اب و هواشناسی مخاطرات،تغییرات،سینوپتیک، شهری،کشاورزی، نظری و دیرینه.
@hazardclimate نگاهی نو به مسائل اب و هواشناسی، گرمایش و سرمایش جهانی، نوسانات و دگرگونی اقلیمی، مخاطرات اب و هوایی ، انتروپوسن(عصر انسان)، اینده پژوهی. [email protected]
Show more258
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
ودکفایی در غلات و برنج و. ..
افزایش سطح زیرکشت و تبدیل اراضی دیم به اراضی ابی و صدها طرح و پروژه دیگر که هیچکدام با توان و واقعیت اقلیمی منطقه خودشان هیچ گونه سازگاری و انطباق نداشته و حتی در محاسبه هزینه به سود هم فاجعه بار بوداند. و صرفا نماینده شهری برای رای اوردن در دوره های بعد پول و سرمایه را بدون هیچگونه مطالعه و بررسی علمی ، به خود و منطقه شان اختصاص داده اند‼️‼️
@hazardclimate
یخسپهر نقش کمی در تعیین محدوده های خُرداقلیمهای
ایران دارد، اما سنگسپهر سومین عامل تعیین کننده توان و واقعیت اقلیمی-محیطی
است که در هر دو حوزه توسعه شهری و کشاورزی نقش تعیین کننده دارد. گسلها و جنس خاک از جمله پارامترهایی هستند که توسعه شهری و ساخت و ساز را محدود میکنند. ساخت برجهای چند طبقه بر روی گسلها و بارگذاری بیش از حد توان مکانیکی خاک یک منطقه، هر دو توسعه ناپایدار به دنبال خواهند داشت. با توجه به زلزله خیز بودن کشور، اهمیت توجه به سنگسپهر در ایجاد شهرهای جدید و توسعه شهرهای قدیم بسیار بالا بوده و نیاز است به این بخش از توان خُرداقلیمها و محیطی، توجه ویژهای شود. در این بخش حتی در زمینه سدسازی و انتقال اب فاجعه های بزرگی در کشور بوجود امده که سدگتوند یکی از نمونه های بارز که در سطح جهانی نیز عدم توجه به نظریه:
*واقعیت های اقلیمی-محیطی* را بیشتر از قبل بیان میکند.
@hazardclimate
بالاخره زیستسپهر است که
محدودیتهای توسعه برای هر خُرداقلیم را مشخص میکند.
با توجه به تعریفی که از توسعه پایدار ارایه شد، هرگونه توسعه
باید با حفظ محیط زیست همراه باشد. در نتیجه در توسعه شهرها، مراکز صنعتی و کشاورزی باید توجه کرد که این امر باعث تخریب یا محدود کردن زیستبوم گونه های گیاهی و جانوری منطقه نشود. توسعه ای که باعث از بین رفتن جنگل یا نابودی جانوران بومی منطقه شود، مصداق توسعه ناپایدار است. از بین رفتن انواع جانوران کمیاب ایران، مانند شیر و ببر در سالهای نه چندان دور و در خطر نابودی قرارگرفتن یوز
ایرانی، بطور کل ناشی از کم توجهی به توسعه پایدار و
بارگذاری بیش از حد توان و واقعیت اقلیمی-محیطی مناطقی است که زیستگاه و
حق طبیعی آنها بوده است. کاهش سطح جنگلها و پوشش
گیاهی از یک سو و محدودشدن پهنه های آبی شامل رودخانه ها، دریاچه ها و تالابها بر اثر استفاده بیش از حد از سهمیه آب تجدید پذیر از سوی دیگر، موجب تقویت شرایط ای و هوایی بیابانی در سطح کشور شده است، که پیامدهای بارز آن
افزایش فراوانی تنشهای گرمایی و برودتی، افزایش کانون های گرد و خاک و فراوانی رخداد سیلاب است (بطور کلی باعث افزایش مخاطرات اب و هوایی در 2 فاز تعداد_ تکرار و شدت شده است) که با کاهش نسبی میانگین بارش سالانه،در دهه های اخیر همخوانی ندارد.
*حسین صارمی
@hazardclimate
توسعه پایدار با نظریه " *واقعیت های اقلیمی - محیطی* " (بخش اول).
