَسین و اول شهر ، چون وسایل واشو بی کرایه بین شهری هم دن وش تا یکی یکی بورشو تا دَر مال . رَه حسن نزدیک تر بی اول او رسنن و در مال ، چون وقتی هاستن د تیرو حرکت بکنن زنگ زنی که سُو رسم و مال خانواده حسن منتظر بین، خَور  ۸ ساله داشت  هیسایی دم در منتظر بی ، تا حسن پیاده بی خُور وا خوشحالی و دنگ گپ رت و مال خبر دَ که برارم اوما ، اهل خانواده کل اومان دم در دست کردن د ملش   وا احمد هم سلام علیک گرم کردن و دست کردن د ملش ، چیا واش بردن حونه ، هه  واق سیلش کردن که باور نکردن ای کُر خوش تیپ کت و شلواری حسن لیوه خوشو با صددرصد تغییر کردی 😂  اونو رتن ماشین هم احمد برد و در مال پیاده بی وا باری چی ، حونه احمد هم هه منتظر بین تا زنگ حونه زه زی زی برار کوچکه در واز کرد ، بقیه هم پشت سرش اومان دست کردن د ملش وسایل واش بردن و مال . رت و حُونه چنو ماچش کردن که اصلا نیشتن دست و صورتی بشوره خستگیش درا ، و زور زیر چنگشو فرار کرد رت دست و صورتی ششت کمی سرحال بی اوما نشیس ، هر کوم هدیه و چیا خوشو بردن و  خوشحال بین  ، خُور گَپش چایی و  اناشناسی درست کرد وا یک حردن و هر کسی رَت و گوشه مشغول واز  کردن هدیه خُوشو بین احمد هم خسته و کوفته دراز کشی تا کمی بَخُویه . عباس  ( آریا )  ادامه داره ..... #لرهای ایران زمین👇 🆔 https://t.me/text_lorii  ✅ ✺✺◈❀❣❀◈✺✺
Show all...
لرهای ایران زمین

#لرستان_یعنی_تمام_مناطق_لُرنشین ارسال‌پست/پیشنهادات/...⬇️ مدیر کانال👇 @f_derikvand تبادل👇 @A_DERIK84 🔺️ اینستاگرام👇 http://instagram.com/chit_jah

👍 4
01:29
Video unavailableShow in Telegram
مراسم اهدای جام خیبر لر تباران هر جا لر باشد آنجا لرستان است 💚✌️🏆
Show all...
36.13 MB
6
Photo unavailableShow in Telegram
#لرهای ایران زمین👇 🆔 https://t.me/text_lorii  ✅ ✺✺◈❀❣❀◈✺✺
Show all...
2
رباتی که این روزا هممون به امید پولدار شدن سر کار گذاشته😂😂😂 دلم نیومد خودم تنها پولدار شم اینم سهم شما😁👇 https://t.me/hamster_kOmbat_bot/start?startapp=kentId962841254
Show all...
Hamster Kombat

Just for you, we have developed an unrealistically cool application in the clicker genre, and no hamster was harmed! Perform simple tasks that take very little time and get the opportunity to earn money!

