cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

یادداشت های شبانه...

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
260
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

مصاحبه ای که هیچ گاه چاپ نشد...!! به بهانه سالروز تولد امیرراعی فرد ، امیری که چه زود پرواز کرد... شاید بخاطر وبهانه جشن تولدی بود که فکرکردند نیازی به چاپ مطلب نیست..! نمیدانم چه ساعتی قرارمان بود ، اما آمد ، حدود ۴۰سالی می شدکه می شناختمش ، هنوز هم همان خنده های همیشگی وساده پوشی شیک ،هنوزنیامده حس کردم که میخواهد برود ، گفتم : عجله داری ؟ با لبخندی گفت : نه اما وقتم محدوده ، درهمان حال دستی بر سرش که موهای مرتب اما کم پشتی داشت کشید و پاهایش را روی هم انداخت و به چشمان ودهانم خیره ماند ، یعنی درانتظار پرسشم بود.. گفتم خودت را معرفی نمیکنی ؟ گفت فقط اسمم را بنویس ..امیر ، نام خانوادگی را ننویس ، که مثلا چی ؟ معروفیتم بیشتربشه ؟ گفتم : باشه اصراری ندارم ...همان امیر کفایت میکند... گفتم : بگذار برخلاف جریان آب شنا کنیم و مصاحبه غیرمعمول داشته باشیم ، گفت : همیشه همینطور زندگی کردم ، خاص خودم.. گفتم : ازدوستانت بگو .. گفت : من دوست خیلی کم داشتم ولی تا دلت بخواهد رفیق داشتم ، رفقایی که هر کدامشان کتابی هستندوبودند پر صفحه وسنگین ، چقدر فرصتم کم بود که همه شان را بخوانم...چقدر رفیق بودند این مخازن بزرگ انسانیت وشرف.. گفتم : اونارو میبینی ؟ گفت : آره اما دلتنگم که چرا آنها مرا نمیبینند و نمی شنوند ؟ برایم سخت است باور چنین حالتی.. گفتم : پس چه میکنی ؟ گفت: خودم را باخودم تنظیم میکنم ، باتیک تیک های استخوانهایم ، که زیرچرخ ناهمگون زندگی کوک می شود... گفتم : قرارنیست شاعرانه باهم گپ وگفت وگو کنیم ... گفت : آدمها ازنظرمن همه شاعرند ، دوستانم ورفقایم را شاعردیدم ، هرکسی شعرخودش را می سراید ، به اندازه ای که شاعراست.. گفتم : خودت را باچه می سنجی ؟ این روزها نوع سنجش ، خود چالش سنگینی است... خونسرد وباهمان لبخدی که شناسنامه صورتش شده ، گفت : خودم را باخودم می سنجم ، دراقلیم نوروحماقت ، دراقلیم دشمنی که جوانه می زند هرلحظه درسایه.. گفتم : آقای امیر چرا دوست داری که این مصاحبه را فلسفی کنی ؟!! جابجاشد ویک پایش را روی پای دیگرش انداخت وگفت : خودم راباخودم تنظیم می کنم ، بافشاروحسرت ، باحسادتهای کودکانه ام وبر آوایت که شنیده نمی شود... نوع پرسشم را تغییر دادم تافضای مصاحبه را تغییر دهم ، گفتم : ۱۴آذر سالروز تولدت است وهرسال به شکلی جشن کوچک خانوادگی یا بادوستانت دست وپا میکردی و خنده و شمع وفوت کردن شعله های رقصانش و کام هایی که شیرین میشدند ، امسال چه برنامه ای داری ؟ چشمانش برقی ازشادی زد وباخنده در حالی که گونه هایش گُل انداخته بودند ، گفت : امسال باسالهای دیگر بسیار توفیر دارد ، امسال چندماهی است که تازه متولد شده ام ، چه حس خوبی دارد درآنجابودن ، نوعی نشاط که با اینجا خیلی فرق دارد ، تمام رفقایم ونزدیکانم را می بینم ، درکنارشان هستم اما هرچه میگویم انگاری متوجه نمیشوند ، اینجا پس از زایمان مرگ تازه متولد میشوی ، من ۲۸فروردین ۹۹ متولدشدم... ساعتش را نگاه کرد و باتنگ کردن چشمانش بادقت بیشتری عقربه هایش را نگریست وگفت : باید بروم ، دلم برای نور و سبکی و نشاط وآرامش تنگ شده واینجا احساس سنگینی و فشار و دغدغه های مضطرب کننده مرا یاد ۴۰ سالی می اندازد که اینگونه گذراندمش .. گفتم : فقط یک سوال و ختم کلام امیر آقای...