@hazardclimate
سالهاست که بحث توسعه پایدار در جوامع بین المللی و
ایران مطرح شده است، اما توسعه پایدار چیست؟ چه فرقی با توسعه ناپایدار دارد؟ در گذشته تصور حاکم این بود که محیط زیست بطور عمده برای استفاده و استثمار از سوی انسان
ایجاد شده است. در این دیدگاه، ارتباط انسان و محیط، به
صورت غلبه انسان بر طبیعت و بر این باور استوار بود که دانش
و فناوری بشر میتواند تمام موانع محیطی و طبیعی را کنترل
کند. این دیدگاه مرتبط با توسعه سرمایه داری، انقلاب صنعتی
و علم نوین بود، اما توسعه پایدار تعریف جدیدی از رابطه انسان با طبیعت و انسانها با یکدیگر ارایه داد. در این دیدگاه بر خلاف گذشته که موضوعات *محیطی* ، *اجتماعی* و *اقتصادی* را جدا از هم میدانست، باور بر اینست که ارتباط تنگاتنگی بین این سه مؤلفه برقرار است. در توسعه پایدار باید رشد اجتماعی با تأمین نیازهای همه افراد جامعه صورت گیرد و ضمن دقت در مصرف منابع طبیعی، از محیط زیست بطور جدی محافظت کرد تا رونق و رشد اقتصادی پایدار باشد، اما
حفظ محیط زیست همراه با توسعه اقتصادی و اجتماعی چگونه امکانپذیر است؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش، باید به واقعیت ها یا توان اقلیمی خُرداقلیمها توجه کرد.
@hazardclimate
خُرداقلیمها از توان متفاوتی برای توسعه برخوردارند و به همین دلیل توسعه پایدار آنها مشروط به بارگذاری محدود و در حد توان آنها است. چنانچه بارگذاری بیش از حد توان اقلیمی باشد، توسعه ناپایدار خواهد بود که نمونه آن در کشور بسیار زیاد است(خصوصا در منابع اب و مدیریت ان!).
اگرچه خشکسالی هم مؤثر بوده است، اما بخش زیادی از شرایطی که برای دریاچه ها و رودخانه های هامون، ارومیه،
زاینده رود، کارون و بسیاری از تالابهای کشور پیش آمده، ناشی از بی توجهی به توان و واقعیت اقلیمی حوضه آنها و در نتیجه
شکلگیری توسعه ناپایدار بوده است. اما توان و واقعیت اقلیمی چیست؟
سامانه اقلیمی کره زمین از پنج زیرسامانه تشکیل شده است که
عبارتند از:
1 -هواسپهر
2 -آبسپهر
3 -یخسپهر
4 -سنگسپهر
5 -زیستسپهر
هریک از این پنج مؤلفه، به سهم خود در تعیین توان و واقعیت اقلیمی و خُرداقلیمها نقش دارند. فراسنجهای هواشناسی مانند فشار، دما، باد، رطوبت، بارش، ساعات آفتابی، تبخیر و تعرق در هر اقلیمی متفاوت است. پس در هرگونه توسعه ای، باید به این پارامترها توجه کرد. کاشت میوه های گرمسیری در سرزمینهای سردسیر و کاشت میوه های
سردسیری در مناطق گرمسیر مقرون به صرفه نیست. معماری و ساختمان مناطق گرمسیر، متفاوت از مناطق سردسیر است. نمیتوان مصالح ساختمانی یکسانی را برای هر دو منطقه
استفاده کرد. در مناطقی که ما تبخیر بیش از 5متر داریم، هیچگونه توجیه سدسازی وجود ندارد. انتقال اب امریست که در شرایط بسیار متفاوتی صورت میگیرد و اصولا هرگونه انتقال اب، چندان با توان و واقعیت اقلیمی مناطق منطبق نیست. پس چرا می سازیم و چرا های متعدد دیگر که هر گونه توجیه را منتفی میکند!!!!!
@hazardclimate
به بیان دیگر توان و واقعیت اقلیمی هر منطقه، اجازه یک نوع فعالیت خاص خود را به شما میدهد. عامل بعدی تعیین کننده توان اقلیمی، آبسپهر است. حوضه آبریز خُرداقلیمها کاملًا
مشخص و مقدار بارش آنها به طور میانگین ثابت است. به
عبارت دیگر حقابه هر اقلیمی، کاملًا مشخص است. پس اگر
توسعه ای صورت میگیرد، باید به این موضوع توجه شود که
این خُرداقلیم، توان تأمین آبی بیش از حقابه خود را ندارد.
انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر، میتواند باعث
تخریب هر دو حوضه آبریز شود. آبی که از حوضه مبدأ گرفته
میشود، قطعاً باعث تخریب بخشهایی از فعالیت انسان و
محیط زیستی میشود که قبلًا از آن بهره میبردند و چنانچه به
مقصدی مانند تهران منتقل شود، نه تنها مشکل آن را حل نمیکند، بلکه خود به مشکلی جدید تبدیل میشود. یکی از دلایل تجمع جمعیت و ایجاد کلانشهر تهران،
انتقال آب از حوضه های دیگر به این شهر است. مضرات تجمع
جمعیت در یک شهر، شکلگیری پدیده جزیره گرمایی و آلودگی هوا (و البته افزایش مخاطرات اب و هوایی دیگر) است که علاوه بر افزایش مرگ ومیر شهروندان، در برخی شرایط باعث تعطیلی بخشهایی از شهر و آسیبهای اجتماعی و اقتصادی آن میشود. نیاز به انرژی بیشتر و توسعه زیرساختها، از دیگر پیامدهای زیانبار و گسترده شهرها است. در حوزه کشاورزی نیز نمونه های فراوانی رخ داده است که در سطح کشور به راحتی میتوان آنها را یافت. انتقال آب با پمپ به حوضه های دیگر و توسعه باغها در خُرداقلیمی که توان آن را ندارد، باعث ویرانی هر دو خُرداقلیم مبدأ و مقصد شده است. طرحهای همچون طرح طوبی، اسکان عشایر، افزایش سد و بند سازی توسط چند وزارتخانه نیرو، جهاد کشاورزی و حتی مسکن و شهرسازی، طرح های هادی، رساندن امکانات بدون زیرساخت، طرح توهم خ
تالاب شادگان ماجرای غمانگیزی دارد که حاصل اجرای یک طرح کارشناسینشده است. در زمستان ٦٨، طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی آن در خوزستان کلید خورد. این طرح بنا بود ٣٠هزار هکتار کشت نیشکر خوزستان را حدود ٣ برابر توسعه دهد و به ٨٦هزار هکتار برساند. مزارع نیشکری که در دو منطقه هفتتپه و گتوند و به ترتيب در اراضى آبخور دز و كارون توزيع شده بود در6پروژه در شمال و جنوب اهواز تعریف شد. مخالفت ها با این طرح از همان زمان شروع شد، اما دولت وقت تبلیغات پرسروصدایی برای آن شروع کرد. این پروژه منابع آب بالایی میطلبید. از این گذشته، برای آمادهسازی این طرح دهها هزار هكتار اراضى شور كلاسهاى ٤ و ٥ استان را آبشويى کردند تا برای کشت نیشکر آماده کنند. ميلياردها مترمكعب آب شيرين رودخانهها به اراضى شور و قليايى سرازير و نمك استخراج شده اين عمليات وارد رودخانه و از آنجا به هورالعظيم و اروند رود منتقل شد كه مورد اعتراض و شكايت حكومت عراق قرار گرفت. با طرح شكايت و رأى داورى بينالمللى به توقف آلودگى مناطق مورد ادعاى عراق، دستاندركاران طرح نيشكر در يك اقدام غيرمسئولانه زهآبهاى ناشى از نمككشى از خاكهاى شور يا بهعبارتى نمك محلول آلوده را به تالاب شادگان در حساسترين ناحيه استان خوزستان هدايت كردند. انجام چنين اقدامى، تير خلاص را بر جلگه حاصلخيز خوزستان زد، تالاب شادگان رفتهرفته به معدن نمك تبديل شد.در چنان شرايطى، چه عقل سليمى مىتوانست بپذيرد كه در دشت خوزستان تنها حدود صدهزار هكتار اضافه اراضى به كشت تكمحصولى كه بيشترين نياز آب را دارد و حساسترين گياه به شورى است، اختصاص داده شود، درحالیكه با رشد جمعيت و در پايان يك جنگ 8 ساله،ازیك طرف زيرساختها لطمه ديده و از طرف ديگر نياز به آب بيشتر براى ساير مؤلفه هاى مصرف ملى افزايش يافته است. پروژهها با ولع لجام گسيخته به اجرا درآمد و تخريبها و شكستها با تزريق بىحساب و كتاب پول مخفى نگهداشته شد، درحالکه تخريب طبيعت ديگر نمىتوانست پنهان بماند.
