قیزقلعهسی؛ پایان کار جلاد اوین
سال ۶۱ است؛ خرمشهر آزاد شده و مردم در حال شادی در خیابانها هستند. بهترین
زمان برای پایان جنگ در موقعیت برتر ایران و امکان دریافت غرامت از عراق فراهم است. جنگی که بهخاطر قدرتطلبی و توهمات خود امام پندارانهی پیرمردی لجوج در جماران که این بلا را نعمت میپندارد و سودجویی سفلهگان پیرامونش چون احمد خمینی، رفسنجانی و خامنهای که سودای قدرت در سر دارند تا شش سال بعد از آن هم ادامه مییابد تا به بهانه وجود شرایط جنگی علاوه بر مرگ هزاران نفر در میدانهای جنگ، آسیب زیر ساختهای کشور ،شرایط اقتصادی نابسامان، بدترین رفتارها با زندانیان سیاسی در زندانهای مخوف رژیم ایران نیز توجیه شود.
هرچند فاجعهی بزرگ هنوز در راه است.
خمینی بازنده بزرگ قمار جنگ، سرشکستگی و حقارتی که از قبول قطعنامه ۵۹۸ حس میکند و خشم تلخیِ جام زهری که نوشیده است را دیوانهوار بر سر زندانیان بیدفاع سیاسیای خالی میکند که مشغول گذراندن احکام ناعادلانه خود در زندانهای رژیم هستند. با دستوری کوتاه و روشن مبنی بر اقدام به قتل عام حداکثری زندانی سیاسی تا بدین گونه، خشم و حس حقارت دیکتاتور دیوانه با کشتار هزاران نفر انسان بیگناه بعد از محاکمههای کوتاه چند دقیقهای، در تابستان و پاییز ۶۷ مرتفع گردد.
ابراهیم رئیسی، معاون وقت دادستان، یکی از اعضای هیات ننگین مرگ در تابستان ۶۷ است. کسی که از ۲۰ سالگی و بدون هرگونه تحصیلات، صرفا بر اساسخوش خدمتی و قساوت قلب به عنوان قاضی انجام وظیفه! میکرده است.
فاش شدن فایل صوتی عتاب و خطاب و اتمام حجت منتظری-قائم مقام وقت رهبری- با هیات مرگ به وضوح نشان میدهد که رئیسی و سایر اعضای این هیات شوم- حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) هیچ نوع احساس شرم یا گناهی در مورد جنایتی که با احکام و زیر چشم آنان در جریان بوده، نداشتهاند و گویا فقط در گیر و دار رفع و رجوع مسالهی ساده و پیش پا افتادهاند تا از رضایت بالاترین مقام حکومت یعنی خمینی اطمینان خاطر حاصل کنند.
ماهیت ذاتی فاشیستی رژیم اسلامی نیز بر پر و بال دادن به جلادان خود بنا شده و رئیسی نیز بر اساس همین قاعده است مزد قساوتهای خود را گرفته و پس از آن تا سالها در بالاترین مقامات قوه قضاییه از دادستان دادگاه ویژه روحانیت و معاونت اول قوه گرفته تا ریاست آن ترکتازی و اقدام به جنایات بیشمار میکند. از جمله در جریان اعتراضات سال ۹۶ و ۹۸ به رویه مالوف فرمانبرداری حقیرانهی خود، صدور سنگین ترین احکام قضایی ممکن علیه معترضان را مدیریت نموده و همان کسی است که پروژه تبدیل کامل قوه قضاییه و قاضیان آن به ماشین امضای بیاختیار مقامات امنیتی را در ادامهی کار روسای جنایتکار سابق قوه و زیر نظر بیت رهبری کامل می کند.
او در سال ۱۴۰۰ دستخوش جدیدی از ارباب گرفته و به عنوان گزینه مورد نظر رهبری ردای ریاست جمهوری را هم به تن میکند تا یک سال بعد، این بار عهدهدار مستقیم قسمت اجرایی سرکوب مردم معترض در قیام ژینا گردد و از طریق نیروهای سپاه، نیروی انتظامی و نیروهای لباس شخصی و در هماهنگی کامل با بیت رهبری به قتل و نقص عضو بیرحمانه صدها معترض دست بزند.
همان کشتاری که امیر عبدالهیان سرنشین دیگر هلیکوپتر مرگ، کرارا در مجامع بینالمللی وجود آن را به کلی انکار مینمود.
رئیسی و امیرعبداللهیان چون سایر مقامات جنایتکار جمهوری اسلامی یاد گرفتهاند که اگر به خاطر حکومت و ارباب از انجام هر نوع جنایت در راستای بقای نظام فروگذار نکنند، همواره پیشرفت خواهند نمود و ایام همواره به کامشان خواهد بود.
اما واقعیت و روز واقعه چیز دیگری است که در آن تمام جنایتکاران، در پیشگاه دادگاههای حقیقتیاب به توصیف جنایات خود پرداخته، به سزای اعمال خود خواهند رسید که البته از این منظر مرگ رئیسی و امیرعبداللهیان را باید یک شانس و اتفاقی خجسته برای آنان در نظر گرفت چرا که آنان را از روز موعود محاکمه در پیشگاه مردم یا مرگی چون مرگ فجیع قذافی در امان نگاه داشته به مرگی کوتاه در طی یک سانحه هوایی تقلیل یافته است.
اما از طرفی مکان این سانحه در نزدیکی سد "قیز قلعه سی" نیز یک نماد است، نمادی از رشادتها و فداکاریهای هزاران زن و دختری که در طی چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی تحت سختترین فشارها بودهاند و مورد تعرض، شکنجه، نقص عضو و قتل قرار گرفته، اما هرگز و هیچگاه از استیفای حق کوتاه نیامده و دست نکشیدهاند.
دختران شجاعی که بدون شک صدای بلند فریاد دادخواهیشان در گوش جلاد اوین در مسیر سقوط به سوی جهنم پیچیده و لرزه بر اندام او انداخته است.
بابک خطی
۱۴۰۳/۳/۱