داستان لری :::::  سرنوشت :   قسمت : هفدهم      احمد و حسن شُوسُو د خُو وریسان رتن و شرکت ، احمد دواره شروع کرد و توضیح کار و یادآوری فنون معماری که قبلا د دانشگاه گذرنَنَه، کم کم حسن  کاریا افتان و یادش افتا و رَه ،   دَ حال توضیح دَیه بین که  یه خانم اوما داخل دفتر سلام و علیک گرمی وا احمد کرد گوت :  اتاق بابام بسته بود نیستند کجا رفتند ؟  دختر گَپ مهندس رضا بی،   احمد وش گوت  چند ساعت پیش رفتند سر به شرکت کرج بزنند شاید کمتر  ۱ ساعت دیگه برگردند ،   وش گوت بیا بشین توی دفتر تا پدر برمیگرده ، اوما نشیس  چایی سیش آوردند ، دختر زنگ زه و بُوش بنیم کی یا  وش گوت تو راهم تا نیم ساعت دیگه میرسم ، تماس تمام بی تا سرگرم چایی بی و صحبت وا احمد بُوش هم رسی رَت دفتر دختر هم وَریسا رت دفتر بُوَش،   دختر رت حسن و احمد گوت چه دختر باکلاس و با ادبیه ، اگر قسمت با بُوه و خانم تو و خُوَر مه چَنی خُوه ، احمد گوت یه ها کجا مه هام کجا ینه کی و مه دیه ؟ هایی نومش بیارم بُوَش و لنگ پا بکنم و در د کار هم بونیم 😂  حسن هم گوت و دست من و تو نی تا بنیم قسمت چی بُوهَ ،  خلاصه تا یه ماه احمد کامل کاریا فنی سی حسن توضیح دَ کامل یاد گرت ، چنو یاد گرت که بدون کمک احمد تنهایی کاریا انجام دَ، احمد هم تمام فن و فوت کار یادش دَ ، چی رییس و کارمند عمل نکرد که بعضی کاریا یادش نیه که هه و او  احتیاج پیدا بکنه ، گوت شاید رَتِی شرکتی تر د یک دیر بییم تمام کاریا یاد بیر تا احتیاج و کسی نُوشتویی هَه بَپرسی ، احمد خوش استاد کار بی و رفیقش هم در حد یه مهندس کامل همه چی یاد گرت ، هر دو وا یک وا جدیت تمام کار کردند و اضافه کاری هم زیاد انجام دن گوتن تا مجردیم کار زیاد بکنیم چون بعدا احتمال داره نتونیم  اضافه کاری بَکنَیم،   دِ مدت که و شهرستان نرتن حسن پیل ون و سر حسو بُوش و داش سی خرجی و احمد هم جداگانه پیل و حسو تمام خانواده واریز کرد و مشکل پِیلی ناشتن  ، طوری کار خو و دقیق انجام دَن که برج ۴ ماه زیتر کارش تمام و تکمیل بی ، بعد از ۲ سال کار احمد د شرکت کار ساختمانی و ۸ ماه هم کار حسن د شرکت ، کار  ۶ ماه زیتر  تکمیل وتمام بی،  مهندس رضا و شریکش هم بخاطر ای موفقیت جشن کوچکه د برج گرتن و تمام کارمندیا و کارگریا همه دعوت بین شام مفصلی حَردن و تسویه حسو کردن و  هر کوم هم چند میلیون تشویقی گرتن و رَتن ، احمد و حسن هم تسویه حسو کردن هه حقوق و اضافه کاری وشو دن خبری د تشویقی نوی،  همه دَ یک خدا حافظی کردن و رتن و حونه و حسن و احمد هم اومان و حُونه ، حسن و احمد گوت و همه تشویقی دن سی چی و تو هیچ نَن که کار سخت شرکت و ریی تو بی ؟  احمد هم گوت حتما حکمتی داره یا یادش رَته انی مه د یاد مهندس نروم ، اگر پیل دَ خو دستش درد نکنه اگر هم هیچ نه هم دستش درد نکنه چون خیلی مدیونشم، تا آخر عمر هم نتونم محبتش  جبران بکنم ،   گَری وَش رت حسن رَت حمامی کرد و بعدش احمد هم حمام کرد چایی درست کردن و میوه هم شستن آوردن سر میز در حال صحبت و چایی حرده بین که و گوشی احمد  یه  پیام اوما ، ۵ دقیقه تر هم و گوشی حسن هم پیامی اوما ، حسن سیل گوشی کرد گوت احمد ۵۰ میلیون افتا سو حسوم نونم هین کیه احمد هم سیل گوشی کرد ۵۰ میلیون واریز بیی سر حسوش دِ فَمیس حتما مهندس رضا بیه ، زی زی شماره مهندس رضا گرت سلام گرمی کرد وش گوت : این چه بود دوباره شرمندم کردی ؟ من هنوز مدیون محبت های قبلی هستم این هم اضافه شد پس کی جبران کنم ؟ 😂  مهندس هم وش گوت پسرم شما همان روز اول توی قطار تا ۲۰ سال آینده را هم جبران کردی ، خیال کردی به همه تشویقی پرداخت کردم شما که نیروی اصلی بودید یادم رفته؟  مهندس وَش  گوت تا  ۱۵ روز دیگه کار نداریم ، قرار ۱۵ روز دیگه یک کار ساخت برج شروع کنیم و تا آن موقع حقوق شما پابرجاست پرداخت میشه، مهندس گوت : تا ما دنبال گرفتن مجوز و کارهایی اولیه هستیم شما  اگر دوست داشتید توی این مدت برید شهرستان هم هوایی عوض کنید هم  به خانواده سر بزنید، د آخر و احمد  گوت هدیه خانواده جداست  دو روز دیگه هم هر کدوم ۲۰ میلیون میریزم به حسابتون هدیه کوچکی به خانواده ، احمد هم تشکر ویژه کرد  گوت چشم حتما میریم و خداحافظی کردن و تماس تمام بی .   بعد از ۸ ماه دیری دَ خانواده وا خوشحالی و پیل زیادی آماده بین که سُو حرکت بکنن رون و شهرستان ، تا جمع و جور بیِن و وسایل آماده کردن خسته بین رَتن خُویسن  تا سُو که حرکت بکنن .      عباس (  آریا )  ادامه داره ..... #لرهای ایران زمین👇 🆔 https://t.me/text_lorii  ✅ ✺✺◈❀❣❀◈✺✺
Show all...
لرهای ایران زمین

#لرستان_یعنی_تمام_مناطق_لُرنشین ارسال‌پست/پیشنهادات/...⬇️ مدیر کانال👇 @f_derikvand تبادل👇 @A_DERIK84 🔺️ اینستاگرام👇 http://instagram.com/chit_jah

👍 5
بیاید کلمه وحشتناک بازی کنیم. کی پایه ست؟ 🎮 @kalamebot 🎮
Show all...
در حال ایجاد بازی
لطفا صبر کنید