@hazardclimate
*بزرگترین مخزن آب نمک مصنوعی ایران(و شاید جهان)!*
گتوند هنوز هم خُلق خوزستانی ها را تنگ میکند. سدی که به گفته خودشان بزرگترین مخزن آب نمک ایران است. سد گتوند دیگر پروژه جنجالی خوزستان است که هزینه سنگینی به اقتصاد ملی و خوزستان تحمیل کرد. سدی که گفته میشود هزینه احداث آن روزی یکمیلیارد تومان آب خورده و در مجموع چیزی حدود ٤هزار میلیارد تومان اعتبار صرف کرده است. حالا آب شیرین در سد گتوند ١٠ برابر شور میشود و تنها راه باقیمانده این است که این آب شور را با صرف هزینه های گزاف دوباره شیرین کنیم. این نتیجه پروژه اشتباهی است که در زمان احمدینژاد به بهرهبرداری رسیده است. عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست میگوید که گتوند درد بیدرمان است و برای خارجکردن این سد از شبکه به دو تونل با قطر ٩ متر نیاز داریم تا آب این سد را به جایی دیگر منتقل کنیم. اجرای این طرح علاوه بر هزینه ٨ تا ١٠هزار میلیاردی که دارد حدود ١٢سال زمان میبرد. نابودی سد گتوند راهکار دیگری است که وزیر سابق کشاورزی اجرای آن را ناممکن میداند، چرا که اگر قرار باشد این سد تخریب و منفجر شود، کل خوزستان را آب خواهد گرفت. محمدحسین کریمیپور، رئیس پیشین کمیسیون کشاورزی اتاق ایران هم معتقد است که برنامه نجات منابع آبی اهواز و حل مشکل سد گتوند، در صحنه عمل بیشتر شبیه یک پروژه تبلیغاتی است. او میگوید: تنها راه نجات، خارجشدن این سد از شبکه است. به گفته او، ما با این کار تنها با یک ذخیره عظیم چند صدمیلیون مترمکعبی آب شور که همانند یک بمب زیست محیطی غیرقابل کنترل است، مواجه خواهیم شد.
@hazardclimate
*انتقال آب از کارون رو به مرگ برای کشاورزی!*
در هر نقطه از خوزستان که پا میگذاری، مردم از طرحهای انتقال آب خوزستان ناراضیاند. از اینکه آب شیرین کارون بیحال را به کرمان انتقال بدهند یا به اصفهان. آنها هیچ منطقی پشت انتقال آب کارون به استانهای کویری نمیبینند.
بهویژه آنکه نمایندگان شهرشان بارها گفتهاند آب کارون را برای آبیاری باغهای پسته کرمان یا اراضی کشاورزی اصفهان میبرند. اینکه آب شیرین کارون برای صنعتیشدن یزد استفاده شود. حرف آنها یکی است: چرا باید در کویر کشاورزی شود یا استان کویری قطب صنعتی شود⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️
@hazardclimate
هدایت فهمی، کارشناس منابع آب وزارت نیرو هم این پرسش خوزستانیها را منطقی میداند و میگوید: پروژههای انتقال آب معمولا غیراقتصادی و هزینه بردار است و تنها برای تأمین آب آشامیدن مردم توجیه دارد اما انتقال برای مصارف کشاورزی و صنعتی توجیه ندارد. او در واکنش به اینکه نمایندگان خوزستانی معتقدند انتقال آب خوزستان به سایر استانها صرفا برای مصارف شرب نیست، تأکید میکند: این موضوع خلاف مصوبه شورایعالی آب است
و باید جلوی مصارف غیرشرب را با طرح شکایت به نهادهای ناظر گرفت.جلگه حاصلخیز خوزستان حالا نهتنها آبی برای سیرابکردن مزارع و صنایع استانهای دیگر ندارد که سطح گستردهای از اراضی آن خشکیده است. در حاشیه بهمنشیر، اروند و کارون بیابانهای وسیعی شکل گرفته است که به گفته محلیها روزگاری نخلستانهای سرسبز و پرباری بودهاند و لابهلای آن مزارع صیفیجات و سبزیجات و باغهای موز و مرکبات بوده است. زمینهای مردهای که حالا به وسعت ٥٠٠هزار هکتار در طرح احیای ٥٥٠هزار هکتار از اراضی خوزستان و ایلام قرار گرفتهاند.