بااشاره ای تند گفت که قرارمان فقط نامی بود وبس ، نام خانوادگی باشد برای کسانی که نانش را می خورند.... با ناراحتی روی صندلی ام جابجاشدم وگفتم : سوالی نمی پرسم ، هرچه خودت صلاح می دانی بگو.. سینه ای صاف کرد و مغرورانه گفت : من از دوردست بیکران، ازشکسته های نور، من ازتبار نظاره ودود آمده ام .. ایستاده ام بربلندترین نقطه جهان ، ایستاده ام باسری بلند وقامتی برافراشته... با دست چپ اش که می نوشت ومی خورد خودکارش را در جوف جیبش فرو کرد و بادست راستش که درهوا تکان داد خداحافظی کرد ، با لبخندی که استهزا ازآن فرو می ریخت گفت ، فکرنمی کنم که چاپش کنند، درب سالن را گشود ودر نوری که چشم را می آزرد از نظر دورشد. پی نوشت : دراین متن از شعرهای فراوانی که مرحوم امیر راعی فرد سروده است ، تقطیع شده وبه میزان بسیاراندک استفاده شده است... @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
وقتی شمشیرها از روبسته میشوند...!!! محمدراعی فرد ظاهرا دیگر نمی شود برای مجلسیان و دولتیان کاری کرد ، تبدیل تعامل به تقابل ، تبدیل تفکر به تفرعن ، تبدیل رقابت به درگیری ها ومنازعات سخت وسخیف سیاسی ، تبدیل منافع ملی به مضرات ملی ، تبدیل چالش به افکار واعمال چاله میدانی ، تبدیل شعور به شعار ، تبدیل متن به حاشیه و...از خروجی مجلسی است که به کمتراز متلاشی کردن دولت و قربانی کردن حداقلهای امیدوارانه مردم راضی نیست ، این پرده های نمایشی تلخی که این روزها مردم مجبور به تماشای آن هستند به مانند سریالهای آبکی و بی محتوایی است که به اجبارباید نگاهشان کنی ..!!! برخی نمایندگان خصوصا نماینده اولی ها به این باوررسیده اند که به آنان این حق واگذارگردیده تا ازسوی ۸۵میلیون نفر فقط فریادبزنند وبی اخلاقی کنند و ... مصوبه مجلس که قراراست قدرتهای بزرگ را مجبور به برداشتن تحریمها کند وآنان را بامشتی آهنین سرجای شان بنشاند و دست دولت را برای چانه زنی پرکند ، دراولین بازخورد وخروجی اش حتی قبل از تصویب شورای نگهبان باعث بالارفتن دلاروسکه ای شد که درکانال سقوط خزیده بودند که به تبع آن نیز شاهد رشدقیمتها بوده وخواهیم بود ، قراربود قیمتها پایین بیاید ویخچال مردم پروپیمان شود ، قراربود گره کور معیشت مردم به دست توانمند مجلس انقلابی باز شود ، قرار بود باطرح های انقلابی سفره مردم گشاده تر وگرمتروچرب ترشود ، قرار بود باطرح های ضربتی ، تولید شکوفا وکارخانجات وکشاورزان کورسوی امیدی را شاهدباشند ، قراربود جامعه عصبانی کشور کمی روی آرامش ببیند ، خیلی قرارها بود ، لطفا تمامی شعارهای انتخاباتی نمایندگان را در اقصی نقاط کشور کنارهم بچینید وبخوانید تا بهتر متوجه آنچه را که نشان داده اند وآنچه را که اکنون میبینیم ، شویم تابتوانیم بهتر تحلیل کنیم....!! دراین شرایط کرونایی ، فشارهای مصیبت بار اقتصادی ، اخبار ضدونقیض در مورد بسیاری از اتفاقات کشوری ، به هم ریختگی اجتماعی و پرشدن ظرف حوصله وتحمل مردم این جنگهای بالادستی نوبرانه سیاسی بازانی است که نه مردم برای شان مهم اند ونه منافع ملی کشور ، فقط طعم شیرین قدرت وماندگاری درآن است که اقناع شان میکند ، فرقی نمیکند دولت باشد یا مجلس ، اما این روزها مجلس تبدیل به میدان جنگی شده که تاوانش را مردم باید بدهند. بودجه مصوب دولت بوسیله معاون پارلمانی رییس جمهور به مجلس تقدیم میشود ، رییس مجلس جلسه راترک میکند ، نایب رییس دوم مجلس لایحه بودجه را تحویل میگیرد واجازه دفاع از لایحه را به وی نمی دهد ... توخود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل...!!! @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
