آموزش عکاسی و نورپردازی
225
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
تجارت الکترونیک
آموزش در آمدزایی از طریق استخراج ارز دیجیتال👇💰💸💰💸💰
فقط و فقط با داشتن یک کامپیوتر یا لپ تاپ.
نه پول ميزاري💰نه وقت ميزاري⌚️یک تجارت بدون ریسک
🤑🤑🤑👍
https://t.me/joinchat/B9FS0xCzrxtXznapvaKrUg
یک لحظهی کوتاه وجود دارد که تمام چیزی که در ذهن و روح یک نفر است در چشمانش منعکس میشود. در دستانش ، در كاراكترش. این همان لحظه ای است که باید ثبت شود.
داستان کوتاه
در حال خرید بودم که صدای پیرمرد دوره گردی به گوشم رسید؛
_آقا این بسته نون چند؟
فروشنده با بی حوصلگی گفت: هزار و پونصد تومن!
پیرمرد با نگاهی پر از حسرت رو به فروشنده گفت:
نمیشه کمتر حساب کنی؟!!
توی اون لحظات توقع شنیدن هر جوابی رو از فروشنده داشتم جز این که شنیدم!؛
_نه، نمیشه!!
دوره گرد پیر، مظلومانه با غروری که صدای شکستنش گوشمو کر کرده بود بسته ی نون رو سر جاش گذاشت و از مغازه خارج شد!
درونم چیزی فروریخت...هاج و واج از برخورد فروشنده به دوستم چشم دوخته بودم.
از نگاه غمگینش فهمیدم اونم به چیزی فکر میکنه که من فکر میکنم!
یه لحظه به خودم اومدم، باید کاری میکردم.
این مبلغ بینهایت ناچیز بود اما برای اون پیرمرد انگار تمام دنیا بود!
به دوستم گفتم تا دور نشده این بسته نون رو بهش برسون!
پولش رو حساب کردم و از مغازه خارج شدم.
پیرمرد بینوا به قدری از دیدن یه بسته نون خوشحال شده بود که انگار همه ی دنیا توی دستاشه!
چه حس قشنگی بود...
.
اون روز گذشت...
شب پشت چراغ قرمز یه دختر بچه ی هفت، هشت ساله
با یه لبخند دلنشین به سمتم اومد؛
ازم فال میخری؟
با لبخند لپشو گرفتمو گفتم چند؟
_فالی دو هزار تومن!
داخل کیفمو نگاه کردم اما دریغ از حتی یه هزار تومنی!
با ناراحتی نگاش کردمو گفتم عزیزم اصلا پول خرد ندارم!
و با جوابی که ازش شنیدم درون خودم غرق شدم...
_اشکال نداره، یه فال مهمون من باشید!!
بی اختیار این جمله چند بار توی ذهنم تکرار شد؛
_یه فال مهمون من باش!! از اینهمه تفاوت بین آدمها به ستوه اومدم!
صبح رو به خاطر آوردم، یه فروشنده ی بالغ و به ظاهر عاقل
که صاحب یه مغازه ی لوکس توي بهترین نقطه ی شهر تهران بود
از هزار و پونصد تومن ناقابل نگذشت
اما یه دختر بچه ی هفت، هشت ساله ی فال فروش دوست داشت یه فال مهمونش باشم و از دو هزار تومنش گذشت......
همین تلنگرای کوچیک باعث میشه ما آدما بهمون ثابت بشه که
"مرام و معرفت" نه به سنه، نه به داراییه، نه به سطح سواد آدما!
معرفت یه گوهر نابه که خدا نصیب هر آدمی نمیکنه
الهي كه صاحب قلبهای بزرگ دستاشون هیچوقت خالی نباشه تا بتونن با قلب پاک و بخشندشون دنیارو گلستون کنن"
✨💫💫✨
داستان کوتاه
شخصی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش برد. کفاش نگاهی به کفش کرده می گوید: این کفش سه کوک می خواهد و اجرت هر کوک ده تومان می شود که درمجموع خرج کفش می شود سی تومان...
مشتری قبول می کند پول را می دهد و می رود تا ساعتی دیگر برگردد و کفش تعمیر شده را تحویل بگیرد...
کفاش دست به کار می شود.
کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام ...
اما با یک نگاه عمیق در میابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می شود و کفش کفشتر خواهد شد...
از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمی شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد...
او میان نفع و اخلاق و میان دل و قاعده توافق مانده است...
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست...
اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده...
اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون جلو رفته اما اگر بزند صدای عشق او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد...
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است و من و تو کفاش های دو دل...
✨💫💫✨
راه انسانیت
................................................................................
آیا در ترکیببندی تعادل وجود دارد؟ آیا حس درستی را منتقل میکند؟ آیا چیزی در طرح عناصر کادر وجود دارد که باعث اذیت میشود؟ آیا باعث میشود که به فکر فرو روید، نکتهای را پیشنهاد میکند یا تنها باعث آشفتگی میشود؟ چگونه میتوان آن را بهبود داد؟ چگونه با تغییر مکان قرارگیری دوربین میتوان عناصر را در کادر تغییر داد؟ نورپردازی چگونه است؟ آیا نورپردازی یک حس قوی از احساسات یا حالت را تداعی میکند؟ و از همه مهمتر آیا تصویر شما را آنقدر جذب میکند که با دیدن آن خود را در آن صحنه احساس کنید؟
شاید با دیدن این عنوان برایتان سوالهای زیادی ایجاد شود که منظور از نگاه کردن به عکس چیست. باید به شما بگویم که چند نکته وجود دارد که در هنگام نگاه کردن به هر عکسی باید به آن توجه کنید تا بتوانید حداکثر اطلاعات را از آن به عنوان یک عکاس دریافت کنید و به درستی بدانید که خالق آن عکس قصد انتقال چه چیزی را داشته است
اغلب تصاویر این قدرت را ندارند که به تنهایی بتوانند کل یک داستان را روایت کنند البته این موضوع بد نیست زیرا گاها غیر ممکن است که بتوان یک داستان را تنها در یک فریم ارایه داد. اینجاست که متن اهمیت پیدا میکند. برای مثال تبلیغات را در نظر بگیرید. متن همراه آن چیست؟ آیا عکسهای دیگری قرار است بعد از قرار گیرد؟ آیا عکس به تنهایی کافی است یا نیاز به فریمهایی برای تکمیل آن دارد؟
مغز ما پر از ایده های قبلی در مورد طرز به نظر رسیدن یک سوژه، از نظر اندازه، شکل، رنگ، بافت، و غیره است. متاسفانه، این تصورات قبلی نحوه ای که ما یک صحنه را می بینیم تحریف می کنند، و این می تواند منجر به ایجاد عکس هایی شود که در ذهن ما خوب به نظر برسند، اما در واقعیت چندان خوب نباشند.
کلید غلبه بر این مشکلات این است که در مجموع از اشیاء یک صحنه چشم پوشی کنیم و در عوض بر فضای خالی بین و اطراف آنها تمرکز کنیم. این کار شما را مجبور می کند تا به ترکیب بندی خود توجه بیشتری کنید، و به شما کمک می کند تا اَشکال و اندازه ها را دقیق تر ببینید
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.