@hazardclimate
همین زمینها کانونهای اصلی ریزگرد در اهواز هستند و از سال ٧٥ طرح احیای آن کلید خورده است اما کمبود اعتبار این طرح جبرانی را تا سال ٩٢ به کُندی پیش برده است و حالا شرکت مجری این طرح یعنی جهاد نصر! با دستور دولت و تأمین اعتبار ١,٥میلیارد دلار تقریبا فاز یک را به پایان رسانده و درحال آغاز فاز2 این طرح است. تخمین میزنند احیای این زمینهای مرده چیزی نزدیک به ٥میلیارد دلار هزینه داشته باشد. بطور میانگین هر هکتار زمین مرده با رقمهای فعلی و بدون احتساب نرخ تورم ١٧ تا ٢٠میلیون تومان هزینه برده است تا ریزگردهای خوزستان را به کنترل درآورد و البته افق ١٤٠٤ را برای پایان این پروژه ترسیم کردهاند و این تنها بخشی از هزینه سنگین و زمان طولانی است که برای جبران گوشهای کوچک از پروژههای اشتباهی خوزستان در دستورکار قرار گرفته است.اینها تنها بخشی از پروژه های عمرانی اشتباه هست که در خوزستان صورت گرفته، انتقال اب به سمنان، سدسازی های فراوان حوضه دریاچه ارومیه، سدسازی در بالادست شهر شیراز و. ....از جمله همین پروژه های اشتباه عمرانی است (حتی در حال حاضر هم دنبال میشود)، پروژه هایی که هرچند برای مردمان کشور نون و ابی ندارد(که ویرانی هم داشته) برای برخی مهندسان نون فراوان دارد‼️‼️‼️🤔
@hazardclimate
*ایران سرزمین اشتباهات عمرانی*
@hazardclimate
جلگه حاصلخیز خوزستان حالا نهتنها آبی برای سیرابکردن مزارع و صنایع استانهای دیگر ندارد که سطح گستردهای از اراضی آن خشکیده است. مشکلات امروزی خوزستان نتیجه اشتباهات بزرگی که در سالهای اخیر یکی پس از دیگری رقم خورده اند. روزنامه شهروند در گزارشی به قلم مریم شکرانی به برخی مشکلات و مسائل در خوزستان پرداخته است. در این گزارش میخوانیم: از مبادی ورودی که وارد شهر میشوی، بوی خاک نخستین تجربه رویارویی تو با آبادان است و بعد از آن تصاویر غبارآلود شهری است که پشت لایههای ضخیم گرد و خاک محو بنظر میرسد.
سالها قبل اینکه در این سطح ماسک زدن رایج و لازم شود مردمان خوزستان با ماسک اشنا بودند! جایی نزدیکی پالایشگاه آبادان، حلقههای بزرگ دود به آسمان میرود و بوی بد گاز در فضا منتشر میشود و تنفس را سختتر میکند. خودشان میگویند خیلی وقت است که از بوی «گس» کلافهاند. اهواز هم دست کمی از آبادان ندارد. آنجا هم همه تصاویر شهر محو و تار است و دیگر آفتاب روی برگهای براق درختان نخل نمیدرخشد. وضع و حال کارون وخیم است و به گفته غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان، دبی آب کارون امسال(1398)نزدیک به نصف شده است. کارون بیحال همان رودخانه پرآب ١٠-١٥سال پیش است که به گفته اهالی منطقه، سیلابی میشد و با بالا آمدن آب رودخانه هزاران هکتار از مزارع اطرافش را آبیاری میکرد. کارونی که کشتیهای تجاری را از میانه شهر اهواز عبور میداد و عده زیادی از عابران را به تماشا وامیداشت. مردی که دشداشه به تن دارد، خانههایی را از فاصله حدود ٢٠٠ تا ٣٠٠ متری رودخانه نشان میکند و میگوید چیزی حدود ١٠سال پیش، تمام این خانهها درست کنار آب کارون قرار داشتند، اما حالا کارون به اندازه تمام این فاصله خشکیده و کمعرض شده است. با اینحال، هنوز هم دست از سر کارون برنداشتهاند و طرحهای زیادی تعریف شده است که آب کارون را منتقل کند، طرحهایی که مردم شهر را بشدت عصبانی کرده است. آنقدر که حالا وقتی میخواهند با اجرای طرح ٥٥٠هزار هکتاری احیای دشت خوزستان و ایلام، اهواز را از شر ریزگردها نجات دهند، مردم اعتماد نمیکنند. یکی از مجریان این پروژه، میگوید صدها ساعت بزرگان قوم و معتمدان محل و نمایندگان مردم را سر یک میز نشاندهایم تا راضی شوند موانع اجرای طرح را از میان بردارند. موانعی مانند زمینهای کشاورزیشان یا نهرهای آب و... میگوید مردم از طرحهای اشتباه و پرهزینه عصبانی هستند و دیگر اعتماد نمیکنند و همین باعث شده است به سختی راضیشان کنیم که برای اجرای این طرح ملی سنگاندازی نکنند.