تولدت مبارک...! لاسلو بیرو درست ۱۲۰سال پیش درکسوت روزنامه نگاری، خودکاررا اختراع کرد ، تحولی شگرف دردنیای آن روز که درنوردید روشهای کتابت بامرکب، لیقه و قلم و وداع باقلم فرانسه... درست شبیه مداد اما بدون نیازبه تراش وشکستن تند وتند نوک گرافیتی اش... بعدترها دررنگهای دیگر رخ نمود و باگیره ای شد یارجدانشدنی لبه جیب بغل کت آقایان و همدم کیف دستی خانم ها... بدنه اش کریستالی شد...فلزی شد...حتی ازطلا اما خودکارهمانی بود که اختراع شد... دربین دوانگشتت که قرارمیگیرد انگارمیشود جزیی از وجودت، به اوعادت میکنی،ازسوم یاچهارم ابتدایی که اجازه میدهند بااوبازی کنی دیگرتاآخرعمرت میشود همدمت، میشود زبانت که بجای حرافی و فرستادن صوت کلمات به بیرون ، آنهارا حک میکند بر صفحات کاغذی که بستر همخوابی آندوباهم است... گاه باشکلکی بنام امضا دونفر را در شبی بیادماندنی به هم می رساندو به آنها مشروعیت میبخشد...گاه درجداییشان گریه میکند بر کاغذی وحکمی که باز بامشروعیتی نازیبا آن هارا برای همیشه ازهم جدایشان می کند... گاه عاشقانه ها می نگارد و چه زیبا حک میکندقشنگی های یک حس زیبارا...گاه لمپنانه فحاشی میکندوتهمت میزند و رکبک می نگارد ... گاه با کتابت حکمی، برطناب داری می آویزاند وگاه به سلولهایی وزندانی،سالها می پوساند... گاه می نگاردقانونی را که منافع عام رادرخود نهان کرده وگاه خلاهایی را که بشود دورش زد... گاه بانگارشش برمی آشوباند حاکمیتهارا وصاحبش را به بند میکشاند...گاه نیز زمزمه میکندعاشقانه هایی راکه مردم بسیار سالهاست که دیگرفراموش کرده اند .... مبارک باشد تولد۱۲۰سالگی عضوی از انسانی که سخت به اونیازدارد ووابسته اش است...چه دلبستگی زیبایی... @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
وقتی مدیریت بحران غرق میشود...!!! محمدراعی فرد کشوری چون ایران سیبل طبیعتی است که یا نمی بارد وزمین را دایم تشنه نگاه می دارد یا گردوغباری را برپا میکند که توان تنفس را ازتو میگیرد یا آنقدر میبارد که همه چیزراباخود برده ودفن میکند ، یازلزله ای که همواره کمربندش را در این دیار میلرزاند که گاه میترساند وگاه آنقدر بلند نعره می کشد که بهایش جان هزاران تن ازمردم است. ما درچنین مکانی زندگی میکنیم ، همواره سینه به سینه باانواع حوادث مرگبار و خطرناک ، اما تعجب اینجاست که چرا درطی سالهای متمادی ودهه هایی که آمدند وبیهوده رفتند وبا توجه به بحرانهایی که جزو شناسنامه کشورمان است چرا همواره دچارآسیب و تنش و ولنگاری اداری وفشل بودن سیستم لجستیک هستیم...!!! ما که نفهمیدیم سازمان یاسیستم دفاع غیرعامل ویا مدیریتهای بحران یا هر نام پرطمطراق دیگری در استانداریها با آن همه بودجه هایی که به حساب شان واریز میشود چه نقشی را در بحرانها بازی می کنند که تاکنون کسی نتوانسته کشف شان کند یا اثرشان را قبل وبعدازبحران ببیند... در کرمانشاه زلزله میاید چون طبس ورودباروبم ، اما مردم بیشتروپیشتراز مدیریت بحران دیده میشوند ، در شمال وجنوب سیل نابودمیکند همه چیزرا بازاین مردم اند که درپای کار دیده میشوند. چرا مدیریتهای بحران درکشورما توان انجام وآماده کردن زیرساختها راندارند وزمانی دیده میشوند که ازآنها مصاحبه و اعلامیه ای به گوش وچشم آید ؟!! چرا در خوزستان وشهرهایش که بردریای گازونفت تکیه زده اند وهرسال باریزش تندبارانی غرق میشوند و در اختلاطی از آب وفاضلاب فریاد برمیاورند مدیریت بحران پاسخگونیست ؟ چگونه است که هنوز سیستم فاضلاب اهواز وسایرشهرهای خوزستان دراین چند دهه ترمیم یابازسازی نشده است ؟ کجایند متخصصان ومدیرانی که در چارت سازمانی مدیریت بحران استانها فقط نامی را یدک میکشند واز مزایای آن بهره ها میبرند ؟!! این نوع مدیریت تقریبا شبیه پرتره های بقیه مدیران ماست که نه اقتصاد به سامان ونه سیاست کارا و نه فرهنگ زنده ومتعالی را برای مردم مان رقم زده اند . درعملکرد دولت نتیجه کاملا روشن واظهرمن الشمس است که چه شرایط بد و ناهنجاری را در کشور جاری وساری کرده ، البته بدون چرایی این وضع نمیتوان تمام تقصیرها را بر دولت تحمیل کرد دوقوای دیگر نیز همچون مجلس وقوه قضانیز به همان میزان دربوجودآمدن چنین اوضاع نابسامان ودرهم ریخته ای اگر بیشتراز دولت سهیم نباشند حتما کمترسهیم نخواهند بود. مجلس اینک در مرحله گرم کردن چاشنی انفجاراست تانتیجه تندروی واحساسی عمل کردنش را در خروج عملی از ته مانده برجام به منصه ظهور رساند با نام برداشتن تحریمها !!! خداکند که این طرح به انجامی نرسد که دودش حتما به چشم عوام خواهد رفت وگرنه بر مبلمان نرم تکیه زدن وشعاردادن را همگان بخوبی یاددارند ، اما ازمحتوای این طرح چیزی بنام منافع ملی برداشت نمی شود ، بلکه به احتمال قوی تصویب طرح های سیاسی است برای ناکارآمدی دولت تضعیف شده و پنهان شدن در پشت شعارهایی که قرار بود مجلس انقلابی را تبدیل به غریق نجات مردمی کند که دلشان گرم بود به گشایش در امور بد زندگی شان ، قوه قضاییه نیز هرروز خبراز پاکسازیهای درون سیستمی اش دارد...!!! @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
من وخودم...!! بهت زده خودم را نگاه میکنم، چکارکردم باخودم؟! انگارخودم رانمیشناسم،خودم را رهاکرده ام دراین وانفسای گندزده دنیای اطرافم ، مثل سگ پاسوخته دایم دارم جان میکنم تا مثلا زندگی کنم، هرچه فکرمیکنم که آخرین لذت اززندگی ام کی وکجابوده یادم نمی آید. دلم به حال خودم میسوزد وروبرویم مینشینم، چقدر چروکیده شدم، چشمانم رامیبینم که دیگر آن برق قدیم راندارد،موهایم یاریخته اندویاسپیدسپید شده اند، چروکهای صورتم چقدرزیادشده اند وعمیق... دست به زیر چانه خودم میگذارم که سرم بالاتربیآید تاخودم را بهترببینم، نمیدانم که چندوقت است که خودم راندیده ام، چقدردلم میخواست شبیه کتابی بودم که خودم را ورق میزدم ومیخواندم. من بدجوری به خودم زل زدم، ازخودم سوال میکنم بلندومحکم، خیلی وقت است سرخودم دادنزده ام ، ازخودم نمیتوانم بگریزم وگرنه حتمافرارروبه جلو میکردم، وقت تنگ است ودیگرامیدی آرامش نیست. یقه خودم رامیگیرم وخودم را میچسبانم به دیوار ، دادزدم سرخودم که آی مردک، کمی مرانوازش کن، به من برس، نفس بکش، بگذار تا بازهم باهم زندگی کنیم، باورکن پول عالی است ،امکانات محشراست، اما نه به قیمت من، وقتی انگیزه برایم نگذاری وآنقدر برمن فشارآوری که دایم قرص وشربت بچپانی در شکمم... که چه شود؟ ماشین ات شاسی بلندشود و من شاسی سلامتم کج وکوتاه؟ من گریه ام میگیرد وخودم هم هق هق می زنم، من وخودم پس ازمدتها دربغل هم فرو میرویم... @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
