ترانه های کودکان
تماس با ادمین: @mehrit127 وبلاگ ترانه های کودکان: http://tkoodakan.blogfa.com/ شعر و سرود و داستان برای کودکان و نوجوانان Email: [email protected] @tkoodakan برای سفارش و درج آگهی با ما تماس بگیرید. شماره تماس:09380431611
Show moreThe country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
330
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
افسانه #غاز_طلایی داستان مشهوری است که از یک سایت کودکان گرفته و ترجمه کردهام.
🆑: @mardani_ch
غاز طلایی.pdf8.29 KB
چله کوچکه ، چله بزرگه ،سرماپیرزن ☔️
کمتر کسی از ایرانی ها داستان دوازده برادر و ننه سرما و چله بزرگ و چله کوچیکه رو برای بچهها و نوه هایش تعریف میکنه تا نسل امروزمون هم اینارو یاد بگیرن☔️
چلهی بزرگ ...
چلهی کوچک ...
چارچار ...
سده ...
اَهمنوبهمن ...
سیاهبهار ...
و سرماپیرزن ...
☔️ زمستان به دو بخش تقسیم میشه :
☔️چله بزرگ(چله کلان )
☔️چله کوچک (چله خرد )
* چله بزرگ از ( اول دی ماه تا دهم بهمن ماه) وچهل روز کامل میباشد .
*چله کوچک از ( یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه ) و 20روز کامله.
☔️ وبه همین دلیل چون 20 روز کمتر است ؛چله کوچک نامیده شده است .
☔️ غروب آخرین روز چله بزرگ ( جشن سده) برگزار می شده و مردم دور هم جمع می شدند درقدیم و از این جشن لذت می بردند و در نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش، سده را جشن می گرفتند.
☔️ این دو برادر یعنی ( چله بزرگ وچله کوچک ) در هشت روزی که در کنار همدیگر هستند آن 8 روز را ( چار چار) می نامند . ☔️به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک« چار چار» می گویند.
پس از چار چار نوبت به « اهمن و بهمن» پسران پیرزن (ننه سرما ) می رسد که خودی نشان دهند.☔️ 10 روز اول اسفند را (اهمن )و☔️10روز دوم اسفند را ( بهمن) می گویند . و این 20 روز ممکن است آنقدر بارندگی باشد که این دو برادر به دوچله طعنه بزنند .
☔️با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند::
(اهمن وبهمن ،آرد كن صدمن ،روغن بیار ده من ،هیزم بکن خرمن،عهده همه بامن )
تا اینجا 20روز از اسفند به نام اهمن وبهمن نامگذاری شده اند .
☔️ می ماند 10 روز آخر اسفند ماه که : ☔️5 روز اول( سیاه بهار ) نام گرفته وشعری هم که قدیمی ها میخوانند :«سیاه بهار شب ببار و روز بکار» *از این شعر هم مشخص می شود در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده وروزها کشاورزان مشغول کشت وزراعت بوده اند ،
☔️5 روز آخر هم (سرماپیرزن) نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد واکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد ؛ که قدیمی های دل پاک، بر این باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده ومُهرههای آن به زمین میريزد.