بعضی از پیمانکاران پروژه هم از حمله مردم عصبانی به مجریان این پروژه خبر میدهند و میگویند برای حفظ امنیتمان در این پروژه ادوات دفاعی حمل میکنیم.
@hazardclimate
*٦٢درصد ظرفیت سدهای خوزستان بیآب مانده است*
سدسازی بیحساب و کتاب، خوزستان را خشکانده است. این جملهای است که بارها از دهان نمایندگان مردم خوزستان در ساختمان بهارستان شنیده شده است. حالا بیشتر از ٦٢درصد ظرفیت سدهای خوزستان خشک مانده است. با وجود این، ساخت دو سد دیگر در خوزستان کلنگ خورده است. چیزی حدود ١٨ سد خوزستان را محاصره کرده است. سدهایی که بنا به اعلام سازمان آب و برق خوزستان، ظرفیت شان به ١٤,٥میلیارد مترمکعب میرسد اما حالا بنا به اعلام همین منبع، تا پایان دیماه امسال(1398) حدود ٩میلیارد مترمکعب از سدهای خوزستان خالی مانده و بهعبارتی حدود ٦٢درصد از ظرفیت سدهای خوزستان آبگیری نشده است. براساس اعلام همین منبع، میزان بارندگیها در خوزستان امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته ٦٣درصد و در حوضه کارون نیز در مقایسه با شرایط طبیعی ٧١درصد کاهش داشته است. در حوضه کرخه میزان بارندگی ٦٦درصد و در حوضههای زهره، جراحی و مارون ٧٠درصد کاهش داشته است. مدیران محلی خوزستان میگویند از مجموع حجم مفید سدهای خوزستان، ذخایر آب پشت سدها امسال نسبت به سال گذشته، ۱/۳میلیارد مترمکعب کاهش داشته است و این میزان رقمی بسیار قابل توجه و بیانگر آنست که خوزستان در شرایط بحرانی و خاص قرار دارد. با وجود این، عملیات ساخت دو سد دیگر از تیرماه امسال در خوزستان آغاز شده است. سدهای مارد و بهمنشیر که قرار است در پاییندست بهمنشیر در خوزستان و آبادان ساخته شود.
این موضوع درحالی رخ میدهد که براساس مطالعات انجامشده در سال ١٣٣٩، موسسه عمران خوزستان اعلام کرده که خوزستان قابلیت ساخت ١٤ سد را دارد.
@hazardclimate
*نیشکر کاممان را تلخ کرد*
پروژه دیگری که خوزستانیها از آن به شدت انتقاد دارند و آن را عامل بحران شهرشان میدانند، پروژه توسعه کشت نیشکر در این استان است. براساس اعلام اداره کل محیط زیست خوزستان، بیشتر از ٤٠درصد تالابهای خوزستان خشک و تبدیل به کانون ریزگردها شده است. از این میان، خشک شدن
*تا سال ۲۱۰۰ یک سوم یخچالهای کوهستانی آسیا از بین میرود* .
@hazardclimate
محققان هشدار دادند: تا پایان سال ۲۱۰۰ دستکم یک سوم یخچالهای طبیعی و کوهستانی آسیا به دلیل گرمای جهانی از بین میروند.محققان با بیان اینکه گرمای جهانی باعث میشود تا پایان این قرن دست کم یک سوم حجم یخچالهای کوهستانی آسیا از بین برود، اظهار داشتند: این شرایط پیامدهای جدی را برای زندگی میلیونها انسان که به آب سالم و تازه وابسته است به همراه دارد.