روز مجلس...!!! محمدراعی فرد شاید چون مدرس زیستن و چون او درمقابل فشارها و لابی ها و قدرتهای خارج از مجلس ایستادن و آزاده بودن و در حد مردم عادی زیستن آن هم در شرایط کنونی چیزی در حد شعارو خیالات کودکانه و فانتزی های دوران نوجوانی باشد. از مرحوم مدرس و سیره عملی او فقط نامی باقی مانده که درکتابها برآن اشارتی میرود نام میدان یا خیابان وبزرگراهی یادآوراوست. دهم آذرماه درتقویم بنام روزمجلس نامگذاری شده است ، روزی که چون روزهای فراوانی که هریک مناسبت ونامی دارند با تعریفهای غلو آمیز و پردازش آمارهای اغواکننده وبولتنی وکلی گویی های شعارزده خواهدگذشت. مجلسی که نمایندگانش طعم فقر و بیکاری وناعدالتیها در تقسیم ثروت و فرصت مساوی در مشاغل گوناگون وتحصیل را نچشیده باشند نه توان ادامه حیات به سبک مدرس وساده زیستی را خواهند داشت ونه چون او اراده ایستادن دربرابر بی قانونی ها و فشارهای خارج از مجلس را خواهند داشت ، لذا امکان قرار دادن مجلس درراس امور وجود نخواهد داشت. زمانی که احساس بر منطق حاکم شده و تحت تاثیرآن قوانینی مصوب میشود خروجی آن در کوتاه مدت تبدیل به خسران و فشاربرمردمی میشود که درانتظار تصویب قوانینی بوده وهستند تا طعم شیرین آسایش وآرامش را حتی برای مدتی کوتاه بچشند تا معنای آن دورا فراموش نکنند. تخصص و سواد سیاسی واجتماعی وفرهنگی از ابتدایی ترین داشته های تمامی نمایندگان مجلسی است که یکی از مهمترین ارکان کشور ونظام است ، مجلسی که نظارت برتمامی امور دو قوه دیگر از ابتدایی ترین کارهای آن است تا کشور بر ریل قانونمندی و عدالت محوری حرکت کند. متاسفانه آنقدر که درمجلس امواج سیاسی بازی وسیاسی کاری وتشنج وسخنانی که هیچ ارتباطی در ریشه یابی مشکلات روزمره مردم وازهم پاشیدگی اقتصادی واجتماعی ندارد باعث گردیده که پس از چندین ماه که از شروع به کارآن میگذرد جز سحنرانی و مچ گیری و لفاظی و فحاشی وباصطلاح آبروی دیگران را به بازی گرفتن ، حرکت و طرحی که مردم را به اقناع حداقلی برساند دیده نشده وحتی هیچ جای پا واثری از ورود وتاثیر مجلس در خفه کردن گرانی ها وبالابردن سطح حداقلی زندگی مردم دیده نشده است. مجلس باید خویش را از دام شیرین دنا پلاس و حقوقهای چندده میلیونی و وامهای تخصیصی بزرگ به نمایندگان دوری کند تا بتواند ثابت کند که نماینده ۶۰میلیون مردمی است که نیاز به حمایت مالی دولت دارند وبه زیر خط فقر غلتانده شده اند...!!! @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
4_5913350534076564407.mp35.72 MB
تاریخ...!! میگویند تاریخ دروغ است وآنچه به دست مردم رسیده دستپخت خود حاکمانی است که میرزابنویسهایش برطبق آنچه که آنان میخواسته اند قلم برکاغذبرکشیده اندوبا درهم ودینارو مقام خویش را آسان ومفت فروخته اند. اما مگرمیشود ذهن تاریخی مردم را عوض کردوتغییرداد ؟ مگرمی توان واقعیاتی را که مردم باگوشت وپوست وروح زخمی شان حس ودرک کرده اند را از ذهن آنان زدود وچیزی را به آنان نمایاند که فرسنگها باشعوروفهم آنان فاصله دارد. ازابتدای تاریخ نگاران، ازهرودوت تا طبری و ویل دورانت همگی گفتندونوشتندکه هرحکومتی که بر قبل اش فایق آمد باتمام دستگاههای تبلیغاتی اش سعی برتخطیه وبدانگاری حکومت قبلی وبرحق بودن خود کرد وهمچنان میکند، این جبرتاریخ است که حاکمان سعی در جلوه دادن معصومیت وپاکی و دلسوزی خویش بررعایا کنند و آنچه را که نه در گذر طولانی درحاکمان قبل بوده را کلا قلب ودگرگون جلوه دهند، همانگونه که درآینده خود برهمان بلایی که حاکم شان کرد گرفتار آیند... ازهزاران سال قبل به این سو تاریخ دایم درحال تکراراست ، یکی میشود کریم خان ودیگری زبل خان،یکی ماندگاروغیرقابل فراموشی ودیگری محوونابود، یکی ... @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