☔️حیف است بچه های ما اینها را نشنوند و این قصه ها از صفحه روزگار محو شود.........☔️
قصه سوسمار هنرمند (بخش4)
از کتاب :30قصه 30 شب
نوشته : مژگان شیخی
انتشارات : قدیانی
کتاب برتر سال 1386
#قصه
#قصه گویی
#داستان
💟 @tip_tops 💟
روزی در دُر گرانبهای پادشاه لکه سیاهی مشاهده شد هر کاری درباریان کردند نتوانستد رفع لکه کنند هر جایی وزیر مراجعه کرد کسی علت را نتوانست پیدا کند تا
مرد فقیری گفت من میدانم چرا دُر سیاه شده
پس مرد فقیر را پیش پادشاه بردند او به پادشاه گفت در دُر گرانبهای شما کرمی هست که دارد از آن میخورد
پادشاه به او خندید و گفت
ای مردک مگر میشود در دُر کرم زندگی کند ولی مرد فقیر گفت ای پادشاه من یقین دارم کرمی در آن وجود دارد
پادشاه گفت اگر نبود گردنت را میزنم و مرد بیچاره پذیرفت وقتی دُر را شکافتند دیدند کرمی زیر قسمت سیاهی رنگ وجود دارد
پادشاه از دانایی مرد فقیر خوشش آمد و دستور داد او را در گوشه ای از آشپزخانه جا دهند و مقداری از پس مانده غذاها نیز به او دادند
روز بعد پادشاه سوا بر اسب شد و رو به مرد فقیر کرد و گفت این بهترین اسب من است نظرت تو چیست مرد فقیر گفت بهترین در تند دویدن هست ولی یه ایرادی نیز دارد پادشاه گفت چه ایرادی
فقیر گفت در اوج دویدن اگر هم باشد وقتی رودخانه را دید به درون رودخانه میپرد پادشاه باورش نشد و برای امتحان اسب و صحت ادعای مرد فقیر سوار بر اسب از کنار رودخانه ای گذشت
که اسب سریع خودش را درون آب انداخت
پادشاه از دانایی مرد فقیر متعجب شد و یک شب دیگر نیز او را در محل قبلی با پس مانده غذا جا داد و روز بعد خواست تا او را بیاورند .
وقتی نزد پادشاه آمد پادشاه از او سوال کرد ای مرد دیگر چه میدانی مرد که به شدت میترسید با ترس گفت
میدانم که تو شاهزاده نیستی پادشاه به خشم آمد و او را به زندان افکند ولی چون دو مورد قبل را درست جواب داده بود پادشاه را در پی کشف واقعیت وا داشت و پادشاه نزد مادرش رفت و گفت ای مادر راستش را بگو من کیستم این درست است که شاهزاده نیستم
مادرش بعد کمی طفره رفتن گفت حقیقت دارد پسرم چون من و شاه بی بهره از داشتن بچه بودیم و از به تخت نشستن برادرزاده های شاه حراس داشتیم وقتی یکی از خادمان دربار تو را به دنیا آورد تو را از او گرفتیم و گفتیم ما بچه دار شدیم و بدین طریق راز شاهزاده نبودن پادشاه مشخص شد
پادشاه بار دیگر مرد فقیر را خواست ولی این مرتبه برای چگونگی پی بردن به این وقایع بود و به مرد فقر گفت چطور آن دُر و اسب و شاهزاده نبودن مرا فهمیدی
مرد فقیر گفت دُر را از آنجایی که هر چیزی تا از درون خودش خراب نشود از بین نمیرود را فهمیدم
و اسب را چون پاهایش پشمی بود و کُلک داشتند فهمیدم که این اسب در زمان کُره ای چون اسب ها و گاومیش ها یک جا چرا میکردن با گاومیشی اُنس گرفته و از شیر گاومیش خورده بود و به همین خاطر از آب خوشش
می آید
سپس پادشاه گفت اصالت مرا چگونه فهمیدی،
مرد فقیر گفت
موضوع اسب و دُر که برایت مهم بودند را گفته بودم ولی تو دو شب مرا در گوشه ای از آشپزخانه جا دادی و پاداشی به من ندادی و این کار دور از کرامت یک شاهزاده بود و من هم فهمیدم تو شاهزاده نیستی....!!
آری اکثر خصایص ذاتی است یعنی در خون طرف باید باشد
اصالت به ریشه است...
••┈┈┈•✦ ✿✦•┈┈┈┈••
✍ داستان ها و متن های خواندنی در کانال 👇
┏━✨💞✨━┓
@tip_tops
┗━✨💞✨━┛
••┈┈┈•✦ ✿✦•┈┈┈┈••
💢جشنواره علم برای همه؛ ویژه کودکان و نوجوانان
✅ مهلت ارسال آثار به ششمین جشنواره علم برای همه، ویژه کودکان و نوجوانان، یکم آبان ماه سال جاری است.