@hazardclimate
به گفته کارشناسان، با گرمای ۳.۵، چهار و شش درجه سانتی گرادی، میزان از بین رفتن یخچالهای طبیعی در آسیا تا پایان این قرن به ترتیب به ۴۹، ۵۱ و ۶۵ درصد میرسد.کوهستان های مرتفع آسیا تامین کننده بسیاری از رودخانههای بزرگ جهان است که زندگی صدها میلیون انسان به آنها بستگی دارد. محققان همچنین هشدار دادند: حتی در صورتی که میزان دما در سطح فعلی ثابت باقی بماند، باز هم از بین رفتن یخچالهای طبیعی برای دهههای آینده ادامه خواهد داشت. به گفته کارشناسان برای حفظ یخچال های کوهستانی ضرورت دارد افزایش دمای جهانی به حداقل برسد
@hazardclimate
*واقعیت های گرمایش جهانی (تغییرات اب و هوایی*
*افزایش ارتفاع خلیجفارس و دریای عمان، چه بر سر جزایر کشورمان میآید؟*
@hazardclimate
با افزایش دمای کره زمین، سطح آب دریاها بدلیل انبساط گرمایی آب و آب شدن یخهای قطبی بالا آمده که منجر به زیر آب رفتن جزایر زیادی در کره زمین میشود؛ از سال 1870 تا الان میزان افزایش میانگین ارتفاع آب دریاهای کره زمین حدود 25 سانتی متر بوده، بر اساس سناریوهای مختلف تا انتهای قرن ارتفاع آب دریاها بین 50 تا 100 سانتیمتر افزایش پیدا میکند.
این افزایش ارتفاع جزایر زیادی را تهدید میکند و خطر زیر آب رفتن کشور مالدیو، جزایر مالدیو، بنگلادش و ... وجود دارد. جتی بسیاری از افراد به دلیل چنین اتفاقاتی از محل زندگی خود مهاجرت کرده اند. ایران هم با چنین مسئلهای روبرو است، ارتفاع آب خلیج فارس و دریای عمان تا سال 2050 حدود 30 سانتیمتر و تا سال 2100 حدود 80 سانتیمتر افزایش پیدا میکند و این برخی از جزایر جنوب ایران را تهدید میکند.
@hazardclimate
*دیگر پیامد گرمایش زمین،آتش سوزی ها.*
بر اساس تحقیقی که در پروژه بین المللی زاگرس انجام شد با گرم شدن دما، آتشسوزی در جنگلهای زاگرس هم افزایش پیدا میکند. آتشسوزیها در منطقه افزایش پیدا میکند، الان علت بیش از 80 درصد آتش سوزیها در جنگلهای زاگرس علل انسانی دارد، هرچند که در علم مخاطرات اب و هوایی امریست پذیرفتنی که در شرایطی که در اواخر زمستان و اوایل بهار بارش هستی نسبتا فراتر از نرمال داشته باشید، رشد علفهای هرز چندماهه و حتی یکساله بشدت افزایش می یابد و با افزایش دما در اواخر بهار و اوایل تابستان پتانسیل آتش سوزی در مراتع و حنگلها عملا از قبل قابل پیش بینی است(در این زمینه متخصصین مخاطرات اب و هوایی به کرات در حتی زمان بارشهای فرانرمالی این موضوع را یاد اوری کرده بدواند. بطور کلا در مخاطرات اب و هوایی، اصلی وجود دارد که وقوع یک مخاطره اب و هوایی با شدت بیشتر در دو فاز شدت وقوع و تداوم و فرکانس وقوع، باعث افزایش احتمال وقوع مخاطره اب و هوایی دیگری، می گردد.
و وقوع مخاطره بعدی را حدود20درصد بطور طبیعی افزایش میدهد. افزایش آتشسوزی جنگلها میتواند بر آلودگی هوا، آلودگی آب و تغییراکوسیستم تاثیر بگذارد(که این خود تابع همان اصل یاد شده در شدت مخاطرات اب و هوایی است) .