صندلی چرخان و افاضات خطرناک...!!! محمدراعی فرد این روزها وپس از ترور یکی از مهمترین وشاخص ترین دانشمندان هسته ای مان ، بازار شعار و مشت گره کردن از حالت گرمی خارج وبه داغی گراییده ، شعارها واعلامیه هایی که انگار از روی هم کپی شده اند ، بایک محتوا ویک معنا ، اما دراین بین تکلیف مردم چیست ؟ قراراست بهای وجود حفره های امنیتی ونفوذی ها را باز مردم بدهند ؟!! نحوه ترور شهید فخری زاده را به دقت کنکاش کنید تا متوجه شوید چقدر حرفه ای وبرنامه ریزی شده و باشناخت کامل تورامنیتی گذاشته شده و شکار ی چنین گران بها به دست آمده ، هرچه هم که شدادوغلاظ شعار دهیم و پرچم به آتش بکشیم ، درمان اهمال و گسست های امنیتی مان نخواهدشد. این که روی صندلی چرخان بنشینیم و نسکافه گرم را دردهان خالی کنیم و افاضاتی خطرناک را درقالب سرمقاله ویادداشت در جریده سراسری چاپ کنیم کار سختی نیست ، اما تبعات آن نه اینکه مردم را دچاردردسر میکند که به لحاظ ضربه زدن به منافع ملی و امنیت ملی نیز بار خطر را بردوش زخمی مردم خواهد گذاشت...!! اینکه راهکارحمله به حیفا دهیم آن هم باکشتار فراوان مردم و در لفافه بگوییم که حمله موشکی به عین الاسد بغداد فقط ظاهری بوده نشان از ایجاد تشتت و ناخواسته درزمین اسراییل بازی کردن است ، بازی خطرناکی که مردم دیگر توان پرداخت بهای بیش ازاین را ندارند...!!! خداکند که این جو زدگی ، مجلس را دچار لهیب شعار نکند وباعقلانیت ودقت کافی تصمیم گیری هایی بکند که درکوتاه مدت دچار خسران نشود وباز توجیحات دوستان را در روزنامه ها و صداوسیما نخوانیم ونبینیم.. هرگاه که با احساس به مسایل نگریستیم وتصمیم گرفتیم زیان اش را پرداختیم ، نه آنانکه شعاردادند بلکه عوامی که اصولا دراین بازیها نقشی ندارند ، نمیدانیم که چرا برخی از تعقل گرایی وجمع محوری و داشتن مشاورانی قوی و محکم وباسواد ومتفکر وآزاده گریزانند...!!! @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
عصریخبندان...!! آنقدرنبارید که تلمبارچندین ساله را به یکباره هوارکرد روی ایران، آسمان را میگویم، چقدر حوشحال شدیم...ازپشت پنجره نگاه کردیم وباانگشت بربخارهای نشسته برشیشه سرد شکلک کشیدیم وبعد باکف دست پاکش کردیم ولیوانی چای داغ هم سرکشیدیم و هی پستهای قشنگ برفی واستیکرهای ملوس را یافتیم وبافتیم و آروغهای روشنفکری نثار ممبرهای مان کردیم. بعد زمین وزمان یخ زد،برفها ازشدت سرما پودرشدند، مردم همیشه درزمستان چقدرچاق میشوند حتی گورخوابها وکارتن خوابها، چقدرکه در محافل یاد قربانیان سرما میافتیم، در کافی شاپی در دورمیزی قهوه ترک میخوریم وهمزمان باخروج دود ازدوسوراخ بینی مان وهورت کشیدن جرعه ای از قهوه خوش عطر وشعرمیبافیم وروشنفکری می ریسیم، آرام راه میرویم که نکند بسوریم واسباب خنده خلق اله شویم،درتابستان هم باز هراس داریم که زیر پای مان پوست خربزه نیندازند تاباز نسوریم وکسی زیرجلکی به ریشمان نخندد...زمستان چقدرزیباست...گرمای اتاق کلافه ام کرده، لای پنجره را بازمیکنم تازمهریرپنهان شده درپشت آن به درون آید وکمی خنکم کند...من هم کارتن خوابم...وچشمهایم می افتندبرروی هم پس ازدیدن کارتون.... @ya_sh12 #محمد_راعی_فرد
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.