✅ این جشنواره دارای دو بخش معرفی کتابهای علمی و داستاننویسی علمی تخیلی است. در بخش معرفی کتابهای علمی، کودکان و نوجوانان میتوانند بهترین کتاب علمیای را که خواندهاند، به دیگران معرفی کنند.
✅ آنها میتوانند نظر خود را در قالب ویدئوی تصویری یا صوتی به آدرس [email protected] یا شماره واتساپ ۰۹۰۳۲۷۴۸۲۵۸ ارسال کنند. علاقهمندان همچنین میتوانند نظرات خود را در سایت موزه ملی علوم و فناوری نیز بارگذاری کنند.
✅ این ویدئوها باید کمتر از ۴ دقیقه باشد و بنا بر اعلام روابط عمومی موزه علوم و فنآوری ایران، بهترین آنها به انتخاب داوران، در «جشنواره علم برای همه» به نمایش گذاشته خواهند شد.
✅ در بخش دوم این جشنواره، کودکان و نوجوانان میتوانند داستانهای علمی تخیلی بنویسند. داستانهای ارسال شده قرار است روی سایت موزه ملی علوم و فنآوری بارگذاری شود.
✅ شرایط ارسال داستانها به شرح زیر است:
تألیف و ارسال آثار برای گروههای سنی ۱۲ سال به بالا آزاد است.
داستان ارسالی نباید قبلاً چاپ و یا در سایر مسابقات ارائه شده باشد.
حجم آثار ارسالی حداکثر ۵۰۰۰ کلمه باشد.
فرمت قابل قبول برای ارسال آثار به صورت word است (قلم B Nazanin و سایز ۱۲)
مشخصات نویسنده اثر (شامل نام و نام خانوادگی، سن، سطح تحصیلات، شماره تلفن همراه و ثابت) در صفحه اول داستان درج شود.
✅ برخی از آثار با حضور متخصصان این حوزه مورد نقد و بررسی قرار میگیرد و داستانهای برگزیده با نام خود نویسنده توسط انتشارات موزه علوم و فناوری منتشر میشود.
📝 لینک مطلب در خبرگزاری ایسنا:
https://b2n.ir/696838
به کانال کودکانه ها بپیوندید
@chlrn
برپایی جشنواره علم برای همه؛ ویژه کودکان و نوجوانان/مهلت ارسال آثار
مهلت ارسال آثار به ششمین جشنواره علم برای همه، ویژه کودکان و نوجوانان، یکم آبان ماه سال جاری است.
مرد آتش نشانم
وقت نبرد با آتش
خودم یک قهرمانم
کارم را دوست دارم
من ناجی انسانم
بی احتیاطی نکن
با آتش بازی نکن
تا در امان بمونی
خودت رو نسوزونی
حادثه های ناجور
همیشه در کمینه
نجات جان انسان
کارم همش همینه
ماشین آتش نشان
وقتی آژیر می کشه
کنار برید زود زود
باید زودتر رد بشه
خاموش کنه آتیش رو
خیلی فوری خیلی زود
این آتیش خطرناک
هم شعله داره هم دود
*********
شاعر: مهری طهماسبی دهکردی
گندم زار-محمود کیانوش
گندمزار تو بسیار زیبایی
هر فصلی با رنگی میآیی
بیرنگی، پُررنگی، کمرنگی
با هر فصل همراهی، همرنگی
گندم زار، گندم زار، گندم زار
رنگ ابر، رنگ برف، رنگ آب
رنگ زرد، رنگ شب، رنگ خواب
گاهی خشک، گاهی سبز، گاهی زرد
گاهی خیس، گاهی گرم، گاهی سرد
پُررنگی، کمرنگی
با هر فصل همرنگی
گندم زار، گندم زار، گندم زار
رنگ برف، رنگ آب
رنگ شب، رنگ خواب
گاهی سبز، گاهی زرد
گاهی گرم، گاهی سرد
پُررنگی، کمرنگی
با هر فصل همرنگی
گندم زار، گندم زار، گندم زار
محمود کیانوش
غمگین ترین انسان ها
کسانی هستند
که برداشت دیگران
برایشان زیادی مهم است.🌹پابلو_پیکاسو🌹
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.