@hazardclimate
*دنیا برای مقابله با تغییراقلیم چه کاری انجام داده است؟*
اما شاید همه سناریوهای بدبینانه تغییراقلیم به واقعیت تبدیل نشود و جهان اینچنین پیامد هایی را تجربه نکند اما برای این مسئله قطعا باید انتشار گازهای گلخانهای به اندازه کافی کاهش پیدا کند. برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای سال2015 سران بیش از 150 کشور در پاریس متعهد شدند که انتشار گازهای گلخانهای خود را به اندازه مشخصی کاهش دهند (تعهدی غیر الزام اور، که کشورهای چین، هند و روسیه و بریتانیا و. .. عموما چنین تعهدات را سریع می پذیرند‼️ و پروپاگاندایی راه می اندازند، در حالیکه در عمل کار چندانی در جهت ان تعهد انجام ندادند(بجز بریتانیا که کمی تلاش در جهت بستن نیروگاههایی که سوخت ذغال سنگ داشته را تعطیل کرده) و پروپاگاندا رسانه ای چپ و به نوعی سبز!(البته نه همه سبزها) همچون گراتا تنبرگ تلاشی جهت کاهش گازهای گلخانهای ندارند، بلکه بیشتر به کشورهای غیر سوسیالیستی می تازند(همان بحث حرف تا عمل!)
@hazardclimate
در آن زمان بسیاری این توافق را تاریخی دانستند، اما به گفته جیمز هانسن این توافقنامه یک فریبکاری بود، چرا که هیچ مکانیزم اجباری در آن وجود ندارد. و حمایت از کاهش گازهای گلخانهای به امری فانتزی در دنیا تبدیل شده، و بسیاری برای کسب شهرت و نادیده شدن اعمال خلاف اخلاقی شان، به این کمپین ها می پیونداند. لذا تا کاری اصولی و بوسیله متخصصین مربوطه انجام نشود، و واقعیت ها بیان نشود، در روی همین پاشنه میچرخد.
*حسین صارمی*
@hazardclimate
دیگر ماموریت های فضایی که به مطالعه ی خورشید پرداختند سوهو ( soho)، رصدخانه ی دینامیک خورشیدی ( SDO ) و سفینه های فضایی دو قلوی استریو ( STEREO ) بودند.
@hazardclimate
9) مقایسه ی سطح و جو خورشید نسبت به سطح و جو دیگر سیاره های منظومه ی شمسی.
سطح خورشید که در اصطلاح فضایی به آن فتوسفر یا نورکره هم می گویند تنها 500 کیلومتر ضخامت داشته و بیشتر اشعه و نور خورشید از آنجا به فضا متساعد می شود. لکه های خورشیدی هم در سطح یا فتوسفر کره خورشید موجودند. بالاتر از فتوسفر کروموسفر یا فام کره است که تنها در زمان هایی که خور گرفت یا گرفتگی کامل خورشید را داریم به شکل حاشیه های قرمز رنگی دیده می شود. هر چه قدر ارتفاع از سطح کره ی خورشید بالاتر برود گرما هم افزایش پیدا می کند و تا حد ۵۰ هزار کلوین می رسد در حالی که چگالی در سطح های بالاتر خورشید حدود ۱۰۰ هزار بار کمتر از فتوسفر یا نورکره می باشد.
@hazardclimate
10) دانشمندان سال های متمادی در این فکر بودند که چرا تاج خورشید این قدر گرم است.
بالاتر از کروموسفر یا فام کره تاج خورشیدی یا کرونا است که به شکل بادهای خورشیدی از سطح کره ی خورشید بیرون آمده و تا انتهای منظومه ی شمسی را در بر میگیرد. سطح کرونا به شدت گرم است و میلیونها درجه ی کلوین گرما دارد. به دلیل اینکه از دید فیزیکی امکان انتقال انرژی گرمایی از سطوح خنک تر خورشید به تاج خورشیدی که بسیار گرم تر است وجود ندارد منبع گرمای بالای تاج خورشیدی برای بیش از 60 سال به صورت راز باقی مانده بود. اخیراً فیزیک دانان خورشیدی پی به وجود نانو فلرها یا اشعه های نانو برده اند.( یعنی در واقع اشعه های بسیار ریزی که در سطح خورشید جاری هستند و قبلا تصور نمی شد که وجود داشته باشند). به نظر می رسد نانوفلرها یا اشعه های نانو دلیل اصلی گرم بودن بیش از حد تاج خورشیدی باشند.
منبع: Button
@hazardclimate